جرض (مفرداتنهجالبلاغه)جَرَض (بر وزن شرف) یکی از مفردات نهج البلاغه، به معنای آب دهان که فرو برده شود، یا چیزی که در گلو گیر کند، که حضرت علی (علیهالسلام) در نامهای به برادرش عقیل و در بیان موعظهای، از این واژه استفاده نموده است. ۱ - مفهومشناسیجَرَض (بر وزن شرف) به معنای آب دهان که فرو برده شود، یا چیزی که در گلو گیر کند، آمده است. چنانکه گفته میشود: «الجرض: الریق یغّص به.» واژه «جریض» به معنای آدم اندوهگین که آب دهان را به زحمت قورت میدهد، آمده است. ۲ - کاربردهاامام (صلواتاللهعلیه) در رابطه با دشمنی که گریخته ست به برادرش عقیل مینویسد: «فسرّحت الیه جیشا کثیفا ... فما کان الّا کموقف ساعة حتّی نجا جریضا بعد ما اخذ منه بالمخنّق...؛ لشکر انبوهی به سوی او فرستادم جنگ ادامه نیافت مگر به قدر ایستادن یک ساعت تا اینکه بااندوه فراوان گریخت بعد از آنکه گلویش فشرده شده بود.» واژه «مخنّق» بر وزن معقّر به معنی حلق و گلوست که فشرده و خفه میشود. امام (علیهالسلام) در جای دیگر در مقام موعظه فرموده است: «... فهل ینتظر ... اهل مدةّ البقاء الّا آونة الفناء ... و غصص الجرض؛ آیا ماندگان دنیا جز وقت فنا و جرعههای آب دهان گلوگیر را انتظار میکشند.» ۳ - تعداد کاربرداین واژه دو بار در «نهج البلاغه» آمده است. ۴ - پانویس
۵ - منبعقرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «جرض»، ص۲۱۲. ردههای این صفحه : مفردات نهج البلاغه | واژه شناسی واژگان نهج البلاغه
|