مراسم پیر شالیار
مراسم پیر شالیار در روستای هورامان (اورامان تخت) کردستان، هرسال در نیمه زمستان برگزار شده و عروسی «پیر شالیار» در سه روز جشن گرفته میشود. آرامگاه پیر شالیار که از مریدان شیخ عبدالقادر گیلانی بودهاست در انتهای جادهی آسفالتهی اورامان قرار دارد. این مراسم شامل ذبح دام قربانی، دف زنی، خوردن آش مخصوص، و شبنشینی و تهلیل گفتن و دعا (ذکر)است.
پیرشالیار
در نقل مردم هورامان معروف است که اسم پیرشالیار، سید مصطفی بوده و از سادات به شمار میرود. در شجرهنامهی سادات روستای کلجین که خود را نوادگان پیرشالیار میدانند، نسب وی چنین آمدهاست: سید مصطفی، ابن سید معروف، ابن سید بابیل، ابن سید مسعود، ابن سید سلیمان، ابن سید فضل الله، ابن سید محمد، ابن سید محمد، ابن سید حسین، ابن سید احمد، ابن سید علی العریضی، ابن سید (الامام) جعفر صادق، ابن الامام محمد باقر، ابن الامام زین العابدین، ابن الامام حسین، ابن الامام الهمام علی ابن ابی طالب و فاطمه الزهراء، ورده الرسول المختار سیدنا. که با احتساب این شجرهنامه و همچنین حضور وی در حلقهی مریدان شیخ عبدالقادر گیلانی که تاریخ نگار کُرد ماموستا عبدالکریم مدرس در کتاب «بنەماڵەی زانیاران» به آن اشاره کرده، وی در سدهی ششم هجری قمری زندگی کرده است. از جملهی کراماتی که در بارهی او روایت میکنند، ماجرای شفا یافتن «شاه بهار خاتون» دختر شاه بخارا است. در داستان، «شاه بهار خاتون» کر و لال است و همهی پزشکان از درمان او ناتوان میمانند تا این که آوازهی «پیر شالیار اورامی» به بخارا میرسد. پادشاه بخارا هم شرط کردهاست که هر کسی دخترش را شفا دهد، او را به عقد وی در میآورد؛ بالاخره عموی پادشاه با عدهای از اطرافیان پادشاه به سمت اورامان به راه می افتند تا دختر را به نزد «پیر شالیار» ببرند. وقتی که نزدیک روستای «اورامان تخت» میرسند، گوشهای دختر بهطوری آنی شنوا میگردند و وقتی به نزدیکیهای خانهی «پیر شالیار» میرسند، صدای نعرهی دیوی توجه آنها را جلب میکند و سریع دیو از تنورهای که هماکنون اهالی به آن «تنوره دیوها» میگویند و نزدیک خانه «پیر شالیار» هست، بر زمین می افتد و کشته میشود. در این هنگام، زبان «شاه بهار خاتون» هم باز میشود و شروع به صحبت کردن میکند. پادشاه دخترش را به عقد وی در میآورد و مردم جشن عروسی بزرگی برای پیرشالیار و بهار خاتون برپا میکنند. به باور مردم بومی، مراسمی که امروز برگزار میشود، سالگرد همان روز است.
مراسم جشن
شروع مراسم روز چهارشنبه است. این مراسم سه روز به درازا میکشد. نخست، از باغ پیرشالیار گردوهایی چیده شده و برای اهالی فرستاده میشود.
از همان صبح روز اول دامدارانی که دامهای خود را برای قربانی در این مراسم نذر کردهاند، دامهای خود را به جلو در خانه پیرشالیار میآورند تا به دست متولیان مراسم ذبح شوند. پس از ذبح قسمتی از گوشتها را به عنوان تبرک در بین مردم پخش میکنند و بعضی از آن را هم برای غذای مراسم به خانهی پیر انتقال میدهند.
بعد از ظهر دفها را برای لحظاتی دیگر آماده میکنند. نزدیکیهای ساعت ۲ الی ۳ مراسم شروع میشود. نوجوانان، جوانان و پیران، دست در دست هم زنجیرهای بزرگ تشکیل میدهند تا همبستگی خود را به نمایش بگذارند. در حین این رقص شادی (که به نوعی رقص عرفانی هم هست) عدهای دف مینوازند و عدهای قصیدههایی در ستایش پیامبر و ... میخوانند و گروه بزرگ رقص هم واژهی «الله» را زمزمه میکنند. در این سه روزه مردم هورامان تخت تمام کارهای خود را تعطیل میکنند و فقط و فقط وقت خودشان را در این جشن باستانی صرف میکنند.
غذای مراسم (آش جو یا «هولوشینه تشی») همان غذایی است که ۹۵۰ سال پیش در مراسم پیر شالیار پخته شده است. بعد از خوردن غذا، مردم به خانههای خود میروند و غذایی که اضافی است، به خانهها میبرند تا دیگر اعضای خانواده به عنوان تبرک از آن بخورند.
در روز آخر (خلاف دو روز پیش از آن که مراسم تا عصر بر پای است) مردم تا شب به رقص میپردازند و ساعاتی از شب را نیز در خانهی پیرشالیار میگذرانند (که به این شب (شب نشست "شه وونیشتی") گفته میشود. در این شب سخنرانان به سخنرانی در مورد پیر شالیار و بحثهای مذهبی و عرفانی میپردازند. پس از آن سرودی یا قصیدهای خوانده میشود و جلسه با دعا به پایان میرسد.
منابع
- ↑ «تماشای یک مراسم اصیل زیر برف». روزنامهی دنیای اقتصاد. ۱۳۹۶/۱۱/۱۱.
استانداری کردستان، جشنها و مراسم خاص [بنەماڵەی زانیاران ماموستا عبدالکریم مدرس]