عبدالملک بن حبیب سلمیاِبْنِ حَبیب، ابومروان عبدالملک بن حبیب بن سلیمان سلمی (ح ۱۷۴- ۲۳۸ یا ۲۳۹ق/۷۹۰-۸۵۲ یا ۸۵۳م)، محدث، فقیه، ادیب، نحوی، شاعر و نسّابه اندلسی است. ۱ - حسب و نسبوی از موالی قبیله سلیم [۱]
ابن فرضی عبدالله، تاریخ العلماء و الرواة للعلم بالاندلس، ج۱، ص۳۱۳، به کوشش عزت عطار حسینی، قاهره، ۱۳۷۳ق/ ۱۹۵۴م.
و یا به گفته ابن حارث از خود قبیله سلیم بوده است. [۲]
حمیدی محمد، جذوة المقتبس، ج۲، ص۴۴۷، به کوشش ابراهیم الابیاری، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
قاضی عیاض [۳]
قاضی عیاض عیاض، ترتیب المدارک، ج۳، ص۳۰، به کوشش احمد بکیر محمود، بیروت، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م.
نیای بزرگ او را ربیع بن سلیمان یاد کرده است. نیاکان وی اهل طلیطله بودهاند، اما نیای وی سلیمان به قرطبه کوچ کرده و پدر او حبیب (د ۲۲۱ق/۸۳۵م) در «فتنة الربض» به البیره مهاجرت کرده است. [۴]
ابن فرحون ابراهیم، الدیباج المذهب، ج۲، ص۸، به کوشش محمد احمدی ابوالنور، قاهره، ۱۳۹۴ق/۱۹۷۴م.
وی به حبیب عصار شهرت داشته [۵]
قاضی عیاض عیاض، ترتیب المدارک، ج۳، ص۳۱، به کوشش احمد بکیر محمود، بیروت، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م.
و از فقیهان قرطبه به شمار میرفته است. ۲ - زندگی نامهتولد ابن حبیب به درستی روشن نیست. ذهبی تولد او را پس از ۱۷۰ق/۷۸۶م دانسته است. [۷]
ذهبی محمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱۲، ص۱۰۲، به کوشش صالح السرّ و شعیب ارنؤوط، بیروت، ۱۴۰۴ق/ ۱۹۸۴م.
درگذشت او را به اختلاف در ۲۳۲ق/۸۴۶م [۸]
ابن قنفذ احمد، الوفیات، ج۱، ص۱۷۱، به کوشش عادل نویهض، بیروت، ۱۳۹۰ق/۱۹۷۰م.
یا ۴ رمضان ۲۳۸ [۹]
ابن فرضی عبدالله، تاریخ العلماء و الرواة للعلم بالاندلس، ج۱، ص۳۱۵، به کوشش عزت عطار حسینی، قاهره، ۱۳۷۳ق/ ۱۹۵۴م.
[۱۰]
حمیدی محمد، جذوة المقتبس، ج۲، ص۴۴۸، به کوشش ابراهیم الابیاری، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
نوشتهاند و حمیدی [۱۱]
حمیدی محمد، جذوة المقتبس، ج۲، ص۴۴۸، به کوشش ابراهیم الابیاری، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
درگذشت او را بنا به قولی ۱۲ ذیحجة ۲۳۹ق در شهر قرطبه ذکر کرده است.۲.۱ - تحصیلابن حبیب مقدمات علوم را در زادگاه خویش نزد ابوعبدالله صعصعة بن سلام شامی، ابومحمد غازی بن قیس و زیاد بن عبدالرحمان فرا گرفت [۱۲]
ابن فرضی عبدالله، تاریخ العلماء و الرواة للعلم بالاندلس، ج۱، ص۳۱۳، به کوشش عزت عطار حسینی، قاهره، ۱۳۷۳ق/ ۱۹۵۴م.
و فقه را نزد یحیی بن یحیی لیثی، عیسی ابن دینار از فقیهان بنام اندلس [۱۳]
ابو اسحاق شیرازی ابراهیم، طبقات الفقهاء، ج۱، ص۱۳۷، بغداد، ۱۳۵۶ق/۱۹۳۷م.
و زیاد بن عبدالرحمان شبطون و دیگر اصحاب مالک بن انس در اندلس آموخت و از آنان حدیث شنید. [۱۴]
ذهبی محمد، العبر، ج۱، ص۳۳۶، به کوشش ابوهاجر محمد سعید بن بسیونی زغلول، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
۲.۲ - خروج از اندلسسپس برای استماع حدیث به مسافرت پرداخت و از اندلس خارج شد، [۱۵]
ابن فرضی عبدالله، تاریخ العلماء و الرواة للعلم بالاندلس، ج۱، ص۳۱۳، به کوشش عزت عطار حسینی، قاهره، ۱۳۷۳ق/ ۱۹۵۴م.
و در ۲۰۸ق/۸۲۳م [۱۶]
ذهبی محمد، العبر، ج۱، ص۳۳۶، به کوشش ابوهاجر محمد سعید بن بسیونی زغلول، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
یا در حدود ۲۱۰ق/۸۲۵م [۱۷]
ذهبی محمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱۲، ص۱۰۳، به کوشش صالح السرّ و شعیب ارنؤوط، بیروت، ۱۴۰۴ق/ ۱۹۸۴م.
به مکه رفت و پس از مراسم حج به مدینه وارد شد و در حلقههای درس عالمانی مانند ابومروان عبدالملک ابن ماجشون، ابومصعب مطرّف بن عبدالله یساری و دیگران شرکت کرد و از آنان حدیث شنید و تألیفات خود را به آنان عرضه کرد. [۱۸]
ابو اسحاق شیرازی ابراهیم، طبقات الفقهاء، ج۱، ص۱۳۷، بغداد، ۱۳۵۶ق/۱۹۳۷م.
[۱۹]
حمیدی محمد، جذوة المقتبس، ج۳، ص۴۴۷، به کوشش ابراهیم الابیاری، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
[۲۰]
قاضی عیاض عیاض، ترتیب المدارک، ج۳، ص۳۱، به کوشش احمد بکیر محمود، بیروت، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م.
وی به مصر نیز سفر کرد و از اسد بن موسی و دیگران حدیث شنید. ابن ابی مریم پس از ذکر ورود ابن حبیب به مصر، چگونگی اجازه گرفتن ابن حبیب از اسد بن موسی را بیان داشته است. [۲۱]
ابن فرضی عبدالله، تاریخ العلماء و الرواة للعلم بالاندلس، ج۱، ص۳۱۳-۳۱۴، به کوشش عزت عطار حسینی، قاهره، ۱۳۷۳ق/ ۱۹۵۴م.
۲.۳ - بازگشت به وطناو سرانجام در ۲۱۰ق/۸۲۵م [۲۲]
قاضی عیاض عیاض، ترتیب المدارک، ج۳، ص۳۱، به کوشش احمد بکیر محمود، بیروت، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م.
و یا در ۲۱۶ق/۸۳۱م [۲۳]
ابن فرحون ابراهیم، الدیباج المذهب، ج۲، ص۸، به کوشش محمد احمدی ابوالنور، قاهره، ۱۳۹۴ق/۱۹۷۴م.
به اندلس بازگشت.ابن حبیب در ۲۲۰ق/۸۳۵م زمانی که در شرق بوده ضمن قصیدهای خطاب به خانوادهاش از دوری از وطن اظهار دلتنگی کرده است. [۲۴]
ابن فرحون ابراهیم، الدیباج المذهب، ج۲، ص۱۴- ۱۵، به کوشش محمد احمدی ابوالنور، قاهره، ۱۳۹۴ق/۱۹۷۴م.
از این قصیده چنین برمیآید که در این سال در حجاز بوده است.۲.۴ - مسند فقاهتابن حبیب پس از مراجعت به اندلس در البیره سکنی گزید و در آنجا به اشاعه حدیث پرداخت، [۲۵]
قاضی عیاض عیاض، ترتیب المدارک، ج۳، ص۳۱، به کوشش احمد بکیر محمود، بیروت، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م.
اما دیری نپایید که عبدالرحمان بن حکم بن هشام (د ۲۳۸ق/۸۵۲م) امیر اموی قرطبه ابن حبیب را به قرطبه فراخواند. [۲۶]
ابن فرحون ابراهیم، الدیباج المذهب، ج۲، ص۸، به کوشش محمد احمدی ابوالنور، قاهره، ۱۳۹۴ق/۱۹۷۴م.
بر اساس روایات خشنی [۲۷]
خشنی قروی محمد، قضاة قرطبة، ج۱، ص ۱۳۲-۱۳۳، به کوشش ابراهیم الابیاری، قاهره، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.
گویا امیر عبدالرحمان او را از گذشته میشناخته و به دانش گسترده وی آگاهی داشته است. از این رو وقتی یحیی بن یحیی لیثی به وی پیشنهاد میکند که از وجود ابن حبیب استفاده کند، بلافاصله میپذیرد و او را به قرطبه منتقل میسازد [۲۸]
خشنی قروی محمد، قضاة قرطبة، ج۱، ص۱۱۳، به کوشش ابراهیم الابیاری، قاهره، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.
و او و یحیی بن یحیی را در رأس فقیهان قرطبه قرار میدهد [۲۹]
ابن فرحون ابراهیم، الدیباج المذهب، ج۲، ص۸ - ۹، به کوشش محمد احمدی ابوالنور، قاهره، ۱۳۹۴ق/۱۹۷۴م.
و مقام و منزلت وی نزد امیر زیادتر میشود. ۲.۵ - حسادت فقهامقام علمی و آگاهی گسترده او در فقه، حدیث، ادبیات و دیگر فنون از یک طرف و تقرب بسیار وی نزد امیر از سوی دیگر سبب برانگیخته شدن حسادت دیگر فقیهان و عالمان قرطبه حتی یحیی بن یحیی میگردد، اما با همه اینها هنگامی که یحیی بن یحیی لیثی متهم میشود که علیه عبدالرحمان توطئه کرده است، ابن حبیب به دفاع از او پرداخته نزد امیر از وی به نیکی یاد میکند. او پس از یحیی بن یحیی به ریاست فقیهان اندلس رسید و مدتها در این مقام بود. عبدالرحمان نیز حرمت او را بسیار میداشت و در هیچ امری از مشورت با وی عدول نمیکرد. به اشاره ابن حبیب بود که در ۲۲۹ق/۸۴۳م امیر دیوار دفاعی اشبیلیه را در مقابل هجوم مسیحیان بنا کرد و به دسیسه او بود که عبدالرحمان ابن معمر قاضی را که برخلاف رأی ابن حبیب حکم کرده بود، از مقام خویش عزل کرد. ۳ - جایگاه رجالیحمیدی [۳۸]
حمیدی محمد، جذوة المقتبس، ج۲، ص۴۴۷، به کوشش ابراهیم الابیاری، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
نوشته است که ابن حبیب، مالک بن انس را درک کرده و از او حدیثی روایت کرده است. لیکن نظر به وفات مالک در ۱۷۹ق/۷۹۵م در مدینه، و ولادت ابن حبیب در ۱۷۴ق در اندلس این امر بعید مینماید.به نوشته مقری [۳۹]
مقری احمد، نفح الطیب، ج۲، ص۶، به کوشش، احسان عباس، بیروت، ۱۳۸۸ق/ ۱۹۶۸م.
ابن حبیب عقاید فقهی ویژه خود داشته که در کتابهای مالکیان نقل شده است، اما ابن فرضی [۴۰]
ابن فرضی عبدالله، تاریخ العلماء و الرواة للعلم بالاندلس، ج۱، ص۳۱۳، به کوشش عزت عطار حسینی، قاهره، ۱۳۷۳ق/ ۱۹۵۴م.
معتقد است که او به علم حدیث آگاهی نداشت و صحت و سقم احادیث را نمیدانست و سهل انگار بود. ذهبی گوید: ابن حبیب در روایت متقن نبود و احادیث را بیمحابا نقل میکرد. نقل وی با اجازه و حتی با وِجاده بود و در شناخت اصحاب حدیث متحمل رنج و زحمت نمیشد و ابوعمر صدفی به نقل از احمد بن خالد نقل کرده که ابن حبیب دروغگو بوده و دروغ وی در کتاب الواضحه او آشکار شده است. ابن عبدالبر نیز گفته است که مردم زمانش نسبت دروغ به او دادهاند و ابن حزم نیز او را ضعیف دانسته است، اما شکی نیست در اینکه وی صحفی (کسی که مطالب و احادیث را بدون استاد از روی کتب و صحیفهها میخواند) بوده است، [۴۱]
ذهبی محمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱۲، ص۱۰۳-۱۰۶، به کوشش صالح السرّ و شعیب ارنؤوط، بیروت، ۱۴۰۴ق/ ۱۹۸۴م.
مقری نیز آگاهی وی به حدیث را مسلم نمیداند. [۴۲]
مقری احمد، نفح الطیب، ج۲، ص۸، به کوشش، احسان عباس، بیروت، ۱۳۸۸ق/ ۱۹۶۸م.
۴ - مذهبپالنسیا [۴۳]
پالنسیا آنخل گونزالس، تاریخ الفکر الاندلسی، ج۱، ص ۱۹۳-۱۹۴، ترجمه حسین مؤنس، قاهره، ۱۹۵۵م.
او را از پیشتازترین مورخان اندلس اسلامی دانسته که آگاه به شعر ، انساب ، فقه ، معاجم و طب و بزرگترین عامل تحول مذهب مردم اندلس به مذهب مالکیه بوده است.۵ - شاعریابن حبیب شاعر نیز بوده و ابیاتی از وی باقی مانده است. [۴۴]
زبیدی محمد، طبقات النحویین و اللغویین، ج۱، ص۲۸۲-۲۸۳، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م.
حمیدی، [۴۵]
حمیدی محمد، جذوة المقتبس، ج۲، ص۴۴۹، به کوشش ابراهیم الابیاری، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
ابن خاقان، [۴۶]
ابن خاقان فتح، مطمح الانفس و مسرح التأنس، ج۱، ص ۳۶-۳۷، قسطنطنیه، ۱۳۰۲ق/ ۱۸۸۵م.
ضبی، [۴۷]
ضبّی احمد، بغیة الملتمس، ج۱، ص ۳۶۶، مادرید، ۱۸۸۸م.
قفطی [۴۸]
قفطی علی، انباه الرواة، ج۲، ص۲۰۶، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۱ق/۱۹۵۲م.
و مقری [۴۹]
مقری احمد، نفح الطیب، ج۱، ص۴۶، به کوشش، احسان عباس، بیروت، ۱۳۸۸ق/ ۱۹۶۸م.
[۵۰]
مقری احمد، نفح الطیب، ج۱، ص۴۷، به کوشش، احسان عباس، بیروت، ۱۳۸۸ق/ ۱۹۶۸م.
[۵۱]
مقری احمد، نفح الطیب، ج۲، ص۶ - ۸، به کوشش، احسان عباس، بیروت، ۱۳۸۸ق/ ۱۹۶۸م.
نیز اشعاری از او نقل کردهاند.۶ - شاگردانابن حبیب شاگردان بسیاری تربیت کرد و بسیاری از بزرگان قرطبه از وی روایت کردهاند. [۵۲]
قاضی عیاض عیاض، ترتیب المدارک، ج۳، ص۳۱، به کوشش احمد بکیر محمود، بیروت، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م.
او روزانه ۳۰ حلقه درس داشت که حدود ۳۰۰ شاگرد نزد او حدیث، فرائض، فقه و اعراب میآموختند و وی تنها کتابهای خود و موطّأ مالک را به آنان تدریس میکرد. [۵۳]
ابن فرحون ابراهیم، الدیباج المذهب، ج۲، ص۹، به کوشش محمد احمدی ابوالنور، قاهره، ۱۳۹۴ق/۱۹۷۴م.
از شاگردان برجسته او: ابوعمر یوسف بن یحیی مضامی اندلسی است که نزد وی فقه آموخته و از شاگردان مخصوص و به قولی داماد ابن حبیب بوده و کتاب الواضحة را از ابن حبیب روایت کرده است [۵۴]
حمیدی محمد، جذوة المقتبس، ج۲، ص۵۹۳، به کوشش ابراهیم الابیاری، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
و کسانی چون مطرف بن قیس، بقی بن مَخلد و ابن وضّاح از وی روایت کرده و حدیث شنیدهاند. [۵۵]
ابن فرضی عبدالله، تاریخ العلماء و الرواة للعلم بالاندلس، ج۱، ص۳۱۵، به کوشش عزت عطار حسینی، قاهره، ۱۳۷۳ق/ ۱۹۵۴م.
از دیگر شاگردان وی: پسران او محمد و عبدالله (یا عبیدالله) [۵۶]
ابن فرحون ابراهیم، الدیباج المذهب، ج۲، ص۹، به کوشش محمد احمدی ابوالنور، قاهره، ۱۳۹۴ق/۱۹۷۴م.
بودهاند. [۵۷]
قاضی عیاض عیاض، ترتیب المدارک، ج۳، ص۳۱، به کوشش احمد بکیر محمود، بیروت، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م.
۷ - درگذشتابن حبیب سالها در دستگاه حکومتی امیر عبدالرحمان بن حکم بن هشام بود و هنگامی که این امیر در ۲۳۸ق/۸۵۲م درگذشت و فرزند وی امیر محمد بن عبدالرحمان به جای وی نشست ابن حبیب به او پیوست، اما پس از ۶ ماه که در دستگاه وی به سر برد، در سن ۶۴ سالگی در اندلس درگذشت. [۶۱]
ابن فرضی عبدالله، تاریخ العلماء و الرواة للعلم بالاندلس، ج۱، ص۳۱۵، به کوشش عزت عطار حسینی، قاهره، ۱۳۷۳ق/ ۱۹۵۴م.
(برخی منابع سن او را ۵۳ و برخی ۷۴ ذکر کردهاند) [۶۲]
ابو اسحاق شیرازی ابراهیم، طبقات الفقهاء، ج۱، ص۱۲۶، بغداد، ۱۳۵۶ق/۱۹۳۷م.
[۶۳]
ذهبی محمد، العبر، ج۱، ص۳۳۶، به کوشش ابوهاجر محمد سعید بن بسیونی زغلول، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
و پس از اینکه قاضی احمد بن زیاد یا به قولی محمد پسر ابن حبیب بر وی نماز خواند، در مقبره ام سلمه مقابل مسجد الضیافه به خاک سپرده شد. [۶۴]
ابن فرحون ابراهیم، الدیباج المذهب، ج۲، ص۱۵، به کوشش محمد احمدی ابوالنور، قاهره، ۱۳۹۴ق/۱۹۷۴م.
۸ - آثارابن حبیب دارای آثار بسیاری بوده چنانکه شخص وی آنها را ۱۰۵۰ اثر گفته است. [۶۵]
ابن فرحون ابراهیم، الدیباج المذهب، ج۲، ص۱۲، به کوشش محمد احمدی ابوالنور، قاهره، ۱۳۹۴ق/۱۹۷۴م.
برخی آثار او در منابع مختلف آمده است. [۶۶]
ابن فرضی عبدالله، تاریخ العلماء و الرواة للعلم بالاندلس، ج۱، ص۳۱۳، به کوشش عزت عطار حسینی، قاهره، ۱۳۷۳ق/ ۱۹۵۴م.
[۶۷]
ابن فرحون ابراهیم، الدیباج المذهب، ج۲، ص۱۲-۱۳، به کوشش محمد احمدی ابوالنور، قاهره، ۱۳۹۴ق/۱۹۷۴م.
تنوع آثار او نشانگر دامنه آگاهی گسترده وی در زمینههای مختلف است.۸.۱ - آثار منتشر شدهبه گفته فحام وی نخستین عالم اندلسی است که در زمینه شرح احادیث غریب تألیف کرده است. [۶۸]
فحام شاکر، «طلائع کتب الغریب فی الاندلس و کتاب الدلائل»، ج۵۰، ص۳۱۳، مجلة اللغة العربیة بدمشق.
بنا به گفته زرکلی استفتاح الاندلس نام قطعه چاپ شده یکی از کتابهای اوست، [۶۹]
زرکلی خیرالدین، الاعلام، ج۴، ص۱۵۷، بیروت، ۱۹۸۶م.
اما در فهارسموجودنامی از آن برده نشده است. محمودعلی مکّی [۷۰]
محمود علی مکی، حاشیه بر المقتبس، ج۱، ص ۴۶۶، به کوشش محمود علی مکی، بیروت، ۱۳۹۳ق/ ۱۹۷۳م.
نیز از کتاب تاریخ او فصلهای مربوط به اندلس را در مادرید در مجله معهد الدراسات الاسلامیة منتشر کرده است (۱۹۵۷م). این کتاب که به گفته پالنسیا. [۷۱]
پالنسیا آنخل گونزالس، تاریخ الفکر الاندلسی، ج۱، ص ۱۹۴-۱۹۵، ترجمه حسین مؤنس، قاهره، ۱۹۵۵م.
ارزش چندانی ندارد، درباره خلقت دنیا و دریاها و کوهها و بهشت و جهنم و خلقت آدم و حوّا و حکایاتی درباره پیامبران و حضرت محمد -صلیاللهعلیهوآلهوسلم- و خلفای وی و فتح اندلس و بعضی از مسائل کلامی است که بیشتر به افسانه شبیه است. نسخهای خطی از آن در کتابخانه بادلیان در آکسفورد موجود است که حوادث را تا ۲۷۴ق/۸۸۸م یعنی ۳۵ سال پس از مرگ ابن حبیب دنبال کرده و گویا یکی از شاگردان وی به نام ابن ابی الرّفاع آن را تکمیل کرده است.۸.۲ - آثار خطیدیگر آثار خطی وی عبارتند از: الغایة و النهایة [۷۲]
زرکلی خیرالدین، الاعلام، ج۴، ص۱۵۷-۱۵۸، بیروت، ۱۹۸۶م.
الواضحة، که بزرگترین و مشهورترین کتاب اوست و به گفته ابن فرضی مانند آن تألیف نشده است، [۷۳]
پالنسیا آنخل گونزالس، تاریخ الفکر الاندلسی، ج۱، ص۳۱۳، ترجمه حسین مؤنس، قاهره، ۱۹۵۵م.
از این کتاب به گفته زرکلی [۷۴]
زرکلی خیرالدین، الاعلام، ج۴، ص۱۵۷، بیروت، ۱۹۸۶م.
نسخهای در کتابخانه رباط موجود است؛ الورع، موجود در کتابخانه مادرید وصف الفردوس، موجود در کتابخانة ازهریه. [۷۵]
ازهریه، فهرست، ج۳، ص۷۵۶.
۹ - فهرست منابع(۱) ابن حیان حیان، المقتبس، به کوشش محمود علی مکی، بیروت، ۱۳۹۳ق/ ۱۹۷۳م. (۲) ابن خاقان فتح، مطمح الانفس و مسرح التأنس، قسطنطنیه، ۱۳۰۲ق/ ۱۸۸۵م. (۳) ابن سعید علی، المغرب فی حلی المغرب، به کوشش شوقی ضیف، قاهره، ۱۹۵۳م. (۴) ابن فرحون ابراهیم، الدیباج المذهب، به کوشش محمد احمدی ابوالنور، قاهره، ۱۳۹۴ق/۱۹۷۴م. (۵) ابن فرضی عبدالله، تاریخ العلماء و الرواة للعلم بالاندلس، به کوشش عزت عطار حسینی، قاهره، ۱۳۷۳ق/ ۱۹۵۴م. (۶) ابن قنفذ احمد، الوفیات، به کوشش عادل نویهض، بیروت، ۱۳۹۰ق/۱۹۷۰م. (۷) ابو اسحاق شیرازی ابراهیم، طبقات الفقهاء، بغداد، ۱۳۵۶ق/۱۹۳۷م. (۸) ازهریه، فهرست. (۹) پالنسیا آنخل گونزالس، تاریخ الفکر الاندلسی، ترجمه حسین مؤنس، قاهره، ۱۹۵۵م. (۱۰) حمیدی محمد، جذوة المقتبس، به کوشش ابراهیم الابیاری، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م. (۱۱) خشنی قروی محمد، قضاة قرطبة، به کوشش ابراهیم الابیاری، قاهره، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م. (۱۲) ذهبی محمد، سیر اعلام النبلاء، به کوشش صالح السرّ و شعیب ارنؤوط، بیروت، ۱۴۰۴ق/ ۱۹۸۴م. (۱۳) ذهبی محمد، العبر، به کوشش ابوهاجر محمد سعید بن بسیونی زغلول، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م. (۱۴) زبیدی محمد، طبقات النحویین و اللغویین، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م. (۱۵) زرکلی خیرالدین، الاعلام، بیروت، ۱۹۸۶م. (۱۶) ضبّی احمد، بغیة الملتمس، مادرید، ۱۸۸۸م. (۱۷) فحام شاکر، «طلائع کتب الغریب فی الاندلس و کتاب الدلائل»، مجلة اللغة العربیة بدمشق. (۱۸) قاضی عیاض عیاض، ترتیب المدارک، به کوشش احمد بکیر محمود، بیروت، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م. (۱۹) قفطی علی، انباه الرواة، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۱ق/۱۹۵۲م. (۲۰) مقری احمد، نفح الطیب، به کوشش، احسان عباس، بیروت، ۱۳۸۸ق/ ۱۹۶۸م. (۲۱) محمود علی مکی، حاشیه بر المقتبس، به کوشش محمود علی مکی، بیروت، ۱۳۹۳ق/ ۱۹۷۳م. ۱۰ - پانویس
۱۱ - منبعمرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابن حبیب»، ج۳، ص۱۰۸۱. |