خرید
خرید. [ خ َ ] (مص مرخم، اِمص) مقابل فروش. شری. شراء. ابتیاع. عمل خریدن. بیع. (یادداشت بخط مؤلف) لغتنامهی دهخدا.
خرید. [ خ َ ] (ع ص ) زن دوشیزه. || مرد نارسیده. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (از اقرب الموارد). || زن نیک شرمگین خاموش باش سست آواز که همیشه پنهان ماند. (منتهی الارب ) (تاج العروس ) (از اقرب الموارد). ج، خُرُد، خُرَّد.
- صوت خرید؛ آواز نرم باحیا. (منتهی الارب ).
خرید به بررسی کالا و خدمات جهت دریافت آن و به قصد انجام فعالیت بازرگانی گفته میشود. خرید کردن یک فعالیت انتخابی و سپس دریافتی است. زمینه این نوع فعالیتها میتواند گاه برای پر کردن اوقات فراغت یا مسائل اقتصادی باشد.
خرید در جوامع باستانی
در روم باستان مرکز خرید بزرگی با نام مرکز خرید تراجان با واحدهای خردهفروشی بسیار وجود داشت. قدیمیترین لیست خرید بر روی دیوار هادریان کشف شده که متعلق به ۷۵-۱۲۵ پس از میلاد میباشد و به دست یک سرباز نوشته شدهاست.
اعتیاد به خرید
اختلال اعتیاد به خرید ( به انگلیسی: Shopaholic ) به حالتی می گویند که در آن فرد علاقه ی وافری به خرید کردن و جمع آوری کالاهایی دارد که اصلا به آن ها نیازی ندارد.
جستارهای وابسته
منابع
- ↑ مشارکتکنندگان ویکیپدیا. «Shopping». در دانشنامهٔ ویکیپدیای انگلیسی، بازبینیشده در ۳ اکتبر ۲۰۱۱.
- ↑ «اعتیاد به خرید». الی مگ. ۲۵ مرداد ۱۳۹۸.