مفلسمُفَلَّس فقیری است که رفته باشد خوبهای مالش و باقی مانده باشد فلوسهای او یعنی پولهای خرد و ریزه که به فارسی آن را پشیز گویند. [۱]
حاشیه شرح لمعه، ج۱، ص۳۰۳۰.
و یا مفلس کسی است که دراهم او تبدیل به فلوس شده باشد، یا بهجایی رسیده باشد که حتی فلوس هم نداشته باشد. و به عبارت دیگر مفلس در عرف کسی است که مالی و پولی ندارد که رفع احتیاج کند. ۱ - معانی اصطلاحی مفلسو در عرف فقهاء کسی است که دین وی از مالش بیشتر است و دارائیش برای ادای آن کافی نیست. [۴]
المغنی (ابن قدامه)، ج۴، ص۳۰۶.
[۵]
مغنی المحتاج، ج۲، ص۱۴۶.
یا کسی است که حاکم او را مفلس خواند و از تصرف در اموال محجور و ممنوع نماید. [۶]
حاشیه شرح لمعه، ج۱، ص۳۰۳۰.
[۷]
المغنی (ابن قدامه)، ج۴، ص۳۰۶.
[۸]
مغنی المحتاج، ج۲، ص۱۴۶.
۲ - پانویس
۳ - منبعجابری عربلو، محسن، فرهنگ اصطلاحات فقه فارسی، ص۱۶۶-۱۶۷. |