زمان تقریبی مطالعه: 3 دقیقه
 

مقام اصحاب اعراف (قرآن)





اصحاب اعراف آن‌قدر مقامشان بلند است که سلامشان به اهل بهشت باعث ایمنى آنان مى‌شود و به فرمان آنها وارد بهشت مى‌شوند.


۱ - برتری اعرافیان بر مؤمنان



اصحاب اعراف بر ديگر مؤمنان برترى و منزلت دارند:
• «وَبَيْنَهُمَا حِجَابٌ وَعَلَى الأَعْرَافِ رِجَالٌ يَعْرِفُونَ كُلاًّ بِسِيمَاهُمْ وَنَادَوْاْ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَن سَلاَمٌ عَلَيْكُمْ لَمْ يَدْخُلُوهَا وَهُمْ يَطْمَعُونَ؛ و در ميان آن دو (= بهشتيان و دوزخيان‌)، حجابى است؛ و بر «اعراف» مردانى هستند که هر يک از آن دو را از چهره‌شان مى‌شناسند؛ و به بهشتيان صدا مى‌زنند که: «درود بر شما باد!» اما داخل بهشت نمى‌شوند، در‌حالى‌که امید آن را دارند.»،

۱.۱ - ایمنی مؤمنان


اصحاب اعراف آن‌قدر مقامشان بلند است که سلامشان به اهل بهشت باعث ایمنى آنان مى‌شود و به فرمان آنها وارد بهشت مى‌شوند.
• «أَهَؤُلاء الَّذِينَ أَقْسَمْتُمْ لاَ يَنَالُهُمُ اللّهُ بِرَحْمَةٍ ادْخُلُواْ الْجَنَّةَ لاَ خَوْفٌ عَلَيْكُمْ وَلاَ أَنتُمْ تَحْزَنُونَ؛ آيا اينها (= اين واماندگان بر اعراف) همانان نيستند که سوگند ياد کرديد رحمت خدا هرگز شامل حالشان نخواهد شد؟! (ولى خداوند به‌خاطر ایمان و بعضى اعمال خيرشان، آنها را بخشيد؛ هم‌اکنون به آنها گفته مى‌شود:) داخل بهشت شويد، که نه ترسى داريد و نه غمناک مى‌شويد!».

۱.۲ - نفی خیر و رحمت از مؤمنان


اسم اشاره «هولاء» اشاره است به اصحاب جنت، و استفهامى که در این جمله است، استفهام تقریر، و معنایش این است که «اینها همان کسانى هستند که شما درباره شان به طور جزم مى‌گفتید از این راهى که براى عبودیت اتخاذ کرده‌اند خیرى نمى‌بینند» و خیر دیدن همان رسیدن به رحمت خداست.
در این جمله وقوع رحمت که لفظى است نکره در سیاق نفى، استغراق و عمومیت را مى‌رساند، و معلوم مى‌شود که از مؤمنین به طور کلى خیر و رحمت را نفى مى‌کرده‌اند.

۱.۳ - ورود مؤمنان به بهشت


جمله «ادخلوا الجنه لا خوف علیکم و لا انتم تحزنون»، امرى است از طرف اصحاب اعراف به مؤمنین که پس از تقریر حال آنها به استفهام، امر مى‌کنند ایشان را تا داخل جنت شوند، و اینکه بعضى گفته‌اند: «در این جمله تقدیرى هست، و آن این است که: کسى از جانب پروردگار به آنها گفت داخل بهشت شوید، نه بیمى بر شما است و نه اندوهگین مى‌شوید شما نسبت به حال و آینده‌تان هیچ بیمى نخواهید داشت ، و آنگاه اضافه کرده‌اند که حذف قول در قرآن کریم و در کلام عرب در مواردى که قرینه حکایت از آن کند، بسیار است»، صحیح نیست؛ زیرا نه سیاق مساعد با آن است، و نه قرینه‌اى هست که دلالت بر آن محذوف کند، و اگر در جایى تقدیر گرفتن قول جایز باشد چون معناى آن از تبادر کلام فهمیده مى‌شود، دلیل بر این نیست که هر جا که ما بخواهیم اگر‌چه قرینه‌اى هم نباشد بتوانیم چنین تقدیرى را مرتکب شویم.

۲ - پانویس


 
۱. اعراف/سوره۷، آیه۴۶.    
۲. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۴، ص۲۶۱.    
۳. آلوسی، شهاب الدین، روح المعانی، ج۸، ص۱۲۳.    
۴. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۱۵۵، ترجمه موسوی همدانی.    
۵. اعراف/سوره۷، آیه۴۹.    
۶. فخررازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج۱۴، ص۲۵۱.    
۷. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۱۶۳ ۱۶۴، ترجمه موسوی همدانی.    
۸. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۱۶۴، ترجمه موسوی همدانی.    


۳ - منبع



مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۳، ص۴۰۴، برگرفته از مقاله «مقام اصحاب اعراف».    


رده‌های این صفحه : اصحاب اعراف | موضوعات قرآنی




آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.