حوزه علمیه گرگانگرگان در شرق استان مازندران واقع شده و نام کهن آن «استرآباد» است. و به جهت حکومت علویان و حضور سادات در این سامان، به «دارالمؤمنین» شهرت یافته است. یکی از علل موفقیت و ظهور تشیع در این شهر، حوزه علمیه آن میباشد. اولین حوزه علمیه تشیع این شهر در قرن پنجم فعالیت خود را آغاز کرد. در قرن دوازدهم که با آغاز درگیریهای حکومتی همراه بود را میتوان، دوره قبل از رکود حوزه علمیه گرگان قلمداد کرد. ۱ - دوره تاسیس و پیدایشسال ۲۵۵. ق حسن بن زید گرگان را فتح کرد و به محمد بن ابراهیم علوی سپرد [۱]
ابناسفندیار، بهاءالدین محمد، تاریخ طبرستان، ص۲۳۰ تا ۲۴۵.
و از این عصر مذهب تشیع در این شهر رونق یافت. بدین ترتیب گرگان در زمان حکومت علویان و پس از آن در عصر آلبویه [۲]
رک: معطوفی، اسدالله، استرآباد و گرگان، ص۱۱۱، درخشش، ۱۳۷۴.
با تشیع آشنا شد و از قرن پنجم حوزه علمیه گرگان فعالیت فرهنگی خویش را آغاز کرد.هر چند پیش از آن حوزه علمیه اهل سنت در آن شهر دایر بود لیکن با رویکرد به مذهب تشیع حوزه علمیه آن نیز رونق گرفت و این سلسله علم بیهیچ وقفه تا زمان ما به فعالیت خویش ادامه داد. ۱.۱ - تعداد علماء در هر قرنعلامه خبیر شیخ آقابزرگ عالمان شیعی قرن پنجم را چهار تن، [۳]
آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعه، النابس، ج۲، ص۲۹.
قرن ششم را هشت تن قرن هفتم را دو نفر و قرن هشتم را پنج نفر [۶]
آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعه، الحقائق الراهنة، ص۱۵.
ذکر میکند. همچنین وی عالمان قرن نهم را پنج تن و قرن دهم را بیست و نه نفر ذکر مینماید. تعداد عالمان در هر قرن گرایشات دولتها نسبت به مذهب شیعه را نشان میدهد.۱.۲ - کارکرد دول شیعیدولتهای شیعی علاوه بر اینکه باعث میشدند تا مردم از تقیه خارج شده و مذهب خویش را آشکار نمایند، در ترویج مکتب جعفری نیز میکوشیدند، چنانکه به دلیل استقرار حکومت سربداران و تسلط آنان بر گرگان در قرن هشتم روند علم نیز در این شهر رو به رشد نهاده است و یا در قرن دهم که معاصر با حکومت صفویان است رشد حوزه علمیه گرگان از تمام سدههای پیش از آن بیشتر بوده و این تعالی در قرن یازدهم ادامه یافته است چنانکه تعداد دانشمندان آن سامان رقمی بالاتر از سی نفر را نشان میدهد. ۱.۳ - علمای دورهبرخی از رجال این دوره به قرار زیر میباشند: ۱. محمد استرآبادی وی فرزند علی و از بزرگان اهل حدیث است. شیخ صدوق از وی روایت نقل کرده است. [۱۰]
استرآبادی، محمدصالح، استرآبادنامه، ص۱۱۲، ابنسینا، ۱۳۴۸.
۲. علی بن محمد استرآبادی او به «فصیحی» مشهور است از شاگردان شیخ عبدالقاهر جرجانی است و پس از خطیب تبریزی در مدرسه نظامیه بغداد مدرس آنجا بود. [۱۱]
استرآبادی، محمدصالح، استرآبادنامه، ص۱۱۵، ابنسینا، ۱۳۴۸.
۳. محمد بن حسن رضی استرآبادی وی امام نحویان و شارح کافیه ابنحاجب است. او شافیه را در نجف اشرف به سال ۶۸۳. ق به پایان برده و خود در سال ۶۸۶. ق به دیار باقی شتافته است. [۱۲]
استرآبادی، محمدصالح، استرآبادنامه، ص۱۲۰، ابنسینا، ۱۳۴۸.
۴. ابوالقاسم حسینی موسوی فندرسکی مشهور به میرفندرسکی. ۵. میر محمدباقر داماد استرآبادی ملقب به میرداماد و مشهور به «معلم ثالث». ۲ - قرن دوازهم به بعددوره دوم از حوزه علمیه گرگان از قرن دوازدهم هجری و روی کار آمدن افشاریان آغاز میشود. این دوره به واسطه درگیریهایی که پس از سقوط صفویان روی داده نسبت به دوره قبل رکود علمی نشان میدهد، چنانکه شیخ آقا بزرگ عالمان قرن دوازدهم هجری را در این شهر قریب به بیست تن ذکر میکند. البته در قرن سیزدهم یک نوع انقلاب فرهنگی و مدرسه سازی در این حوزه نمایان است. ۲.۱ - مدارس دورهمؤلف تاریخ مدارس ایران به تاسیس شش مدرسه در این قرن اشاره میکند که به قرار زیر هستند: ۱. مدرسه شفائیه ۲. مدرسه صالحیه ۳. مدرسه خسرویه ۴. مدرسه والده ملک آرا ۵. مدرسه مفیدیه ۶. مدرسه آقامحسن [۱۴]
سلطانزاده، حسین، تاریخ مدارس ایران، ص۲۶۵، ۲۶۶.
مؤلف گنجینه دانشمندان نیز که عالمان قرن چهاردهم این حوزه را نقل میکند علاوه بر مدارس فوق به مدارس زیر اشاره مینماید: ۷. مدرسه تقویه ۸. مدرسه سعیدیه ۹. مدرسه سادات ۱۰. مدرسه سردار ۱۱. مدرسه عمادیه [۱۵]
شریف رازی، محمد، گنجینه دانشمندان، ج۶، ص۴۰۶.
۱۲. وی از مدارس «محسنیه» و «دارالشفاء» نیز یاد میکند که احتمالاً همان مدرسه آقامحسن و مدرسه شفائیه باشد. ۲.۲ - نهضت مشروطهلازم به ذکر است که حوزه علمیه گرگان نیز چون شهرهای مجاورش، در نهضت مشروطه و جنگل به ایفای نقش پرداخت. «شیخ حمزه و شیخ غلامحسین» از سران مشروطه در گرگان محسوب میشدند. [۱۶]
استرآبادی، محمدصالح، استرآبادنامه، ص۲۹۶، ابنسینا، ۱۳۴۸.
و «میرزا مهدی مجتهد طاهری»، «شیخ محمدباقر شاهکویی» و «شیخ موسی بالاجادهای» در شمار افرادی بودند که در محله میدان، حسینیه سید مفید برای تشکیل «اتحادیه استرآباد و مازندران» گرد هم آمده بودند و شیخ محمد باقر فاضل به اتهام همکاری با جنگلیان از استرآباد به «خواصه رود» (روستای زیارت فعلی) تبعید شد. [۱۷]
استرآبادی، محمدصالح، استرآبادنامه، ص۳۱۷، ابنسینا، ۱۳۴۸.
۳ - پانویس
۴ - منبعسایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «حوزه علمیه گرگان»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۰۸/۱۸. |