قضیه منفصله مانعةالجمعقضیه منفصله مانعةالجمع، بهمعنای قضیه منفصله دالّ بر عدم امکان اجتماع مقدّم و تالی، و جواز انتفای هر دو است. ۱ - توضیح اصطلاحقضیه منفصله مانعةالجمع قضیهای است که در آن به عناد و تنافی دو طرف قضیه از حیث اجتماع، حکم شده است؛ یعنی اجتماع هر دو طرف جایز نیست. و اما نسبت به ارتفاع و انتفای هر دو طرف، دو تفسیر از مانعةالجمع مطرح شده است. بنا بر یک تفسیر، مانعةالجمع، قضیهای است که نسبت به انتفای دو طرف ساکت است که در این صورت، مانعةالجمع به حسب مصداق، شامل قضایای منفصله حقیقیه هم میشود. و بنابر تفسیر دیگر، تعریف مانعةالجمع دارای دو جزء است: ۱. عدم امکان اجتماع هر دو طرف؛ ۲. جواز انتفای هر دو طرف. بنابر تفسیر دوم، قضیه مانعةالجمع به حسب مصداق، شامل قضایای حقیقیه نمیگردد. تفسیر دوم از آنجا که دارای تعریف دو جزئی است "مانعةالجمع مرکّب" نامیده میشود و بنا بر تفسیر اوّل که دارای تعریف یک جزئی است "مانعةالجمع بسیط" گفته میشود. مانند: "مثلث یا متساوی الاضلاع است یا قائم الزاویه"، یعنی ممکن نیست که هر دو باشد ولی ممکن است هیچ یک نباشد. ۲ - تقسیمات منفصله مانعةالجمعمنفصله مانعة الجمع محصوره به لحاظهای مختلف قابل تقسیم است: ۲.۱ - بهلحاظ ذکر سور قضیهقضیه منفصله مانعة الجمع، به لحاظ ذکر سور یا اهمال آن، بر دو قسم است. اگر سور قضیه ذکر شده باشد آن را "منفصله مانعةالجمع محصوره" گویند، و اگر تصریح به سور قضیه نشده باشد، آن را "منفصله مانعةالجمع مهمله" نامند. ۲.۲ - بهلحاظ کلیت و جزئیت حکم۱. "منفصله مانعةالجمع کلیه": دلالت بر استمرار و دوام حکم به انفصال در همه زمانها و حالات میکند، مانند: "همیشه هر جسمی یا سفید است یا سیاه" و "هیچ گاه چنین نیست که یک جسم یا سفید است یا شیرین"، که اوّلی "منفصله مانعةالجمع موجبه کلیه"، و دومی "منفصله مانعةالجمع سالبه کلیه" است؛ ۲. "منفصله مانعةالجمع جزئیه": دلالت بر انفصال در بعضی از زمانها و حالات میکند، مانند: "گاهی بعضی از انسانها یا نشستهاند یا راه میروند" و "گاهی چنین نیست که انسان یا راه میرود یا تفکر میکند"، که اوّلی "منفصله مانعةالجمع موجبه جزئیه"، و دومی "منفصله مانعةالجمع سالبه جزئیه" است. ۲.۳ - بهلحاظ موجبه یا سالبه بودنتقسیم به لحاظ موجبه یا سالبه بودن مقدَّم و تالی: ۱. قضیه مانعةالجمع مرکب از دو موجبه: قضیهای است که مقدّم و تالی آن، موجبه باشد مثل: "همیشه هر انسانی یا بلند قد است یا کوتاه قد"؛ ۲. قضیه مانعةالجمع مرکب از دو سالبه: قضیهای است که مقدّم و تالی آن، سالبه باشد مثل: "همیشه هر شئ یا ساکن نیست یا متحرک نیست"؛ ۳. قضیه مانعةالجمع مرکب از موجبه و سالبه: قضیهای است که یکی از دو طرف (مقدّم یا تالی)، موجبه و طرف دیگر، سالبه باشد مثل: "دائماً هر موجودی یا انسان است یا حیوان نیست". ۲.۴ - بهلحاظ ایجاب و سلب قضیهتقسیم به لحاظ کیف (ایجاب و سلب) قضیه: ۱. "قضیه منفصله مانعةالجمع موجبه" دلالت بر ثبوت عناد و انفصال میان مقدّم و تالی میکند، مانند: "همیشه هر انسانی یا راه میرود یا نشسته است"؛ ۲. "قضیه منفصله مانعةالجمع سالبه" دلالت بر نفی عناد و انفصال میان مقدّم و تالی میکند، مانند: "چنین نیست که همیشه هر انسانی یا راه میرود یا فکر میکند". [۷]
جرجانی، میر سید شریف، الکبری فی المنطق، ص۱۸۰.
[۸]
ابوالبركات ابنملكا، هبهالله بن علي، الکتاب المعتبر فی الحکمة، ص۱۵۴.
۲.۵ - بهلحاظ مطابقت با واقعتقسیم به لحاظ مطابقت یا عدم مطابقت با واقع: ۱. "قضیه منفصله مانعةالجمع صادقه": قضیهای است که مفاد آن با واقع مطابقت دارد، مانند: "هر انسانی یا کوتاه قد است یا بلند قد" و "چنین نیست که همیشه هر انسانی یا راه میرود یا فکر میکند"، که اوّلی "منفصله مانعةالجمع موجبه صادقه"، و دومی "منفصله مانعةالجمع سالبه صادقه" است؛ ۲. "قضیه منفصله مانعةالجمع کاذبه": قضیهای است که مفاد آن با واقع مطابقت ندارد، مانند: "هر انسانی یا کوتاه قد است یا عالم" و "چنین نیست که هر انسانی یا کوتاه قد است یا بلند قد"، که اوّلی "منفصله مانعةالجمع موجبه کاذبه"، و دومی "منفصله مانعةالجمع سالبه کاذبه" است. از آنجا که این تقسیمات در عرض همدیگر قرار دارند با همدیگر ترکیب شده و اقسام متعددی را پدید میآورند. مثلاً قضیه منفصله مانعةالجمع کلیه میتواند موجبه باشد یا سالبه، و هر یک میتواند از دو موجبه تشکیل شود یا دو سالبه یا یک موجبه و یک سالبه، و هر کدام از این اقسام، میتواند صادق یا کاذب باشد. [۹]
فرصت شیرازی، میرزا محمد، اشکال المیزان، ص۶۴-۶۸.
[۱۰]
ابوالحسن سالاری، بهمنیار بن مرزبان، التحصیل، ص۵۲.
[۱۱]
تفتازانی، عبدالله بن شهابالدين، الحاشیة علی تهذیب المنطق، ص۶۶.
[۱۲]
قطبالدین رازی، محمد بن محمد، تحریر القواعد المنطقیه فی شرح رسالة الشمسیه، ص۸۵.
[۱۳]
قطبالدین رازی، محمد بن محمد، تحریر القواعد المنطقیه فی شرح رسالة الشمسیه، ص۱۱۰-۱۱۵.
[۱۴]
مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد، ص۱۸۵.
[۱۵]
خوانساری، محمد، منطق صوری، ص۸۷.
۳ - مستندات مقالهدر تنظیم این مقاله از منابع ذیل استفاده شده است: • خوانساری، محمد، منطق صوری. • جرجانی، میر سید شریف، الکبری فی المنطق. • فرصت شیرازی، میرزا محمد، اشکال المیزان. • ابوالحسن سالاری، بهمنیار بن مرزبان، التحصیل. • مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد. • سبزواری، ملاهادی، شرح المنظومة. • ابوالبركات ابنملكا، هبهالله بن علي، الکتاب المعتبر فی الحکمة. • مظفر، محمدرضا، المنطق. • تفتازانی، عبدالله بن شهابالدين، الحاشیة علی تهذیب المنطق. • علامه حلی، حسن بن یوسف، الجوهر النضید. • قطبالدین رازی، محمد بن محمد، تحریر القواعد المنطقیه فی شرح رسالة الشمسیه. • خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس. • مشکوةالدینی، عبدالمحسن، منطق نوین مشتمل بر اللمعات المشرقیه فی الفنون المنطقیه. ۴ - پانویس
۵ - منبعپایگاه مدیریت اطلاعات علوم اسلامی، برگرفته از مقاله «قضیه منفصله مانعةالجمع»، تاریخ بازیابی۱۳۹۶/۳/۲۲. |