نجوا برای اصلاح (قرآن)نجوا در آیات قرآنی با توجه به روش و اهداف به دو گونه ارزشی و ضدارزشی معرفی شده است. نجوا میتواند عبادت باشد یا عمل شیطانی. ۱ - ناپسندی نجوا برای اصلاحنجوا ـ جز براى سفارش به صدقه يا خوبى يا اصلاح ميان مردم ـ عملی ناپسند است: •• «لاَّ خَيْرَ فِي كَثِيرٍ مِّن نَّجْوَاهُمْ إِلاَّ مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إِصْلاَحٍ بَيْنَ النَّاسِ وَمَن يَفْعَلْ ذَلِكَ ابْتَغَاء مَرْضَاتِ اللّهِ فَسَوْفَ نُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا»؛ «در بسيارى از سخنانِ درِگوشى (و جلسات محرمانه) آنها، خیر و سودى نيست؛ مگر کسى که (به اين وسيله) امر به کمک به ديگران، يا کار نيک، يا اصلاح در ميان مردم کند؛ و هرکس براى خشنودى پروردگار چنين کند، پاداش بزرگى به او خواهيم داد». ۱.۱ - بیان تفسیری آیه۱.۱.۱ - مراد از نجواهمراغب میگوید: وقتی بگویی: (ناجیته) معنایش این است که من با او مطلبی سری و بیخ گوشی در میان نهادم، و اصل این کلمه از ماده (نجوة) گرفته شده که به معنای زمین خلوتی است که تو با کسی در آنجا خلوت کنی. این سخن راغب بود. و بنا به گفته وی کلمه (نجوی) به معنای گفتوگوی سری و پنهانی است، و چهبسا که این کلمه درباره شخص دو طرف صاحب نجوی نیز اطلاق گردد؛ یعنی به خود آن دو نیز نجوا گویند؛ همچنانکه قرآن کریم فرموده: (واذ هم نجوی) (زمانی که ایشان نجوا بودند) یعنی با یکدیگر نجوا کردند. و در این گفتار، یعنی جمله: (لا خیر فی کثیر من نجواهم) به مطلب قبلی که میفرمود: (اذ یبیتون ما لا یرضی من القول) برگشت شده؛ البته این در صورتی است که بگوییم آیات به یکدیگر اتصال دارند، که در این صورت جمله مورد بحث مطلب قبل را که راجع به سخن محرمانه و سری به طریق تبییت بود عمومیت داده، میفرماید: هیچ چیزی در بیشتر سخنان سری آنان نیست، چه اینکه این سخنان به طریق تبییت باشد و چه به طریق دیگر، نظیر این تعمیم دادن مطلبی خاص، در آیه بعدی به کار رفته به این معنا که آیه مورد بحث سخن از سخنان سری داشت و جا داشت در آیه بعدی بفرماید: (و هرکس به همفکر خود بر سر دشمنی با رسول و مشاقه با آن جناب (نجوا) کند، چنین و چنانش میکنیم) ولی اینطور نفرمود؛ بلکه مطلب را عمومیت داده فرمود: (و هرکس با رسول دشمنی کند چنین و چنانش میکنیم) چه اینکه این مشاقه و دشمنی به طریق نجوا باشد و چه به طرق دیگر. و ظاهر استثنای: (الا من امر بصدقه او معروف) این است که استثنایی منقطع باشد. (یعنی مستثناء قبل از استثنا داخل در جمعیت مستثنا نبوده) در نتیجه کلمه (الا) معنای (لیکن) را میدهد، و معنای آیه چنین میشود: (هیچ خیری در سخنان بیخ گوشی آنان نیست، ولیکن کسی که امر به صدقه یا معروف یا اصلاح بین مردم میکند، در این امر کردنش خیر هست). ۱.۱.۲ - طرح دو پرسشدر اینجا دو سوال مطرح میشود: یکی اینکه چرا دعوت بیخ گوشی به خیر را امر خواند؟ جوابش این است که این از قبیل استعاره است. سؤال دوم اینکه خدای تعالی خیری را که صاحب نجوا بدان امر میکند، سه چیز دانسته: یا صدقه، و یا معروف و یا اصلاح بین مردم. با اینکه صدقه خود یکی از مصادیق معروف است و با آوردن کلمه معروف احتیاج به ذکر صدقه نبود. جوابش این است: ذکر خاص با وجود عام، عنایت زایدی نسبت به خاص را میرساند، در اینجا نیز آوردن کلمه صدقه میفهماند که صدقه فرد کامل معروف است و در احتیاجش به سخنان سری طبعاً نیازمندتر به نجواست و غالب موارد همینطور است. ۲ - پانویس۲.۱ - منبعفرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «موفقیت در اصلاح». |