تغیر مسیر یافته از - دوستی اهل بیت
زمان تقریبی مطالعه: 17 دقیقه
 

دوستی اهل‌بیت





‌در قرآن و روایات اسلامی اعم از شیعی و سنّی بر مودّت و محبّت اهل‌ بیت پیامبر (صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) تأکید فراوان شده است؛ و این تنها بدان جهت نیست که آنان ذریه‌ی پیامبر (صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) و از نسل اویند، بلکه از آن جهت است که آنان دارای فضایل و کمالات، و به عبارت دیگر جامع همه صفات کمال و جمالند؛ به تعبیر دقیق‌تر، مظهر صفات جمال و جلال الهی اند. لذا در حقیقت، دوست داشتن آنان با آن جامعیت، محبت به خوبی‌هایی است که در آنان به نحو کامل تجلّی نموده، و منبع همه این خوبی‌ها خداوند متعال است. پس در حقیقت محبت و اظهار عشق و ارادات قلبی به اهل بیت (علیهم‌السّلام) محبت و اظهار ارادات به خداوند متعال است و از آنجا که محبّت، نیرویی است که انسان را به سوی محبوب سوق می‌دهد، پس از جنبه تربیتی، محبت به خوبان، انسان را به خوبی‌ها سوق می دهد.


۱ - منظور از اهل بیت



با مراجعه به کتاب های لغت و اصطلاح علما، و نیز کتابهای حدیث پی می‌بریم ک مراد از اهل بیت پیامبر (صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) افراد خاصی هستند و اهل بیت، شامل تمام وابستگان نسبی و سببی انسان نمی‌شود:

۱.۱ - اهل بیت در لغت و عرف


ابن منظور از افریقی در لسان العرب می‌گوید:«اهل انسان نزدیک‌ترین مردم است به انسان، و کسانی که آنان را به نسب یا دین جمع می‌کنند.»
[۱] ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱۱، ص ۲۷-۲۸.


۱.۲ - اهل بیت در قرآن و سنت


در قرآن و روایات اهل بیت پیامبر (صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) در مورد افراد خاصی به کار رفته که همان رسول خدا (صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) و اما علی و فاطمه زهرا و حسن و حسین (علیهم‌السّلام) است. و بقیه‌ی ذریه‌ی پاک نیز به آنان ملحقند، که همان نه امام معصوم از فرزندان امام حسین (علیه السّلام) هستند.
ام سلمه می‌گوید:هنگامی که آیه «اِنَّما یُریدُ الله لِیُذْهِبَ عَنْکُم الرِّجسَ اَهلَ البَیت وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً» بر پیامبر (صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) نازل شد، علی و فاطمه و حسن و حسین (علیهم‌السّلام)را احضار کرده و فرمود:«اینان اهل بیت منند.» ؛ امام حسین (علیه‌السّلام) فرمود:«انّا اهل بیت النبوه؛ ما اهل بیت نبوّتیم.»
مسلم به سند خود از عایشه نقل می‌کند:هنگام صبح پیامبر (صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) از منزل خارج شد، در حالی‌که بر دوش او پارچه‌ای بافته شده از موی سیاه بود، حسن بن علی بر او وارد شد او را داخل آن کسا نمود. آنگاه حسین (علیه‌السّلام) وارد شد او را نیز داخل آن کرد. سپس فاطمه (سلام‌الله‌علیها) آمد او را نیز داخل کسا کرد، بعد علی (علیه‌السّلام) وارد شد او را نیز داخل نمود. پس این آیه قرائت نمود:«اِنَّما یُریدُ الله لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ اَهلَ البَیت وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً» احمد بن حنبل می‌گوید:هنگامی‌که آیه مباهله بر پیامبر (صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) نازل شد، آن حضرت؛ علی و فاطمه و حسن و حسین (علیهم‌السّلام) را خواست آنگاه عرض کرد:«بار خدایا اینان اهل بیت من هستند»
[۷] ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند احمد، ج ۱، ص ۱۸۵.


۲ - دوستی اهل بیت در قرآن



خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید:«قُلْ لا أَسألُکُمْ عَلَیهِ أجراً اِلّا الْمَوَدَّهَ فِی الْقُربی» «ای رسول ما به امت بگو من از شما اجر و رسالت جز این نمی‌خواهم که مودّت و محبّت مرا در حقّ خویشاوندانم منظور دارید. »
این آیه معروف به آیه مودت است، که در اغلب کتاب‌های تفسیر و حدیث و تاریخ نزول آن را درحق اهل بیت (علیهم‌السّلام) می‌دانند.
سیوطی در تفسیر این آیه به اسناد خود از ابن عباس نقل می‌کند:هنگامی که این آیه:«قُلْ لا اَسألُکُمْ عَلَیهِ اَجراً اِلّا الْمَوَدَّهَ فِی الْقُربی» بر پیامبر (صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) نازل شد، صحابه عرض کردند:ای رسول خدا! خویشاوندان تو کیانند که مودت آنان بر ما واجب است؟
حضرت (صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) فرمود:«علی و فاطمه و دو فرزندان او»
[۱۰] حاکم نیشابوری، محمد، مستدرک حاکم، ج۳، ص۱۷۲.

در خطبه‌ای که امام حسن (علیه‌السّلام) بعد از شهادت امیر المومنین (علیه السّلام) ایراد کردند، بعد از حمد وثنای الهی فرمود:«... و أنا من أهل البیت الذی افترض الله مودّتهم علی کلّ مسلم، فقال تبارک و تعالی:«قُلْ لا اَسألُکُمْ عَلَیهِ اَجراً اِلّا الْمَوَدَّهَ فِی الْقُربی وَ مَن یَقْتَرف حسنه نَزد لَهُ فیها حَسَناً » فاقتراف الحسنه مودّتنا أهل البیت؛... و من از أهل بیتی هستم که خداوند مودّت آنان را بر هر مسلمانی واجب نموده است پس خداوند تبارک و تعالی فرمود:«قُلْ لا اَسألُکُمْ» انجام کار نیک مودت ما اهل بیت است.»
امام صادق (علیه‌السّلام) به أبی جعفر احول فرمود:«چه می‌گویند اهل بصره در این آیه:«قُلْ لا اَسألُکُمْ عَلَیهِ اَجراً اِلّا الْمَوَدَّهَ فِی الْقُربی»
عرض کرد:فدایت گردم، آنان می‌گویند:این آیه درشأن خویشاوندان رسول خدا (صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) است. حضرت فرمود:«دروغ می‌گویند تنها در حق ما اهل بیت علی و فاطمه و حسن و حسن اصحاب کسا نازل شده است.»
می‌دانیم که حصر این روایات اضافی است نه حقیقی، و لذا شامل بقیه ی امامان نیز می شود.

۳ - دوستی اهل بیت در روایات



در روایات فریقین همانند قرآن کریم به طور صریح بر محبّت اهل بیت (علیهم‌السّلام) تأکید شده است که به برخی از آنها اشاره می‌کنیم:

۳.۱ - وادار نمودن بر دوستی اهل بیت


رسول الله (صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) می‌فرمایند:«ادبّوا أولادکم علی ثلاث خصال:حبّ نبیّکم، و حبّ أهل بیته، و قراءه القرآن؛
[۱۵] متقی هندی، علی بن حسام، کنزالعمال، ج ۱۶، ص ۴۵۶، ح ۴۵۴۰۹.
اولاد خود را بر سه خصلت تربیت کنید:دوستی پیامبرتان، دوستی اهل بیتش، و قرائت قرآن
امیرالمومنین (علیه‌السّلام) فرمود:«أحسن الحسنات حبّنا، و أسوأالسیئات بغضنا؛ بهترین نیکی‌ها حبّ ما، و بدترین بدی‌ها بغض ما اهل بیت (علیهم‌السّلام) است.»

۳.۲ - مساوی با دوستی رسول خدا


رسول خدا (صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) فرمود:«أحبّوا الله لما یغذوکم من نعمه، و أحبّونی لحبّ الله، و أحبّوا أهل بیتی لحبّی؛ خدا را دوست بدارید به جهت آنکه از نعمت‌هایش به شما روزی می‌دهد و مرا نیز به جهت دوستی خدا دوست بدارید، و اهل‌بیتم را به جهت دوستی من دوست بدارید.»
زید بن ارقم می‌گوید:در خدمت رسول خدا (صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) بودم که دیدم فاطمه زهرا (علیهاالسّلام) داخل حجره‌ی پیامبر (صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) شد، در حالی که با او دو فرزندش حسن و حسین بودند، و علی (علیه‌السّلام) نیز پشت سر آنان وارد شد، پیامبر (صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) به آنان نظر کرده و فرمود:«من أحبّ هولاء فقد أحبّنی، و من ابغضهم فقد أبغضنی؛
[۲۰] امام حسین(ع) از تاریخ دمشق، ج ۹۱، ص ۱۲۶.
هر کس اینان را دوست بدارد، مرا دوست داشته و هر کس که اینان را دشمن بدارد، مرا دشمن داشته است.»
امام صادق (علیه‌السّلام) فرمود:«من عرف حقّنا و أحبّنا فقد أحبّ فقد احبّ الله تبارک و تعالی؛ هر کس حق ما را شناخته و ما را دوست بدارد در حقیقت خداوند تبارک و تعالی را دوست داشته است.»

۳.۳ - مساوی با اساس ایمان


رسول خدا (صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) فرمود:«أساس الاسلام حبّی و حبّ أهل بیتی؛ اساس اسلام، دوستی من و اهل بیت من است»
و نیز فرمود:«لکلّ شیء أساس، و أساس الاسلام حبّنا أهل البیت؛ برای هر چیزی اساسی است و پایه اسلام حبّ ما اهل بیت است.»

۳.۴ - عبادت بودن


رسول خدا (صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) فرمود:«حبّ آل محمد یوماً خیر من عباده سنه، و من مات علیه دخل الجنّه؛
[۲۵] شبلنجی، مومن، نورالابصار، ص ۱۲۷.
[۲۶] کلینی، یعقوب، کافی، ج۲، ص۴۶، ح۳.
یک روز دوستی آل‌محمد، بهتر از یک سال عبادت است، و کسی که بر آن دوستی بمیرد داخل بهشت می شود.»

۳.۵ - نشانه ایمان


رسول خدا (صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) فرمود:«لا یومن عبد حتی أکون أحب الیه من نفسه، و أهلی أحبّ الیه من أهله و عترتی أحب إلیه من عترته و ذاتی أحب الیه من ذاته؛ هیچ بنده‌ای ایمان کامل پیدا نمی‌کند، مگر در صورتی که من دوست داشتنی‌تر نزد او از خودش باشم، و نیز اهل بیتم از اهلش محبوب‌تر، و عترتم از عترتش دوست داشتنی‌تر و ذاتم از ذاتش محبوب‌تر باشد.»

۳.۶ - نشانه پاکی ولادت


پیامبر (صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) اشاره به علی (علیه‌السّلام) کرد و فرمود:«أیّها الناس امتحنوا أولادکم بحبّه، فانّ علیّاً لا یدعو الی ضلاله، و لا یبعد عن هدی، فمن أحبّه فهو منکم، و من أبغضه فلیس منکم؛
[۲۹] ترجمه امام علی علیه‌السّلام از تاریخ دمشق، ج ۲، ص ۲۲۵، ح ۷۳۰.
ای مردم! اولاد خود را به دوستی علی امتحان نمایید، زیرا او شما را گمراه نمی‌کند و از هدایت دور نمی‌سازد. پس هر یک از اولاد شما که علی را دوست بدارد از شماست، و هر کدام که او را دشمن بدارد از شما نیست.»
امیر المومنین (علیه‌السّلام) فرمود:در وصیّتی که پیامبر (صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) به اباذر کرده آمده است:«یا اباذر! من أحبّنا أهل البیت فلیحمد الله علی أول النعم. قال:یا رسول الله! و ما أول النعم؟ قال:طیب الولاده، انّه لا یحبّنا الّا من طاب مولده؛ ای اباذر! هر کس ما اهل بیت را دوست دارد باید بر اولین نعمت، خداوند را ستایش نماید. ابوذر عرض کرد:ای رسول خدا اولین نعمت چیست؟ فرمود:نیکی ولادت، زیرا دوست ندارد ما را مگر کسی که ولادتش پاک است. »

۳.۷ - سوال از دوستی در روز قیامت


رسول خدا (صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) فرمود:«أول مایُسأل عنه العبد حبّنا أهل البیت؛ اولین چیزی که در روز قیامت از بنده سوال می‌شود، دوستی ما اهل بیت است.»
و نیز فرمود:«لا تزول قدما عبدٍ یوم القیمه حتّی یسأل عن أربع:عن عمره فیما أفناه، و عن جسده فیما أبلاه، و عن ماله فیما أنفقه و من أین کسبه، و عن حبّنا أهل البیت؛ روز قیامت بنده قدم از قدم بر نمی‌دارد تا آنکه از چهار چیز سوال شود:از عمرش که در چه راهی صرف کرده، و از بدنش که در چه راهی به کار گرفت، و از مالش که در چه راهی خرج کرده و از کجا به دست آورده است، و از دوستی با اهل بیت.»
قرآن کریم مزد رسالت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را مودت ذوی‌القربی آن حضرت شمرده است. به حکم آیات الهی دوستی اهل‌بیت بر هر مسلمانی واجب و از ضروریات دین اسلام و دشمنی با آنان نشانه نفاق است. امام‌ خمینی با استناد به روایات معتقد است کارهای نیک در سایه معرفت اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) پذیرفته می‌شود. در مشرب عرفانی امام‌ خمینی، ولایت اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) و دوستی خاندان رسالت و شناخت مقام مقدس آنان امانت حق است و غصب ولایت و سلطنت آنان خیانت است. ایشان با بیان سفارشی از امام محمد باقر (علیه‌السلام) به شیعیان، به پیروان اهل‌بیت یادآور شده است از خدا بپرهیزند و برای رسیدن به قرب و ثواب وی فعالیت کنند که تقرب به خدا در سایه اطاعت حاصل می‌شود و افراد مطیع نزد خدا حجت دارند و می‌توانند ادعای دوستی خاندان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) کنند و آن کس که از خدا اطاعت نمی‌کند دشمن خاندان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) است. ایشان در سخنی دیگر، اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) را اهل قرآن شمرده و تصریح کرده ‌است تکریم قرآن و اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) تنها به بوسیدن جلد کتاب خدا و ضریح مطهر اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) حاصل نمی‌شود و این کار مرتبه ضعیفی از تکریم آنان است و تکریم ائمه (علیهم‌السّلام) در عمل به دستورهای قرآن و فرمایش‌های ائمه (علیهم‌السّلام) حاصل می‌شود و احترام بدون عمل شبیه به مسخره و بازیچه خواهد بود.
در نگاه امام‌ خمینی بسیاری از درگیری‌های مذهبی، ریشه دینی ندارد. گروهی از اهل‌سنت و برخی از شیعیان که به تفرقه دعوت می‌کنند، پیرو واقعی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و امامان معصوم نیستند. ایشان بارها به مردم یادآور شده ‌است از روش اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) در شیوه عبادت خدا پیروی کنند و در همه گفته‌ها و کارها، خود را شبیه آنان سازند و نیز به مردم سفارش کرده‌ است روش پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و ائمه به‌ویژه استقامت آنان در راه تبلیغ دین را سرمشق قرار دهند. امام‌ خمینی از ناآگاهی مردم به مقامات ائمه (علیهم‌السّلام) و بسنده کردن به جنبه‌های کوچک از زندگی آنان اعتراض کرده و حجت بودن آنان را به معنای حجت بودن در گفتار، کردار و سیره در همه شئون زندگانی می‌داند.
[۳۷] خمینی، روح‌الله، دانشنامه امام خمینی، ج۲، ص۴۶۹، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.


۴ - ادلّه خاص



روایاتی که تا کنون ذکر شد، اشاره به دوستی مجموعه اهل بیت (علیهم السّلام) داشت؛ دسته‌ای دیگر از روایات، اشاره به دوستی و محبّت برخی از اهل بیت دارد که به تعدادی از آنها نیز اشاره می‌کنیم:

۴.۱ - امام علی


پیامبر (صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) فرمود:«برائه من النار حبّ علیّ؛
[۳۸] حاکم نیشابوری، محمد، مستدرک حاکم، ج۲، ص ۲۴۱.
تنها راه دوری از آتش جهنم، دوستی علی (علیه‌السّلام) است.»
و نیز فرمود:«یا علی! طوبی لمن احبّک و صدق فیک، و ریل لمن أبغضک و کذب فیک؛ ای علی:خوشا به حال کسی که تو را دوست داشته و در حق تو صادق باشد، و وای بر کسی که تو را دشمن داشته و در حقّ تو کاذب باشد. »
أم سلمه از پیامبر (صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) نقل می کند که فرمود:«لا یحبّ علیاً منافق، و لا یبغضه مومن؛
[۴۱] شیبانی موصلی، مبارک بن محمد، جامع الاصول، ج۸، ص ۶۵۶، ح ۶۴۹۹
منافق، علی (علیه‌السّلام) را دوست ندارد و مومن او را دشمن ندارد.»
امام علی (علیه‌السّلام) فرمود:«قسم به کسی که دانه را شکافت، و انسان را آفرید، هر آینه عهدی است از پیامبر امی به من:که دوست ندارد مرا مگر مومن، و دشمن ندارد مرا مگر منافق.»

۴.۲ - حضرت فاطمه زهرا


رسول خدا (صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) می‌فرمایند:«فاطمه بضعه منّی، من أغضبها فقد أغضبنی؛ فاطمه پاره تن من است هر کس او را به غضب آورد، مرا خشمگین کرده است.»
از عایشه سوال شد:کدامین شخص از زنان نزد رسول خدا (صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) محبوب‌تر بوده است؟ گفت:فاطمه. سوال شد:از مردان؟ گفت:همسرش.

۴.۳ - امام حسن و حسین


پیامبر (صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) فرمود:«هذان ابنای الحسن و الحسین، ألّلهم انّی أُحبّهما، أللهم فأحبهما و أحبّ من یُحبّهما؛ این دو فرزندان من حسن و حسین‌اند، بار خدایا من آنان را دوست دارم. بار خدایا! تو نیز آنان و هر کس که آنان را دوست دارد، دوست بدار.»
و نیز فرمود:«الحسن و الحسین ریحانتای؛ حسن و حسین دو دسته گل من هستند.»

۵ - پانویس


 
۱. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱۱، ص ۲۷-۲۸.
۲. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات راغب، ماده اهل، ص۲۹.    
۳. حاکم نیشابوری، محمد، مستدرک حاکم، ج۳، ص ۱۵۸، ح ۴۷۰۵.    
۴. بیهقی، احمد بن حسین، السنن‌الکبری، ج ۲، ص ۲۱۴.    
۵. خوارزمی، الموفق بن احمد، مقتل الامام حسین(ع)، ج ۱،ص ۱۸۴.    
۶. قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج ۴، ص ۱۸۸۳، ح ۲۴۲۴.    
۷. ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند احمد، ج ۱، ص ۱۸۵.
۸. شوری/سوره۴۲، آیه۲۳.    
۹. سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌بکر، درّ المنثور، ج۷، ص۳۴۸.    
۱۰. حاکم نیشابوری، محمد، مستدرک حاکم، ج۳، ص۱۷۲.
۱۱. هیثمی، نورالدین، مجمع‌الزوائد، ج۹، ص ۱۶۸.    
۱۲. زمخشری، محمود بن محمد، کشاف، ج۴، ص ۲۱۹-۲۲۰    
۱۳. کلینی، یعقوب، کافی، ج۸، ص۹۳، ح۶۶.    
۱۴. :حمیری، عبدالله بن جعفر، قرب‌الاسناد، ص ۱۲۸    
۱۵. متقی هندی، علی بن حسام، کنزالعمال، ج ۱۶، ص ۴۵۶، ح ۴۵۴۰۹.
۱۶. مناوی، عبد الرؤوف، فیض‌القدیر، ج ۱، ص ۲۲۵، ح ۳۳۱    
۱۷. آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم، ج ۱، ص ۲۱۷، ح ۵۳۸.    
۱۸. ترمزی، محمد، سنن‌ترمذی، ج۵، ص ۶۶۴، ح ۳۷۸۹.    
۱۹. حاکم نیشابوری، محمد، مستدرک‌حاکم، ۳، ص ۱۶۲    
۲۰. امام حسین(ع) از تاریخ دمشق، ج ۹۱، ص ۱۲۶.
۲۱. کلینی، یعقوب، کافی، ج۱۵، ص ۳۱۱.    
۲۲. متقی هندی، علی بن حسام، کنز العمال، ج ۱۲، ص ۱۰۵، ح ۳۴۲۰۶.    
۲۳. سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌بکر، درالمنثور، ج۷، ص۳۵۰.    
۲۴. برقی، احمد بن محمد، المحاسن، ج۱، ص۲۸۶ ح ۴۶۱.    
۲۵. شبلنجی، مومن، نورالابصار، ص ۱۲۷.
۲۶. کلینی، یعقوب، کافی، ج۲، ص۴۶، ح۳.
۲۷. طبرانی، سلیمان بن أحمد، المعجم‌الکبیر، ج۷، ص ۷۵، ح۶۴۱۶.    
۲۸. شیخ صدوق، محمد بن علی، امالی صدوق، ص۴۱۴، ح ۹    
۲۹. ترجمه امام علی علیه‌السّلام از تاریخ دمشق، ج ۲، ص ۲۲۵، ح ۷۳۰.
۳۰. شیخ صدوق، محمد بن علی، امالی صدوق، ص۵۶۲.    
۳۱. شیخ صدوق، محمد بن علی، عیون اخبار الرضا علیه‌السّلام، ج۱، ص۶۷، ح ۲۵۸.    
۳۲. طبرانی، سلیمان بن أحمد، المعجم الکبیر، ج۱۱، ص۱۰۲، ح ۱۱۱۷۷.    
۳۳. خمینی، روح‌الله، شرح چهل حدیث، ص۵۶۷، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۳۴. خمینی، روح‌الله، شرح چهل حدیث، ص۴۸۰، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۳۵. خمینی، روح‌الله، شرح چهل حدیث، ص۵۶۹-۵۷۰، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۳۶. خمینی، روح‌الله، آداب الصلاة، ص۲۱۰، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۳۷. خمینی، روح‌الله، دانشنامه امام خمینی، ج۲، ص۴۶۹، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.
۳۸. حاکم نیشابوری، محمد، مستدرک حاکم، ج۲، ص ۲۴۱.
۳۹. حاکم نیشابوری، محمد، مستدرک حاکم، ج۲، ص ۱۴۵.    
۴۰. ترمزی، محمد، سنن ترمذی، سنن ترمذی، ج۵، ص ۶۳۴، ح ۳۷۱۷.    
۴۱. شیبانی موصلی، مبارک بن محمد، جامع الاصول، ج۸، ص ۶۵۶، ح ۶۴۹۹
۴۲. قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۱، ص ۸۶، ح ۱۳۱.    
۴۳. ترمزی، محمد، سنن ترمذی، ج ۵، ص ۶۴۳    
۴۴. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۵، ص۲۹.    
۴۵. قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۴، ص ۱۹۰۲    
۴۶. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۵، ص۲۶.    
۴۷. ترمزی، محمد، سنن ترمذی، ج۵، ص ۶۵۶.    
۴۸. ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند احمد، ج۳۸، ص ۲۱۱.    
۴۹. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۸، ص۷.    
۵۰. ترمذی، محمد، سنن ترمذی، ح۵، ص۶۵۷، ح۳۷۷۰.    
۵۱. ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند احمد، ج۹، ص ۴۰۲.    


۶ - منبع



سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «دوستی اهل بیت»، تاریخ بازیابی۹۵/۳/۴.    
• دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی.






آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.