آشناییزداییآشناییزدایی یعنی تازه و نو، و غریبه و متفاوت کردن آنچه آشنا و شناخته شده است؛ در اصطلاح یکی از تکنیکهای ادبی است که اول بار در مکتب شکل گرایانِ (فرمالیستهای) روس مطرح شد و یکی از مهمترین نظریههای این مکتب محسوب میشود. بنابراین نظریه، وظیفه شاعر و یا هنرمند این است که با غریبه کردن مفاهیم آشنا و مشکل کردن فرمها و افزودن بر دشواری، مدت زمان درک خواننده را طولانیتر کرده و لحظه ادراک را به تعویق بیندازد، بدینسان باعث ایجاد لذت و ذوق ادبی گردد. ۱ - تعریف شعربا توجه به تعریفی که دکتر شفیعی کدکنی از شعر میکند: «شعر حادثهای است که در زبان روی میدهد و در حقیقت گوینده شعر، با شعر خود عملی روی زبان انجام میدهد که خواننده میان زبان شعری او و زبان روزمره و عادی تمایزی احساس میکند.» میتوان آشناییزدایی را در خدمت ایجاد این تمایز قلمداد کرد. به بیان دیگر تفاوت و تمایز یک سخن معمولی با کلام شعری در نحوۀ به کارگیری زبان آن است. شاعر در شعرش واژهها را برخلاف معمول و عادی آن به کار میبرد، چیزی که از آن به عنوان «رستاخیزِ کلمات» یاد میکنند. مرز شعر و ناشعر همین رستاخیز کلمات است. البته این اصطلاح خود، قوانین و قواعدی دارد ولی به طور کلی در دو دسته موسیقیایی و زبانشناسی دسته بندی میشود. ۲ - تعریف آشناییزدایی«آشناییزدایی» یکی از وجوه رستاخیز کلمات در محور زبانشناسی است. بدین معنی که کلمات در هنجار عادی گفتار مردهاند و هیچ تشخّص ویژهای ندارند؛ اما، هنر شاعر در این است که به این کلمات مرده جان میبخشد و علاوه بر ایجاد شعریت در کلام خود، باعث لذت ادبی مخاطب میشود. ۳ - حوزههای آشناییزداییپس آشناییزدایی یعنی غریبه و متفاوت کردن آنچه تا به حال در نظر مخاطب آشنا و طبیعی بوده است و در دو حوزه بحث میشود: ۳.۱ - قاموسیآشناییزدایی قاموسی یعنی کاربرد غیرمعمول و نامتداول کلمات. شاعر واژهای را به گونهای به کار میبرد که خلاف انتظار خواننده است؛ برای مثال «کژ و مژ» از اتباعاند و پیوسته با هم میآیند، اما زمانی که مولانا میگوید: «چون کشتی بی لنگر، کژ میشد و مژ میشد». با تفکیک آنها از هم، نوعی آشنازدایی کرده است. و یا آوردن صفت عالی «ترین» برای صفت عادی «یگانه» که از نظر مفهوم قابل تفضیل نیست در شعر فروغ فرخزاد نوعی آشناییزدایی است: «ای یار، ای یگانهترین یار! » ۳.۲ - نحو و دستور زبانآشناییزدایی در حوزه نحو یعنی بر هم زدن ساختار دستوری زبان و جابجا کردن اجزای جمله و دخل و تصرف در نحو آن، مثلاٌ در این شعر سعدی: «اول منم که در همه عالم نیامده است زیباتر از تو در نظرم هیچ منظری» ساختار نحوی زبان به گونهای است که خلاف انتظار خواننده است تا اوایل مصرع دوم، انتظار خواننده این است که شاعر مقام خودش را در عالم از همه کس ممتاز کرده است، ولی بعد از کلمه «زیباتر از تو...» تمام جهت عوض میشود و با این خلاف انتظار و نوعی چشم بندی بلاغی، خواننده را مسحور میکند. ۳.۳ - ساختن ترکیبهای تازهعلاوه بر این، نوع سومی هم برای آشناییزدایی بیان کردهاند و آن «ساختن ترکیبهای تازه از طریق پیوند دادن کلمات متداول است. این ترکیبها علاوه بر اینکه کلمات تشکیل دهندۀ خود را از حالت عادی و معمول خارج میکنند، اغلب، تصاویر زیبا نیز در ذهن خواننده ایجاد میکنند. مثل ترکیب «نعرۀ سنگ» در این مصراع: «خواب دریچهها را با نعرۀ سنگ بشکن». ۴ - جمعبندیدر زبان فارسی آشناییزدایی از همان اول مورد نظر بوده است، به خصوص در شعر شاعرانی چون فردوسی و سعدی این مفهوم در نقدادبی بسیار مفید واقع شده است. چرا که فرایندی را توصیف میکند که در مورد انواع مختلف ادبیات معتبر است و ادبیات را از سایر وجوه کلامی متمایز میکند. در نهایت، آشناییزدایی به برداشت تازهای از تاریخ ادبی رهنمون گشت. برداشتی که نه بر ادامه سنت بلکه بر گسستهای ناگهانی از گذشته و پیدایش قواعد هنری نو استوار بود و سبکی جدید را پیریزی و معرفی میکرد. [۱]
شفیعی کدکنی، محمدرضا، موسیقی شعر، تهران، آگاه، ۱۳۷۳، چاپ چهارم، ص۶۳-۳.
[۲]
میرصادقی (ذوالقدر) میمنت، واژهنامه هنر شاعری، تهران، کتاب مهناز، ۱۳۸۵، چاپ سوم، ویراستار سوم، ص۱۱.
[۳]
مکاریک، ایرناریما، دانشنامه نظریههای ادبی معاصر، مهران مهاجر و محمد نبوی (ترجمه)، تهران، آگاه، ۱۳۸۴، چاپ اول، ص۱۴.
منابع: ۵ - پانویس
۶ - منبعسایت پژوهه، برگرفته از مقاله «آشناییزدایی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۰۷/۰۳. ردههای این صفحه : آرایههای ادبی | اصطلاحات ادبیات فارسی | تکنیکهای ادبی | روشهای بلاغت | شکلهای سخنرانی | علم بدیع
|