قضیه سالبهقضیه سالبه، یکی از اصطلاحات بهکار رفته در علم منطق بوده و بهمعنای قضیه دالّ بر سلب محمول از موضوع، یا نفی اتصال یا انفصال مقدّم و تالی است. ۱ - اقسام قضیه بر اساس کیفهر قضیهای اعم از حملیه و شرطیه، به حسب کیف (ایجاب و سلب) بر دو قسم است: قضیه موجبه و قضیه سالبه. [۱]
ابنسینا، حسین بن عبدالله، الشفا (منطق)، ج۳، ص۲۴۴.
[۲]
خوانساری، محمد، منطق صوری، ص۵۳-۵۶.
۱.۱ - قسم اولقضیه موجبه دلالت بر ثبوت محمول برای موضوع (در قضایای حملیه) و ثبوت اتصال یا انفصال بین مقدم و تالی (در قضایای شرطیه) میکند. مثل: "زید کاتب است"، و "هر کس تلاش کند موفق خواهد شد". ۱.۲ - قسم دومقضیه سالبه بر نفی ثبوت محمول برای موضوع (در قضایای حملیه) و نفی اتصال یا انفصال بین مقدم و تالی (در قضایای شرطیه) دلالت میکند. مثل: "حسین نویسنده نیست" و "چنین نیست که هر کس ادعایی کند ادعایش مطایق با واقع باشد". ۲ - وجه تسمیهسلب به معنای گرفتن چیزی از چیزی است و قضیه را در صورتی سالبه گویند که محمولی را از موضوع گرفته و جدا سازد. به این اعتبار سالبه نامیده میشود که پیوستگی محمول به موضوع را زایل میکند. ۳ - اشرفیت قضیه موجبه بر سالبهعلمای منطق از میان این دو، حکم ایجابی و قضیه موجبه را اشرف و اقدم دانسته، و حکم سلبی و قضیه سالبه را اخسّ و پستتر خواندهاند. اما وجه و ملاک اقدمیت و تقدم ایجاب بر سلب چیست؟ "ابن سینا" قضیه موجبه را اقدم و اعرف میداند؛ اقدم بودن قضیه موجبه را از آن رو میداند که بسیطتر است؛ چرا که مرکب از موضوع، محمول و رابطه است؛ اما سالبه محتاج به موضوع، محمول، رابطه و ادات سلب است و آن چه وجودش با اجزای کمتر و بسیطتر تمام میشود، بر آن چه وجودش به این اجزاء و غیر این اجزاء تمام میشود، مقدم است. اما اعرف بودنش را به این سبب میداند که ایجاب و هر معنای وجودی معروف بالذات است و فهم آن نیازمند مقایسه اش با سالبه نیست، در صورتی که سلب و هر معنای عدمی با امر وجودی شناخته میشود و تا زمانی که وجود شناخته نشود، لا وجود شناخته نمیشود و هم چنین تا ملکه شناخته نشود عدم ملکه شناخته نمیشود. [۴]
تفتازانی، عبدالله بن شهابالدين، الحاشیة علی تهذیب المنطق، ص۵۷.
[۵]
ابنسینا، حسین بن عبدالله، الشفا (منطق)، ج۱، ص۳۴.
۴ - ملاک سلب و ایجابملاک سلب و ایجاب قضیه تنها و تنها ادات ربط است نه موضوع و محمول؛ بنابراین، اگر ادات نفی بر سر موضوع، یا بر سر محمول، یا بر سر هر دو در آمده باشد ولی رابطه "است" باشد، قضیه موجبه است. در قضیه موجبه، وجود موضوع لازم و ضروری است؛ زیرا معدوم، شیئیت ندارد تا چیزی را برای او ثابت بدانیم. [۷]
فرصت شیرازی، میرزا محمد، اشکال المیزان، ص۴۳.
[۹]
تفتازانی، عبدالله بن شهابالدين، الحاشیة علی تهذیب المنطق، ص۵۵.
۵ - مستندات مقالهدر تنظیم این مقاله از منابع ذیل استفاده شده است: • خوانساری، محمد، منطق صوری. • ابنسینا، حسین بن عبدالله، الشفا (منطق). • مظفر، محمدرضا، المنطق. • فرصت شیرازی، میرزا محمد، اشکال المیزان. • علامه حلی، حسن بن یوسف، الجوهر النضید. • تفتازانی، عبدالله بن شهابالدين، الحاشیة علی تهذیب المنطق. • خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس. ۶ - پانویس
۷ - منبعپایگاه مدیریت اطلاعات علوم اسلامی، برگرفته از مقاله «قضیه سالبه»، تاریخ بازیابی۱۳۹۶/۳/۱۶. |