شعر نیمایی
شعر نیمایی سبکی از شعر معاصر فارسی است که نخستین نمونه شعر نو در ادبیات فارسی بوده و برآمده از نظریه ادبی نیما یوشیج شاعر معاصر ایرانی است.
تحولی که یوشیج انجام داد در دو حوزه فرم و محتوای شعر کلاسیک فارسی بود. با انتشار شعر افسانه نیما مانیفست شعر نو را مطرح کرد که تفاوت بزرگ محتوایی با شعر سنتی داشت.
افسانه، تحولی بزرگ
در سال ۱۳۰۱ قسمتی از «افسانه» منتشر میشود. یوشیج میگوید "در آن زمان در تغییر طرز ادای احساسات عاشقانه به هیچ وجه سخنی در میان نبود. ذهنهایی که با موسیقی یکنواخت و محدود شرقی عادت داشتند با ظرافتکاریهای غیرطبیعی غزلهای قدیم مأنوس بودند … افسانه، با موسیقی آنها جور نشده بود. عیب گرفتند. رد شد …" باتوجه به مقدمهٔ کوتاهی که خود نیما بر این شعر نوشتهاست ویژگیهای «افسانه» را به شرح زیر میتوانیم برشماریم:
- نوع تغزل آزاد که شاعر در آن به گونهای عرفان زمینی دست پیدا کردهاست.
- منظومهای بلند و موزون که در آن مشکل قافیه پس از هر چهار مصراع با یک مصراع آزاد حل شدهاست.
- توجه شاعر به واقعیتهای ملموس و در عین حال نگرشی عاطفی و شاعرانهٔ او به اشیا.
- فرق نگاه شاعر با شاعران گذشته و تازگی و دور بودن آن از تقلید.
- نزدیکی آن، در پرتو شکل بیان محاورهای، به ادبیات نمایشی (دراماتیک).
- سیر آزاد تخیل شاعر در آن.
- بیان سرگذشت بی دلیها و ناکامیهای خود شاعر که به طرز لطیفی با سرنوشت جامعه و روزگار او پیوند یافتهاست.
روح غنایی و مواج افسانه و طول و تفصیل داستانی و دراماتیک اثر منتقد را بر آن میدارد که بر روی هم بیش از هر چیز تأثیر نظامی را بر کردار و اندیشهٔ نیما به نظر آورد حال آن که ترکیب فلسفی و صوری و به ویژه طول منظومه، زمان سرودن آن، کیفیت روحی خاص شاعر به هنگام سرودن شعر، ذهن را به ویژگیهای شعر «سرزمین بیحاصل»، منظومهٔ پرآوازهٔ تی.اس. الیوت شاعر و منتقد انگلیسی منتقل میکند که اتفاقاً سرایندهٔ آن همزمان نیما و در نقطهٔ دیگر از جهان سرگرم آفرینش مهمترین منظومهٔ نوین در زبان انگلیسی بود.
شعر نیمایی پیش از نیما
صدرالدین عینی، از بزرگترین مدافعان زبان پارسی در محدودهٔ مرزهای شوروی سابق، یکی از نخستین سرایندگان شعر نو فارسی است. پنج سال پیش از آنکه نیما «افسانه» را بسراید، عینی در وزنی نزدیک به همان وزن (مصراع نخستِ هر بیت: فاعلن فاعلن فاعلن فع، یعنی همان وزن «افسانه»؛ مصراع دوم هر بیت: فاعلن فاعلن فاعلن) شعری سرودهبود به نام «مارشِ حریت»:
مارش حریت
ای ستمدیدگان، ای اسیران!
وقت آزادیِ ما رسید
مژدگانی دهید، ای فقیران!
در جهان صبحِ شادی دمید…
هر ستمگارِ دون، خرّم و شاد
سالها جام عشرت چشید
در شب تیرهٔ جور و بیداد
هر ستمدیده محنت کشید…
علاوه بر او، از ابوالقاسم لاهوتی و تقی رفعت نیز به عنوان شاعرانی یاد میشود که پیش از نیما دست به سرایش شعر نو زدهاند. شمس لنگرودی مینویسد:
«نخستین شعر نو را در ایران، ابوالقاسم لاهوتی در سال ۱۲۸۸ خورشیدی سرودهاست. هرچند بسیاری این صفت را به تقی رفعت نسبت میدهند.»
همهگیری
سالهای ۳۰–۱۳۲۵ به تعبیر طاهباز زمان زبان باز کردن نسلهای بعدی است. گذشته از شیبانی و شاملو و آینده، در فواصلی کم و بیش نزدیک، سایه و کسرایی و کمی بعد م. آزاد و سهراب سپهری در این راهند. این شیوه سرودن شعر به سرعت جایگزین شعر کلاسیک فارسی گردید و سپس با ایجاد تفاوتهایی در فرم شعر نو، آن را به شیوههای نیمایی، سپید، حجم و … دستهبندی کردند.
تلاش نیما یوشیج برای تغییر دیدگاه سنتی شعر فارسی بود و این تغییر محتوا را ناگزیر از تغییر فرم و آزادی قالب میدانست. آزادی که نیما در فرم و محتوا ایجاد کرد، در کار شاعران بعد از وی، مانند احمد شاملو، مهدی اخوان ثالث، فروغ فرخزاد، سهراب سپهری و منوچهر آتشی به نقطههای اوج شعر معاصر ایران رسید. با این حال نیما شعر خود را از لحاظ نگرش به جهان و محتوای کار پیشروتر و تازهتر از کار شاعران بعدی مانند شاملو بهشمار میآورد.
زمینه تاریخی
با شروع جنبش مشروطهخواهی ایرانیان بینشی تازه رواج یافت که بر طبق آن عصری تازه فرا رسیدهاست که با همه دورههای تاریخ ملی تفاوت دارد. روشنفکران این دوران معتقد بودند که عصر استبداد سیاسی به پایان رسیدهاست و همه احساس میکردند که باید در عرصه فرهنگ نیز تحولی مشابه اتفاق بیفتد. شاعران و نویسندگان این عصر در پی زیباشناسی جدیدی بودند و میخواستند شعری تازه بسرایند که با شعر گذشته فارسی فرق داشته باشد.
یکی از عوامل مؤثر دیگر در تحولات ادبی این دوران آشنایی روشنفکران ایرانی با ادبیات اروپایی بود. به باور آنان انقلاب مشروطیت با انقلاب فرانسه مشابهت داشت و قادر بود فضای تازهای ایجاد کند که در آن چهرههای برجستهای پرورش یابند که با شاعران و نویسندگان برجسته اروپا قابل مقایسه باشد. علاقه و توجه روشنفکران به ادبیات اروپا و بهخصوص ادبیات فرانسه باعث شد تا برخی آثار نویسندگان بزرگ آن زمان اروپا مانند ویکتور هوگو، لامارتین، ژان ژاک روسو، آلفونس دوده و شاتو بریان ترجمه شود که بر نوشتههای بسیاری از ادیبان ایرانی تأثیر گذاشت.
شعر کلاسیک فارسی
مطابق نظریات سنتی در شعر فارسی تعداد ارکان عروضی هر شعر در محور عمودی همواره ثابت میماند. نیز بنا به اقتضای قالب یا نوع ادبی شعر (نظیر غزل، مثنوی و رباعی)، قافیه با فرمولی ثابت تکرار میشد.
نظر نیما در باب شعر سنتی فارسی
نیما در ابتدای شاعری خود از شعر کهن فارسی نفرت داشت. اما بعدها نگاه خود را تغییر داد. نیما زمانی نوشته بود:
از تمام ادبیات گذشته قدیمی نفرت غریبی داشتم… اکنون میدانم که این نقصانی بود.
و در جای دیگری مینویسد:
من خودم یکی از طرفداران پا بر جای ادبیات قدیم فارسی و عربی هستم.
مخالفت سنتگرایان
وقتی نیما نظریه ادبی خود را تدوین میکرد حامیان شعر سنتی فارسی که باورهای خود را در معرض هجومی تمام عیار میدیدند اظهار داشتند که شعر فارسی به عنوان ارجمندترین نماد فرهنگی ایران در معرض نفوذ بیگانگان قرار گرفتهاست. از نظر آنان شعر نو نشانه تسلیم فرهنگی در برابر خارجیها بود و به زودی روح فرهنگ ایرانی را نابود خواهد کرد. سنتگرایان در حقیقت معتقد بودند که نیما و پیروانش با این سنت آشنایی ندارند و حتی نیما را به مرگ تهدید کردند.
نگاه محافل دانشگاهی به شعر نیما تا دهه چهل خورشیدی منفی بود و از پذیرش آن سر باز میزدند. اما نگاه سنتگرایان دانشگاهی به نظریات نیما با تلاش برخی استادان که بهخصوص با نقد ادبی مدرن آشنایی داشتند رفته رفته تغییر کرد. در میان کسانی که نقشی مهم در تغییر نگرش رایج در دهه چهل خورشیدی داشتند باید از غلامحسین یوسفی و محمد رضا شفیعی کدکنی یاد کرد.
حمایت نوگرایان
برخی از شاعرانی که امروز در زمره نوگرایان به حساب میآیند از نخستین حامیان نیما بودند. از جمله این افراد باید به احمد شاملو، اسماعیل شاهرودی، هوشنگ ابتهاج و مهدی اخوان ثالث اشاره کرد.
شعر نیمایی و تحول اجتماعی در ایران مدرن
نیما میکوشید شعر معاصر فارسی را با نیازهای ایران مدرن سازگار کند. پس از جنبش مشروطه عرصه حیات اجتماعی ایران تغییر کرده بود. پیش از شعر، نثر فارسی با تلاشهای کسانی نظیر طالبوف، حاج زینالعابدین مراغهای، صور اسرافیل و دیگران متحول شده بود و به نوعی خود را سازگار کرده بود. بهطور کلی شعر جدید اشتیاقی خاص برای پرداختن به مسائل اجتماعی از خود نشان میدهد، در حالی که شعر کلاسیک چنین نیست.
نیما اگر چه هنوز هم مخالفانی در میان شاعران سنتگرا دارد توانستهاست پیروان قابل توجهی برای خود دست و پا کند و ظرفیت تازهای به شعر کهن فارسی اضافه کند.
شاعران نیمایی
- حسین منزوی
- مهدی اخوان ثالث
- سهراب سپهری
- فروغ فرخزاد
- هوشنگ ابتهاج
- منوچهر آتشی
- محمدرضا شفیعی کدکنی
- م. آزاد
- احمد شاملو
- قیصر امین پور
- رضا براهنی
- هوشنگ ایرانی
- کارو دردریان
- طاهره صفارزاده
- احمدرضا احمدی
- سید علی صالحی
- محمدعلی سپانلو
- محمد حقوقی
- آزاده اسدی
- منصور اوجی
- علی باباچاهی
- مفتون امینی
- سیاوش کسرایی
- یدالله رؤیایی
- نصرت رحمانی
- اسماعیل خویی
- فرخ تمیمی
- فریدون مشیری
- نادر نادرپور
- حمید مصدق
- محمد زهری
- اسماعیل شاهرودی
- مرتضی امیری اسفندقه
- سلمان هراتی
پانویس
- ↑ طاهباز، سیروس (۱۳۴۳). «اشاره». آرش (۹): ۱۰۹-۱۰۷.
- ↑ شمس لنگرودی، تاریخ تحلیلی شعر نو، ۱/۱۰۰
- ↑ حمید زرین کوب، چشمانداز شعر نو فارسی، ص۵۳ به بعد؛ هوشنگ گلشیری، «همخوانی با هماوازان، افسانهٔ نیما، مانیفیست شعر نو»، مفید، دورهٔ جدید، ش اول ف (بهمن ۱۳۶۵) ص ۱۲ تا ۱۷ و ش دوم، ص ۳۴ تا ۵۶؛ عطاء الله مهاجرانی، افسانهٔ نیما ف ص ۵۲ به بعد
- ↑ محمد جعفر یاحقی، «نیما و نظامی»، کتاب پاژ ۴(مشهد ۱۳۷۰) ص 39
- ↑ تی. اس. الیوت، منظومهٔ سرزمین بیحاصل، ترجمه و نقد تفسیر از حسن شهباز. ص ۵۷ [به نقل از جعفر یاحقی، جویبار لحظهها :۴۶]
- ↑ «عینی و نیما». بایگانیشده از اصلی در ۳۰ مه ۲۰۱۲. دریافتشده در ۲۷ فوریه ۲۰۱۴.
- ↑ روزنامۀاطلاعات: ابوالقاسم لاهوتی، شاعر اندیشه و مبارزه، نوشتۀ علیاشرف مجتهد شبستری، نوشتهشده در ۲۰ مهر ۱۳۹۷؛ بازدید در ۲۴ بهمن ۱۳۹۷.
- ↑ (طلیعه تجدد در شعر فارسی، نوشته دکتر احمد کریمی حکاک، صفحه ۱۹۳)
- ↑ (پیشین، صفحه ۱۹۴)
- ↑ (نظریه ادبی نیما، منصور ثروت، صفحه ۱۹)
- ↑ (کشتی و طوفان، نیما یوشیج)
- ↑ (دربارهٔ شعر و شاعری، تدوین سیروس طاهباز)
- ↑ (طلیعه تجدد در شعر فارسی، صفحه ۲۳)
- ↑ (پیشین)
- ↑ (برای نمونه: دربارهٔ سبکهای شعر فارسی و نهضت بازگشت نوشته دکتر رعدی آذرخشی)
- ↑ (نظریه ادبی نیما، صفحه ۱۱)
- ↑ (طلیعه تجدد در شعر فارسی، صفحه ۱۹)
- حسنی، حمید. موسیقی شعر نیما (تحقیقی در اوزان و قالبهای شعری نیما یوشیج). تهران: انتشارات کتاب زمان، ۱۳۷۱.
- کتاب گیلان، جلد دوم، قسمت شاعران نوگرای فارسی، کار گروهی بهسرپرستی ابراهیم اصلاح عربانی
- گزینهٔ شعر گیلان، شرح حال و شعرهای ۵۴ شاعر نوپرداز گیلان، علیرضا پنجهای، انتشارات مروارید