ابن اکفانی«ابن اکفانی، شمس الدین ابوعبدالله محمد بن ابراهیم بن ساعد انصاری»، پزشک، ریاضیدان و ادیب مشهور مصری بود. ۱ - معرفی اجمالینخستین و مهمترین گزارشها از زندگی او در دو کتاب صفدی، «اعیان العصر» و « الوافی»، آمده است. وی که شاگرد ابن اکفانی بود، از استاد خود به تفصیل و با لحنی شاعرانه یاد کرده و او را در زمره بزرگانی چون ابن سینا و خواجه نصیرالدین طوسی شمرده است. ۲ - شخصیت علمیابن اکفانی، در علوم و فنون از جامعیت برخوردار بود. در تقریر منطق، علوم ریاضی و طبیعی و الهی و تبیین کتابهای دشواری چون «اشارات» ابن سینا، بسیار ورزیده بود و حضور ذهنی کم نظیر و وقوفی کامل بر مسائل و مشکلات آنها داشت. در علم مناظر، به گشودن پیچیدگیهای رساله «الاستبصار» شهاب الدین قرافی میپرداخت. در طب که حرفه اصلی وی بود، مهارت بسیار داشت و در داروهای مرسوم زمان تصرفاتی میکرد که کسی از آن آگاه نمیشد. آگاهی گسترده او به ابزار بیمارستانی، اعم از وسایل داروسازی، جراحی، ادوات درمان و دیگر لوازم، چندان بود که هیچ چیز بدون اشاره او برای بیمارستان منصوری قاهره، خریداری نمیشد. وجود این صفات و موقعیت برجسته و معالجات چشمگیری که همواره تعجب اطبای حاذق را برمی انگیخت و شاید علاقه مفرط او در آغاز به زندگی مجلل که بعدها از آن دست کشید، چه بسا وی را محسود همگان ساخته باشد، چنانکه ابیاتی در هجوش پرداختند. در علوم ادبی و فهم پیچیدگیهای آن، ماهر و دارای تصانیف بود و اشعار زیادی از شاعران قدیم تا عصر خویش از برداشت. از تاریخ وقایع و احوال رجال متقدم و معاصر خویش اطلاعات وسیع داشت و مورخانی مانند ذهبی از اخبار او استفاده کردهاند؛ وی حتی در علوم غریبه همچون افسون و طلسم دست داشت و در شناسایی غلامان و کنیزان نیز مطلع به شمار میرفت. ۳ - شخصیت سیاسیعلایق سیاسی بعد دیگری از شخصیت او را تشکیل میداد، چنانکه به وقایع سرزمینهای دور و نزدیک مصر و حوادث سیاسی- نظامی آنها و به ویژه رویدادهای مربوط به هجوم تاتارها، چندان علاقهمند و آگاه بود که گویی پیکهای دیوانی، اخبار محرمانه را مستقیما به او گزارش میدهند. با این همه و اگر چه فتح الدین ابوالفتح ابن سید الناس وی را در قدرت بیان و ایجاز در عبارت سخت ستوده، خط و لهجه عربیش آشکارا ضعیف بود و این ضعف را میتوان با تاثیرپذیری او از لهجه زادگاهش توجیه کرد. وی شعر نیز میسرود و صفدی ابیاتی را که خود از وی شنیده، ثبت کرده است. ۴ - وفاتوفاتش بنابر مشهور، در صفر ۷۴۹ ق و به قولی در ۲۳ شوال ۷۴۹ ق اتفاق افتاده است. وی در سنجار، از شهرهای عراق زاده شد. از محل تحصیل و اساتید او اطلاعی در دست نیست و نمیدانیم در چه تاریخی به قاهره که عمر خود را در آنجا به سرآورد، رفت. قحطی و خشکسالی شدید مصر همراه با طاعون در ۷۴۹ ق، او را نیز همچون بسیاری از دیگر مردم به کام مرگ فرستاد. ۵ - آثارحدود ۱۴ اثر به وی نسبت داده شده است. آثار چاپ شده او عبارتند از: ۱. ارشاد القاصد الی اسنی المقاصد. ۲. نخب الذخائر فی احوال الجواهر. ۶ - منبعنرم افزار جامع طب، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی. |