حکایت زمستان
حکایت زمستان (به انگلیسی: The Winter's Tale) نمایشنامهای کمدی اثر ویلیام شکسپیر است که در حدود سالهای ۱۶۱۱-۱۶۱۰ نوشته شدهاست.
نویسنده(ها) | ویلیام شکسپیر |
---|---|
برگرداننده(ها) | فواد نظیری |
زبان | انگلیسی |
ناشر | ناشر فارسی: ثالث |
ماخذ نمایشنامه
ماخذ اصلی این نمایشنامه حکایت عاشقانه و روستایی پیروزی زمان اثر رابرت گرین (۱۵۸۸، چاپ دوم ۱۶۰۷) نویسنده هم عصر شکسپیر است؛ اما تغییرات بسیاری در داستان او داده شدهاست. از جمله این تغییرات میتوان به: زنده نگه داشته شدن ملکه مظلوم، حذف یک خواسته ناشایست شاه و خودکشی نکردن شاه در انتهای داستان نام برد. زنده شدن مجسمه ملکه ممکن است از افسانههای پیگمالیون یا آلستیس یونان باستان، استخراج شده باشد.
شخصیتهای نمایشنامه
لئونتس (Leontes): پادشاه سیسیل
مامیلیوس (Mamillius): شاهزادهی جوان سیسیل
کامیلو (Camillo): نجیب زاده سیسیل
آنتیگونوس (Antigonus): نجیب زاده سیسیل
کلئومنتس (Cleomenes): نجیب زاده سیسیل
دیون (Dion): نجیب زاده سیسیل
پولیگزنس (Polixenes): پادشاه بوهم
فلوریزل (Florizel): شاهزاده بوهم
آرکیداموس (Archidamus): نجیب زاده بوهم
چوپان پیر: پدر ظاهری پردیتا
دلقک: پسر چوپان
اتولیکوس (Autolycus): شیاد
هرمیون (Hermione): همسر لئونتس
پردیتا (Predita): دختر هرمیون و لئونتس
پولینا (Paulina): همسر آنتیگونوس
امیلیا (Emilia): ندیمه هرمیون
موپسا (Mopsa): چوپان زن
دورکاس (Dorcas): چوپان زن
محل وقوع حوادث نمایشنامه
خلاصهای از نمایشنامه
لئونتس با خشنودی تمام سرگرم پذیرایی از پولیکسینس پادشاه بوهیمیا و دوست زمان کودکی خویش است؛ ولی چون هرچه تعارف میکند نمیتواند مهمان خود را متقاعد سازد که تمام زمستان را نزد او بماند، از همسر خود خواهش میکند با اصرار موافقتش را جلب کند. وقتی ملکه به سهولت موافقت مهمان را کسب میکند، شک و تردید لئونتس برانگیخته میشود و به این خیال میافتد که باید بین این دو سَروسِری باشد. این احساس شک شاه به زودی به مشغله فکری شبانه روزی او تبدیل میشود، تا آنجا که به یکی از مشاوران وفادارش به نام کامیلو دستور میدهد پولیکسینس را مسموم کند؛ ولی کامیلو که به بی گناهی پولیکسینس ایمان دارد، او را از خطری که در کمینش است آگاه میکند و مقدمات فرار شبانه او را فراهم میسازد و خود نیز همراه او از دربار سیسیل میگریزد...