پردهداریپَرْدهداری (حجابت)، از مناصب مهم دربار خلفا و فرمانروایان که متصدی این منصب حساس را پردهدار (حاجب) میخواندند که در دورههایی از قدرت بسیار برخوردار بود و نزدیکترین کس به خلیفه یا سلطان به شمار میرفت. فهرست مندرجات۲ - پردهداری کعبه ۳ - پردهداری در ایران باستان ۴ - اهمیت حجابت ۵ - دو واژه دیگر برای حاجب ۶ - حجابت در قلمرو شرقی سرزمین اسلامی ۶.۱ - دوران امویان ۶.۲ - دوران صفاریان ۶.۳ - دوران سامانیان ۶.۴ - دوران غزنویان ۶.۵ - دوران سلجوقی ۶.۶ - دوران ایلخانان و تیموریان ۶.۷ - دوران صفویان ۷ - حجابت در قلمرو غربی سرزمین اسلامی ۷.۱ - حجابت در اندلس و افریقا ۷.۲ - حجابت در مراکش ۷.۳ - حجابت در مصر ۸ - فهرست منابع ۹ - پانویس ۱۰ - منبع ۱ - معنای پردهداراین منصب را برخی از معاصران به سادگی به معنی دربانی پادشاه، و متصدی آن را مأمور بالا بردن پرده در دربار گرفتهاند. [۱]
مهدی محقق، دومین بیست گفتار در مباحث ادبی و تاریخی و کلامی و تاریخ علوم در اسلام، ص۵۶، تهران، ۱۳۶۹ش.
اما در منابع کهن رساندن اخبار رعیت به خلیفه یا سلطان و اجازه گرفتن از او برای ایشان را از وظایف پردهدار دانسته، و آوردهاند او را از اینرو پردهدار میخوانند که خلیفه یا سلطان را از دید کسانی که بخواند بیاجازه بر او وارد شوند، دور نگاه میدارد. [۳]
حسن انوری، اصطلاحات دیوانی دورۀ غزنوی و سلجوقی، ج۱، ص۲۳-۲۴، تهران، ۱۳۵۵ش.
۲ - پردهداری کعبهواژۀ حجابت در عربستان پیش از اسلام به معنی پردهداری کعبه کاملاً شناخته شده بود و پیداست که پردهدار وظیفۀ نگهداری و مراقبت از آن را برعهده داشته است. ۳ - پردهداری در ایران باستانبه کار رفتن واژۀ پردهدار در روایات مربوط به ایران باستان، و نیز در شاهنامۀ فردوسی که مبتنی بر روایات بازمانده از روزگاران کهن است، بیانگر وجود منصب پردهداری در دربار شاهان ایران باستان، اهمیت پردهدار و نزدیکی او به شخص شاه تواند بود. [۵]
ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه، ج۱، ص۱۷۸، به کوشش محمددبیرسیاقی، تهران، ۱۳۳۵ش.
[۶]
ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه، ج۲، ص۹۳۱، به کوشش محمددبیرسیاقی، تهران، ۱۳۳۵ش.
[۷]
عمرو جاحظ، الحجاب، ج۱، ص۳۹، الرسائل، به کوشش عبدالسلام محمدهارون، قاهره، ۱۳۸۴ق/۱۹۶۴م، ج۲.
[۸]
حسن نظامالملک، سیاستنامه، به کوشش عباس اقبال آشتیانی، تهران، ۱۳۶۹ش.
وارد شدن پردهدار و حاجب در قلمرو ادبیات در دورانهای گوناگون پس از اسلام بیانگر تصویری به خوبی شکل گرفته از این شغل و کاربرد آن در ذهنیت اجتماعی مردم است. [۹]
احمد منوچهری دامغانی، دیوان، ج۱، ص۱۸۵، به کوشش محمددبیرسیاقی، تهران، ۱۳۳۸ش.
[۱۰]
محمد انوری، دیوان، ج۱، ص۳۹، به کوشش محمدتقی مدرس رضوی، تهران، ۱۳۴۷ش.
[۱۱]
محمد انوری، دیوان، ج۱، ص۴۶، به کوشش محمدتقی مدرس رضوی، تهران، ۱۳۴۷ش.
[۱۲]
حافظ، دیوان، ج۱، ص۶۰، به کوشش حسین پژمان، تهران، ۱۳۱۸ش.
[۱۳]
حافظ، دیوان، ج۱، ص۷۸، به کوشش حسین پژمان، تهران، ۱۳۱۸ش.
۴ - اهمیت حجابتجاحظ رسالهای در باب حجابت پرداخته که نشان میدهد پردهداری یکی از مهمترین و بسا که مهمترین لوازم حکومت به شمار میرفته است. وی صفتهایی را که از زبان شاهان و فرمانروایان برای حاجب برمیشمارد، بیشتر بر چند اصل مشخص استوار میداند: عقل و کفایت، سیاست و مردمداری، رازداری و موافقت تام با سلطان، درستی اخلاق و حتیٰ زیبایی ظاهری. [۱۴]
عمرو جاحظ، الحجاب، ج۱، ص۳۸-۴۰، الرسائل، به کوشش عبدالسلام محمدهارون، قاهره، ۱۳۸۴ق/۱۹۶۴م، ج۲.
با توجه به این ویژگیها، حاجب در واقع اعتبار و آبروی شخص امیر یا سلطان به شمار میرفت و در تعیین سیاست مملکت، ارتباط حکومت با مردم و نیز ارتباط سلطان با اجزاء حکومت خود، نقش عمدهای داشت و از مهمترین عوامل نمایش نوع رابطۀ حکومت با مردم بود، چنانکه چیزی مخربتر برای مملکت و نابودکنندهتر برای مردم از سختگیری حاجبان نیست؛ حاجب اگر سهلگیر باشد، مانع ظلم بر مردم میشود و اگر سخت بگیرد، آنان را به سوی ظلم میراند. حاجب به این صورت، حایل میان مردم و دستگاه حکومتی بود. ۵ - دو واژه دیگر برای حاجبدو واژۀ دیگر برای پردهدار آوردهاند: یکی پروانه [۱۷]
شیرین بیانی، دین و دولت در ایران عهد مغول، ج۳، ص۹۱۶، تهران، ۱۳۷۵ش.
که لقب معینالدین پسر مهذبالدین وزیر بود که پردهداری دربار سلجوقیان روم را در دست داشت و در واقع همۀ امور در دست او بود [۱۸]
محمود آقسرایی، مسامرة الاخبار و مسایرة الاخیار (تاریخ سلاجقه)، ج۱، ص۴۱، به کوشش عثمان توران، تهران، ۱۳۶۲ش.
[۱۹]
محمود آقسرایی، مسامرة الاخبار و مسایرة الاخیار (تاریخ سلاجقه)، ج۱، ص۴۲، به کوشش عثمان توران، تهران، ۱۳۶۲ش.
[۲۰]
محمود آقسرایی، مسامرة الاخبار و مسایرة الاخیار (تاریخ سلاجقه)، ج۱، ص۹۷، به کوشش عثمان توران، تهران، ۱۳۶۲ش.
دیگر آغاجی (آغاچی) ترکی است که ظاهراً حاجب و خادم خاصۀ سلطان بود. [۲۱]
محمد قزوینی، تعلیقات بر لباب الالباب عوفی، ج۱، ص۳۴۷-۳۴۸، به کوشش محمدعباسی، تهران، ۱۳۶۱ش.
۶ - حجابت در قلمرو شرقی سرزمین اسلامیگسترش و تحول معنی و کاربرد پردهداری و حاجب را پس از اسلام میتوان در دو بخش مطالعه کرد: ۱. قلمرو شرقی سرزمینهای اسلامی: در آغاز اسلام با آنکه جانشینان پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) درباری نداشتند، ولی وظیفۀ پردهداری در سادهترین شکل آن به ضرورت وجود داشت و از کسانی به عنوان حاجیان خلفای راشدین یاد شده است. که خدمتکار خاص و نزدیکترین اشخاص به آنها بودند. ۶.۱ - دوران امویاندر دوران امویان این منصب اهمیت بسیار یافت و این معنی نشانۀ تغییر و تحول در سازمان اداری حکومت بود که با گسترش قلمرو آن و به ویژه سیاست مملکتداری، تناسب داشت. پدید آمدن مقام حاجب الحُجّاب یا رئیس پردهداران در عهد عبدالملک بن مروان اموی، [۲۳]
[http://lib.eshia.ir/۴۱۰۹۲/۴/۲۰/واعلم احمد قلقشندی، صبح الاعشیٰ، ج۴، ص۲۰، قاهره، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۳م.
[۲۴]
ابن تغری بردی، النجوم الزاهرة، ج۳، ص۲۷۲.]
نشان دهندۀ وجود سازمان اداری حجابت است. با گذشت زمان سازمان حجابت در دربارها جا افتاد و حاجب تقریباً عهدهدار همۀ اموری گردید که یک سوی آن فرمانروا قرار داشت و به علت گسترش وظایف و یا زیادهروی در تشریفات، شمار حاجبان نیز به تدریج بیشتر شد. حاجبان در دوران امویان و عباسیان و به رغم قدرت و نفوذ، غالباً از استقلال برخوردار نبودند و زیرنظر وزیران قرار داشتند. [۲۶]
عبدالرحمان بن خلدون، مقدمه، ج۲، ص۶۷۱، به کوشش علی عبدالواحد وافی، قاهره، ۱۴۰۱ق.
۶.۲ - دوران صفاریاناز صفاریان (نخستین سلسلۀ مستقل ایرانی پس از اسلام) گزارشی صریح در باب حجابت و پردهداری در دست نیست: و ظاهراً سبب این امر آن است که امیران صفاری فرصت تشکیل دربار و نمایش تثبیت قدرت سیاسی نیافتند. با این همه، آوردهاند در جنگها مردی به نام عزیز نزدیک خیمۀ یعقوب خیمه داشت و هیچکس به جز او حق ورود به چادر یعقوب را نداشت. این مرد تا حدی سمت حجابت او را داشت. [۲۷]
علی مسعودی، مروج الذهب، ج۴، ص۲۱۷، به کوشش عبدالامیرعلی مهنا، بیروت، ۱۴۱۱ق/۱۹۹۱م.
۶.۳ - دوران سامانیاندر عصر سامانیان، صاحب این منصب نه فقط پردهداری سرای امیر را برعهده داشت، بلکه در رأس مجموعۀ سازمان یافتۀ مأمورانی بود که زیرنظر رئیس خود حاجب بزرگ یا حاجب الحجاب، وظیفۀ اجرای فرمانهای خاص امیر را برعهده داشتند. این سازمان دقیقاً نظامی بود و از غلامان ترک تشکیل مییافت و رسیدن آنان به مقامهای برتر، نیازمند گذراند دورههای معین بود. نظامالملک این مراحل را تا نیل به پردهداری وصف کرده است. [۲۸]
حسن نظامالملک، سیاستنامه، ج۱، ص۱۲۹-۱۳۰، به کوشش عباس اقبال آشتیانی، تهران، ۱۳۶۹ش.
[۲۹]
Barthold, W W, Turkestan Dawn to the Mongol Invasion, tr T Minorsky, ed C E Bosworth, Karachi، ۱۹۸۱، ج۱، ص۲۲۷.
۶.۴ - دوران غزنویانغزنویان که از همان غلامان ترک برکشیدۀ سامانیان بودند، بر اهمیت این منصب افزودند. حاجبان این دوران از امیران بزرگ و بسیار مؤثر در ادارۀ کشور به شمار میرفتند و حتیٰ در شخص سلطان نیز نفوذ داشتند [۳۰]
لمتن، آ. ک. س.، سیری در تاریخ ایران بعد از اسلام، ج۱، ص۱۴۶، ترجمۀ یعقوب آژند، تهران، ۱۳۶۳ش.
(برای آگاهی از نام حاجبان مشهور غزنوی به این آدرس رجوع کنید. [۳۱]
دانشپژوه، تعلیقات بر تاریخ (نک: هم، ج۲، ص۱۰۹۰، بیهقی).
)نقش حاجب امیرعلی قریب از رجال عهد سلطان محمود و پیشکار او که سپس به مقام حاجبی سلطان مسعود رسید و حرمت بسیار یافت، در انتقال آرام حکومت از محمد به مسعود، علاوه بر کفایت شخصی نشان از قدرت و نفوذ مقام حاجب در آن دوران دارد. [۳۲]
ابوالفضل بیهقی، تاریخ، ج۱، ص۳۴، به کوشش منوچهر دانشپژوه، تهران، ۱۳۷۶ش.
۶.۵ - دوران سلجوقیدر عهد سلجوقی با وزرات قدرتمند خواجهنظامالملکطوسی، کار حجابت زیر نفوذ وزارت قرار گرفت. در این دوره هم امیر حاجب در جنگها گاه وظیفۀ فرماندهی داشت و مقامش از همۀ امیران دیگر درگاه بالاتر، و وظیفۀ رسمی او ایجاد ارتباط میان سلطان و وزیر بود. [۳۳]
لمتن، آ. ک. س.، سیری در تاریخ ایران بعد از اسلام، ج۱، ص۱۴۶-۱۴۷، ترجمۀ یعقوب آژند، تهران، ۱۳۶۳ش.
[۳۴]
عباس اقبال آشتیانی، وزارت در عهد سلاطین بزرگ سلجوقی، ج۱، ص۲۳، به کوشش محمدتقی دانشپژوه و یحییٰ ذکاء، تهران، ۱۳۳۸ش.
در سراپردۀ سلطان، پردۀ افتاده نشان نبودن بار، و پردۀ بالا کشیده نشانۀ بار بود. [۳۵]
حسن نظامالملک، سیاستنامه، ج۱، ص۱۴۷، به کوشش عباس اقبال آشتیانی، تهران، ۱۳۶۹ش.
امیر حاجب در هنگام مراسم بار، فاصلۀ به حضور رسیدگان را تا محل جلوس سلطان تعیین میکرد. [۳۶]
حسن نظامالملک، سیاستنامه، ج۱، ص۱۵۱، به کوشش عباس اقبال آشتیانی، تهران، ۱۳۶۹ش.
در تواریخ از حاجبان بزرگ و کارهای بزرگی که به دست ایشان صورت گرفته، بسیار نام برده شده است؛. [۳۷]
مهدی محقق، دومین بیست گفتار در مباحث ادبی و تاریخی و کلامی و تاریخ علوم در اسلام، تهران، ۱۳۶۹ش.
[۳۸]
عبدالحی گردیزی، زین الاخبار، ج۱، ص۶۷، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۴۷ش.
ربیع حاجب چنان نفوذی در دولت عباسی یافت که پس از خود او، پسرش فضل ربیع، و نوادهاش عباس بن فضل حاجب خلفا گردیدند. [۳۹]
عبدالملک ثعالبی، لطائف المعارف، ج۱، ص۶۸، به کوشش ابراهیم ابیاری و حسن کامل صیرفی، قاهره، داراحیاء الکتب العربیه.
حوالی سال ۵۸۲ق/۱۱۸۶م خوارزمشاه حاجب بزرگ خود، شهابالدین مسعود را برای مذاکرات صلح با دشمن فرستاد. [۴۰]
عطاملک جوینی، تاریخ جهانگشای، ج۲، ص۳۲-۲۴، به کوشش محمد قزوینی، لیدن، ۱۹۱۶م.
[۴۱]
ابراهیم قفس اوغلی، تاریخ دولت خوارزمشاهیان، ج۱، ص۱۳۱، ترجمۀ داوود اصفهانیان، تهران، ۱۳۶۷ش.
گزارشهای عصر توراگینا خاتون همسر اوگتای قاآن نیز حاکی از آن است که این زن قدرتمند که پس از مرگ شوهر تا رسیدن گیوکخان به سلطنت کارهای قلمرو چنگیزی را در دست گرفت، حاجبهای فاطمه نام داشت که اصلاً اسیری خراسانی بود و در این ماجرا کفایت و سیاست بسیار از خود نشان داد. [۴۲]
رشیدالدین فضلالله، جامع التواریخ، ج۲، ص۷۹۹، به کوشش محمدروشن و مصطفیٰ موسوی، تهران، ۱۳۷۲ش.
۶.۶ - دوران ایلخانان و تیموریانوظیفۀ حجابت در دورۀ ایلخانان مغول و تیموریان همواره در اختیار امیران نظامی قرار داشت و از مناصب عالی درباری به حساب نمیآمد. [۴۳]
لمتن، آ. ک. س.، سیری در تاریخ ایران بعد از اسلام، ج۱، ص۱۴۷، ترجمۀ یعقوب آژند، تهران، ۱۳۶۳ش.
در این دوره از هند تا مصر حاجبان کارهای مربوط به شاه و دربار و روابط آنها با مردم را در دست داشتند و به علاوه رساندن فرمانهای شاه به صاحبان آن، تعیین وظایف صاحب منصبان اداری و نظامی، تعیین جای بزرگان و مراجعان در بارگاه سلطان. [۴۴]
Prasad, I, Turks in India, Allahabad, ۱۹۷۴، ج۱، ص۳۰۰-۳۰۱.
[۴۵]
احمد بن فضلالله عمری، مسالک الابصار، ج۱، ص۳۶-۳۷، چ تصویری، به کوشش ایمن فؤاد، سید، قاهره، ۱۹۸۵م.
[۴۶]
احمد بن فضلالله عمری، مسالک الابصار، ج۱، ص۴۷، چ تصویری، به کوشش ایمن فؤاد، سید، قاهره، ۱۹۸۵م.
از وظایف آنان بود.۶.۷ - دوران صفویاندر دورۀ صفویان نام حاجب به ایشیک آغاسی تغییر یافت و برنامۀ وظایفش مانند دوران سلجوقیان گردید. [۴۷]
لمتن، آ. ک. س.، سیری در تاریخ ایران بعد از اسلام، ج۱، ص۱۴۷، ترجمۀ یعقوب آژند، تهران، ۱۳۶۳ش.
۷ - حجابت در قلمرو غربی سرزمین اسلامی۲. حجابت در قلمرو غربی سرزمین اسلامی: ۷.۱ - حجابت در اندلس و افریقااندلس و افریقا: پردهداری در اندلس و افریقا داستان دیگری یافت. در دولت امویان اندلس برای هر کاری وزیری معین شد که در میان آنان یکی مهمتر و محتشمتر و واسطۀ میان وزیران و خلیفه بود و همو حاجب نام گرفت. از جمله حاجبان بزرگ، منصور بن بنیعامر است که به عنوان حاجب هشام دوم اموی امور دولت را یکسر در دست گرفت و به استبداد گرایید و خود و فرزندانش با عنوان حاجب به حکومت پرداختند. این روش در دوران ملوک الطوایف نیز ادامه یافت. [۴۸]
عبدالرحمان بن خلدون، مقدمه، ج۲، ص۶۷۰-۶۷۲، به کوشش علی عبدالواحد وافی، قاهره، ۱۴۰۱ق.
دولتهای شمال افریقا نیز به پیروی از امویان اندلس سازمان پردهداری داشتند. [۴۹]
عبدالرحمان بن خلدون، مقدمه، ج۲، ص۶۷۰-۶۷۲، به کوشش علی عبدالواحد وافی، قاهره، ۱۴۰۱ق.
سلطان بنیحَفص برای تنظیم امور مالی و هرگونه کاری که در حد وظیفۀ یک پیشکار قرار میگیرد، شخصی را تعیین کرد و او را حاجب نامید. [۵۰]
عبدالرحمان بن خلدون، مقدمه، ج۲، ص۶۷۲-۶۷۳، به کوشش علی عبدالواحد وافی، قاهره، ۱۴۰۱ق.
۷.۲ - حجابت در مراکشدر مراکش، در دولت بنی مرین نامی از حاجب نیست، اما وظیفۀ او را مقامی با عنوان «مِزوار» بر عهده داشت که بر سازمان «جانداریه» ریاست میکرد و افزون بر حجابت وظیفۀ اجرای همۀ دستورهای سلطان از قبیل اعمال مجازاتها و نیز اجرای قوانین و نگهداری از زندانیان درگاه را نیز برعهده داشت. [۵۱]
عبدالرحمان بن خلدون، مقدمه، ج۲، ص۶۷۳، به کوشش علی عبدالواحد وافی، قاهره، ۱۴۰۱ق.
دولت بنی عبدالواد فاقد سازمانهای دیوانی بود، ولی سلطان کسی را برای بعضی کارهای خاص خود به نام حاجب داشت. [۵۲]
عبدالرحمان بن خلدون، مقدمه، ج۲، ص۶۷۳-۶۷۴، به کوشش علی عبدالواحد وافی، قاهره، ۱۴۰۱ق.
۷.۳ - حجابت در مصردر مصر عهد ممالیک، وظیفۀ حجابت بر عهدۀ «دواندار» بود که علاوه بر حاجبی سلطان، او را از اخبار قلمرو حکومت و اطلاعات مخفی گزارشگران حکومتی آگاه میساخت، به این ترتیب که واسطۀ میان «صاحب برید» (گزارشگر اخبار) و «کاتب السر» (کاتب مخصوص سلطان) در امور محرمانۀ مملکت بود. [۵۳]
عبدالرحمان بن خلدون، مقدمه، ج۲، ص۶۷۱، به کوشش علی عبدالواحد وافی، قاهره، ۱۴۰۱ق.
آنچه وظیفۀ حجابت را در مصر از قلمرو شرقی متفاوت میساخت، این بود که لفظ حاجب اندک اندک بر صاحبان وظیفه در درجههای پایینتر هم اطلاق میشد و غیر از حاجب خاص سلطان و دستگاه زیر فرمان او، برخی از ارباب مناصب نیز حاجب یا حاجبانی یافتند، مثلاً کاتب دیوان خلیفه یا قاضی القضات [۵۴]
احمد مقریزی، الخطط، ج۱، ص۴۰۲، بولاق، ۱۲۷۴ق.
[۵۵]
احمد مقریزی، الخطط، ج۱، ص۴۰۳، بولاق، ۱۲۷۴ق.
خود حاجبانی داشتند. در مصر، همچنین شغلی به نام «حجوبیت» پدید آمد که به گزارش سبکی [۵۶]
عبدالوهاب سبکی، معبد النعم و مبید النقم، ج۱، ص۵۷، به کوشش ویلهلم مورمان، لیدن، ۱۹۰۸م.
وظیفهای قدیمی بود که سابق بر آن «قیادت» نام داشت و متولی آن به امور سپاه رسیدگی میکرد و نتیجه را به اطلاع سلطان میرسانید. از اینرو، او را قائد الجیش هم میگفتند. در دورۀ مملوکان ترک کار حاجب در وظیفۀ حجوبیت به قضا و حکم نسبت به مردم و سپاهیان و نیز واداشتن متمردان به اطاعت تحول یافت. در جریان دادرسی ۵ حاجب شرکت میکردند که دوتن از ایشان امیر هزاره بودند و یکی از این دو خود حاجب الحجاب بود که همۀ امور دربار زیر دست او قرار داشت. [۵۷]
عبدالرحمان بن خلدون، مقدمه، ج۲، ص۶۷۴، به کوشش علی عبدالواحد وافی، قاهره، ۱۴۰۱ق.
[۵۹]
Poliak, A N, Feudalism in Egypt, Syria, Palestine, and the Lebanon, ۱۲۵۰،۱۹۰۰، Philadelphia, ۱۹۷۷، ج۱، ص۱۴.
شمار اینگونه حاجبان در مصر بسیار بود، و تنها اختصاص به پایتخت نداشت، بلکه در ولایات نیز دستگاه حجوبیت وجود داشت که زیرنظر نایب ولایت کار میکردند. [۶۰]
عبدالرحمان بن خلدون، مقدمه، ج۲، ص۶۷۴، به کوشش علی عبدالواحد وافی، قاهره، ۱۴۰۱ق.
[۶۱]
احمد قلقشندی، صبح الاعشیٰ، ج۴، ص۱۸۵، قاهره، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۳م.
[۶۳]
احمد قلقشندی، صبح الاعشیٰ، ج۴، ص۲۳۳، قاهره، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۳م.
۸ - فهرست منابع(۱) محمود آقسرایی، مسامرة الاخبار و مسایرة الاخیار (تاریخ سلاجقه)، به کوشش عثمان توران، تهران، ۱۳۶۲ش. (۲) محمد ابشیهی، المستطرف فی کل من مستظرف، بیروت، دارمکتبةالحیاة. (۳) ابن تغری بردی، النجوم الزاهرة. (۴) عبدالرحمان بن خلدون، مقدمه، به کوشش علی عبدالواحد وافی، قاهره، ۱۴۰۱ق. (۵) احمد بن فضلالله عمری، مسالک الابصار، چ تصویری، به کوشش ایمن فؤاد، سید، قاهره، ۱۹۸۵م. (۶) عباس اقبال آشتیانی، وزارت در عهد سلاطین بزرگ سلجوقی، به کوشش محمدتقی دانشپژوه و یحییٰ ذکاء، تهران، ۱۳۳۸ش. (۷) حسن انوری، اصطلاحات دیوانی دورۀ غزنوی و سلجوقی، تهران، ۱۳۵۵ش. (۸) محمد انوری، دیوان، به کوشش محمدتقی مدرس رضوی، تهران، ۱۳۴۷ش. (۹) شیرین بیانی، دین و دولت در ایران عهد مغول، تهران، ۱۳۷۵ش. (۱۰) ابوالفضل بیهقی، تاریخ، به کوشش منوچهر دانشپژوه، تهران، ۱۳۷۶ش. (۱۱) عبدالملک ثعالبی، لطائف المعارف، به کوشش ابراهیم ابیاری و حسن کامل صیرفی، قاهره، داراحیاء الکتب العربیه. (۱۲) عمرو جاحظ، الحجاب، الرسائل، به کوشش عبدالسلام محمدهارون، قاهره، ۱۳۸۴ق/۱۹۶۴م، ج۲. (۱۳) عطاملک جوینی، تاریخ جهانگشای، به کوشش محمد قزوینی، لیدن، ۱۹۱۶م. (۱۴) حافظ، دیوان، به کوشش حسین پژمان، تهران، ۱۳۱۸ش. (۱۵) محمد خوارزمی، مفاتیح العلوم، به کوشش ابراهیم ابیاری، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م. (۱۶) دانشپژوه، تعلیقات بر تاریخ (نک: هم، بیهقی). (۱۷) رشیدالدین فضلالله، جامع التواریخ، به کوشش محمدروشن و مصطفیٰ موسوی، تهران، ۱۳۷۲ش. (۱۸) عبدالوهاب سبکی، معبد النعم و مبید النقم، به کوشش ویلهلم مورمان، لیدن، ۱۹۰۸م. (۱۹) هلال صابی، رسوم دارالخلافة، به کوشش میخائیل عواد، بغداد، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۴م. (۲۰) ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه، به کوشش محمددبیرسیاقی، تهران، ۱۳۳۵ش. (۲۱) محمد قزوینی، تعلیقات بر لباب الالباب عوفی، به کوشش محمدعباسی، تهران، ۱۳۶۱ش. (۲۲) ابراهیم قفس اوغلی، تاریخ دولت خوارزمشاهیان، ترجمۀ داوود اصفهانیان، تهران، ۱۳۶۷ش. (۲۳) احمد قلقشندی، صبح الاعشیٰ، قاهره، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۳م. (۲۴) عبدالحی گردیزی، زین الاخبار، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، ۱۳۴۷ش. (۲۵) لمتن، آ. ک. س.، سیری در تاریخ ایران بعد از اسلام، ترجمۀ یعقوب آژند، تهران، ۱۳۶۳ش. (۲۶) مهدی محقق، دومین بیست گفتار در مباحث ادبی و تاریخی و کلامی و تاریخ علوم در اسلام، تهران، ۱۳۶۹ش. (۲۷) علی مسعودی، مروج الذهب، به کوشش عبدالامیرعلی مهنا، بیروت، ۱۴۱۱ق/۱۹۹۱م. (۲۸) احمد مقریزی، الخطط، بولاق، ۱۲۷۴ق. (۲۹) احمد منوچهری دامغانی، دیوان، به کوشش محمددبیرسیاقی، تهران، ۱۳۳۸ش. (۳۰) حسن نظامالملک، سیاستنامه، به کوشش عباس اقبال آشتیانی، تهران، ۱۳۶۹ش. (۳۱) Barthold, W W, Turkestan Dawn to the Mongol Invasion, tr T Minorsky, ed C E Bosworth, Karachi، ۱۹۸۱. (۳۲) Poliak, A N, Feudalism in Egypt, Syria, Palestine, and the Lebanon, ۱۲۵۰-۱۹۰۰، Philadelphia, ۱۹۷۷. (۳۳) Prasad, I, Turks in India, Allahabad, ۱۹۷۴. ۹ - پانویس
۱۰ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «پردهداری»، شماره۵۴۹۷. ردههای این صفحه : مقالات دانشنامه بزرگ اسلامی
|