بوقبوق، سازی بادی با گونههای مختلف میباشد. فهرست مندرجات۲ - معنی بوق ۳ - واژه بوق در کتب مقدس ۴ - واژه بوق در حدیث ۵ - نظر فارمر ۶ - ساختار بوق ۷ - جنس بوق ۸ - تفاوت بوق با دیگر سازها ۹ - قدیمترین نشان ۱۰ - سابقه بوق در ایران ۱۰.۱ - چغامیش ۱۰.۲ - اختراع بوق ۱۰.۳ - تخت جمشید ۱۰.۴ - دوره اشکانی ۱۰.۵ - دوره ساسانی ۱۱ - کاربرد بوق بعد از اسلام ۱۱.۱ - پیامبر اکرم ۱۱.۲ - صدر اسلام ۱۱.۳ - معتصم عباسی ۱۲ - بوق در شاهنامه ۱۳ - میدانهای رزم ۱۴ - بوق در آثار مولفان ۱۴.۱ - اخوانالصفا ۱۴.۲ - بیهقی ۱۵ - دوره سلجوقیان ۱۶ - دوره تیموریان و صفویان ۱۷ - دوره طغانشاه در هند ۱۸ - گفتار ابن بطوطه ۱۹ - دوره فاطمیان در مصر ۲۰ - دوره ایوبیان ۲۱ - بوق در آفریقا ۲۱.۱ - شمال آفریقا ۲۱.۲ - مالی ۲۱.۳ - مراکش ۲۲ - کاربردهای مختلف بوق ۲۳ - فهرست منابع ۲۴ - پانویس ۲۵ - منبع ۱ - واژه بوقواژه بوق [۱]
علی اکبر دهخدا، لغت نامه، ذیل واژه، زیرنظر محمد معین، تهران ۱۳۲۵ـ ۱۳۵۹ ش
معرب «بوکانه» یونانی و «بوکینا»ی لاتین و جمع آن ابواق، بیقان و بوقات است. [۲]
اقرب الموارد فی فصح العربیة و الشوارد، قم ۱۴۰۳.
[۳]
محمد پادشاه بن غلام محیی الدین شاد، آنندراج: فرهنگ جامع فارسی، ذیل واژه، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۳ ش.
۲ - معنی بوقبوق را همان شیپور [۴]
قاضی خان بدر محمد دهار، دستورالاخوان، ذیل «شبور»، چاپ سعید نجفی اسداللهی، تهران ۱۳۴۹ـ۱۳۵۰ ش.
[۵]
اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربیة، ذیل «شبر»، چاپ احمد عبدالغفور عطار، بیروت (بی تا)، چاپ افست تهران ۱۳۶۸ ش.
[۶]
کتایون صارمی و فریدون امانی، ساز و موسیقی در شاهنامه ی فردوسی، ج۱، ص۴۹ـ۱۴۳، تهران ۱۳۷۳ ش.
یعنی نوعی شاخ کوچک منحنی یا نای رومی (؟) و برنجین دانستهاند [۷]
آنندراج: فرهنگ جامع فارسی، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۳ ش.
[۸]
محمد حسین بن خلف برهان، برهان قاطع، ذیل «شیپور»، چاپ محمد معین، تهران ۱۳۶۱ ش.
[۹]
کتایون صارمی و فریدون امانی، ساز و موسیقی در شاهنامه ی فردوسی، ج۱، ص۱۴۳ـ۱۴۴، تهران ۱۳۷۳ ش.
که ظاهراً به تمدنی بین النهرینی، بویژه یهود، تعلق داشته و اصل آن شبّو یا شبورِ عبری است. [۱۰]
ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، ج۲، ص۶۴، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
تقیزاده آن را آرامی سریانی ذکر کرده است. [۱۱]
حسن تقی زاده، ج۱، ص۲۲، «لزوم حفظ فارسی فصیح»، یادگار، سال ۴، ش ۶ (اسفند ۱۳۲۶).
فروغ آن را آسوری و عبری دانسته است. [۱۲]
مهدی فروغ، ج۱، ص۵۴، «آلات موسیقی قدیم ایران و دیگر کشورهای خاورمیانه»، مجله موسیقی، دوره ۳، ش ۱۳ (شهریور ۱۳۳۶)، ش ۱۴ (مهر ۱۳۳۶).
به تصریح د. جودائیکا این واژه از «شوفَر» و «شپّرو» به معنای گوسفند وحشی آمده است. ۳ - واژه بوق در کتب مقدسبر اساس باب ششم از صحیفه یوشع ، بنی اسرائیل به فرمان خداوند با نواختن بوق دیوارهای شهر اریحا را ویران کردند. در قرآن نیز گرچه کلمه بوق به کار نرفته، بسیاری از کتابهای لغت [۱۳]
المنجد فی اللغة و الاعلام، بیروت ۱۹۷۳ـ۱۹۸۲، چاپ افست تهران ۱۳۶۲ ش.
[۱۴]
محمود بن عمر زنجی سجزی، مهذّب الاسماء فی مرتب الحروف و الاشیاء، ذیل «صور»، چاپ محمدحسین مصطفوی، ج ۱، تهران ۱۳۶۴ ش.
[۱۵]
علی اکبر دهخدا، لغت نامه، زیرنظر محمد معین، ذیل «صور»، «ناقور»، تهران ۱۳۲۵ـ ۱۳۵۹ ش
[۱۶]
آرنت یان ونسینک، المعجم المفهرس لالفاظ الحدیث النبوی، ذیل واژه، لیدن ۱۹۳۶ـ ۱۹۶۹.
واژه قرآنی « صور » را معادل بوق گرفتهاند.۴ - واژه بوق در حدیثدر تفسیر حدیث اذان نیز از «قَرْن» و «قُنُع» به عنوان معادل بوق سخن رفته است. [۲۵]
ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، ج۲، ص۶۴، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۵ - نظر فارمرفارمر «قَرْن» را نوع هلالی بوق میداند که با واژه اکدی «قَرنو» و عبری «قرِن» هم ریشه است همچنین از سازهایی چون منقاف (نوعی صدف)، بُرغو، بوری، درویش بوروسی (شاخ درویشی)، سفید مهره یا سنگهه، گاودم و نفیر نیز در شمار انواع بوق نام برده شده است [۲۶]
علی اکبر دهخدا، لغت نامه، ذیل «منقاف»، زیرنظر محمد معین، تهران ۱۳۲۵ـ ۱۳۵۹ ش.
[۲۷]
علی اکبر نفیسی، فرهنگ نفیسی، ذیل «بوری»، تهران ۱۳۵۵ ش.
[۲۸]
محمد حسین بن خلف برهان، برهان قاطع، ذیل «شیپور»، چاپ محمد معین، تهران ۱۳۶۱ ش.
[۲۹]
بهرام فره وشی، فرهنگ فارسی به پهلوی، ذیل واژه، تهران ۱۳۵۸ ش.
[۳۰]
مهدی فروغ، «آلات موسیقی قدیم ایران و دیگر کشورهای خاورمیانه»، ج۱، ص۵۶، مجله موسیقی، دوره ۳، ش ۱۳ (شهریور ۱۳۳۶)، ش ۱۴ (مهر ۱۳۳۶).
[۳۱]
محمد ظلی بن درویش اولیا چلبی، اولیاچلبی سیاحتنامه سی،ج ۱، ص ۶۴۳، چاپ احمد جودت، استانبول ۱۳۱۴
[۳۲]
حسینعلی ملاّ ح، فرهنگ سازها، ذیل «نفیر»، تهران ۱۳۷۶ ش.
۶ - ساختار بوقبوقها صرف نظر از اختلاف در شکل، اندازه و جنس، ابزارهایی توخالیاند که دمیدن و لرزش لبها در دهانه آنها، صدای بلند و مهیبی تولید میکند. ۷ - جنس بوقجنس بوقهای نخستین، از شاخ و استخوان حیوانات و یا صدف بوده است؛ گواه این مدعا کاربرد کلمه شاخ و بوق به یک معنی در برخی زبانها است [۳۳]
علی اکبر دهخدا، لغت نامه، زیرنظر محمد معین، ذیل «شاخ»، تهران ۱۳۲۵ـ ۱۳۵۹ ش
.اما بعدها از فلزاتی مانند مس ، برنج، طلا ، نقره و گاه از نی و چوب برای ساخت آن استفاده شد. [۳۴]
مهدی فروغ، «آلات موسیقی قدیم ایران و دیگر کشورهای خاورمیانه»، ج۱، ص۷۳، مجله موسیقی، دوره ۳، ش ۱۳ (شهریور ۱۳۳۶)، ش ۱۴ (مهر ۱۳۳۶).
[۳۵]
حسینعلی ملاّ ح، فرهنگ سازها، ذیل واژه، تهران ۱۳۷۶ ش.
۸ - تفاوت بوق با دیگر سازهاکاربرد گاه مترادف و گاه متفاوت بوق با شماری از سازهای بادی و فقدان اطلاعات دقیق درباره این سازها، یافتن وجه فارق بوق از سایر سازها را دشوار کرده است؛ فارمر، بوق را بر دو گونه، شاخی یا لوله مخروطی، و شیپوری یا لوله استوانهای تقسیم کرده است. این هر دو گونه از نظر انحنای لوله میتواند راست یا هلالی با درازای مختلف باشد. بوق در آغاز فقط یک سوراخ برای دمیدن و سوراخی در انتهای لوله برای انتشار صدا داشت. [۳۶]
تصویری از بوق نوازان، ابن العزّ بن اسماعیل جزری، ج۱، ص۵۰۹، الجامع بین العلم و العمل النافع فی صناعة الحیل، چاپ احمد یوسف حسن، حلب ۱۹۷۹.
اما بعدها در بدنه آن سوراخهای دیگری تعبیه شد. [۳۷]
حسینعلی ملاّ ح، فرهنگ سازها، ذیل واژه، تهران ۱۳۷۶ ش.
[۳۸]
حسینعلی ملاّ ح، «سازهای مهجور»، ج۱، ص۶۴، مجله موسیقی، دوره ۳، ش ۸۳ (دی ۱۳۴۲).
۹ - قدیمترین نشانقدیمترین نشان این ساز بر نقش سنگ مزار سناخریب (۸ ق م) پادشاه آشوری ، دیده میشود که در آن مردی با کمک بوق گاومیشی را هدایت میکند. [۳۹]
مهدی فروغ، «آلات موسیقی قدیم ایران و دیگر کشورهای خاورمیانه»، ج۱، ص۶۷، مجله موسیقی، دوره ۳، ش ۱۳ (شهریور ۱۳۳۶)، ش ۱۴ (مهر ۱۳۳۶).
[۴۰]
حسینعلی ملاّ ح، فرهنگ سازها، ذیل واژه، تهران ۱۳۷۶ ش.
۱۰ - سابقه بوق در ایرانسابقه استفاده از بوق در تمدن ایران زمین به بیش از سه هزار سال پیش از میلاد بازمی گردد. ۱۰.۱ - چغامیشبر مُهری که از حفریات چغامیش به دست آمده نقش یک نوازنده بوق دیده میشود. [۴۱]
حسینعلی ملاّ ح، فرهنگ سازها، ذیل واژه، تهران ۱۳۷۶ ش.
۱۰.۲ - اختراع بوقبه نوشته اولیاچلبی [۴۲]
محمد ظلی بن درویش اولیا چلبی، اولیاچلبی سیاحتنامه سی،ج ۱، ص ۶۴۳، چاپ احمد جودت، استانبول ۱۳۱۴
، این ساز (درویش بوروسی) را منوچهر ، شاه داستانی ایران، اختراع کرده است.۱۰.۳ - تخت جمشیددر حفاریهای هفت تپه (هزاره دوم ق م) و خاکبرداریهای تخت جمشید نیز نمونههایی از این ساز به دست آمده است. [۴۳]
حسینعلی ملاّ ح، فرهنگ سازها، ذیل واژه، تهران ۱۳۷۶ ش.
[۴۴]
علی سامی، گزارشهای باستان شناسی، ج۴، ص۲۶۳، ج ۴، شیراز ۱۳۳۸ ش.
۱۰.۴ - دوره اشکانیدر منظومه یادگار زریران متعلق به دوره اشکانی ، به نوعی بوق خبری به نام «سِتُخْمَک» اشاره شده است. [۴۵]
حسینعلی ملاّ ح، فرهنگ سازها، ذیل واژه، تهران ۱۳۷۶ ش.
۱۰.۵ - دوره ساسانیدر دوره ساسانی نیز بوق از جمله مهمترین سازها بود، و تصاویری بر بشقابهای سیمین از این دوره، نوازندگان بوق را نشان میدهد. [۴۶]
حسینعلی ملاّ ح، «سازهای مهجور»، ج۱، ص۶۱، مجله موسیقی، دوره ۳، ش ۸۳ (دی ۱۳۴۲).
[۴۷]
مهدی فروغ، «آلات موسیقی قدیم ایران و دیگر کشورهای خاورمیانه»، ج۱، ص۵۴، مجله موسیقی، دوره ۳، ش ۱۳ (شهریور ۱۳۳۶)، ش ۱۴ (مهر ۱۳۳۶).
۱۱ - کاربرد بوق بعد از اسلاماولین اشاره به بوق در میان مسلمانان با مهمترین و کهنترین کاربرد آن، یعنی خبردهی پیوند خورده است. ۱۱.۱ - پیامبر اکرمهنگام گفتگوی پیامبر اکرم و مسلمانان درباره نحوه گردآوردن مؤمنان برای نماز ، برخی دمیدن در قَرْن یا بوق را پیشنهاد کردند که به سبب اختصاص این رسم به جوامع یهود ، پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم از پذیرش آن امتناع ورزید. [۴۸]
ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، ج۲، ص۶۴، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۱۱.۲ - صدر اسلامدر صدر اسلام ، استفاده از بوق به منظور اعلام آمادهباش لشکر نیز معمول بوده است، چنانکه حضرت علی علیهالسلام صدای بوق سپاه معاویه را در پیکار صفین از دور شنیده بود. ۱۱.۳ - معتصم عباسیدر ۲۲۰، هنگامی که عجیف بن عَنبه شورش کولیها را فرونشاند، آنان با دمیدن در بوقهایشان از برابر معتصم عباسی گذشتند. [۵۱]
محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم و الملوک، ج۹، ص۱۰، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/ ۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).
۱۲ - بوق در شاهنامهدر شاهنامه از صدای بوق در کنار کوس ، هندی درای ، شیپور و کرنا هنگام به میدان آمدنِ پهلوانان ، رساندن خبر، تشجیع سپاه و ایجاد خوف و هراس در قلب دشمن سخن رفته است [۵۲]
کتایون صارمی و فریدون امانی، ساز و موسیقی در شاهنامه ی فردوسی، ج۱، ص۵۰ ـ۵۶، تهران ۱۳۷۳ ش.
که از این میان استفاده از آوای بلند بوق برای اعلام خبر شکست و مجازبودن افراد به گریز از میدان شاخصتر است [۵۳]
علی اکبر دهخدا، لغت نامه، ذیل واژه، زیرنظر محمد معین، تهران ۱۳۲۵ـ ۱۳۵۹ ش
.۱۳ - میدانهای رزماستفاده از بوق در میدانهای رزم در ایران چنان معمول بود که در صفآرایی پیادگانِ سپاه دسته خاص بوقنوازان در کنار نوازندگان تبیره و زنگینانه جای داشتند. [۵۴]
محمد بن منصور فخر مدبر، آداب الحرب و الشجاعه، ج۱، ص۳۳۰، چاپ احمد سهیلی خوانساری، تهران ۱۳۴۶ ش.
[۵۵]
محمد بن منصور فخر مدبر، آداب الحرب و الشجاعه، ج۱، ص۳۵۷، چاپ احمد سهیلی خوانساری، تهران ۱۳۴۶ ش.
۱۴ - بوق در آثار مولفاناز بوق در آثار مولفان گذشته نام برده شده است. ۱۴.۱ - اخوانالصفادر قرن چهارم، اخوانالصفا در بحث از صداشناسی، به بوق اشاره کردهاند. [۵۶]
اخوان الصفا، رسائل اخوان الصفاء و خلان الوفاء، ج۱، ص۱۸۸، قم ۱۴۰۵.
۱۴.۲ - بیهقیبیهقی نیز از نوازنده این ساز با عنوان بوقی یاد کرده [۵۷]
محمد بن حسین بیهقی، تاریخ بیهقی، ج۱، ص۲۵۸، چاپ غنی و فیاض، تهران ۱۳۲۴ ش.
و از دمیدن در بوقهای زرین در خلعتپوشی مسعود غزنوی سخن گفته است. [۵۸]
محمد بن حسین بیهقی، تاریخ بیهقی، ج۱، ص۳۷۱، چاپ غنی و فیاض، تهران ۱۳۲۴ ش.
۱۵ - دوره سلجوقیاندر دوره سلجوقیان ، بوق فلزی «برنج بورو»ی ترکی رواج بیشتری یافت. [۵۹]
محمد ظلی بن درویش اولیا چلبی، اولیاچلبی سیاحتنامه سی، ج۱، ص۶۴۳، ج ۱، چاپ احمد جودت، استانبول ۱۳۱۴.
۱۶ - دوره تیموریان و صفویاندر دوره تیموریان و صفویان نیز بوق یکی از ملزومات مشایخ حیدری بود. [۶۰]
انگلبرت کمپفر، در دربار شاهنشاه ایران، ج۱، ص۱۳۷ـ ۱۳۸، ترجمه کیکاوس جهانداری، تهران ۱۳۵۰ ش.
۱۷ - دوره طغانشاه در هنددر قرن هشتم، در دوره طغانشاه در هند ، نواختن بوق نشانه ورود بزرگان به بارگاه بود [۶۱]
احمد بن علی قلقشندی، صبح الاعشی، ج۵، ص۹۶، قاهره (تاریخ مقدمه ۱۳۸۳/۱۹۶۳).
و سلطان در سفر و حضر در دسته موزیک خود بیست بوق نواز همراه داشت. [۶۲]
احمد بن علی قلقشندی، صبح الاعشی، ج۵، ص۹۷، قاهره (تاریخ مقدمه ۱۳۸۳/۱۹۶۳).
۱۸ - گفتار ابن بطوطهتقریباً مقارن همین دوره، ابن بطوطه از نواختن بوق در مراسمی آیینی در حلّه عراق سخن گفته است که در آن اهالی شهر که شیعیان اثناعشری بودهاند، با دمیدن در بوق و کوفتن بر طبل بر در مسجدی که آن را «مشهد صاحبالزمان » می نامیدند، خواستار ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) می شدند. [۶۳]
ابن بطوطه، رحلة ابن بطوطة، ج۱، ص۲۳۰، چاپ محمد عبدالمنعم عریان، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
۱۹ - دوره فاطمیان در مصربوق نوازی در مصر دوره فاطمیان نیز متداول بود. [۶۴]
ناصرخسرو، سفرنامه حکیم ناصر خسرو قبادیانی مروزی، ج۱، ص۷۷، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۳ ش.
در مناسبتهای ویژه از جمله حضور خلیفه بر درِ بارگاهش، بوق سرکج و طلااندودی مینواختند که «بوقالغربیه» نام داشت. دمیدن در بوقهای متعدد طلایی ، نقرهای و مسی به هنگام گشودن دریچههای سد نیل و پایان نماز جماعت نیز از رسوم مصریان بود. [۶۵]
احمد بن علی قلقشندی، صبح الاعشی، ج۳، ص۵۰۲، قاهره (تاریخ مقدمه ۱۳۸۳/۱۹۶۳).
[۶۶]
احمد بن علی قلقشندی، صبح الاعشی، ج۳، ص۵۰۷، قاهره (تاریخ مقدمه ۱۳۸۳/۱۹۶۳).
[۶۷]
احمد بن علی قلقشندی، صبح الاعشی، ج۳، ص۵۱۵ ـ ۵۱۸، قاهره (تاریخ مقدمه ۱۳۸۳/۱۹۶۳).
۲۰ - دوره ایوبیاندر دوره ایوبیان ، به امیر عَلَم، فرمان بوق و علم اعطا میشد. [۶۸]
احمد بن علی قلقشندی، صبح الاعشی، ج۴، ص۱۳، قاهره (تاریخ مقدمه ۱۳۸۳/۱۹۶۳).
[۶۹]
احمد بن علی قلقشندی، صبح الاعشی، ج۴، ص۷۰ که نوازنده بوق را «مُنَفِّر» می نامد، قاهره (تاریخ مقدمه ۱۳۸۳/۱۹۶۳).
در قرن هشتم بوق در کنار چتر و تازیانه و عصا از ملزومات تشریفاتی موکب ملوک بود. [۷۰]
احمد بن یحیی عمری، التعریف بالمصطلح الشریف، ج۱، ص۲۷۷، چاپ محمد حسین شمس الدین، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۲۱ - بوق در آفریقااز بوق در مناطق مختلف آفریقا استفاده میشده است. ۲۱.۱ - شمال آفریقادر شمال افریقا، در موکب سلاطینِ تَکرور (نیجر امروز) و امیران بنی حفصَ تونس بوقنوازی معمول بود. [۷۱]
احمد بن علی قلقشندی، صبح الاعشی، ج۵، ص۱۴۳ـ ۱۴۵، قاهره (تاریخ مقدمه ۱۳۸۳/۱۹۶۳).
[۷۲]
احمد بن علی قلقشندی، صبح الاعشی، ج۵، ص۲۸۶، قاهره (تاریخ مقدمه ۱۳۸۳/۱۹۶۳).
[۷۳]
احمد بن علی قلقشندی، صبح الاعشی، ج۵، ص۳۰۱، قاهره (تاریخ مقدمه ۱۳۸۳/۱۹۶۳).
۲۱.۲ - مالیدمیدن در بوقهایی از «انیاب فیل» در مراسم جلوس سلطان مالی گزارش شده است. [۷۴]
ابن بطوطه، رحلة ابن بطوطة، ج۲، ص۶۹۷، چاپ محمد عبدالمنعم عریان، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
۲۱.۳ - مراکشدمیدن در بوق برای اعلام وقت شرعی افطار و سحر در مراکشِ امروز نیز ادامه دارد. [۷۵]
جین جن کینز و پل راوسینگ اولسن، موسیقی و ساز در سرزمینهای اسلامی، ج۱، ص۷۷، ترجمه بهروز وجدانی، تهران ۱۳۷۳ ش.
احتمالاً از همین ناحیه و اندلس بود که بوق به باسک راه یافت [۷۶]
جین جن کینز و پل راوسینگ اولسن، موسیقی و ساز در سرزمینهای اسلامی، ج۱، ص۸۲، ترجمه بهروز وجدانی، تهران ۱۳۷۳ ش.
و در جنگهای صلیبی با نام البوگون [۷۷]
حسینعلی ملاّ ح، فرهنگ سازها، ج۱، ص۶۱، تهران ۱۳۷۶ ش.
[۷۸]
مهدی فروغ، «آلات موسیقی قدیم ایران و دیگر کشورهای خاورمیانه»، ج۱، ص۵۵، مجله موسیقی، دوره ۳، ش ۱۳ (شهریور ۱۳۳۶)، ش ۱۴ (مهر ۱۳۳۶).
سازی برجسته گردید.۲۲ - کاربردهای مختلف بوقدر منابع، به برخی از کاربردهای بوق در گذشته اشاره شده است. از صدای بوق برای اعلام طلوع و غروب آفتاب ، [۷۹]
حسینعلی ملاّ ح، «سازهای مهجور»، ج۱، ص۶۲، مجله موسیقی، دوره ۳، ش ۸۳ (دی ۱۳۴۲).
[۸۰]
محمدتقی سیاهپوش، «بوق و عهد بوق»، ج۱، ص۳۲۶، آینده، سال ۶، ش ۵ و ۶ (مرداد ـ شهریور ۱۳۵۹).
[۸۱]
عیسی ضیاء ابراهیمی، «بوق و حق البوق کرمانی»، ج۱، ص۹۰۷، آینده، سال ۶، ش ۹ـ۱۲ (آذر ـ اسفند ۱۳۵۹).
آمادگی آسیابان برای دریافت گندم ، [۸۲]
مهدی پرتوی آملی، ریشه های تاریخی امثال و حکم، ج۲، ص۷۳۴، تهران ۱۳۶۹ ش.
[۸۳]
محمد حسین بن خلف برهان، برهان قاطع، ذیل «شیپور»، چاپ محمد معین، تهران ۱۳۶۱ ش.
آمادگی حمام برای پذیرش مشتریان [۸۴]
مهدی پرتوی آملی، ریشه های تاریخی امثال و حکم، ج۲، ص۷۳۵، تهران ۱۳۶۹ ش.
[۸۵]
محمد حسین بن خلف برهان، برهان قاطع، ذیل «شیپور»، چاپ محمد معین، تهران ۱۳۶۱ ش.
[۸۶]
علی اکبر دهخدا، لغت نامه، ذیل واژه، زیرنظر محمد معین، تهران ۱۳۲۵ـ ۱۳۵۹ ش
[۸۷]
ناصر نجمی، دارالخلافه تهران، ج۱، ص۱۴۸ـ۱۵۰، تهران ۱۳۶۲ ش.
[۸۸]
علی اکبر دهخدا، امثال و حکم، ج۱، ص۴۷۳، تهران ۱۳۶۳ ش.
اعلام خبر مرگ و دعوت به تشییع [۸۹]
مهدی پرتوی آملی، ریشه های تاریخی امثال و حکم، ج۱، ص۲۲۰، تهران ۱۳۶۹ ش.
استفاده میکردند؛ هر چند این کاربردها اختصاص به بوق ندارد و از نقاره و کرنا نیز در برخی از این موارد استفاده میشود.ترکیب «عهدبوق» نیز گویای استعمال بوق در این موارد است. [۹۰]
محمدتقی سیاهپوش، «بوق و عهد بوق»، ج۱، ص۳۲۵ـ ۳۲۷، آینده، سال ۶، ش ۵ و ۶ (مرداد ـ شهریور ۱۳۵۹).
هم اکنون نیز در بوق دمیدن برای ابراز شادمانی و تشویق در میدانهای ورزشی معمول است. در فارسی امروز بوق ابزار مغناطیسی اتومبیل برای خبردهی است که سابقه آن به نصب نوع ساده بوق بر درشکهها باز میگردد. [۹۱]
علی اکبر دهخدا، لغت نامه، ذیل واژه، زیرنظر محمد معین، تهران ۱۳۲۵ـ ۱۳۵۹ ش.
[۹۲]
پانویس، کتایون صارمی و فریدون امانی، ج۱، ص۴۹، ساز و موسیقی در شاهنامه ی فردوسی، تهران ۱۳۷۳ ش.
۲۳ - فهرست منابع(۱) علاوه بر قرآن و کتاب مقدس عهد عتیق. (۲) ابن بطوطه، رحلة ابن بطوطة، چاپ محمد عبدالمنعم عریان، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷. (۳) ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸. (۴) اخوان الصفا، رسائل اخوان الصفاء و خلان الوفاء، قم ۱۴۰۵. (۵) محمد ظلی بن درویش اولیا چلبی، اولیاچلبی سیاحتنامه سی، ج ۱، چاپ احمد جودت، استانبول ۱۳۱۴. (۶) محمد حسین بن خلف برهان، برهان قاطع، چاپ محمد معین، تهران ۱۳۶۱ ش. (۷) محمد بن حسین بیهقی، تاریخ بیهقی، چاپ غنی و فیاض، تهران ۱۳۲۴ ش. (۸) مهدی پرتوی آملی، ریشه های تاریخی امثال و حکم، تهران ۱۳۶۹ ش. (۹) حسن تقی زاده، «لزوم حفظ فارسی فصیح»، یادگار، سال ۴، ش ۶ (اسفند ۱۳۲۶). (۱۰) ابن العزّ بن اسماعیل جزری، الجامع بین العلم و العمل النافع فی صناعة الحیل، چاپ احمد یوسف حسن، حلب ۱۹۷۹. (۱۱) جین جن کینز و پل راوسینگ اولسن، موسیقی و ساز در سرزمینهای اسلامی، ترجمه بهروز وجدانی، تهران ۱۳۷۳ ش. (۱۲) اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربیة، چاپ احمد عبدالغفور عطار، بیروت (بی تا)، چاپ افست تهران ۱۳۶۸ ش. (۱۳) علی اکبر دهخدا، امثال و حکم، تهران ۱۳۶۳ ش. (۱۴) علی اکبر دهخدا، لغت نامه، زیرنظر محمد معین، تهران ۱۳۲۵ـ ۱۳۵۹ ش. (۱۵) محمود بن عمر زنجی سجزی، مهذّب الاسماء فی مرتب الحروف و الاشیاء، چاپ محمدحسین مصطفوی، ج ۱، تهران ۱۳۶۴ ش. (۱۶) علی سامی، گزارشهای باستان شناسی، ج ۴، شیراز ۱۳۳۸ ش. (۱۷) محمدتقی سیاهپوش، «بوق و عهد بوق»، آینده، سال ۶، ش ۵ و ۶ (مرداد ـ شهریور ۱۳۵۹). (۱۸) محمد پادشاه بن غلام محیی الدین شاد، آنندراج: فرهنگ جامع فارسی، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۳ ش. (۱۹) سعید شرتونی، اقرب الموارد فی فصح العربیة و الشوارد، قم ۱۴۰۳. (۲۰) کتایون صارمی و فریدون امانی، ساز و موسیقی در شاهنامه ی فردوسی، تهران ۱۳۷۳ ش. (۲۱) عیسی ضیاء ابراهیمی، «بوق و حق البوق کرمانی»، آینده، سال ۶، ش ۹ـ۱۲ (آذر ـ اسفند ۱۳۵۹). (۲۲) محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم و الملوک، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/ ۱۹۶۲ـ۱۹۶۷). (۲۳) احمد بن یحیی عمری، التعریف بالمصطلح الشریف، چاپ محمد حسین شمس الدین، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸. (۲۴) محمد بن منصور فخر مدبر، آداب الحرب و الشجاعه، چاپ احمد سهیلی خوانساری، تهران ۱۳۴۶ ش. (۲۵) مهدی فروغ، «آلات موسیقی قدیم ایران و دیگر کشورهای خاورمیانه»، مجله موسیقی، دوره ۳، ش ۱۳ (شهریور ۱۳۳۶)، ش ۱۴ (مهر ۱۳۳۶). (۲۶) بهرام فره وشی، فرهنگ فارسی به پهلوی، تهران ۱۳۵۸ ش. (۲۷) قاضی خان بدر محمد دهار، دستورالاخوان، چاپ سعید نجفی اسداللهی، تهران ۱۳۴۹ـ۱۳۵۰ ش. (۲۸) احمد بن علی قلقشندی، صبح الاعشی، قاهره (تاریخ مقدمه ۱۳۸۳/۱۹۶۳). (۲۹) انگلبرت کمپفر، در دربار شاهنشاه ایران، ترجمه کیکاوس جهانداری، تهران ۱۳۵۰ ش. (۳۰) محمد باقر بن محمدتقی مجلسی، بحارالانوار، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳. (۳۱) لویس معلوف، المنجد فی اللغة و الاعلام، بیروت ۱۹۷۳ـ۱۹۸۲، چاپ افست تهران ۱۳۶۲ ش. (۳۲) حسینعلی ملاّ ح، «سازهای مهجور»، مجله موسیقی، دوره ۳، ش ۸۳ (دی ۱۳۴۲). (۳۳) حسینعلی ملاّ ح، فرهنگ سازها، تهران ۱۳۷۶ ش. (۳۴) ناصرخسرو، سفرنامه حکیم ناصر خسرو قبادیانی مروزی، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۳ ش. (۳۵) ناصر نجمی، دارالخلافه تهران، تهران ۱۳۶۲ ش. (۳۶) علی اکبر نفیسی، فرهنگ نفیسی، تهران ۱۳۵۵ ش. (۳۷) آرنت یان ونسینک، المعجم المفهرس لالفاظ الحدیث النبوی، لیدن ۱۹۳۶ـ ۱۹۶۹؛ ۲۴ - پانویس
۲۵ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بوق»، شماره۲۰۹۵. ردههای این صفحه : واژه شناسی
|