ملامحمد بدخشی (شاعر)بدخشی تخلص شاعر سده ۹ق/۱۵م در سرزمين خراسان قديم است. با آنكه اين شاعر در عصر خويش از شاعران برجسته درباري به شمار مىرفته، و از احترام ويژهاي برخوردار بودهاند، درباره زندگى آن اطلاعات دقيق و جامعى در دست نيست. در برخی از تذکرهها از او با نام حمید بدخشی نیز یاد شده است. [۱]
آفتابرای لکهنوی، ریاض العارفین، ج۱، ص۱۰۵، به کوشش حسامالدین راشدی، تهران، ۱۳۵۵ش/۱۹۷۶م.
[۲]
علی حسن خان، صبح گلشن، ج۱، ص۵۶، به کوشش محمد عبدالمجید، کلکته، ۱۲۹۵ق.
۱ - تاریخ ولادت و وفاتتاریخ ولادت و وفات او معلوم نیست. همین قدر میدانیم که معاصر امیرعلیشیر نوایی است و مدت ۳۰ سال ملازم درگاه او بوده، و با بهرهمندی از عنایتهای او در آسایش و آرامش، روزگار گذرانده است. [۳]
میرخواند، محمد، ج۷، ص۲۸۰، روضهالصفا، تهران، ۱۳۳۹ش.
[۴]
غیاثالدین خواندمیر، حبیبالسیر، ج۴، ص۳۴۷، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۵۳ش.
[۵]
غیاثالدین خواندمیر، فصلی از خلاصه الاخبار، ج۱، ص۵۷، به کوشش گویا اعتمادی، تهران، ۱۳۴۵ش.
[۶]
Iranica، ج۳، ص۳۶۲..
۲ - نسب و تحصیلاتاصل وی از قریه اشکمیش یا اشکمش از قرای قندز (قندوز کنونی) از توابع خراسان قدیم بوده است. [۷]
علیشیر نوایی، مجالس النفائس، ج۱، ص۹۵، به کوشش علیاصغر حکمت، تهران، ۱۳۲۳ش.
[۸]
رازی، امین احمد، هفت اقلیم، ج۲، ص۱۰۱، به کوشش جواد فاضل، تهران، ۱۳۴۰ش.
[۹]
ظهیرالدین محمد بابر، بابرنامه، ج۱، ص۱۸۱، ترجمه آنت بوریج، لندن، ۱۹۷۱م.
و از آنجا که اشکمیش از قرای بدخشان محسوب نمیشده، روشن نیست که شاعر، از چه رو بدخشی تخلص میکرده است. [۱۰]
ظهیرالدین محمد بابر، بابرنامه، ج۱، ص۱۸۱، ترجمه آنت بوریج، لندن، ۱۹۷۱م.
بدخشی مدتی در این روستا به تحصیلات مقدماتی پرداخت، سپس برای تکمیل معلومات خود به هرات رفت، در حین تحصیل از غایت خوش طبعی به «لوندی و رندی» افتاد و در کوچه و بازار بیدستار و بیپای افزار گردش میکرد تا آنکه سرانجام لطف الهی او را از وادی گمراهی به راه راست آورد و توفیق توبه نصیب او شد. [۱۱]
علیشیر نوایی، مجالس النفائس، ج۱، ص۹۵، به کوشش علیاصغر حکمت، تهران، ۱۳۲۳ش.
۳ - اوصاف و تالیفاتبه گزارش تذکرهنویسان، بدخشی، شاعری خوش گفتار و شیرین کلام، و در رسایی سخن و حسنخلق و طبع لطیف کمنظیر بوده است. [۱۲]
میرخواند، محمد، ج۷، ص۲۸۰، روضهالصفا، تهران، ۱۳۳۹ش.
[۱۳]
غیاثالدین خواندمیر، حبیبالسیر، ج۴، ص۳۴۷، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۵۳ش.
[۱۴]
غیاثالدین خواندمیر، فصلی از خلاصه الاخبار، ج۱، ص۵۷، به کوشش گویا اعتمادی، تهران، ۱۳۴۵ش.
وی افزون بر سرودن شعر در قالبهای گوناگون، به نظم معما و گرد آوردن قواعد این فن نیز همت گماشته، و رسالهای در قواعد معما نوشته [۱۵]
غیاثالدین خواندمیر، فصلی از خلاصه الاخبار، ج۱، ص۵۷، به کوشش گویا اعتمادی، تهران، ۱۳۴۵ش.
که در میان مردم عصر او مشهور بوده است. [۱۶]
علیشیر نوایی، مجالس النفائس، ج۱، ص۹۵، به کوشش علیاصغر حکمت، تهران، ۱۳۲۳ش.
[۱۷]
ظهیرالدین محمد بابر، بابرنامه، ج۱، ص۱۸۱، ترجمه آنت بوریج، لندن، ۱۹۷۱م.
[۱۸]
نصرآبادی، محمد طاهر، ج۱، ص۵۰۸، تذکره، تهران، ۱۳۱۷ش.
ظهیرالدین محمد بابر معماهای او را خوب نمیداند، ولی به خوشصحبتی او اشاره میکند و مینویسد که ملامحمد بدخشی مدتی در شهر سمرقند ملازم وی بوده است. [۱۹]
نصرآبادی، محمد طاهر، تذکره، ج۱، ص۵۰۸، تهران، ۱۳۱۷ش.
معماهایی از این شاعر در تذکره نصرآبادی موجود است. [۲۰]
نصرآبادی، محمد طاهر، تذکره، ج۱، ص۵۰۸، تهران، ۱۳۱۷ش.
دائرهالمعارف آریانا که سرگذشت او را با سرگذشت بدخشی سمرقندی، شاعر دربار الغبیگ آمیخته است، سال وفات وی را ۹۲۹ق/۱۵۲۳م ذکر میکند [۲۱]
نصرآبادی، محمد طاهر، تذکره، ج۱، ص۵۰۸، تهران، ۱۳۱۷ش.
که قابل اعتماد نیست.۴ - فهرست منابع(۱) آفتابرای لکهنوی، ریاض العارفین، به کوشش حسامالدین راشدی، تهران، ۱۳۵۵ش/۱۹۷۶م. (۲) ظهیرالدین محمد بابر، بابرنامه، ترجمه آنت بوریج، لندن، ۱۹۷۱م. (۳) غیاثالدین خواندمیر، حبیبالسیر، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۵۳ش. (۴) غیاثالدین خواندمیر، فصلی از خلاصه الاخبار، به کوشش گویا اعتمادی، تهران، ۱۳۴۵ش. (۵) دائرهالمعارف آریانا، کابل، ۱۳۴۱ش/۱۹۶۲م. (۶) رازی، امین احمد، هفت اقلیم، به کوشش جواد فاضل، تهران، ۱۳۴۰ش. (۷) علی حسن خان، صبح گلشن، به کوشش محمد عبدالمجید، کلکته، ۱۲۹۵ق. (۸) علیشیر نوایی، مجالس النفائس، به کوشش علیاصغر حکمت، تهران، ۱۳۲۳ش. (۹) میرخواند، محمد، روضهالصفا، تهران، ۱۳۳۹ش. (۱۰) نصرآبادی، محمد طاهر، تذکره، تهران، ۱۳۱۷ش. (۱۱) Iranica. ۵ - پانویس
۶ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «بدخشی»، شماره۴۵۹۹. |