تغیر مسیر یافته از - جرض
زمان تقریبی مطالعه: 2 دقیقه
 

جرض (مفردات‌نهج‌البلاغه)





جَرَض (بر وزن شرف) یکی از مفردات نهج البلاغه، به معنای آب دهان که فرو برده شود، یا چیزی که در گلو گیر کند، که حضرت علی (علیه‌السلام) در نامه‌ای به برادرش عقیل و در بیان موعظه‌ای، از این واژه استفاده نموده است.


۱ - مفهوم‌شناسی



جَرَض (بر وزن شرف) به معنای آب دهان که فرو برده شود، یا چیزی که در گلو گیر کند، آمده است. چنان‌که گفته می‌شود: «الجرض: الریق یغّص به.»
واژه «جریض» به معنای آدم‌ اندوهگین که آب دهان را به زحمت قورت می‌دهد، آمده است.

۲ - کاربردها



امام (صلوات‌الله‌علیه) در رابطه با دشمنی که گریخته ست به برادرش عقیل می‌نویسد: «فسرّحت الیه جیشا کثیفا ... فما کان الّا کموقف ساعة حتّی نجا جریضا بعد ما اخذ منه بالمخنّق...؛ لشکر انبوهی به سوی او فرستادم جنگ ادامه نیافت مگر به قدر ایستادن یک ساعت تا این‌که با‌اندوه فراوان گریخت بعد از آن‌که گلویش فشرده شده بود.»
واژه «مخنّق» بر وزن معقّر به معنی حلق و گلوست که فشرده و خفه می‌شود.
امام (علیه‌السلام) در جای دیگر در مقام موعظه فرموده است: «... فهل ینتظر ... اهل مدةّ البقاء الّا آونة الفناء ... و غصص الجرض؛ آیا ماندگان دنیا جز وقت فنا و جرعه‌های آب دهان گلوگیر را انتظار می‌کشند.»

۳ - تعداد کاربرد



این واژه دو ‌بار در «نهج البلاغه» آمده است.

۴ - پانویس


 
۱. یوسی، حسن، زهر الاکم فی الامثال والحکم، ج۲، ص۱۴۵.    
۲. صاحب بن عباد، المحیط فی اللغه، ج۲، ص۸۷.    
۳. صبحی صالح، نهج البلاغه، ص۴۰۹، نامه۳۶.    
۴. صبحی صالح، نهج البلاغه، ص۱۱۰، خطبه۸۳.    


۵ - منبع


قرشی بنابی، علی‌اکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «جرض»، ص۲۱۲.    






آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.