پیشکشپیشْکَش، «تقدیمی» یا «هدیه» ای که شخص فرودست یا کوچکتر به شخص فرادست یا بزرگتر میدهد. پیشکش در فارسی متأخر ممکن است برابر واژۀ پهلوی «dāšn» (داشْن/ داشِن) باشد. [۱]
Skjærvø, PO, The Sassanian Inscription of Paikuli, Wiesbaden, ۱۹۸۳، ج۳، ص۷۳.
[۲]
MacKenzie, DN, A Concise Pahlavi Dictionary, London, ۱۹۷۱، ج۱، ص۱۹۴.
[۳]
Boyce, M, A Word،List of Manichaean Middle Persian and Parthian, Acta Iranica, Tehran etc, ۱۹۷۷، ج۱، ص۳۴.
[۴]
Durkin،Meisterernst, D, Dictionary of Manichaean Middle Persian and Parthian, Tournhout, ۲۰۰۴، ج۱، ص۱۳۶.
فهرست مندرجات۲ - جایگزینی خراج بر پیشکش ۳ - شیوه تقدیم پیشکشی ۴ - زمان پرداخت پیشکشی ۵ - رسوم پیشکشی دادن ۶ - گزارش جاحظ از پیشکشی حاکمان ۷ - پیشکشی در دوره مغول ۸ - پیشکشی در دوره تیموریان ۹ - مترادفهای کلمه پیشکش ۱۰ - سمت پیشکش نویسی ۱۱ - پیشکشی در دوره صفوی ۱۲ - ساز و کارهای دریافت و خرج پیشکشیها ۱۳ - بیعدالتی در اخذ مبالغ پیشکشی ۱۴ - فهرست منابع ۱۵ - پانویس ۱۶ - منبع ۱ - پیشینه پیشکشیهرچند اصطلاح رسمی «پیشکش» و نیز «پیشکشنویس» بیشتر از دورۀ مغول در نظام دیوانی ایران بازشناخته میشود، شواهد بسیار، از اسناد مکتوب گرفته تا نقوشی که تفسیر و تحلیل شدهاند، حکایت از آن دارد که رسم پیشکش کردن، از دوران بسیار کهن در ایران شناخته شده بوده است. این رسم بعدها در دربار خلفای مسلمان از نو باب شد. در دورۀ باستان، کشورهای زیرسلطۀ هخامنشیان اجناس یا نقدینه به عنوان هدیه یا خراج به حکومت مرکزی میپرداختند. [۵]
گزنفن، کورشنامه، ج۱، ص۳۲۴، ترجمۀ رضا مشایخی، تهران، ۱۳۴۲ش.
[۶]
بریان، پ.، تاریخ امپراتوری هخامنشی، ج۱، ص۱۷۹، ترجمۀ مهدی سمسار، تهران، ۱۳۷۸ش.
این موضوع از بررسی نقوش تخت جمشید و اسناد برجا ماندۀ دیگر، به خوبی قابل دریافت است. [۷]
Olmstead, AT, History of the Persian Empire, Chicago, ۱۹۷۰، ج۱، ص۲۷۶-۲۷۷.
[۸]
Olmstead, AT, History of the Persian Empire, Chicago, ۱۹۷۰، ج۱، ص۲۹۸-۲۹۹.
[۹]
بریان، پ.، تاریخ امپراتوری هخامنشی، ج۱، ص۳۹۶-۴۰۰، ترجمۀ مهدی سمسار، تهران، ۱۳۷۸ش.
[۱۰]
بریان، پ.، تاریخ امپراتوری هخامنشی، ج۱، ص۴۳۲-۴۳۴، ترجمۀ مهدی سمسار، تهران، ۱۳۷۸ش.
[۱۱]
کخ، هاید ماری، از زبان داریوش، ج۱، ص۱۱۵-۱۳۰، ترجمۀ پرویز رجبی، تهران، ۱۳۷۶ش.
[۱۲]
کخ، هاید ماری، از زبان داریوش، ج۱، ص۱۳۶-۱۳۷، ترجمۀ پرویز رجبی، تهران، ۱۳۷۶ش.
افزون بر این، گفته میشود که پارسیان، اعتنا به رسم پیشکشی را گونهای افتخار به شمار میآوردند و عدم رعایت آن را مایۀ شرمساری میدانستند. [۱۳]
بریان، پ.، تاریخ امپراتوری هخامنشی، ج۱، ص۴۳۰، ترجمۀ مهدی سمسار، تهران، ۱۳۷۸ش.
البته این موضوع که کالا یا نقدینۀ تقدیم شده، باید از قبیل پیشکش و یا از نوعی دیگر، مثلاً مالیات محسوب شود، کاملاً به اوضاع و احوال اهدا کننده بستگی داشت؛ برای مثال هرودت [۱۴]
هرودت، تاریخ، ج۳، ص۱۱۹، ترجمۀ هادی هدایتی، تهران، ۱۳۳۹ش.
احتمال داده که بیاعتنایی کمبوجیه نسبت به هدایای اهالی یک شهر، به علت میزان اندک آن بوده است. [۱۵]
بریان، پ.، تاریخ امپراتوری هخامنشی، ج۱، ص۱۸۳، ترجمۀ مهدی سمسار، تهران، ۱۳۷۸ش.
[۱۶]
بریان، پ.، تاریخ امپراتوری هخامنشی، ج۱، ص۸۳۱-۸۳۲، ترجمۀ مهدی سمسار، تهران، ۱۳۷۸ش.
۲ - جایگزینی خراج بر پیشکشبه گزارش هرودت [۱۷]
هرودت، تاریخ، ج۳، ص۱۸۶، ترجمۀ هادی هدایتی، تهران، ۱۳۳۹ش.
در زمان کورش و کمبوجیه تنها به دریافت پیشکش اکتفا میشد، و در عهد داریوش بود که نظام مالیات و خراج و قواعد آن تدوین شد و اجرا گردید؛ هر چند ممکن است مقصود وی به راستی آن نبوده باشد که در زمان کورش و کمبوجیه هیچگونه مالیاتی اخذ نمیشده است. [۱۸]
گزنفن، کورشنامه، ج۱، ص۳۲۰، ترجمۀ رضا مشایخی، تهران، ۱۳۴۲ش.
[۱۹]
بریان، پ.، تاریخ امپراتوری هخامنشی، ج۱، ص۱۷۸ بب، ترجمۀ مهدی سمسار، تهران، ۱۳۷۸ش.
[۲۰]
بریان، پ.، تاریخ امپراتوری هخامنشی، ج۱، ص۸۲۰ - ۸۲۱، ترجمۀ مهدی سمسار، تهران، ۱۳۷۸ش.
از اینرو نظریهای که بر اساس آن در دورۀ داریوش، مثلاً خراج به عنوان جایگزینی برای هدایا در نظر گرفته شده بود، ممکن است کاملاً نادرست باشد . [۲۱]
بریان، پ.، تاریخ امپراتوری هخامنشی، ج۱، ص۸۲۲ بب، ترجمۀ مهدی سمسار، تهران، ۱۳۷۸ش.
افزون بر این، مطابق سنتی که بنیاد آن به کورش نسبت داده میشود، اقوام تابع امپراتوری ایران موظف بودهاند از میان انواع محصولات و فرآوردهها، مرغوبترین آنها را به دربار پادشاه ارسال کنند. [۲۲]
گزنفن، کورشنامه، ج۱، ص۳۲۰، ترجمۀ رضا مشایخی، تهران، ۱۳۴۲ش.
[۲۳]
بریان، پ.، تاریخ امپراتوری هخامنشی، ج۱، ص۴۳۲، ترجمۀ مهدی سمسار، تهران، ۱۳۷۸ش.
[۲۴]
بریان، پ.، تاریخ امپراتوری هخامنشی، ج۱، ص۸۲۶-۸۲۷، ترجمۀ مهدی سمسار، تهران، ۱۳۷۸ش.
[۲۵]
جاحظ، عمرو، المحاسن و الاضداد، ج۱، ص۳۹۶-۳۹۷، به کوشش علی فاعور و دیگران، بیروت، ۱۴۱۱ق/۱۹۹۱م.
ظاهراً برخی از اقلام را که هرودت در فهرستی بهدست داده است، [۲۶]
هرودت، تاریخ، ج۳، ص۱۸۶- ۱۹۸، ترجمۀ هادی هدایتی، تهران، ۱۳۳۹ش.
[۲۷]
Olmstead, AT, History of the Persian Empire, Chicago, ۱۹۷۰، ج۱، ص۲۹۱-۲۹۷.
[۲۸]
بریان، پ.، تاریخ امپراتوری هخامنشی، ج۱، ص۸۱۴-۸۲۲، ترجمۀ مهدی سمسار، تهران، ۱۳۷۸ش.
باید از همین قبیل به شمار آورد. ساتراپهای پادشاه موظف بودند این اقلام را گردآوری کنند و به مرکز بفرستند. [۲۹]
گزنفن، کورشنامه، ج۱، ص۳۲۰، ترجمۀ رضا مشایخی، تهران، ۱۳۴۲ش.
این پیشکشها جزو درآمدهای پادشاهی به شمار میآمد و به اقلام خراج افزوده میشد، و خودداری از تقدیم آن طبعاً مستلزم مجازات بوده است. [۳۰]
بریان، پ.، تاریخ امپراتوری هخامنشی، ج۱، ص۱۸۱، ترجمۀ مهدی سمسار، تهران، ۱۳۷۸ش.
[۳۱]
بریان، پ.، تاریخ امپراتوری هخامنشی، ج۱، ص۸۲۸، ترجمۀ مهدی سمسار، تهران، ۱۳۷۸ش.
[۳۲]
بریان، پ.، تاریخ امپراتوری هخامنشی، ج۱، ص۸۴۱-۸۴۴، ترجمۀ مهدی سمسار، تهران، ۱۳۷۸ش.
[۳۳]
بریان، پ.، تاریخ امپراتوری هخامنشی، ج۱، ص۸۴۵-۸۴۶، ترجمۀ مهدی سمسار، تهران، ۱۳۷۸ش.
با این همه، اثبات این موضوع که تا دورههای بعد، برخی اقوام، نه خراج، بلکه تنها هدیه تقدیم میکردهاند، محتمل است. [۳۴]
بریان، پ.، تاریخ امپراتوری هخامنشی، ج۱، ص۸۲۸- ۸۲۹، ترجمۀ مهدی سمسار، تهران، ۱۳۷۸ش.
۳ - شیوه تقدیم پیشکشیبه هر تقدیر، شیوۀ تقدیم پیشکشی، از نظر کلی، چه داوطلبانه که گاه عملاً با نوعی فشار نیز همراه بود، و چه به انگیزۀ اعتقاد به ابعاد فرازمینیِ مقام پادشاه یا بخشیدن نوعی تقدس به آداب و سنن، محرکی برای کارکرد افراطی این رسم بوده است. اکنون با توجه به شواهد موجود، میتوان چنین باور داشت که این آیین، دستکم در مواردی، صورتی کاملاً اجباری داشته است. [۳۵]
بریان، پ.، تاریخ امپراتوری هخامنشی، ج۱، ص۸۳۱، ترجمۀ مهدی سمسار، تهران، ۱۳۷۸ش.
اقلام مبالغه آمیزی که در مقادیر این پیشکشها در منابع گوناگون آمده است، و نیز اسنادی که حکایت از معاملات پولی و سوداگریهای فرصتطلبانه در این امر دارد، گویای آن است که این رسم وضعیتی نامتعارف به خود گرفته بود. [۳۶]
Olmstead, AT, History of the Persian Empire, Chicago, ۱۹۷۰، ج۱، ص۲۱۷.
[۳۷]
Olmstead, AT, History of the Persian Empire, Chicago, ۱۹۷۰، ج۱، ص۲۹۱-۲۹۹.
[۳۸]
بریان، پ.، تاریخ امپراتوری هخامنشی، ج۱، ص۴۲۸-۴۳۰، ترجمۀ مهدی سمسار، تهران، ۱۳۷۸ش.
همچنانکه برخی اخبار مندرج در عهد عتیق را که از ناخشنودی قوم یهود از دریافتهای اضافی حکایت دارد، ناظر به همین موارد میتوان دانست. [۳۹]
کتاب مقدس، ۱۴:۵، ۱۵.
[۴۰]
هاکس، جیمز، قاموس کتاب مقدس، ذیل هدیه، تهران، ۱۳۷۷ش.
همچنین درک این نکته که الگوی روابط مالی میان شاه و رعایا، تا چه حد بر روابط میان ساتراپها و رعایا منطبق بوده است، میتواند به تصور ابعاد موضوع یاری رساند. [۴۱]
بریان، پ.، تاریخ امپراتوری هخامنشی، ج۱، ص۸۴۰-۸۴۱، ترجمۀ مهدی سمسار، تهران، ۱۳۷۸ش.
در این میان، گزارشهایی نیز وجود دارد که از معافیت سرزمین پارس و بیرون بودن آن از دایرۀ اجبار به تقدیم هدایا و یا پرداخت خراج خبر میدهد. البته این امتیاز انحصاری، مانع از آن نبود که پادشاه، بنا به مقتضیات، گاه به برداشت برخی اقلام از درآمدهای آن منطقه دست زند. [۴۲]
هرودت، تاریخ، ج۳، ص۱۹۶، ترجمۀ هادی هدایتی، تهران، ۱۳۳۹ش.
[۴۳]
بریان، پ.، تاریخ امپراتوری هخامنشی، ج۱، ص۸۲۹ بب، ترجمۀ مهدی سمسار، تهران، ۱۳۷۸ش.
۴ - زمان پرداخت پیشکشیظاهراً پیشکشها علاوه بر نوروز، در مناسبتهای دیگری مانند جشن مهرگان نیز تقدیم میشده است. [۴۶]
کریستنسن، آرتور، ایران در زمان ساسانیان، ج۱، ص۱۴۵، ترجمۀ غلامرضا رشید یاسمی، تهران، ۱۳۵۱ش.
[۴۷]
کریستنسن، آرتور، وضع ملت و دولت و دربار در دورۀ شاهنشاهی ساسانیان، ج۱، ص۸۵، ترجمۀ مجتبیٰ مینوی، تهران، ۱۳۱۴ش.
[۴۸]
Olmstead, AT, History of the Persian Empire, Chicago, ۱۹۷۰، ج۱، ص۲۹۸-۲۹۹.
[۴۹]
بریان، پ.، تاریخ امپراتوری هخامنشی، ج۱، ص۴۱۲ بب، ترجمۀ مهدی سمسار، تهران، ۱۳۷۸ش.
[۵۰]
بریان، پ.، تاریخ امپراتوری هخامنشی، ج۱، ص۴۳۲-۴۳۴، ترجمۀ مهدی سمسار، تهران، ۱۳۷۸ش.
[۵۱]
خالقی، مطلق جلال، بار و آیین آن در ایران، ج۱، ص۱۸۱، گل رنجهای کهن، به کوشش علی دهباشی، تهران، ۱۳۷۲ش.
هرچند تقدیم پیشکش همواره خاص زمان و مناسبتی معین نبوده، و گاه صورتی کاملاً موردی و یا حتیٰ شخصی داشته است؛ مثلاً عبور موکب شاهی از یک منطقه، بهانۀ تقدیم هدایا از سوی کشاورزان یا مالکان اراضی و اهالی شهرها میبوده است. [۵۲]
بریان، پ.، تاریخ امپراتوری هخامنشی، ج۱، ص۴۲۹-۴۳۰، ترجمۀ مهدی سمسار، تهران، ۱۳۷۸ش.
[۵۳]
بریان، پ.، تاریخ امپراتوری هخامنشی، ج۱، ص۸۲۵ بب، ترجمۀ مهدی سمسار، تهران، ۱۳۷۸ش.
۵ - رسوم پیشکشی دادنرسم دادنِ پیشکش گاه میان پادشاه و رعایا دو سویه بوده است و گزارشهای بسیاری حکایت از اعطای هدایایی از سوی شاه، در مقابل پیشکشهای افرادی از طبقۀ خواص یا عوام، به صورت یک سنت جاری دارد. [۵۴]
پلوتارک، حیات مردان نامی، ج۴، ص۴۸۱-۴۸۳، ترجمۀ رضا مشایخی، تهران، ۱۳۳۸ش.
[۵۵]
بریان، پ.، تاریخ امپراتوری هخامنشی، ج۱، ص۴۴۵ بب، ترجمۀ مهدی سمسار، تهران، ۱۳۷۸ش.
[۵۶]
بریان، پ.، تاریخ امپراتوری هخامنشی، ج۱، ص۶۴۴- ۶۴۹، ترجمۀ مهدی سمسار، تهران، ۱۳۷۸ش.
[۵۷]
بریان، پ.، تاریخ امپراتوری هخامنشی، ج۱، ص۶۵۹ بب، ترجمۀ مهدی سمسار، تهران، ۱۳۷۸ش.
برخی از این منابع از مواردی سخن به میان آوردهاند که ارزش هدایا پس از تقویم، در دفاتری به ثبت میرسید تا امکان مطالبۀ عوض آن در وقتی دیگر، برای اهدا کننده ملحوظ داشته شود. [۵۹]
بریان، پ.، تاریخ امپراتوری هخامنشی، ج۱، ص۶۷۰ بب، ترجمۀ مهدی سمسار، تهران، ۱۳۷۸ش.
و سرانجام، نباید از نظر دور داشت که در چنین سازمانی، هرگونه پیشبینی لازم دربارۀ گماشتن کسانی برای تحویل گرفتن، ثبت و انبار کردن هدایا (دست کم دربارۀ هدایایی که قابل انبار کردن بوده، و کاربرد مصرفی نداشتهاند) صورتی کاملاً منطقی و بلکه ضروری داشته است. [۶۱]
جاحظ، عمرو، المحاسن و الاضداد، ج۱، ص۳۹۷، به کوشش علی فاعور و دیگران، بیروت، ۱۴۱۱ق/۱۹۹۱م.
[۶۲]
بریان، پ.، تاریخ امپراتوری هخامنشی، ج۱، ص۸۲۶، ترجمۀ مهدی سمسار، تهران، ۱۳۷۸ش.
۶ - گزارش جاحظ از پیشکشی حاکمانیکی از کهنترین منابعی که به برقراری آداب و قوانین ایرانی در دربار حاکمان مسلمان تصریح دارد، کتاب التاج فی اخلاق الملوک از جاحظ است. او با اشاره به دوره فترت پس از فتح ایران، از یزید بن عبدالملک (حک ۱۰۵-۱۰۱ق/ ۷۱۹-۷۲۳م) به عنوان نخستین خلیفهای که به استقبال رسوم ایرانی رفته است، یاد میکند. پس از این، از هارون الرشید عباسی (حک ۱۷۰-۱۹۳ق/۷۸۶- ۸۰۹م) که خبر پیشکش گرانبهای علی بن عیسی بن ماهان به وی گزارش شده است، [۶۶]
بیهقی، ابوالفضل، تاریخ، ج۱، ص۵۳۶-۵۳۸، به کوشش علی اکبر فیاض، مشهد، ۱۳۵۶ش.
[۶۷]
بلعمی، محمد، تاریخنامۀ طبری، ج۴، ص۱۱۹۰، به کوشش محمدروشن، تهـران، ۱۳۷۷ش.
و نیز از عبدالله بن طاهر (۱۸۲-۲۳۰ق/ ۷۹۸-۸۴۵م) امیر خراسان نام برده میشود. جاحظ در جای دیگر، همچنین آورده است که خالد مهلبی در عید نوروز، هدایایی گرانبها، به متوکل تقدیم کرده است. بیهقی در سدۀ ۵ق/۱۱م نقل میکند که مسعود غزنوی در نوروز و مهرگان «به جشن مینشست» و از سوی بزرگان و امیران هدیه دریافت میکرد. [۷۱]
بیهقی، ابوالفضل، تاریخ، ج۱، ص۳۵۹، به کوشش علی اکبر فیاض، مشهد، ۱۳۵۶ش.
[۷۲]
بیهقی، ابوالفضل، تاریخ، ج۱، ص۷۰۵، به کوشش علی اکبر فیاض، مشهد، ۱۳۵۶ش.
[۷۳]
بیهقی، ابوالفضل، تاریخ، ج۱، ص۷۳۴-۷۳۵، به کوشش علی اکبر فیاض، مشهد، ۱۳۵۶ش.
[۷۴]
بیهقی، ابوالفضل، تاریخ، ج۱، ص۷۸۹، به کوشش علی اکبر فیاض، مشهد، ۱۳۵۶ش.
البته تقدیم این هدایا ممکن است الزامی بوده، و افزون بر دیگر دریافتیهایی باشد که به عنوان مالیات و جز آن وصول میشد [۷۵]
بیهقی، ابوالفضل، تاریخ، ج۱، ص۱۷، به کوشش علی اکبر فیاض، مشهد، ۱۳۵۶ش.
همچنان که تقدیم هدیه در غیر این دو روز نیز گزارش شده است. [۷۶]
بیهقی، ابوالفضل، تاریخ، ج۱، ص۳۲۰، به کوشش علی اکبر فیاض، مشهد، ۱۳۵۶ش.
[۷۷]
بیهقی، ابوالفضل، تاریخ، ج۱، ص۵۳۰، به کوشش علی اکبر فیاض، مشهد، ۱۳۵۶ش.
۷ - پیشکشی در دوره مغولدر هجوم مغولان، حاکمان شهرها با تقدیم پیشکش به چنگیز یا امیران او، و اظهار ایلی (فرمانبرداری)، [۷۸]
Clauson, G, An Etymological Dictionary of Pre ،Thirteenth،Century Turkish, Oxford, ۱۹۷۲، ج۱، ص۱۲۲.
[۷۹]
Lessing, F D, Mongolian،English Dictionary, Indiana, ۱۹۸۲، ج۱، ص۳۰۶.
اتباع خود را از آسیب دور نگاه میداشتند. [۸۰]
جوینی، عطاملک، تاریخ جهانگشای، ج۱، ص۱۱۴، به کوشش محمد قزوینی، تهران، ۱۹۱۱م.
[۸۱]
میرخواند، محمد، روضةالصفا، ج۴، ص۵۵۳، تهران، ۱۳۳۹ش.
[۸۲]
میرخواند، محمد، روضةالصفا، ج۶، ص۶۱۸، تهران، ۱۳۳۹ش.
[۸۳]
میرخواند، محمد، روضةالصفا، ج۶، ص۲۵۸، تهران، ۱۳۳۹ش.
این عمل نزد مغولان، البته تابع قوانینی بود که در میان خود معتبر میشمردند و از اینرو، بسا که بنا به مقتضیات جنگی و صلاحدید فرماندهان و یا علل دیگر، این پیشکشیها سودی نمیبخشید. [۸۴]
جوینی، عطاملک، تاریخ جهانگشای، ج۱، ص۱۰۳-۱۰۴، به کوشش محمد قزوینی، تهران، ۱۹۱۱م.
[۸۵]
جوینی، عطاملک، تاریخ جهانگشای، ج۱، ص۱۲۶-۱۲۷، به کوشش محمد قزوینی، تهران، ۱۹۱۱م.
[۸۶]
رشیدالدین فضلالله، جامع التواریخ، ج۱، ص۵۱۹، به کوشش محمد روشن و مصطفیٰ موسوی، تهران، ۱۳۷۳ش.
[۸۷]
رشیدالدین فضلالله، جامع التواریخ، ج۱، ص۹۹۰-۹۹۱، به کوشش محمد روشن و مصطفیٰ موسوی، تهران، ۱۳۷۳ش.
[۸۸]
میرخواند، محمد، روضةالصفا، ج۵، ص۱۰۸، تهران، ۱۳۳۹ش.
[۸۹]
یزدی، شرفالدین علی، ظفرنامه، ج۱، ص۳۶۴، به کوشش عصامالدین اورونبایف، تاشکند، ۱۹۷۲م.
[۹۰]
یزدی، شرفالدین علی، ظفرنامه، ج۱، ص۷۲۱-۷۲۲، به کوشش عصامالدین اورونبایف، تاشکند، ۱۹۷۲م.
[۹۱]
یزدی، شرفالدین علی، ظفرنامه، ج۱، ص۸۹۱، به کوشش عصامالدین اورونبایف، تاشکند، ۱۹۷۲م.
[۹۲]
طهرانی، ابوبکر، دیار بکریه، ج۱، ص۴۱۵، به کوشش نجاتی لوغال و فاروق سومر، آنکارا، ۱۹۶۲م.
به نظر نمیرسد که در دورۀ مغول، دست کم در اوایل حکومت ایشان، قوانین خاصی برای پیشکشی در میان بوده باشد و این امر طبعاً میتوانست منجر به تحمیلهایی از سوی صاحبان قدرت شود. [۹۳]
رشیدالدین فضلالله، جامع التواریخ، ج۲، ص۱۴۶۲، به کوشش محمد روشن و مصطفیٰ موسوی، تهران، ۱۳۷۳ش.
رشیدالدین فضلالله فرمانهایی را از سوی غازانخان (حک ۶۹۴-۷۰۳ق/ ۱۲۹۵-۱۳۰۴م) نقل کرده است که در آنها حاکمان و متصدیان حکومتی از اخذ پیشکش و مانند آن منع گشتهاند و مأمورانی که مردم را تحت فشار قرار میدادند، مذمت شدهاند. [۹۴]
رشیدالدین فضلالله، جامع التواریخ، ج۲، ص۱۴۴۲، به کوشش محمد روشن و مصطفیٰ موسوی، تهران، ۱۳۷۳ش.
[۹۵]
رشیدالدین فضلالله، جامع التواریخ، ج۲، ص۱۴۴۶، به کوشش محمد روشن و مصطفیٰ موسوی، تهران، ۱۳۷۳ش.
[۹۶]
رشیدالدین فضلالله، جامع التواریخ، ج۲، ص۱۴۸۳، به کوشش محمد روشن و مصطفیٰ موسوی، تهران، ۱۳۷۳ش.
در هر حال، گزارشهایی هست حاکی از آنکه چون مغولان و اخلاف آنان به عدد ۹ تعلق خاطر داشتند، اخذ هدایا به عدد ۹ را بسیار پسندیده میداشتند. [۹۷]
جوینی، عطاملک، تاریخ جهانگشای، ج۱، ص۴۶، به کوشش محمد قزوینی، تهران، ۱۹۱۱م.
[۹۸]
رشیدالدین فضلالله، جامع التواریخ، ج۱، ص۷۶۵، به کوشش محمد روشن و مصطفیٰ موسوی، تهران، ۱۳۷۳ش.
[۹۹]
کلاویخو، سفرنامه، ج۱، ص۲۴۴، ترجمۀ مسعود رجبنیا، تهران، ۱۳۴۴ش.
[۱۰۰]
میرخواند، محمد، روضةالصفا، ج۵، ص۱۸۱، تهران، ۱۳۳۹ش.
۸ - پیشکشی در دوره تیموریانبدینترتیب، میتوان انگاشت که در عهد تیمور (حک ۷۷۱-۸۰۷ق/ ۱۳۶۹-۱۴۰۴م)، آداب بار یافتن به حضور سلطان و از جمله پیشکش کردن به وی تا اندازهای مدون بوده است. [۱۰۱]
یزدی، شرفالدین علی، ظفرنامه، ج۱، ص۶۳۰، به کوشش عصامالدین اورونبایف، تاشکند، ۱۹۷۲م.
[۱۰۲]
یزدی، شرفالدین علی، ظفرنامه، ج۱، ص۸۳۱، به کوشش عصامالدین اورونبایف، تاشکند، ۱۹۷۲م.
[۱۰۳]
یزدی، شرفالدین علی، ظفرنامه، ج۱، ص۸۹۸، به کوشش عصامالدین اورونبایف، تاشکند، ۱۹۷۲م.
[۱۰۴]
کلاویخو، سفرنامه، ج۱، ص۱۶۷، ترجمۀ مسعود رجبنیا، تهران، ۱۳۴۴ش.
باریابنده هدایا را همراه خود میبرد و در مقابل تیمور زانو میزد و پس از زمینبوسی آنچه آورده بود، به نظر وی میرساند. [۱۰۵]
یزدی، شرفالدین علی، ظفرنامه، ج۱، ص۵۱۴، به کوشش عصامالدین اورونبایف، تاشکند، ۱۹۷۲م.
[۱۰۶]
یزدی، شرفالدین علی، ظفرنامه، ج۱، ص۶۱۰، به کوشش عصامالدین اورونبایف، تاشکند، ۱۹۷۲م.
[۱۰۷]
یزدی، شرفالدین علی، ظفرنامه، ج۱، ص۶۲۴، به کوشش عصامالدین اورونبایف، تاشکند، ۱۹۷۲م.
[۱۰۸]
یزدی، شرفالدین علی، ظفرنامه، ج۱، ص۷۲۲، به کوشش عصامالدین اورونبایف، تاشکند، ۱۹۷۲م.
[۱۰۹]
جم، یزدی، شرفالدین علی، ج۱، ص۷۷۳، ظفرنامه، به کوشش عصامالدین اورونبایف، تاشکند، ۱۹۷۲م.
[۱۱۰]
میرخواند، محمد، روضةالصفا، ج۴، ص۲۷۲، تهران، ۱۳۳۹ش.
[۱۱۱]
میرخواند، محمد، روضةالصفا، ج۶، ص۲۶۴، تهران، ۱۳۳۹ش.
[۱۱۲]
میرخواند، محمد، روضةالصفا، ج۶، ص۳۹۳، تهران، ۱۳۳۹ش.
پیشکشها ثبت میشد و اهل دیوان و منشیان از ریز اقلام پیشکشی سیاهه برمیداشتند. [۱۱۳]
یزدی، شرفالدین علی، ظفرنامه، ج۱، ص۶۳۸، به کوشش عصامالدین اورونبایف، تاشکند، ۱۹۷۲م.
در مراسم بارعام رسم بر این بود که باریافتگان هر کدام به میزان هدایایی که آورده بودند، از بالای مجلس به پایین جای داده میشدند. [۱۱۴]
یزدی، شرفالدین علی، ظفرنامه، ج۱، ص۶۰۴، به کوشش عصامالدین اورونبایف، تاشکند، ۱۹۷۲م.
[۱۱۵]
یزدی، شرفالدین علی، ظفرنامه، ج۱، ص۸۸۴، به کوشش عصامالدین اورونبایف، تاشکند، ۱۹۷۲م.
[۱۱۶]
یزدی، شرفالدین علی، ظفرنامه، ج۱، ص۹۴۲، به کوشش عصامالدین اورونبایف، تاشکند، ۱۹۷۲م.
۹ - مترادفهای کلمه پیشکشگمان نمیرود که لفظ «پیشکش» بر ساختۀ دورۀ بلعمی و بیهقی باشد. آنها همه جا «هدیه» به کار بردهاند و بیهقی گاه «نثار» هم آورده است. [۱۱۷]
بیهقی، ابوالفضل، تاریخ، ج۱، ص۳۵۹، به کوشش علی اکبر فیاض، مشهد، ۱۳۵۶ش.
[۱۱۸]
بیهقی، ابوالفضل، تاریخ، ج۱، ص۷۸۹، به کوشش علی اکبر فیاض، مشهد، ۱۳۵۶ش.
[۱۱۹]
یزدی، شرفالدین علی، ظفرنامه، ج۱، ص۵۵۸، به کوشش عصامالدین اورونبایف، تاشکند، ۱۹۷۲م.
[۱۲۰]
یزدی، شرفالدین علی، ظفرنامه، ج۱، ص۸۱۰، به کوشش عصامالدین اورونبایف، تاشکند، ۱۹۷۲م.
[۱۲۱]
میرخواند، محمد، روضةالصفا، ج۶، ص۲۶۴، تهران، ۱۳۳۹ش.
این کلمه در دورۀ عطاملک جوینی (د ۶۸۱ق/ ۱۲۸۲م) به صورت رایج استعمال، و با فعل «کشیدن» و حتیٰ «پیشکشیدن» و جز اینها صرف میشده است. [۱۲۲]
جوینی، عطاملک، تاریخ جهانگشای، ج۱، ص۱۰۳، به کوشش محمد قزوینی، تهران، ۱۹۱۱م.
[۱۲۳]
رشیدالدین فضلالله، جامع التواریخ، ج۱، ص۵۴۶، به کوشش محمد روشن و مصطفیٰ موسوی، تهران، ۱۳۷۳ش.
[۱۲۴]
رشیدالدین فضلالله، جامع التواریخ، ج۱، ص۱۲۴۳، به کوشش محمد روشن و مصطفیٰ موسوی، تهران، ۱۳۷۳ش.
[۱۲۵]
رشیدالدین فضلالله، جامع التواریخ، ج۱، ص۱۳۲۴، به کوشش محمد روشن و مصطفیٰ موسوی، تهران، ۱۳۷۳ش.
[۱۲۶]
یزدی، شرفالدین علی، ظفرنامه، ج۱، ص۸۱۰جم، به کوشش عصامالدین اورونبایف، تاشکند، ۱۹۷۲م.
همچنین کلمۀ پیشکش مترادف «تقدمه»، [۱۲۷]
رشیدالدین فضلالله، جامع التواریخ، ج۲، ص۱۳۲۴، به کوشش محمد روشن و مصطفیٰ موسوی، تهران، ۱۳۷۳ش.
[۱۲۸]
رشیدالدین فضلالله، جامع التواریخ، ج۲، ص۱۴۴۲، به کوشش محمد روشن و مصطفیٰ موسوی، تهران، ۱۳۷۳ش.
«نُزل» [۱۲۹]
نخجوانی، محمد بن هندوشاه، دستور الکاتب، ج۱، ص۱۶، به کوشش عبدالکریم علیزاده، مسکو، ۱۹۶۴م.
[۱۳۰]
نخجوانی، محمد بن هندوشاه، دستور الکاتب، ج۱، ص۱۷، به کوشش عبدالکریم علیزاده، مسکو، ۱۹۶۴م.
یا کلمات دیگری با معنایی نزدیک به آن [۱۳۱]
طهرانی، ابوبکر، دیار بکریه، ج۱، ص۴۴۸، به کوشش نجاتی لوغال و فاروق سومر، آنکارا، ۱۹۶۲م.
[۱۳۲]
اسکندربیک منشی، عالم آرای عباسی، ج۱، ص۴۲۵، تهران، ۱۳۵۰ش.
[۱۳۳]
اسکندربیک منشی، عالم آرای عباسی، ج۱، ص۴۷۲-۴۷۳، تهران، ۱۳۵۰ش.
بهکار رفته است. افزون بر این، در فرمانی از یکی از امرای ترکمان، از دو اصطلاح «پیشکش جمعی و غیرجمعی» استفاده شده است. [۱۳۴]
مدرسیطباطبایی، حسین، فرمانهای ترکمانان قراقویونلو و آققویونلو، ج۱، ص۱۰۳، قم، ۱۳۵۲ش.
از دورۀ تیموریان بهبعد، بهجای پیشکش و پیشکش کردن، به تدریج کلمات ترکیِ «تُزغو» و «تگیشمیشی» و مغولیِ «ساوری» و «اولجامیشی» [۱۳۵]
Clauson, G, An Etymological Dictionary of Pre ،Thirteenth،Century Turkish, Oxford, ۱۹۷۲، ج۱، ص۴۸۷.
[۱۳۶]
Clauson, G, An Etymological Dictionary of Pre ،Thirteenth،Century Turkish, Oxford, ۱۹۷۲، ج۱، ص۵۷۳.
[۱۳۷]
Lessing, F D, Mongolian،English Dictionary, Indiana, ۱۹۸۲، ج۱، ص۶۵۸.
[۱۳۸]
Lessing, F D, Mongolian،English Dictionary, Indiana, ۱۹۸۲، ج۱، ص۶۵۹.
[۱۳۹]
Doerfer G, Türkische und mongolische Elemente im Neupersischen, Wiesbaden, ۱۹۶۳، ج۱، ص۵۳۳.
[۱۴۰]
Doerfer G, Türkische und mongolische Elemente im Neupersischen, Wiesbaden, ۱۹۶۳، ج۱، ص۵۳۱.
[۱۴۱]
Doerfer G, Türkische und mongolische Elemente im Neupersischen, Wiesbaden, ۱۹۶۳، ج۱، ص۵۰۶-۵۰۸.
[۱۴۲]
Doerfer G, Türkische und mongolische Elemente im Neupersischen, Wiesbaden, ۱۹۶۳، ج۲، ص۳۳۴-۳۳۶.
[۱۴۳]
Doerfer G, Türkische und mongolische Elemente im Neupersischen, Wiesbaden, ۱۹۶۳، ج۱، ص۱۶۹-۱۷۳.
[۱۴۴]
رهربرن، کلاوس میشائل، نظام ایالات در دورۀ صفویه، ج۱، ص۱۴۰-۱۴۱، ترجمۀ کیکاووس جهانداری، تهران، ۱۳۵۷ش.
[۱۴۵]
روشن، محمد و مصطفیٰ موسوی، تعلیقات و حواشی بر جامع التواریخ (نک : هم، ج۳، ص۲۳۰۴، رشیدالدین فضلالله).
[۱۴۶]
روشن، محمد و مصطفیٰ موسوی، تعلیقات و حواشی بر جامع التواریخ (نک : هم، ج۳، ص۲۳۳۸، رشیدالدین فضلالله).
[۱۴۷]
روشن، محمد و مصطفیٰ موسوی، تعلیقات و حواشی بر جامع التواریخ (نک : هم، ج۳، ص۲۳۳۹، رشیدالدین فضلالله).
[۱۴۸]
روشن، محمد و مصطفیٰ موسوی، تعلیقات و حواشی بر جامع التواریخ (نک : هم، ج۳، ص۲۳۶۵، رشیدالدین فضلالله).
رونق یافت. [۱۴۹]
جوینی، عطاملک، تاریخ جهانگشای، ج۱، ص۱۰۳، به کوشش محمد قزوینی، تهران، ۱۹۱۱م.
[۱۵۰]
جوینی، عطاملک، تاریخ جهانگشای، ج۲، ص۲۵۳، به کوشش محمد قزوینی، تهران، ۱۹۱۱م.
[۱۵۱]
جوینی، عطاملک، تاریخ جهانگشای، ج۳، ص۱۳۵-۱۳۶، به کوشش محمد قزوینی، تهران، ۱۹۱۱م.
[۱۵۲]
جوینی، عطاملک، تاریخ جهانگشای، ج۳، ص۲۷۷، به کوشش محمد قزوینی، تهران، ۱۹۱۱م.
[۱۵۳]
رشیدالدین فضلالله، جامع التواریخ، ج۲، ص۹۷۸، به کوشش محمد روشن و مصطفیٰ موسوی، تهران، ۱۳۷۳ش.
[۱۵۴]
رشیدالدین فضلالله، جامع التواریخ، ج۲، ص۱۰۴۳، به کوشش محمد روشن و مصطفیٰ موسوی، تهران، ۱۳۷۳ش.
[۱۵۵]
رشیدالدین فضلالله، جامع التواریخ، ج۲، ص۱۰۷۷، به کوشش محمد روشن و مصطفیٰ موسوی، تهران، ۱۳۷۳ش.
[۱۵۶]
رشیدالدین فضلالله، جامع التواریخ، ج۲، ص۱۱۵۷، به کوشش محمد روشن و مصطفیٰ موسوی، تهران، ۱۳۷۳ش.
[۱۵۷]
رشیدالدین فضلالله، جامع التواریخ، ج۲، ص۱۲۰۰، به کوشش محمد روشن و مصطفیٰ موسوی، تهران، ۱۳۷۳ش.
[۱۵۸]
وصاف، تاریخ، ج۱، ص۱۳۰، به کوشش محمدمهدی اصفهانی، تهران، ۱۳۳۸ش.
[۱۵۹]
یزدی، شرفالدین علی، ظفرنامه، ج۱، ص۱۴۰، به کوشش عصامالدین اورونبایف، تاشکند، ۱۹۷۲م.
[۱۶۰]
یزدی، شرفالدین علی، ظفرنامه، ج۱، ص۲۰۶، به کوشش عصامالدین اورونبایف، تاشکند، ۱۹۷۲م.
[۱۶۱]
یزدی، شرفالدین علی، ظفرنامه، ج۱، ص۴۰۶، به کوشش عصامالدین اورونبایف، تاشکند، ۱۹۷۲م.
[۱۶۲]
یزدی، شرفالدین علی، ظفرنامه، ج۱، ص۵۰۱، به کوشش عصامالدین اورونبایف، تاشکند، ۱۹۷۲م.
[۱۶۳]
یزدی، شرفالدین علی، ظفرنامه، ج۱، ص۸۱۲، به کوشش عصامالدین اورونبایف، تاشکند، ۱۹۷۲م.
[۱۶۴]
یزدی، شرفالدین علی، ظفرنامه، ج۱، ص۹۱۲، به کوشش عصامالدین اورونبایف، تاشکند، ۱۹۷۲م.
[۱۶۵]
طهرانی، ابوبکر، دیار بکریه، ج۱، ص۲۵۲، به کوشش نجاتی لوغال و فاروق سومر، آنکارا، ۱۹۶۲م.
[۱۶۶]
طهرانی، ابوبکر، دیار بکریه، ج۱، ص۳۵۶، به کوشش نجاتی لوغال و فاروق سومر، آنکارا، ۱۹۶۲م.
[۱۶۷]
طهرانی، ابوبکر، دیار بکریه، ج۱، ص۴۴۸، به کوشش نجاتی لوغال و فاروق سومر، آنکارا، ۱۹۶۲م.
[۱۶۸]
میرخواند، محمد، روضةالصفا، ج۲، ص۲۷۴، تهران، ۱۳۳۹ش.
[۱۶۹]
میرخواند، محمد، روضةالصفا، ج۲، ص۶۸۶، تهران، ۱۳۳۹ش.
[۱۷۰]
میرخواند، محمد، روضةالصفا، ج۶، ص۳۹۳، تهران، ۱۳۳۹ش.
[۱۷۱]
اسکندربیک منشی، عالم آرای عباسی، ج۱، ص۴۶۴، تهران، ۱۳۵۰ش.
[۱۷۲]
اسکندربیک منشی، عالم آرای عباسی، ج۱، ص۴۶۷، تهران، ۱۳۵۰ش.
[۱۷۳]
اسکندربیک منشی، عالم آرای عباسی، ج۱، ص۴۶۸، تهران، ۱۳۵۰ش.
[۱۷۴]
اسکندربیک منشی، عالم آرای عباسی، ج۱، ص۴۹۱، تهران، ۱۳۵۰ش.
[۱۷۵]
اسکندربیک منشی، عالم آرای عباسی، ج۲، ص۷۲۸، تهران، ۱۳۵۰ش.
۱۰ - سمت پیشکش نویسیدر دورۀ صفویه، از سمت «پیشکش نویس» به عنوان شغلی رسمی یاد شده است. [۱۷۶]
اسکندربیک منشی، عالم آرای عباسی، ج۲، ص۱۶۶، تهران، ۱۳۵۰ش.
وظیفۀ پیشکشنویس دربار شاه آن بود که اقلام پیشکشی، بجز خوردنیها را، به تفصیل سیاهه برداری کند و در اختیار «ایشیک آقاسی باشی» قرار دهد. [۱۷۷]
میرزا رفیعا، دستور الملوک، ج۱، ص۵۲، به کوشش محمدتقی دانشپژوه، مجلۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی، تهران، ۱۳۴۸ش، س۱۶، شم ۵ و ۶.
[۱۷۸]
میرزا رفیعا، دستور الملوک، ج۱، ص۱۱۶، به کوشش محمدتقی دانشپژوه، مجلۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی، تهران، ۱۳۴۸ش، س۱۶، شم ۵ و ۶.
[۱۷۹]
میرزا سمیعا، تذکرة الملوک، ج۱، ص۹، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۶۸ش.
[۱۸۰]
مینورسکی، و.، سازمان اداری حکومت صفوی، ج۱، ص۱۷۰، ترجمۀ مسعود رجبنیا، تهران، ۱۳۶۸ش.
سپس او این سیاهه را به «مجلسنویس» میداد تا به عرض شاه برساند. [۱۸۱]
میرزا رفیعا، دستور الملوک، ج۱، ص۱۱۶، به کوشش محمدتقی دانشپژوه، مجلۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی، تهران، ۱۳۴۸ش، س۱۶، شم ۵ و ۶.
در روایتی از مقامی به نام «پیشکش باشی» یاد شده است که وظیفه داشت از هدایای مخصوص شاه بازدید و صورت برداری کند. [۱۸۲]
شاردن، ژان، سیاحتنامه، ج۲، ص۲۱۱، ترجمۀ محمد عباسی، تهران، ۱۳۳۶ش.
سررشتهداری اجناس خوراکی با «ناظر بیوتات» بود. [۱۸۳]
میرزا سمیعا، تذکرة الملوک، ج۱، ص۹، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۶۸ش.
۱۱ - پیشکشی در دوره صفویشاهان صفوی گاه سمتِ خاص و یا حکومت جایی را در قبال دریافت پیشکش سالیانه یا جز آن، واگذار میکردند. [۱۸۴]
اسکندربیک منشی، عالم آرای عباسی، ج۱، ص۴۵۱، تهران، ۱۳۵۰ش.
[۱۸۵]
اسکندربیک منشی، عالم آرای عباسی، ج۱، ص۴۵۸، تهران، ۱۳۵۰ش.
[۱۸۶]
میرزا رفیعا، دستور الملوک، ج۱، ص۴۶، به کوشش محمدتقی دانشپژوه، مجلۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی، تهران، ۱۳۴۸ش، س۱۶، شم ۵ و ۶.
[۱۸۷]
کمپفر، انگلبرت، سفرنامه، ج۱، ص۳۵، ترجمۀ کیکاووس جهانداری، تهران، ۱۳۶۳ش.
[۱۸۸]
رهربرن، کلاوس میشائل، نظام ایالات در دورۀ صفویه، ج۱، ص۱۴۲، ترجمۀ کیکاووس جهانداری، تهران، ۱۳۵۷ش.
همچنین پیشکش میتوانست عنوانی برای مقادیری مال یا کالا باشد که به صورت رشوه یا وجه المصالحه برای جلب توجه صاحبان قدرت یا برخورداری از حمایت آنها داده میشد. [۱۸۹]
اسکندربیک منشی، عالم آرای عباسی، ج۱، ص۲۵۲، تهران، ۱۳۵۰ش.
[۱۹۰]
اسکندربیک منشی، عالم آرای عباسی، ج۱، ص۴۵۸، تهران، ۱۳۵۰ش.
[۱۹۱]
اسکندربیک منشی، عالم آرای عباسی، ج۱، ص۴۷۳-۴۷۲، تهران، ۱۳۵۰ش.
[۱۹۲]
اسکندربیک منشی، عالم آرای عباسی، ج۱، ص۴۹۱، تهران، ۱۳۵۰ش.
[۱۹۳]
اسکندربیک منشی، عالم آرای عباسی، ج۱، ص۵۰۱، تهران، ۱۳۵۰ش.
[۱۹۴]
اسکندربیک منشی، عالم آرای عباسی، ج۱، ص۵۳۴، تهران، ۱۳۵۰ش.
[۱۹۵]
اسکندربیک منشی، عالم آرای عباسی، ج۱، ص۶۴۸، تهران، ۱۳۵۰ش.
[۱۹۶]
اسکندربیک منشی، عالم آرای عباسی، ج۲، ص۸۸۳، تهران، ۱۳۵۰ش.
[۱۹۷]
واله، محمدیوسف، خلدبرین، ج۱، ص۲۷۳، به کوشش هاشم محدث، تهران، ۱۳۷۲ش.
[۱۹۸]
کمپفر، انگلبرت، سفرنامه، ج۱، ص۲۵، ترجمۀ کیکاووس جهانداری، تهران، ۱۳۶۳ش.
[۱۹۹]
کمپفر، انگلبرت، سفرنامه، ج۱، ص۱۷۰، ترجمۀ کیکاووس جهانداری، تهران، ۱۳۶۳ش.
افزون بر این، در مناسبتهایی مثل نوروز و بار شاهانه، مراسم تقدیم پیشکش اجرا میشد. [۲۰۰]
اسکندربیک منشی، عالم آرای عباسی، ج۱، ص۴۹۱، تهران، ۱۳۵۰ش.
[۲۰۱]
میرزا رفیعا، دستور الملوک، ج۱، ص۴۶، به کوشش محمدتقی دانشپژوه، مجلۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی، تهران، ۱۳۴۸ش، س۱۶، شم ۵ و ۶.
[۲۰۲]
کمپفر، انگلبرت، سفرنامه، ج۱، ص۱۱۶، ترجمۀ کیکاووس جهانداری، تهران، ۱۳۶۳ش.
[۲۰۳]
کمپفر، انگلبرت، سفرنامه، ج۱، ص۱۶۰، ترجمۀ کیکاووس جهانداری، تهران، ۱۳۶۳ش.
[۲۰۴]
کمپفر، انگلبرت، سفرنامه، ج۱، ص۲۷۶، ترجمۀ کیکاووس جهانداری، تهران، ۱۳۶۳ش.
شاه عباس دوم (سل ۱۰۷۷-۱۰۵۲ق/۱۶۴۲-۱۶۶۶م) یک روز در هفته را به باریابی حکام، خوانین و امیران ولایات اطراف برای تقدیم پیشکشها اختصاص داده بود. [۲۰۵]
وحید قزوینی، محمدطاهر، عباسنامه، ج۱، ص۱۷۵، به کوشش ابراهیم دهگان، اراک، ۱۳۲۹ش.
[۲۰۶]
رهربرن، کلاوس میشائل، نظام ایالات در دورۀ صفویه، ج۱، ص۱۰۰، ترجمۀ کیکاووس جهانداری، تهران، ۱۳۵۷ش.
امتناع از تقدیم پیشکش یا تقدیم پیشکشی ناچیز میتوانست در عرف مناسبات شاهانه گونهای نافرمانی یا ستیزهجویی قلمداد شود [۲۰۷]
اسکندربیک منشی، عالم آرای عباسی، ج۱، ص۵۵۱، تهران، ۱۳۵۰ش.
[۲۰۸]
اسکندربیک منشی، عالم آرای عباسی، ج۲، ص۶۲۳، تهران، ۱۳۵۰ش.
اما گاه بنا به ملاحظاتی، دربارۀ اندکی یا ناچیزی پیشکشها، از نظر مقدار و یا زمان تقدیم کردن آنها، اغماض میشد. [۲۰۹]
اسکندربیک منشی، عالم آرای عباسی، ج۱، ص۴۷۱، تهران، ۱۳۵۰ش.
[۲۱۰]
میرزا رفیعا، دستور الملوک، ج۱، ص۴۳-۴۰، به کوشش محمدتقی دانشپژوه، مجلۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی، تهران، ۱۳۴۸ش، س۱۶، شم ۵ و ۶.
از مراسم باریابی در دورۀ صفویان، گزارشهایی همچون گزارش اُلئاریوس که سفرنامۀ خود را در ۱۰۴۸ق/ ۱۶۳۸م نگاشته، در دست است، او به تشریح مراسمی پرداخته است که طی آن، پیشکشهای اهدایی وی و همراهانش توسط مأموران ایرانی در پیشاپیش هیئت حمل، و در برابر کاخ شاهی بر روی هم چیده شد، تا پس از اجرای تشریفات پای بوس شاه به خزانۀ شاهی فرستاده شود. [۲۱۱]
الئاریوس، آدام، سفرنامه، ج۱، ص۱۹۸- ۱۸۹، ترجمۀ احمد بهپور، تهران، ۱۳۶۳ش.
چنین مراسمی، با جزئیات متفاوت، توسط کمپفر نیز گزارش شده است. [۲۱۲]
الئاریوس، آدام، سفرنامه، ج۱، ص۲۷۱-۲۷۰، ترجمۀ احمد بهپور، تهران، ۱۳۶۳ش.
۱۲ - ساز و کارهای دریافت و خرج پیشکشیهادر همین دوره، بخش مهمی از درآمدهای شاه، هزینههای دربار و دریافتیهای صاحب منصبان، از طریق پیشکشها تأمین میشد و مجموعهای از افراد، قوانین و ساز و کارهای پر دامنه بر دریافت، ثبت و به خرج رساندن آن نظارت میکرد. [۲۱۳]
الئاریوس، آدام، سفرنامه، ج۱، ص۳۲۱، ترجمۀ احمد بهپور، تهران، ۱۳۶۳ش.
[۲۱۴]
کمپفر، انگلبرت، سفرنامه، ج۱، ص۱۱۶، ترجمۀ کیکاووس جهانداری، تهران، ۱۳۶۳ش.
از جمله وظایف ایشیک آقاسیباشی که یکی از مقامات عالی دربارشاه به شمار میرفت، نظارت بر تشریفات دربار، هدایت کردن صاحب منصبان در زمان تفویض مناصب و یا تقدیم پیشکشها، برای ادای احترامات و نیز گذرانیدن اقلام پیشکشی از نظر شاه بوده است. [۲۱۵]
میرزا رفیعا، دستور الملوک، ج۱، ص۵۱، به کوشش محمدتقی دانشپژوه، مجلۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی، تهران، ۱۳۴۸ش، س۱۶، شم ۵ و ۶.
[۲۱۶]
میرزا رفیعا، دستور الملوک، ج۱، ص۵۲، به کوشش محمدتقی دانشپژوه، مجلۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی، تهران، ۱۳۴۸ش، س۱۶، شم ۵ و ۶.
البته حرمسرای شاهی نیز ایشیک آقاسیباشی خاص خود را داشت که وی نیز پیشکشها و نذوراتی را که برای پادشاه میآوردند، در روزنامهای به ثبت میرساند. [۲۱۷]
میرزا رفیعا، دستور الملوک، ج۱، ص۷۲، به کوشش محمدتقی دانشپژوه، مجلۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی، تهران، ۱۳۴۸ش، س۱۶، شم ۵ و ۶.
برخی از اقلام پیشکشی، از جمله گُل و مانند آن را «داروغۀ فراشخانه» به مجلس بارِ شاه وارد میکرد [۲۱۸]
میرزا رفیعا، دستور الملوک، ج۱، ص۱۰۲، به کوشش محمدتقی دانشپژوه، مجلۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی، تهران، ۱۳۴۸ش، س۱۶، شم ۵ و ۶.
و اگر پیشکشها چهارپا و اسب بود، زیر نظر «امیر آخورباشی» قرار میگرفت. [۲۱۹]
میرزا رفیعا، دستور الملوک، ج۱، ص۶۱-۵۹، به کوشش محمدتقی دانشپژوه، مجلۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی، تهران، ۱۳۴۸ش، س۱۶، شم ۵ و ۶.
[۲۲۰]
میرزا سمیعا، تذکرة الملوک، ج۱، ص۱۴، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۶۸ش.
چنانچه اقلام پیشکشی از محصولات کشاورزی و مانند آن بود، سررشتهداریِ آن برعهدۀ «ضابطهنویس» بوده است. [۲۲۱]
میرزا رفیعا، دستور الملوک، ج۱، ص۱۱۲، به کوشش محمدتقی دانشپژوه، مجلۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی، تهران، ۱۳۴۸ش، س۱۶، شم ۵ و ۶.
افزون بر این، «مستوفی سرکار خاصه» که وظیفۀ رسیدگی به حساب و کتاب وجوهات برخی شهرها، از جمله پایتخت، و برخی دیگر از اقلام عواید را که به حساب شاه واریز میشد، برعهده داشت، پیشکشهای مقرری و پیشکشهای کلانتران را نیز که برای شاه میآمد، محاسبه و تسویه میکرد. [۲۲۲]
میرزا رفیعا، دستور الملوک، ج۱، ص۷۷، به کوشش محمدتقی دانشپژوه، مجلۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی، تهران، ۱۳۴۸ش، س۱۶، شم ۵ و ۶.
پیشکشهایی که میبایست صرف تنخواه مصارف دیوانی میشد، تحتنظر ضابطهنویس قرار میگرفت. [۲۲۳]
میرزا رفیعا، دستور الملوک، ج۱، ص۱۱۲، به کوشش محمدتقی دانشپژوه، مجلۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی، تهران، ۱۳۴۸ش، س۱۶، شم ۵ و ۶.
همچنین مسئولیت حفظ اقلام پیشکشی گرانبها را که باید به خزانۀ شاهی برده میشد، «صاحب جمع خزانه» برعهده داشت. [۲۲۴]
میرزا سمیعا، تذکرة الملوک، ج۱، ص۲۹، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۶۸ش.
افـزون بـر اقـلام پیشکشـی (که غالباً به دقت ارزیـابـی میشد تا در دفـاتر ثبت شود) نوعـی مالیات نیز برحسب ارزش کالاهای پیشکشی به آنها تعلق میگرفت که صرف کارگزاران حکومتی میشد. برای مثال، ۱۰٪ از بهای پیشکشهای شاهانه سهم ایشیک آقاسی باشی بود که از این مقدار، ٪۱۰ آن را (برابر با ٪۱ ارزش کل کالا) به پیشکشنویس میداد. [۲۲۵]
میرزا رفیعا، دستور الملوک، ج۱، ص۵۲، به کوشش محمدتقی دانشپژوه، مجلۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی، تهران، ۱۳۴۸ش، س۱۶، شم ۵ و ۶.
[۲۲۶]
میرزا سمیعا، تذکرة الملوک، ج۱، ص۵۴، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۶۸ش.
[۲۲۷]
میرزا سمیعا، تذکرة الملوک، ج۱، ص۶۲، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۶۸ش.
[۲۲۸]
کمپفر، انگلبرت، سفرنامه، ج۱، ص۲۷۰، ترجمۀ کیکاووس جهانداری، تهران، ۱۳۶۳ش.
[۲۲۹]
مینورسکی، و.، سازمان اداری حکومت صفوی، ج۱، ص۱۷۱-۱۶۹، ترجمۀ مسعود رجبنیا، تهران، ۱۳۶۸ش.
این مالیات اضافی «رسوم» یا «دوشلک» خوانده میشد [۲۳۰]
مینورسکی، و.، سازمان اداری حکومت صفوی، ج۱، ص۱۷۴-۱۷۳، ترجمۀ مسعود رجبنیا، تهران، ۱۳۶۸ش.
و آن را از همان کسی که چیزی برای پیشکش آورده بود، اخذ میکردند. [۲۳۱]
مینورسکی، و.، سازمان اداری حکومت صفوی، ج۱، ص۱۷۰- ۱۷۱، ترجمۀ مسعود رجبنیا، تهران، ۱۳۶۸ش.
[۲۳۲]
کمپفر، انگلبرت، سفرنامه، ج۱، ص۱۰۰، ترجمۀ کیکاووس جهانداری، تهران، ۱۳۶۳ش.
بدینترتیب، جز آنچه گذشت، فهرست طویلی از کارمندان متوسط و دونپایۀ حکومت، از قبیل «مستوفی»، «صاحبجمع»، «مُشرف»، «مهتر»، «تحویلدار»، «ملازم» و «عمله» فراهم میآید که همگی از این ممر، درآمد داشتند. [۲۳۳]
میرزا رفیعا، دستور الملوک، ج۱، ص۵۹-۶۱، به کوشش محمدتقی دانشپژوه، مجلۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی، تهران، ۱۳۴۸ش، س۱۶، شم ۵ و ۶.
[۲۳۴]
میرزا رفیعا، دستور الملوک، ج۱، ص۶۸، به کوشش محمدتقی دانشپژوه، مجلۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی، تهران، ۱۳۴۸ش، س۱۶، شم ۵ و ۶.
[۲۳۵]
میرزا رفیعا، دستور الملوک، ج۱، ص۶۹-۷۰، به کوشش محمدتقی دانشپژوه، مجلۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی، تهران، ۱۳۴۸ش، س۱۶، شم ۵ و ۶.
[۲۳۶]
میرزا رفیعا، دستور الملوک، ج۱، ص۱۲۰، به کوشش محمدتقی دانشپژوه، مجلۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی، تهران، ۱۳۴۸ش، س۱۶، شم ۵ و ۶.
[۲۳۷]
میرزا رفیعا، دستور الملوک، ج۱، ص۱۲۹-۱۲۸، به کوشش محمدتقی دانشپژوه، مجلۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی، تهران، ۱۳۴۸ش، س۱۶، شم ۵ و ۶.
[۲۳۸]
میرزا سمیعا، تذکرة الملوک، ج۱، ص۵۵-۵۴، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۶۸ش.
[۲۳۹]
میرزا سمیعا، تذکرة الملوک، ج۱، ص۷۱-۶۴، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۶۸ش.
[۲۴۰]
مینورسکی، و.، سازمان اداری حکومت صفوی، ج۱، ص۱۷۷، ترجمۀ مسعود رجبنیا، تهران، ۱۳۶۸ش.
اقلام یاد شده طبعاً در حساب دیوان نمیآمد، اما محاسبات آن طبق مقررات دیوان صورت میگرفت. [۲۴۱]
مینورسکی، و.، سازمان اداری حکومت صفوی، ج۱، ص۲۲۲، ترجمۀ مسعود رجبنیا، تهران، ۱۳۶۸ش.
و این همه، البته افزون بر برخی از بهترین محصولات هر ولایت بود که میبایست سالیانه به پایتخت ارسال شود و آن را «بارخانۀ شاه» مینامیدند. [۲۴۲]
مینورسکی، و.، سازمان اداری حکومت صفوی، ج۱، ص۲۲۲-۲۲۱، ترجمۀ مسعود رجبنیا، تهران، ۱۳۶۸ش.
[۲۴۳]
تاورنیه، ژان باتیست، سفرنامه، ج۱، ص۱۹۷، ترجمۀ حمید اربابشیرانی، تهران، ۱۳۸۳ش.
[۲۴۴]
کمپفر، انگلبرت، سفرنامه، ج۱، ص۱۱۶، ترجمۀ کیکاووس جهانداری، تهران، ۱۳۶۳ش.
[۲۴۵]
کمپفر، انگلبرت، سفرنامه، ج۱، ص۱۵۴، ترجمۀ کیکاووس جهانداری، تهران، ۱۳۶۳ش.
[۲۴۶]
رهربرن، کلاوس میشائل، نظام ایالات در دورۀ صفویه، ج۱، ص۸۵، ترجمۀ کیکاووس جهانداری، تهران، ۱۳۵۷ش.
۱۳ - بیعدالتی در اخذ مبالغ پیشکشیالبته دایرۀ پیشکشی به اینجا هم محدود نمیشد و هر کدام از والیان نیز مطابق مرسوم، به سهم خود از رعیت پیشکش دریافت میکردند. این پیشکشها، به اعتقاد رهربرن، چیزی جز «باج شخص والی» نبود و مقادیر آن نیز معین بود. [۲۴۷]
رهربرن، کلاوس میشائل، نظام ایالات در دورۀ صفویه، ج۱، ص۱۴۲، ترجمۀ کیکاووس جهانداری، تهران، ۱۳۵۷ش.
[۲۴۸]
تاورنیه، ژان باتیست، سفرنامه، ج۱، ص۱۴۰، ترجمۀ حمید اربابشیرانی، تهران، ۱۳۸۳ش.
[۲۴۹]
کمپفر، انگلبرت، سفرنامه، ج۱، ص۱۶۰-۱۵۹، ترجمۀ کیکاووس جهانداری، تهران، ۱۳۶۳ش.
[۲۵۰]
کمپفر، انگلبرت، سفرنامه، ج۱، ص۱۶۲، ترجمۀ کیکاووس جهانداری، تهران، ۱۳۶۳ش.
بدینقرار، گزارش اخباری دال بر بیعدالتی در اخذ مبالغ پیشکشی را میتوان کاملاً طبیعی قلمداد کرد. [۲۵۱]
اسکندربیک منشی، عالم آرای عباسی، ج۱، ص۴۲۵، تهران، ۱۳۵۰ش.
در این باره، متن فرمانی از شاه طهماسب صفوی که برای رفع تعدی از رعایا صادر شده، و اخذ وجوهات تحت عنوان ساوری و جز آن را از مردم کاشان منع کرده است، [۲۵۲]
نوایی، عبدالحسین، شاه طهماسب صفوی، ج۱، ص۵۰۹-۵۰۸، تهران، ۱۳۵۰ش.
قابل توجه مینماید. همچنین است فرمانی از شاه سلطان حسین که بر لزوم حسن سلوک با مردم گیلان تأکید دارد. [۲۵۳]
قائممقامی، جهانگیر، یکصد و پنجاه سند تاریخی، ج۱، ص۵۶-۵۴، تهران، ۱۳۴۸ش.
چنین وضعی را، کمابیش در دورۀ قاجار نیز میتوان دید که حکایت از شیوع بهرهوریهای نابایست در این امر دارد. [۲۵۴]
نائینی، محمدجعفر، جامع جعفری، ج۱، ص۵۹۲-۵۹۴، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۵۳ش.
به این موضوع محمدشفیع قزوینی، منتقد دورۀ ناصری، صریحاً تأکید کرده است. [۲۵۵]
قزوینی، محمدشفیع، قانون قزوینی، ج۱، ص۳۷، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۷۰ش.
او ریشۀ نابسامانی در سنت پیشکشی را، دستگاه شاهی و قاعدۀ رایج واگذاری مناصب در قبال اخذ پیشکشها میداند. [۲۵۶]
قزوینی، محمدشفیع، قانون قزوینی، ج۱، ص۸۴-۸۵، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۷۰ش.
[۲۵۷]
قزوینی، محمدشفیع، قانون قزوینی، ج۱، ص۸۸، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۷۰ش.
[۲۵۸]
سرنا، کارلا، آدمها و آیینها در ایران، ج۱، ص۸۹، ترجمۀ علیاصغر سعیدی، تهران، ۱۳۶۲ش.
[۲۵۹]
سرنا، کارلا، آدمها و آیینها در ایران، ج۱، ص۱۲۳-۱۲۴، ترجمۀ علیاصغر سعیدی، تهران، ۱۳۶۲ش.
[۲۶۰]
سرنا، کارلا، آدمها و آیینها در ایران، ج۱، ص۲۵۳، ترجمۀ علیاصغر سعیدی، تهران، ۱۳۶۲ش.
[۲۶۱]
پولاک، یاکوب ادوارد، سفرنامه، ج۱، ص۲۵۴-۲۵۳، ترجمۀ کیکاووس جهانداری، تهران، ۱۳۶۸ش.
[۲۶۲]
پولاک، یاکوب ادوارد، سفرنامه، ج۱، ص۳۵۳-۳۵۲، ترجمۀ کیکاووس جهانداری، تهران، ۱۳۶۸ش.
[۲۶۳]
اوبن، اوژن، ایران امروز، ج۱، ص۳۳۱-۳۳۰، ترجمۀ علی اصغر سعیدی، تهران، ۱۳۶۲ش.
اگر اقـدام میرزا آقاخان نوری (صدراعظم ناصرالدین شاه که مبالغی را به عنوان پیشکش از حاکمان شهرها گرفت تا مستقیماً برای تدارک جنگ در بوشهر هزینه کند [۲۶۴]
سپهر، محمدتقی، ناسخ التواریخ (سلاطین قاجاریه)، ج۴، ص۱۷، تهران، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۵م.
) مبتنی بر مشروعیت و حقانیت این کار ارزیابی شود، تصور اینکه حتیٰ بعدها، از گستردگی رسم پیشکش گرفتن در دربار شاهی کاسته شده باشد، نمیتواند چندان مقرون به صحت باشد [۲۶۵]
افضلالملک، غلامحسین، افضل التواریخ، ج۱، ص۳۹۱، به کوشش منصوره اتحادیه و سیروس سعدوندیان، تهران، ۱۳۶۱ش.
[۲۶۶]
افضلالملک، غلامحسین، افضل التواریخ، ج۱، ص۴۳۵، به کوشش منصوره اتحادیه و سیروس سعدوندیان، تهران، ۱۳۶۱ش.
[۲۶۷]
بروگش، هاینریش، سفری به دربار سلطان صاحبقران، ج۱، ص۱۶۹، ترجمۀ محمدحسین کردبچه، تهران، ۱۳۶۷ش.
[۲۶۸]
بروگش، هاینریش، سفری به دربار سلطان صاحبقران، ج۲، ص۵۶۶، ترجمۀ محمدحسین کردبچه، تهران، ۱۳۶۷ش.
[۲۶۹]
بروگش، هاینریش، سفری به دربار سلطان صاحبقران، ج۲، ص۵۸۰-۵۷۷، ترجمۀ محمدحسین کردبچه، تهران، ۱۳۶۷ش.
[۲۷۰]
سرنا، کارلا، آدمها و آیینها در ایران، ج۱، ص۹۱-۸۹، ترجمۀ علیاصغر سعیدی، تهران، ۱۳۶۲ش.
[۲۷۱]
سرنا، کارلا، آدمها و آیینها در ایران، ج۱، ص۱۰۷، ترجمۀ علیاصغر سعیدی، تهران، ۱۳۶۲ش.
[۲۷۲]
سرنا، کارلا، آدمها و آیینها در ایران، ج۱، ص۲۲۴، ترجمۀ علیاصغر سعیدی، تهران، ۱۳۶۲ش.
[۲۷۳]
پولاک، یاکوب ادوارد، سفرنامه، ج۱، ص۲۹۷، ترجمۀ کیکاووس جهانداری، تهران، ۱۳۶۸ش.
[۲۷۴]
پولاک، یاکوب ادوارد، سفرنامه، ج۱، ص۳۵۴، ترجمۀ کیکاووس جهانداری، تهران، ۱۳۶۸ش.
[۲۷۵]
اوبن، اوژن، ایران امروز، ج۱، ص۱۹۸، ترجمۀ علی اصغر سعیدی، تهران، ۱۳۶۲ش.
به ویژه آنکه گاه، ردپای این سنت ریشهدار را در اسناد توافقات خارجی کشور نیز میتوان پی گرفت. [۲۷۶]
قائممقامی، جهانگیر، یکصد و پنجاه سند تاریخی، ج۱، ص۲۱۶-۲۱۵، تهران، ۱۳۴۸ش.
[۲۷۷]
سپهر، محمدتقی، ناسخ التواریخ (سلاطین قاجاریه)، ج۴، ص۲۳۸، تهران، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۵م.
۱۴ - فهرست منابع(۱) طهرانی، ابوبکر، دیار بکریه، به کوشش نجاتی لوغال و فاروق سومر، آنکارا، ۱۹۶۲م. (۲) اسکندربیک منشی، عالم آرای عباسی، تهران، ۱۳۵۰ش. (۳) افضلالملک، غلامحسین، افضل التواریخ، به کوشش منصوره اتحادیه و سیروس سعدوندیان، تهران، ۱۳۶۱ش. (۴) الئاریوس، آدام، سفرنامه، ترجمۀ احمد بهپور، تهران، ۱۳۶۳ش. (۵) اوبن، اوژن، ایران امروز، ترجمۀ علی اصغر سعیدی، تهران، ۱۳۶۲ش. (۶) بروگش، هاینریش، سفری به دربار سلطان صاحبقران، ترجمۀ محمدحسین کردبچه، تهران، ۱۳۶۷ش. (۷) بریان، پ.، تاریخ امپراتوری هخامنشی، ترجمۀ مهدی سمسار، تهران، ۱۳۷۸ش. (۸) بلعمی، محمد، تاریخ نامۀ طبری، به کوشش محمدروشن، تهـران، ۱۳۷۷ش. (۹) بیهقی، ابوالفضل، تـاریخ، بهکـوشش علـیاکبـر فیـاض، مشهـد، ۱۳۵۶ش. (۱۰) پلـوتارک، حیـات مرداننامـی، ترجمۀ رضـا مشایخی، تهـران، ۱۳۳۸ش. (۱۱) پولاک، یاکوب ادوارد، سفرنامه، ترجمۀ کیکاووس جهانداری، تهران، ۱۳۶۸ش. (۱۲) تاورنیه، ژان باتیست، سفرنامه، ترجمۀ حمید اربابشیرانی، تهران، ۱۳۸۳ش. (۱۳) جاحظ، عمرو، التاج، به کوشش احمد زکی پاشا، قاهره، ۱۳۳۲ق/۱۹۱۴م. (۱۴) جاحظ، عمرو، المحاسن و الاضداد، به کوشش علی فاعور و دیگران، بیروت، ۱۴۱۱ق/۱۹۹۱م. (۱۵) جوینی، عطاملک، تاریخ جهانگشای، به کوشش محمد قزوینی، تهران، ۱۹۱۱م. (۱۶) خالقی، مطلق جلال، بار و آیین آن در ایران، گل رنجهای کهن، به کوشش علی دهباشی، تهران، ۱۳۷۲ش. (۱۷) رشیدالدین فضلالله، جامع التواریخ، به کوشش محمد روشن و مصطفیٰ موسوی، تهران، ۱۳۷۳ش. (۱۸) روشن، محمد و مصطفیٰ موسوی، تعلیقات و حواشی بر جامع التواریخ (نک : هم، رشیدالدین فضلالله). (۱۹) رهربرن، کلاوس میشائل، نظام ایالات در دورۀ صفویه، ترجمۀ کیکاووس جهانداری، تهران، ۱۳۵۷ش. (۲۰) سپهر، محمدتقی، ناسخ التواریخ (سلاطین قاجاریه)، تهران، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۵م. (۲۱) سرنا، کارلا، آدمها و آیینها در ایران، ترجمۀ علیاصغر سعیدی، تهران، ۱۳۶۲ش. (۲۲) شاردن، ژان، سیاحتنامه، ترجمۀ محمد عباسی، تهران، ۱۳۳۶ش. (۲۳) یزدی، شرفالدین علی، ظفرنامه، به کوشش عصامالدین اورونبایف، تاشکند، ۱۹۷۲م. (۲۴) عهد عتیق. (۲۵) قائممقامی، جهانگیر، یکصد و پنجاه سند تاریخی، تهران، ۱۳۴۸ش. (۲۶) قزوینی، محمدشفیع، قانون قزوینی، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۷۰ش. (۲۷) کتاب مقدس. (۲۸) کخ، هاید ماری، از زبان داریوش، ترجمۀ پرویز رجبی، تهران، ۱۳۷۶ش. (۲۹) کریستنسن، آرتور، ایران در زمان ساسانیان، ترجمۀ غلامرضا رشید یاسمی، تهران، ۱۳۵۱ش. (۳۰) کریستنسن، آرتور، وضع ملت و دولت و دربار در دورۀ شاهنشاهی ساسانیان، ترجمۀ مجتبیٰ مینوی، تهران، ۱۳۱۴ش. (۳۱) کلاویخو، سفرنامه، ترجمۀ مسعود رجبنیا، تهران، ۱۳۴۴ش. (۳۲) کمپفر، انگلبرت، سفرنامه، ترجمۀ کیکاووس جهانداری، تهران، ۱۳۶۳ش. (۳۳) گزنفن، کورشنامه، ترجمۀ رضا مشایخی، تهران، ۱۳۴۲ش. (۳۴) مدرسیطباطبایی، حسین، فرمانهای ترکمانان قراقویونلو و آققویونلو، قم، ۱۳۵۲ش. (۳۵) میرخواند، محمد، روضة الصفا، تهران، ۱۳۳۹ش. (۳۶) میرزا رفیعا، دستور الملوک، به کوشش محمدتقی دانشپژوه، مجلۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی، تهران، ۱۳۴۸ش، س۱۶، شم ۵ و ۶. (۳۷) میرزا سمیعا، تذکرة الملوک، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۶۸ش. (۳۸) مینورسکی، و.، سازمان اداری حکومت صفوی، ترجمۀ مسعود رجبنیا، تهران، ۱۳۶۸ش. (۳۹) نائینی، محمدجعفر، جامع جعفری، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۵۳ش. (۴۰) نخجوانی، محمد بن هندوشاه، دستور الکاتب، به کوشش عبدالکریم علیزاده، مسکو، ۱۹۶۴م. (۴۱) نوایی، عبدالحسین، شاه طهماسب صفوی، تهران، ۱۳۵۰ش. (۴۲) واله، محمدیوسف، خلدبرین، به کوشش هاشم محدث، تهران، ۱۳۷۲ش. (۴۳) وحید قزوینی، محمدطاهر، عباسنامه، به کوشش ابراهیم دهگان، اراک، ۱۳۲۹ش. (۴۴) وصاف، تاریخ، به کوشش محمدمهدی اصفهانی، تهران، ۱۳۳۸ش. (۴۵) هاکس، جیمز، قاموس کتاب مقدس، تهران، ۱۳۷۷ش. (۴۶) هرودت، تاریخ، ترجمۀ هادی هدایتی، تهران، ۱۳۳۹ش. (۴۷) Boyce, M, A Word-List of Manichaean Middle Persian and Parthian, Acta Iranica, Tehran etc, ۱۹۷۷. (۴۸) Clauson, G, An Etymological Dictionary of Pre -Thirteenth-Century Turkish, Oxford, ۱۹۷۲. (۴۹) Doerfer G, Türkische und mongolische Elemente im Neupersischen, Wiesbaden, ۱۹۶۳. (۵۰) Durkin-Meisterernst, D, Dictionary of Manichaean Middle Persian and Parthian, Tournhout, ۲۰۰۴. (۵۱) Lessing, F D, Mongolian-English Dictionary, Indiana, ۱۹۸۲. (۵۲) MacKenzie, DN, A Concise Pahlavi Dictionary, London, ۱۹۷۱. (۵۳) Olmstead, AT, History of the Persian Empire, Chicago, ۱۹۷۰. (۵۴) Skjærvø, PO, The Sassanian Inscription of Paikuli, Wiesbaden, ۱۹۸۳. ۱۵ - پانویس
۱۶ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «پیشکش»، شماره۵۶۲۵. ردههای این صفحه : مقالات دانشنامه بزرگ اسلامی
|