زمان تقریبی مطالعه: 9 دقیقه
 

حکم تنبیه (قرآن)





زنان در برابر وظایفی که در خانواده بر عهده دارند، دو دسته‌اند: دسته اول، صالحان و درست‌کاران، و آنها کسانی هستند که خاضع و متعهد در برابر نظام خانواده می‌باشند و نه‌تنها در حضور شوهر، بلکه در غیاب او، حفظ الغیب می‌کنند. بدیهی است مردان موظف‌اند در برابر این‌گونه زنان، نهایت احترام و حق‌شناسی را انجام دهند. دسته دوم، زنانی هستند که از وظایف خود سرپیچی می‌کنند و نشانه‌های ناسازگاری در آنها دیده می‌شود، مردان در برابر این‌گونه زنان وظایف و مسئولیت‌هایی دارند که باید مرحله به مرحله انجام گردد؛ و در هر صورت مراقب باشند که از حریم عدالت تجاوز نکنند، این وظایف به در آیه ۳۴ سوره نساء بیان شده است.


۱ - حرمت تنبیه همسر



تنبیه همسر، در صورت ترک نشوز و اطاعت از شوهرش حرام است:

•• «الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء بِمَا فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنفَقُواْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِّلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللّهُ وَاللاَّتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلاَ تَبْغُواْ عَلَيْهِنَّ سَبِيلاً إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا»؛ «مردان، سرپرست و نگهبان زنان‌اند، به خاطر برتری‌هايى که خداوند (از نظر نظام اجتماع) براى بعضى نسبت به بعضى ديگر قرار داده است، و به خاطر انفاق‌هايى که از اموالشان (در مورد زنان) مى‌کنند. و زنان صالح، زنانى هستند که متواضع‌اند، و در غياب (همسر خود،) اسرار و حقوق او را، در مقابل حقوقى که خدا براى آنان قرار داده، حفظ مى‌کنند. و (اما) آن دسته از زنان را که از سرکشى و مخالفتشان بيم داريد، پند و اندرز دهيد! (و اگر مؤثر واقع نشد،) در بستر از آنها دورى نماييد! و (اگر هيچ راهى جز شدت عمل، براى وادار کردن آنها به انجام وظايفشان نبود،) آنها را تنبيه کنيد! و اگر از شما پيروى کردند، راهى براى تعدى بر آنها نجوييد! (بدانيد) خداوند، بلندمرتبه و بزرگ است. (و قدرت او، بالاترين قدرت‌هاست.)».

۱.۱ - بیان تفسیری آیه



۱.۱.۱ - عمومیت قیم بودن مردان بر زنان


کلمه (قیم) به معنای آن کسی است که مسئول قیام به امر شخصی دیگر است، و کلمه (قوام) و نیز (قیام) مبالغه در همین قیام است، و مراد از جمله (بما فضل الله بعضهم علی بعض) آن زیادت‌هایی است که خدای تعالی به مردان داده، به حسب طاقتی که بر اعمال دشوار و امثال آن دارند؛ چون زندگی زنان یک زندگی احساسی و عاطفی است، که اساس و سرمایه‌اش رقت و لطافت است، و مراد از جمله (بما انفقوا) مهریه‌ای است که مردان به زنان می‌دهند، و نفقه‌ای است که همواره به آنان می‌پردازند.

و از عمومیت علت به دست می‌آید که حکمی که مبتنی بر آن علت است؛ یعنی قیم بودن مردان بر زنان نیز عمومیت دارد، و منحصر به شوهر نسبت به همسر نیست، و چنان نیست که مردان تنها بر همسر خود قیمومت داشته باشند؛ بلکه حکمی جعل شده برای نوع مردان و بر نوع زنان است؛ البته در جهات عمومی که ارتباط با زندگی هر دو طایفه دارد، و بنابراین پس آن جهات عمومی که عامه مردان در آن جهات بر عامه زنان قیمومت دارند، عبارت است از مثل حکومت و قضا (مثلا) که حیات جامعه بستگی به آنها دارد، و قوام این دو مسئولیت و یا بگو دو مقام بر نیروی تعقل است، که در مردان بالطبع بیشتر و قوی‌تر است، تا در زنان هم‌چنین دفاع از سرزمین با اسلحه که قوام آن برداشتن نیروی بدنی و هم نیروی عقلی است، که هر دوی آنها در مردان بیشتر است تا در زنان.
و بنابراین این‌که فرمود: (الرجال قوامون علی النساء)، اطلاقی تام و تمام دارد، و اما جملات بعدی می‌فرماید: فَالصلِحَت قَنِتَتٌ... که ظاهر در خصوصیاتی است که بین زن و شوهر هست نمی‌خواهد این اطلاق را مقید کند؛ بلکه می‌خواهد فرعی از فروع این حکم مطلق را ذکر نموده، جزئی از میان جزئیات آن کلی را بیان کند، پس این حکم جزئی است که از آن حکم کلی استخراج شده، نه اینکه مقید آن باشد.

۱.۱.۲ - مراد از فَالصالِحَات قَانِتَاتٌ...


فَالصلِحَت قَنِتَتٌ حَفِظتٌ لِّلْغَیْبِ بِمَا حَفِظ اللَّهُ

مراد از صلاح همان معنای لغوی کلمه است، و آن همان است که به لیاقت شخص نیز تعبیر می‌شود، و کلمه (قنوت) عبارت است از دوام طاعت و خضوع، و از اینکه در مقابل این‌گونه زنان، زنان ناشزه را قرار داد، و فرمود: (و اللاتی تخافون نشوزهن) به دست می‌آید مراد از صالحات نیز همسران صالح است، نه هر زن صالح، و خلاصه حکمی که روی صالحات کرده، و فرموده صالحات چنین و چنان‌اند، مخصوص زنان در حال ازدواج است نه مطلق زنان.

۱.۱.۳ - معنی قیمومیت مرد


بلکه معنای قیمومت مرد این است که مرد به خاطر این‌که هزینه زندگی زن را از مال خودش می‌پردازد، تا از او استمتاع ببرد؛ پس بر او نیز لازم است در تمام آنچه مربوط به استمتاع و هم‌خوابگی مرد می‌شود، او را اطاعت کند، و نیز ناموس او را در غیاب او حفظ کند، و وقتی غایب است مرد بیگانه را در بستر او راه ندهد، و آن بیگانه را از زیبایی‌های جسم خود که مخصوص شوهر است، تمتع ندهد و نیز در اموالی که شوهرش در طرف ازدواج و اشتراک در زندگی خانوادگی به دست او سپرده و او را مسلط بر آن ساخته خیانت نکند.

۱.۱.۴ - معنی آیه


پس معنای آیه مورد بحث این می‌شود که زنان مسلمان سزاوار صفت صلاح را پیشه خود بسازند، که اگر چنین کنند، قهراً قانتات خواهند بود؛ یعنی همواره و دائما شوهران خود را در هر چه که از ایشان بخواهند اطاعت خواهند کرد؛ البته هر چیزی که با تمتع شوهران ارتباط داشته باشد، و واجب است بر آنان که جانب خود را در همه چیرهایی که متعلق حق شوهران است، در غیاب شوهران حفظ کنند.

۲ - جواز تنبیه همسر ناشزه



تنبیه همسر ناشزه به دست شوهر، مشروط به ناکارآمدی موعظه و ترک هم‌بستری با وی جایز است:

•• «الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء بِمَا فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنفَقُواْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِّلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللّهُ وَاللاَّتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلاَ تَبْغُواْ عَلَيْهِنَّ سَبِيلاً إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا»؛ «مردان، سرپرست و نگهبان زنان‌اند، به خاطر برتری‌هايى که خداوند (از نظر نظام اجتماع) براى بعضى نسبت به بعضى ديگر قرار داده است، و به خاطر انفاق‌هايى که از اموالشان (در مورد زنان) مى‌کنند. و زنان صالح، زنانى هستند که متواضع‌اند، و در غياب (همسر خود،) اسرار و حقوق او را، در مقابل حقوقى که خدا براى آنان قرار داده، حفظ مى‌کنند. و (اما) آن دسته از زنان را که از سرکشى و مخالفتشان بيم داريد، پند و اندرز دهيد! (و اگر مؤثر واقع نشد،) در بستر از آنها دورى نماييد! و (اگر هيچ راهى جز شدت عمل، براى وادار کردن آنها به انجام وظايفشان نبود،) آنها را تنبیه کنيد! و اگر از شما پيروى کردند، راهى براى تعدی بر آنها نجوييد! (بدانيد) خداوند، بلندمرتبه و بزرگ است. (و قدرت او، بالاترين قدرت‌هاست.)».

۲.۱ - تفسیر آیه


سه حکم درباره زن ناشزه که رعایت ترتیب در آنها لازم است:

۲.۱.۱ - ترتیب احکام زن ناشزه


وَ الَّتی تخَافُونَ نُشوزَهُنَّ فَعِظوهُنَّ

کلمه (نشوز) به معنای عصیان و استکبار از اطاعت است، و مراد از خوف نشوز این است که علائم آن به تدریج پیدا شود، و معلوم گردد که خانم می‌خواهد ناسازگاری کند، و اگر در جمله: (فعظوهن) فای تفریع را آورد، و موعظه را نتیجه ترس از نشوز قرار داد، نه از خود نشوز، شاید برای این بوده که رعایت حال موعظه را در بین علاج‌های سه‌گانه کرده باشد، و بفهماند از میان این سه راه علاج موعظه علاجی است که هم در حال نشوز مفید واقع می‌شود، و هم قبل از نشوز، و هنگام پیدا شدن علامت‌های آن و علاج‌های سه‌گانه همان است که عبارت: (فعظوهن و اهجروهن فی المضاجع و اضربوهن) بر آن دلالت می‌کند، و گو این‌که این راه‌های علاج با حرف و او به یکدیگر عطف شده، و حرف واو دلالتی بر ترتیب ندارد؛ ولی از معنای آیه می‌دانیم که بین این سه علاج ترتیب هست، و می‌خواهد بفرماید اول او را موعظه کنید، اگر موعظه اثر نگذاشت با او قهر کنید، و رخت‌خوابتان را جدا سازید، و اگر این نیز مفید واقع نشد، او را بزنید دلیل بر این‌که رعایت تدریج و ترتیب لازم است، این است که ترتیب نام‌برده به حسب طبع نیز وسایل گوناگونی از کیفر دادن است، هر کس بخواهد کسی را کیفر کند، طبیعتا اول از درجه ضعیف آن شروع می‌کند، و سپس به تدریج کیفر را شدید و شدیدتر می‌سازد؛ بنابراین ترتیبی که از آیه فهمیده می‌شود، از سیاق آن به دست می‌آید، نه از حرف واو.

۲.۱.۲ - مراد از و اهجروهن...


و ظاهر جمله (و اهجروهن فی المضاجع) این است که بستر محفوظ باشد؛ ولی در بستر با او قهر کند؛ مثلا در بستر پشت به او کند، و یا ملاعبه نکند، و یا طوری دیگری بی‌میلی خود را به او بفهماند، گو اینکه ممکن است با مثل عبارت جدا کردن بستر نیز اراده بشود، ولی بعید است (معمولا وقتی بخواهند بگویند بسترت را از او جدا کن، نمی‌گویند در بستر از او کناره بگیر) و ای بسا معنای اول از این نظر تأیید شود، که مضجع را به لفظ جمع آورده، چون بنابراین که منظور جدا کردن مضجع بوده باشد، دیگر به حسب ظاهر احتیاج نبود کلمه نام‌برده را به لفظ جمع بیاورد، و کثرت را بفهماند (زیرا کسی، همسرش مضاجع دارد که هر شب با او بخوابد) (مترجم).

۲.۱.۳ - مراد از فَإِنْ أَطعْنَکمْ...


فَإِنْ أَطعْنَکمْ فَلا تَبْغُوا عَلَیهِنَّ سبِیلاً...

یعنی اگر در اثر اعمال آن سه راه علاج، به اطاعت شما در آمدند، دیگر علیه آنان بهانه‌جویی مکنید، و با این‌که اطاعت شما می‌کنند، برای اذیت و آزارشان دنبال بهانه نگردید، و در آخر این مطلب را تعلیل می‌کند به این‌که (ان الله کان علیا کبیرا) و اعلام می‌دارد به این‌که مقام پروردگارشان علی و کبیر است، پس از قدرت و تفوقی که بر زنان خود دارند، مغرور نشوند و سوء استفاده ننموده، در اثر غرور به آنها ظلم و استعلا و استکبار نکنند، و همواره به یاد علو مقام پروردگارشان باشند.

۳ - پانویس


 
۱. نساء/سوره۴، آیه۳۴.    
۲. طباطبایی، محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۴، ص۵۴۳، ذیل آیه.    
۳. طباطبایی، محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۴، ص۵۴۴، ذیل آیه.    
۴. طباطبایی، محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۴، ص۵۴۵، ذیل آیه.    
۵. نساء/سوره۴، آیه۳۴.    
۶. طباطبایی، محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۴، ص۵۴۵ ۵۴۶، ذیل آیه.    
۷. طباطبایی، محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۴، ص۵۴۶، ذیل آیه.    


۴ - منبع



فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «حکم تنبیه».    



آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.