زمان تقریبی مطالعه: 17 دقیقه
 

ثامسطیوس






ثامِسطیوس (ثمسطیوس)، شارح برجسته آثار ارسطو ، فیلسوف، مدرس، خطیب توانا و سیاستمدار پرنفوذ بود.


۱ - ولادت



وی پیش از ۳۲۰ میلادی (احتمالاً در ۳۱۷) در سرزمین اجدادیش، پافلاگونیا در آسیای صغیر، به دنیا آمد.

۲ - پدر



پدرش، ائوگنیوس، معلم فلسفه بود و بیش‌تر به آرای ارسطو می‌پرداخت، هرچند که با آرای فیثاغورس ، افلاطون ، زنون اهل کیتیوم و اپیکور نیز آشنایی داشت.
ثامسطیوس در جلسات درس پدرش در شهر قسطنطنیه حاضر می‌شد.

۳ - تحصیلات



خود او در ۳۴۵ میلادی تدریس فلسفه را آغاز کرد و تا ۳۵۵ میلادی ریاست مدرسه ای را به عهده داشت.
وی در تدریس دارای بیانی بلیغ بود و طالبان زیادی از راههای دور به قسطنطنیه می‌آمدند تا محضر درس او را در یابند.
در ۳۵۵ میلادی رسماً به سمت استاد فلسفه بر گزیده شد.

۴ - مناصب



در همان سال از جانب امپراتور قسطنطین دوم به عضویت مجلس سنای قسطنطنیه و سپس به خدمت امپراتور در آمد و از سوی سنا چندین بار موظف به ابلاغ خطابه های تبریک و سپاس به حضور امپراتوران شد.
گفته می‌شود در این سِمَت سفرهای رسمی متعددی و از جمله در ۳۵۷ میلادی به رم داشت.
امپراتور والنس او را به عنوان مربی فرزند خود بر گماشت و امپراتور تئودوسیوس اول تربیت پسرش، آرکادیوس، را به او سپرد.
این امپراتوران هر چند مسیحی بودند، از مشاورت وی که بر آیین پیشینیان باقی بود، بهره می‌بردند.

۵ - عامل وحدت



ثامسطیوس با امپراتور یولیان ، معروف به یولیان مرتد ، پیوندی نزدیک داشت.
یولیان که پیرو مذهب مسیحی آریوس (آریانیسم) بود در صدد بر آمد که برای ضربه زدن به متعصبان مسیحی به کمک ثامسطیوس، دین باستانی یونانیان را احیا کند اما ثامسطیوس با بهره گرفتن از نفوذ خود کوشید تا به جای دامن زدن به تفرقه ها، میان مسیحیان و غیرمسیحیان آشتی و مدارا برقرار کند و ازاین رو نزد مسیحیان محبوبیت و احترامی بمراتب افزونتر از لیبانیوس یافت که مدتی با او دوستی نزدیک و پر شوری داشت.
از میان آبای کلیسا ، گرگوریوس نازیانزوسی با وی دوستی داشت و او را با عبارت سلطان بلاغت ستود.
ثامسطیوس احتمالاً از ۳۸۳ تا ۳۸۴ میلادی به منصب بالای پیشوایی شهر و ریاست مجلس سنا رسید.

۶ - وفات



وی در ۳۸۸ میلادی در قسطنطنیه درگذشت.

۷ - آراء علمی



به لحاظ فلسفی، ثامسطیوس به پیروی از پدرش به آرای ارسطو، که به نظر وی با مشی مدارا سازگارتر از اندیشه های افلاطون و پیروان آکادمی بود، روی آورد.
هرچند این سخن به معنای آن نیست که او به آرای افلاطون بی اعتنا بوده است.
تعریف او از فلسفه، به عنوان کوششی مستمر در تشبّه به خداوند به قدر طاقت بشری، در اصل برگرفته از رسالة تئایتتوس افلاطون است.
در فلسفه سیاست نیز ویژگیهایی که او برای امپراتور برمی شمرد همان خصوصیات حکیم حاکم افلاطونی بود که به تعبیر او می‌بایست هم یک سقراط باشد و هم یک اسکندر.

۷.۱ - مباحث مهم


از جمله مباحث مهم و پر تأثیر ثامسطیوس، تفسیر او از عقل فعال در کتاب درباره نفس ارسطو است.
ثامسطیوس بحثی مفصّل درباره این فصل مشکل کتاب ارسطو دارد و در آن از سایر آثار ارسطو، قطعاتی از افلاطون و همچنین از بخشهایی از شرح ثاؤفِرَسطُس نقل قولهایی کرده است.

۷.۱.۱ - عقل فعال


پیش از ثامسطیوس، اسکندرِ افرودیسی (قرن دوم و سوم میلادی) مفسر بزرگ ارسطو، عقل را به عقل هیولانی، عقل بالملکه و عقل فعال تقسیم کرد.
وی عقل فعال را بیرون از انسان و همان مبدأ اعلای ارسطو، علت عالم، محرک لایتحرک اوُلی '، عقل خوداندیش و تأثیرگذار بر انسان می‌داند.
در حالی که عقل هیولانی را متشکل از عناصر اربعه و در نتیجه همچون جسم فناپذیر می‌شمرد.
اما از نظر ثامسطیوس عقل فعال، الاهی نیست و هرچند صورتی مفارق از مادّه است اما «در» انسان ، بلکه وجه ممیز اوست و عقل هیولانی نیز ازلی و مفارق است، اما عقل فعال بیش از عقل هیولانی مفارق از مادّه است.
وی عقل بالملکه را شبیه به جوهر و مرکّب از مادّه و صورت قلمداد می‌کند.
با این‌که عقل فعال در انسان است اما نظیر نوع، که به زوال افرادش زایل نمی‌شود، همواره باقی است.

۷.۱.۲ - عقل منفعل


عقل منفعل به عقل فعال منضم می‌شود و جنبه فناناپذیر طبیعت آدمی را می‌سازد.
[۱] حنا فاخوری و خلیل جر، تاریخ الفلسفة العربیة، ج ۲، ص ۴۳۶، بیروت ۱۹۹۳.
[۲] ابن رشد، تلخیص کتاب النفس، مقدمة اهوانی، ص ۴۱، چاپ احمد فؤاد اهوانی، قاهره ۱۹۵۰.


۸ - آثار



آثار ثامسطیوس را می‌توان به سه دسته تقسیم کرد:

۸.۱ - خطابه


۱) خطابه ها
از میان ۳۶ خطابه او ۳۳ خطابه به زبان یونانی و سه خطابه با ترجمه سریانی در دست بوده که غالب آن‌ها مضمون سیاسی و اخلاقی داشته است.

۸.۲ - رساله


۲) رساله ای خطاب به امپراتور یولیان در تدبیر مملکت
[۳] ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۳۱۴.
که ترجمه عربی آن را محمد سلیم سالم با نام رساله ثامسطیوس الی یولیان الملک فی السیاسة و تدبیرالمملکة در ۱۹۷۰ در قاهره چاپ کرده است.

۸.۳ - شرحها


۳) شرحهای ممزوج:
ثامسطیوس شرحهای ممزوج متعددی بر آثار ارسطو نگاشت که از آن جمله است: شرح وی بر کتاب انالوطیقاالاول (تحلیلات اولی) و انالوطیقا الثانی (تحلیلات ثانی)،
[۴] ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۳۰۹.
قاطیغوریاس (مقولات)،
[۵] ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۳۰۹.
الکون والفساد (در باره کون و فساد)،
[۶] ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۳۱۱.
النفس (در باره نفس)،
[۷] ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۳۱۱.
السماء و العالم (در باره آسمان)
[۸] ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۳۱۱.
و مقاله دوازدهم کتاب الحروف (مابعدالطبیعه).
[۹] ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۳۱۲.


۸.۴ - مقالات


به نوشته ابن ندیم
[۱۰] ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۳۱۲.
و قِفْطی،
[۱۱] علی بن یوسف قِفْطی، تاریخ الحکماء و هو مختصر الزوزنی المسمی بالمنتخبات الملتقتطات من کتاب اخبار العلماء باخبار الحکماء، ج۱، ص۴۲، چاپ لیپرت، لایپزیگ ۱۹۰۳.
تعدادی مقاله از تفسیر ثامسطیوس بر کتاب اخلاق ارسطو به خط اسحاق بن حُنَین ، نزد ابوزکریا یحیی بن عَدِیّ بوده است.
قطعاتی از این شرح را ابوالحسن عامری در کتاب السعاده و الاسعاد
[۱۲] محمدبن یوسف عامری، ج۱، ص۵۸، السعادة و الاسعاد فی السیرة الانسانیة، چاپ مجتبی مینوی، تهران ۱۳۳۶ ش.
نقل کرده است.

۸.۵ - تفسیر وترجمه


همچنین بنا به گزارش ابن ندیم
[۱۳] ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۳۱۰.
و قفطی ،
[۱۴] علی بن یوسف قِفْطی، تاریخ الحکماء و هو مختصر الزوزنی المسمی بالمنتخبات الملتقتطات من کتاب اخبار العلماء باخبار الحکماء، ج۱، ص۳۷، چاپ لیپرت، لایپزیگ ۱۹۰۳.
ثامسطیوس برخی از قسمتهای طوبیقا ی ارسطو را تفسیر کرده است.
اشتاین شنایدر به نقل از ابن ندیم از کتابی به نام اعتبارالحُکْم و تعقُّبُالمواضع در ترجمه شرح ثامسطیوس بر طوبیقا در منطق ارسطو نام برده که مترجم آن ابوبِشْر مَتّی بن یونس بوده است.
ابن ندیم
[۱۵] ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۳۰۹.
و قفطی،
[۱۶] علی بن یوسف قِفْطی، تاریخ الحکماء و هو مختصر الزوزنی المسمی بالمنتخبات الملتقتطات من کتاب اخبار العلماء باخبار الحکماء، ج۱، ص۳۵، چاپ لیپرت، لایپزیگ ۱۹۰۳.
ثامسطیوس را جزو مفسران کتاب مقولات (قاطیغوریاس) ارسطو ذکر کرده‌اند و عامری
[۱۷] محمدبن یوسف عامری، رسائل ابوالحسن عامری، ج۱، ص۳۶۹، با مقدمه و تصحیح سحبان خلیفات، ترجمه مقدمه مهدی تدین، تهران ۱۳۷۵ ش.
به تفسیر ثامسطیوس بر مقولات اشاره کرده است.
عبدالرحمان بدوی از ترجمه عربی تفسیر ثامسطیوس بر کتاب در باره حیوانات ارسطو نام برده و آن را معرفی کرده است.
[۱۸] عبدالرحمان بدوی، ارسطو عندالعرب: دراسه و نصوص غیرمنشورة، ج۱، ص۱۱ـ۱۲، کویت ۱۹۷۸.

همچنین عبدالرحمان بدوی مقاله ای از ثامسطیوس در رد آرای ماکسیموس اهل ازمیر (قرن چهارم میلادی) در باز گرداندن شکل دوم و سوم قیاس منطقی به شکل اول آورده
[۱۹] ، عبدالرحمان بدوی، ارسطو عندالعرب: دراسة و نصوص غیرمنشورة، ص ۳۰۹ـ۳۲۵کویت ۱۹۷۸.
که نسخه اصلی آن در مجموعه کتابخانه ظاهریه دمشق به شماره ۴۸۷۱ نگهداری می‌شود.
[۲۰] عبدالرحمان بدوی، ارسطو عندالعرب: دراسة و نصوص غیرمنشورة، ج۱، ص۶۱، کویت ۱۹۷۸.


۹ - شیوه نگارش



کوشش ثامسطیوس در تمامی این شرحها بر این بوده است که در عین حفظ متن، با بیانی شیوا نوشته های دشوار ارسطو را برای آموزندگان قابل فهم سازد.
این شیوه نگارش مورد استقبال گسترده ای قرار گرفت و موجب رواج آثار ثامسطیوس در تمامی قرون وسطای اروپای غربی، سرزمینهای اسلامی و روم شرقی شد.

۱۰ - شرحهای موجود



از میان این شرحها، شروح بر تحلیلات ثانی، در باره نفس و درباره طبیعت به زبان یونانی باقی است.
شروح بر کتاب درباره آسمان و مقاله لام (لامبدا) مابعدالطبیعه به زبان عبری موجود است که از عربی ترجمه شده اند.
شرح بر کتاب طوبیقا به زبان یونانی تا زمان بوئتیوس موجود و مورد استفاده وی بوده، اما به دست ما نرسیده است.
از شروح وی بر آثار افلاطون نیز چیزی باقی نمانده است.

۱۰.۱ - مؤثرترین شرح


در میان این شروح، بدون تردید شرح وی بر کتاب درباره نفس ارسطو از بیشترین تأثیر برخوردار بوده است.

۱۱ - آثار مستقل



از آثار مستقلی به قلم ثامسطیوس، تحت عنوان درباره فضیلت، با ترجمه سریانی و درباره نفس نام برده شده است.کتاب درباره پیری منسوب به ثامسطیوس است.
ابن ندیم
[۲۱] ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۳۱۰.
از شرحی منسوب به ثامسطیوس بر کتاب بوطیقا یا شعر ارسطو نام برده است.

۱۲ - آثار ترجمه



آثار ترجمه شده ثامسطیوس به عربی و از عربی به عبری و لاتینی است.

۱۲.۱ - انالوطیقا الاول


از شرح ثامسطیوس بر کتاب انالوطیقا الاول ــ که احتمالاً از ثامسطیوس نیست ــ ترجمه ای به زبان عبری موجود است که با تصحیح چارلز مانکین در ۱۹۹۰ به چاپ رسیده است.

۱۲.۲ - انالوطیقای ثانی


از شرح ثامسطیوس بر کتاب انالوطیقای ثانی ترجمه ای به زبان عربی موجود است که گراردوس (ژرار) کرمونایی این شرح را به زبان لاتینی بر گردانده وبه چاپ رسانده است.
ابن ندیم
[۲۲] ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۳۱۱.
می گویدکه ثامسطیوس تمام کتاب السماء و العالم را شرح کرده و یحیی بن عدیّ آن را ترجمه یا اصلاح کرده است. از ترجمه یحیی نسخه ای در دست نیست.
زراحیه بن اسحاق حن آن را به عبری و موسی آلاتینو این ترجمه عبری را به لاتین ترجمه کرده که با تصحیح س.لانداور در ۱۹۰۲ در برلین به چاپ رسیده است.

۱۲.۳ - کتاب نفس


اسحاق بن حنین شرح ثامسطیوس بر کتاب درباره نفس ارسطو را به زبان عربی بر گردانده است.
[۲۳] ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۳۱۲.
بخشی از این ترجمه که باقی‌مانده به کوشش لاینز در ۱۹۷۳ در تتفورد در مجموعه مطالعات شرقی (ج ۲) به چاپ رسیده است.
در ۶۶۵/۱۲۶۷ ویلیام موربکه این کتاب را به لاتین ترجمه کرد.این کتاب در ۱۹۵۷ با تصحیح گ.وربکه به چاپ رسید.

۱۲.۴ - مقاله لام کتاب


تفسیر ثامسطیوس بر مقاله لام کتاب الحروف یا مابعدالطبیعة ارسطو را شَمْلی و ابوبشر متی به عربی بر گردانده اند.
[۲۴] ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۳۱۲.
همچنین اسحاق بن حنین ترجمه ای از این تفسیر ثامسطیوس بر این مقاله دارد.
[۲۵] ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۳۱۲.
عبدالرحمان بدوی این ترجمه را تصحیح و در ۱۹۴۷ در قاهره چاپ کرده است.محسن کدیور و محمد نوری، مأخذشناسی علوم عقلی: منابع چاپی علوم عقلی از ابتداء تا ۱۳۷۵، ج۱، ص۳۰۰، تهران ۱۳۷۹ ش.
تفسیر ثامسطیوس بر این مقاله به عبری و لاتین ترجمه شده و س. لانداور هر دو ترجمه را با هم در ۱۹۰۳ در برلین منتشر کرده است.

۱۲.۵ - رساله یولیان


رساله ثامسطیوس به یولیان نیز به زبان لاتین ترجمه گردیده است.این ترجمه را پراتو و فورنارو در ۱۹۸۴ در لتچه چاپ کرده اند.

۱۳ - ثامسطیوس وعالم اسلام



تأثیر ثامسطیوس در عالم اسلامی به حدی می‌باشد که از میان آثار ترجمه شده ثامسطیوس به زبان عربی، ابونصر فارابی در مقالة فی اغراض مابعدالطبیعة،
[۲۶] محمدبن محمد فارابی، مقالة فی اغراض مابعدالطبیعة، ص۴حیدرآباد دکن ۱۳۴۵/۱۹۲۶.
ابن سینا در النجاة
[۲۷] ابن سینا، النجاة من الغرق فی بحر الضلالات، ج۱، ص۶۳۵، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۶۴ ش.
و بخصوص در شرحش بر مقالة لام مابعدالطبیعة ارسطو،
[۲۸] ابن سینا، شرح کتاب حرف اللام، در عبدالرحمان بدوی، ارسطو عندالعرب: دراسة و نصوص غیرمنشورة، ص ۲۶ـ۲۷، ۳۱،کویت ۱۹۷۸.
[۲۹] ابن سینا، شرح کتاب حرف اللام، در عبدالرحمان بدوی، ارسطو عندالعرب: دراسة و نصوص غیرمنشورة، ص۳۱، کویت ۱۹۷۸.

شهرستانی در کتاب الملل و النحل
[۳۰] محمدبن عبدالکریم شهرستانی، الملل و النحل، ج۲، ص۱۵۳ـ۱۵۴، چاپ محمد سیدکیلانی، قاهره ۱۳۸۷/ ۱۹۶۷.
و همچنین ابن رشد در تفسیر مابعدالطبیعه
[۳۱] ابن رشد، تفسیر مابعدالطبیعة، ج۳، ص۱۳۹۳، چاپ موریس بویژ، بیروت ۱۹۶۷ـ۱۹۷۳.
[۳۲] ابن رشد، تفسیر مابعدالطبیعة، ص۱۴۱۰، چاپ موریس بویژ، بیروت ۱۹۶۷ـ۱۹۷۳.
[۳۳] ابن رشد، تفسیر مابعدالطبیعة، ص۱۴۹۲، چاپ موریس بویژ، بیروت ۱۹۶۷ـ۱۹۷۳.

[۳۴] ابن رشد، تفسیر مابعدالطبیعة، ص۱۶۳۵، چاپ موریس بویژ، بیروت ۱۹۶۷ـ۱۹۷۳.
و تلخیص کتاب النفس
[۳۵] ابن رشد، تلخیص کتاب النفس، ج۱، ص۸۳، چاپ احمد فؤاد اهوانی، قاهره ۱۹۵۰.
و ملاصدرا
[۳۶] الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، تهران ۱۳۳۷ ش، چاپ افست قم (بی تا).
در الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة
[۳۷] محمدبن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، سفر اول، ج ۳، ص ۴۸۷، تهران ۱۳۳۷ ش، چاپ افست قم (بی تا).
[۳۸] محمدبن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، سفر دوم، ج ۲، ص ۲۲۷، تهران ۱۳۳۷ ش، چاپ افست قم (بی تا).
ذکری از نام و آرای او، به ویژه در تفسیر آثار ارسطو، به میان آورده اند.

۱۳.۱ - نمونه تأثیر


ابن رشد در بحث عقل، در مورد عقل هیولانی با اشاره به تفسیر ثامسطیوس و برخی دیگر از قدما، می گوید که آن‌ها عقل هیولانی را ازلی نامیده‌اند و فقط معقولات موجود در آن را به سبب مرتبط بودن با صورتهای خیالی، کائن و فسادپذیر دانسته اند.
در اینجا ابن رشد رأی برخی از فیلسوفان، مانند ابن سینا، را که به تبعیت از ثامسطیوس قائل به ازلی بودن عقل هیولانی شده اند، مردود و در بر دارنده تناقض دانسته و حادث بودن عقل هیولانی را به دلیل این‌که در آن قوه و فعل راه دارد، ضروری شمرده است
[۳۹] ابن رشد، تلخیص کتاب النفس، ج۱، ص۸۳ ـ۸۴، چاپ احمد فؤاد اهوانی، قاهره ۱۹۵۰.

از جانب دیگر، خود ابن رشد در جایی عقل هیولانی را ازلی شمرده و گفته که ارسطو به ازلی بودن آن تصریح کرده است.
[۴۰] ابن رشد، تلخیص کتاب النفس، ج۱، ص۹۰، چاپ احمد فؤاد اهوانی، قاهره ۱۹۵۰.
هرچند این احتمال وجود دارد که مقصودش از عقل هیولانی ازلی، عقل موجود در نوع انسان باشد که به رغم زوال افراد انسانی همچنان باقی می‌ماند و در این صورت از تفسیر ثامسطیوس تأثیر پذیرفته است.
اما وی در هر حال عقل فعال را برای آن‌که معقولاتی که در عقل هیولانی هستند از قوه به فعل درآیند، ضروری شمرده و آن را واجد صورت محض و خارج از نفس ما دانسته است.
عقل فعال همچون خورشید که بر تمامی کائنات می‌تابد و هریک از آن‌ها به تناسب تکوین و قابلیت خویش از آن کسب نور می‌کنند، صورتهای کلی را بر نفس آدمی می‌تاباند و عقل هیولانی به واسطه آن، صورتهای خیالی را که با نور عقل فعال به صورت بالفعل در می‌آیند، تعقل می‌کند.
[۴۱] حنا فاخوری و خلیل جر، تاریخ الفلسفة العربیة، ج۲، ص۴۳۸ـ۴۳۹، بیروت ۱۹۹۳.
بر این اساس، ابن رشد در این رأی هرچند از تفسیر ثامسطیوس تأثیر پذیرفته، اما پیرو او نیست، بلکه راه میانه ای در پیش گرفته است.
به نظر می‌رسد نقد احمد فؤاد اهوانی بر یوسف کرم ــ که ابن رشد را در بحث عقل هیولانی و عقل فعال پیرو ثامسطیوس و ابن سینا را تابع اسکندر افرودیسی معرفی کرده بود ــ نقدی بجا باشد.
[۴۲] مقدمه اهوانی، ص ۵۴، ابن رشد، تلخیص کتاب النفس، چاپ احمد فؤاد اهوانی، قاهره ۱۹۵۰.



۱۴ - فهرست منابع



(۱) ابن رشد، تفسیر مابعدالطبیعة، چاپ موریس بویژ، بیروت ۱۹۶۷ـ۱۹۷۳.
(۲) ابن رشد، تلخیص کتاب النفس، چاپ احمد فؤاد اهوانی، قاهره ۱۹۵۰.
(۳) ابن سینا، شرح کتاب حرف اللام، در عبدالرحمان بدوی، ارسطو عندالعرب: دراسة و نصوص غیرمنشورة، کویت ۱۹۷۸.
(۴) ابن سینا، النجاة من الغرق فی بحر الضلالات، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۶۴ ش.
(۵) ابن ندیم، الفهرست.
(۶) عبدالرحمان بدوی، ارسطو عندالعرب: دراسة و نصوص غیرمنشورة، کویت ۱۹۷۸.
(۷) محمدبن عبدالکریم شهرستانی، الملل و النحل، چاپ محمد سیدکیلانی، قاهره ۱۳۸۷/ ۱۹۶۷.
(۸) محمدبن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، تهران ۱۳۳۷ ش، چاپ افست قم (بی تا).
(۹) محمدبن یوسف عامری، رسائل ابوالحسن عامری، با مقدمه و تصحیح سحبان خلیفات، ترجمة مقدمة مهدی تدین، تهران ۱۳۷۵ ش.
(۱۰) محمدبن یوسف عامری، السعادة و الاسعاد فی السیرة الانسانیة، چاپ مجتبی مینوی، تهران ۱۳۳۶ ش.
(۱۱) حنا فاخوری و خلیل جر، تاریخ الفلسفة العربیة، بیروت ۱۹۹۳.
(۱۲) محمدبن محمد فارابی، رسائل الفارابی، رسالة ۲: مقالة فی اغراض مابعدالطبیعة، حیدرآباد دکن ۱۳۴۵/۱۹۲۶.
(۱۳) علی بن یوسف قِفْطی، تاریخ الحکماء و هو مختصر الزوزنی المسمی بالمنتخبات الملتقتطات من کتاب اخبار العلماء باخبار الحکماء، چاپ لیپرت، لایپزیگ ۱۹۰۳.
(۱۴) محسن کدیور و محمد نوری، مأخذشناسی علوم عقلی: منابع چاپی علوم عقلی از ابتداء تا ۱۳۷۵، تهران ۱۳۷۹ ش.

۱۵ - پانویس


 
۱. حنا فاخوری و خلیل جر، تاریخ الفلسفة العربیة، ج ۲، ص ۴۳۶، بیروت ۱۹۹۳.
۲. ابن رشد، تلخیص کتاب النفس، مقدمة اهوانی، ص ۴۱، چاپ احمد فؤاد اهوانی، قاهره ۱۹۵۰.
۳. ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۳۱۴.
۴. ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۳۰۹.
۵. ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۳۰۹.
۶. ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۳۱۱.
۷. ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۳۱۱.
۸. ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۳۱۱.
۹. ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۳۱۲.
۱۰. ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۳۱۲.
۱۱. علی بن یوسف قِفْطی، تاریخ الحکماء و هو مختصر الزوزنی المسمی بالمنتخبات الملتقتطات من کتاب اخبار العلماء باخبار الحکماء، ج۱، ص۴۲، چاپ لیپرت، لایپزیگ ۱۹۰۳.
۱۲. محمدبن یوسف عامری، ج۱، ص۵۸، السعادة و الاسعاد فی السیرة الانسانیة، چاپ مجتبی مینوی، تهران ۱۳۳۶ ش.
۱۳. ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۳۱۰.
۱۴. علی بن یوسف قِفْطی، تاریخ الحکماء و هو مختصر الزوزنی المسمی بالمنتخبات الملتقتطات من کتاب اخبار العلماء باخبار الحکماء، ج۱، ص۳۷، چاپ لیپرت، لایپزیگ ۱۹۰۳.
۱۵. ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۳۰۹.
۱۶. علی بن یوسف قِفْطی، تاریخ الحکماء و هو مختصر الزوزنی المسمی بالمنتخبات الملتقتطات من کتاب اخبار العلماء باخبار الحکماء، ج۱، ص۳۵، چاپ لیپرت، لایپزیگ ۱۹۰۳.
۱۷. محمدبن یوسف عامری، رسائل ابوالحسن عامری، ج۱، ص۳۶۹، با مقدمه و تصحیح سحبان خلیفات، ترجمه مقدمه مهدی تدین، تهران ۱۳۷۵ ش.
۱۸. عبدالرحمان بدوی، ارسطو عندالعرب: دراسه و نصوص غیرمنشورة، ج۱، ص۱۱ـ۱۲، کویت ۱۹۷۸.
۱۹. ، عبدالرحمان بدوی، ارسطو عندالعرب: دراسة و نصوص غیرمنشورة، ص ۳۰۹ـ۳۲۵کویت ۱۹۷۸.
۲۰. عبدالرحمان بدوی، ارسطو عندالعرب: دراسة و نصوص غیرمنشورة، ج۱، ص۶۱، کویت ۱۹۷۸.
۲۱. ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۳۱۰.
۲۲. ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۳۱۱.
۲۳. ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۳۱۲.
۲۴. ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۳۱۲.
۲۵. ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۳۱۲.
۲۶. محمدبن محمد فارابی، مقالة فی اغراض مابعدالطبیعة، ص۴حیدرآباد دکن ۱۳۴۵/۱۹۲۶.
۲۷. ابن سینا، النجاة من الغرق فی بحر الضلالات، ج۱، ص۶۳۵، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۶۴ ش.
۲۸. ابن سینا، شرح کتاب حرف اللام، در عبدالرحمان بدوی، ارسطو عندالعرب: دراسة و نصوص غیرمنشورة، ص ۲۶ـ۲۷، ۳۱،کویت ۱۹۷۸.
۲۹. ابن سینا، شرح کتاب حرف اللام، در عبدالرحمان بدوی، ارسطو عندالعرب: دراسة و نصوص غیرمنشورة، ص۳۱، کویت ۱۹۷۸.
۳۰. محمدبن عبدالکریم شهرستانی، الملل و النحل، ج۲، ص۱۵۳ـ۱۵۴، چاپ محمد سیدکیلانی، قاهره ۱۳۸۷/ ۱۹۶۷.
۳۱. ابن رشد، تفسیر مابعدالطبیعة، ج۳، ص۱۳۹۳، چاپ موریس بویژ، بیروت ۱۹۶۷ـ۱۹۷۳.
۳۲. ابن رشد، تفسیر مابعدالطبیعة، ص۱۴۱۰، چاپ موریس بویژ، بیروت ۱۹۶۷ـ۱۹۷۳.
۳۳. ابن رشد، تفسیر مابعدالطبیعة، ص۱۴۹۲، چاپ موریس بویژ، بیروت ۱۹۶۷ـ۱۹۷۳.
۳۴. ابن رشد، تفسیر مابعدالطبیعة، ص۱۶۳۵، چاپ موریس بویژ، بیروت ۱۹۶۷ـ۱۹۷۳.
۳۵. ابن رشد، تلخیص کتاب النفس، ج۱، ص۸۳، چاپ احمد فؤاد اهوانی، قاهره ۱۹۵۰.
۳۶. الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، تهران ۱۳۳۷ ش، چاپ افست قم (بی تا).
۳۷. محمدبن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، سفر اول، ج ۳، ص ۴۸۷، تهران ۱۳۳۷ ش، چاپ افست قم (بی تا).
۳۸. محمدبن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، سفر دوم، ج ۲، ص ۲۲۷، تهران ۱۳۳۷ ش، چاپ افست قم (بی تا).
۳۹. ابن رشد، تلخیص کتاب النفس، ج۱، ص۸۳ ـ۸۴، چاپ احمد فؤاد اهوانی، قاهره ۱۹۵۰.
۴۰. ابن رشد، تلخیص کتاب النفس، ج۱، ص۹۰، چاپ احمد فؤاد اهوانی، قاهره ۱۹۵۰.
۴۱. حنا فاخوری و خلیل جر، تاریخ الفلسفة العربیة، ج۲، ص۴۳۸ـ۴۳۹، بیروت ۱۹۹۳.
۴۲. مقدمه اهوانی، ص ۵۴، ابن رشد، تلخیص کتاب النفس، چاپ احمد فؤاد اهوانی، قاهره ۱۹۵۰.


۱۶ - منبع


دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «ثامسطیوس»، شماره۴۲۲۱.    


رده‌های این صفحه : تراجم | فلاسفه | فلاسفه یونان




آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.