داغ (فقه)داغ ، اثر برجای مانده از تماس بدن با جسم بسیار گرم میباشد. ۱ - معانی مختلف داغ۱ - بسیار گرم و سوزان ۲ - اثر بر جاى مانده از گذاردن آهن گداخته بر بدن حیوان یا انسان ۳ - آهن گداختهاى که براى معالجه یا علامت گذارى بر پوست انسان یا حیوان مىگذارند ۲ - احکام داغ در فقه۲.۱ - احکام داغ به معنای اولاز داغ به معناى نخست به مناسبت در باب اطعمه و اشربه سخن گفتهاند. ۲.۱.۱ - حکم داغ در باب اطعمه و اشربهخوردن غذاى داغ کراهت دارد و مستحب است لحظاتى صبر کند تا از داغى بیفتد. [۲]
الدروس الشرعیة، ج۳، ص۳۸.
۲.۲ - احکام داغ به معنای دوم و سوماز داغ به معناى دوم و سوم در بابهاى زکات ، اطعمه و اشربه و حدود نیز سخن گفتهاند. ۲.۲.۱ - حکم داغ در مداوای زخممداوا کردن زخم با شکافتن و داغ نهادن بر آن، در صورت حصول بهبودى با آن در نظر اهل خبره، بدون بیم بر جان، جایز است. [۵]
التحفة السنیة، ص۳۴۶.
امام خمینی در تحریرالوسیله در این باره مینویسد: «یجوز التداوی و المعالجة بما یحتمل فیه الخطر ویؤدّی الیه احیاناً؛ اذا کان النفع المترتّب علیه - حسب ما ساعدت علیه التجربة، وحکم به الحذّاق واهل الخبرة - غالبیاً، بل یجوز المعالجة بالمضرّ العاجل الفعلی المقطوع به؛ اذا یدفع به ما هو اعظم ضرراً واشدّ خطراً. ومن هذا القبیل قطع بعض الاعضاء دفعاً للسرایة المؤدّیة الی الهلاک وبطّ الجرح، والکیّ بالنار، وبعض العملیات المعمولة فی هذه الاعصار؛ بشرط ان یکون الاقدام علی ذلک جاریاً مجری العقلاء؛ بان یکون المباشر للعمل حاذقاً محتاطاً مبالیاً غیر مسامح ولا متهوّر.» [۶]
موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۱۷۵، کتاب الاطعمة و الاشربة، القول فی غیر الحیوان، مسالة۴، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.
مداوا و معالجه با چیزی که احتمال خطر دارد و احیاناً به خطر میکشاند، جایز است؛ در صورتی که نفعی که از آن عاید میشود بر اساس تجربه و تشخیص و حکم صاحبان مهارت و اهل خبره، غلبه داشته باشد، بلکه معالجه با چیزی که بالفعل و فوری ضرر قطعی داشته باشد، درصورتیکه بهوسیله آن ضرر بزرگتر و خطر شدیدتری دفع شود، جایز است و ازاینقبیل است قطع بعضی از اعضا جهت جلوگیری از سرایتی که منجر به مرگ میشود و شکافتن زخم و داغ کردن با آتش. و بعضی از «عمل» ها که در این زمانها معمول میباشد به شرطی که اقدام بر آن طبق روش عقلا باشد به اینکه کسی که مباشر عمل است بامهارت و بااحتیاط و با ملاحظه باشد و سهلانگار و متهوّر نباشد.و اگر در بدن مریض و کسی که کمردرد یا پادرد یا استخواندرد دارد، داغ بگذارد و از اثر داغ آن شخص بمیرد «ضامن است.» [۷]
موسوعة الامام الخمینی، ج۴۱، استفتائات امام خمینی، ج۱۰، ص۱۲۹، سؤال۱۱۴۹۶، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.
۲.۲.۲ - حکم داغ در باب حدوداگر شخصی او را نگه دارد و دیگری او را به قتل برساند و شخص سومی دیدهبان آنها باشد، قود بر قاتل است نه نگهدارنده او، لیکن نگهدارنده به زندان ابد میافتد تا در حبس بمیرد، و میله داغ و مانند آن به چشمان دیدهبان کشیده میشود. [۸]
موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۵۴۹، کتاب القصاص، القول فی الموجب، مسالة۳۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.
مستحب است محل قطع دست و پاى دزد و محارب را پس از اجراى حدّ و بریدن- جهت جلوگیرى از خونریزى - با روغن زیتون داغ کنند. [۹]
جامع عباسى، ص۴۱۸-۴۱۹.
داغ نهادن بر صورت حیوان مکروه است. [۱۱]
مفاتیح الشرائع، ج۲، ص۲۶
۲.۲.۳ - حکم داغ در باب زکاتحیوانى که به جهت زکات یا صدقه و یا جزیه گرفته مىشود، مستحب است بر مواضعى از بدنش که مقاومتر و آشکار است، از قبیل رانها و بن گوش ، با داغ کردن، علامت نهند و عنوانى را که جهت آن گرفته شده (زکات، صدقه و جزیه) بر داغ (به معناى سوم) بنویسند. ۳ - پانویس
۴ - منبع• فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج۳، ص۵۷۴. • ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر) ، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی |