حسمبند آوردن خون موضع قطع شده با داغ کردن و مانند آن را حَسْم گویند. از این عنوان در باب حدود سخن گفتهاند. ۱ - حسم در لغت و اصطلاححسم در لغت به معنای قطع و منع و در اصطلاح عبارت است از اینکه موضع قطع شده از دست یا پای بزهکار به سبب اجرای حد، در روغن جوشیده فروبرده و یا با آهن گداخته داغ شود تا رگها بسته و جریان خون قطع گردد. ۲ - حسم و هزینه آنحسم، پس از قطع دست دزد مستحب است و هزینۀ آن از بیتالمال پرداخت میگردد. ۳ - حسم در اجرای حد محاربدر اجرای حد محارب پس از قطع هر یک از دست راست و پای چپ وی حسم انجام میگیرد. ۴ - پانویس
۵ - منبعفرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۳، ص۳۰۰. |