لهو

لَهو اصطلاحی است فقهی، به معنای کاری که انجام‌دادن آن بدون توجه به نتیجه و تنها به قصد لذت انجام می‌شود. در قرآن و روایات از انجام‌دادن کار لهو نهی شده است. ازاین‌رو فقیهان لهو را حرام می‌دانند. به باور شیخ انصاری تنها آن دسته از کارهای لهوی حرام است که از روی لذت شدید انجام می‌شود.

در فقه، در بخشی با نام «آلات لهو» از حکم شرعی ابزارهای موسیقی بحث می‌شود. به فتوای فقیهان، خرید و فروش ابزارهای موسیقی و استفاده از آنها، به علت آنکه وسیله لهو هستند، حرام است. برخی از فقیهان معاصر همه ابزارهای موسیقی را آلات لهو نمی‌دانند.

در روایات برخی از کارها چون لذت‌بردن از زنان، بذله‌گویی با برادران، شنا، تیراندازی با کمان و نماز شب به عنوان لهو مؤمنان سخن آمده و جایز به حساب آمده است.

تعریف‌های مختلف

لهو در لغت‌نامه‌های عربی، تفاسیر قرآن و کتاب‌های فقهی با عبارت‌های مختلفی تعریف شده است. برطبق التحقیق، لهو کاری است که انجام آن صرفا برای لذت و بدون توجه به نتیجه صورت می‌گیرد. سیدمحمدحسین طباطبایی در المیزان آن را کاری دانسته است که مشغول‌شدن به آن انسان را از کارهای مهمش بازمی‌دارد. در التبیان نوشته شیخ طوسی لهو کاری تعریف شده است که مشغول‌شدن به آن شایسته نیست.

تفاوت لهو با لَعِب

به باور شیخ انصاری گرچه در برخی لغتنامه‌ها «لَهْو» و «لَعِب» به یک معنا دانسته شده‌اند، به علت آنکه این دو واژه در قرآن چند بار با هم به کار رفته و به هم عطف شده‌اند، باید آنها را دارای دو معنای متفاوت دانست. او آیه ۲۰ سوره حدید را نمونه آورده است: «اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیاةُ الدُّنْیا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِینَةٌ...» (بدانید که زندگی دنیا در حقیقت، بازی و سرگرمی و آرایش است).

به گفته وی احتمالا «لَهْو» و «لَعِب» مانند دو واژه «فقیر» و «مسکین» هستند که وقتی با هم به کار می‌روند، دو معنای متفاوت با هم دارند و هرگاه هریک از آنها به تنهایی استعمال می‌شود، معنای دیگری را هم در خود دارد. او نتیجه گرفته است که احتمالا لَعِب عملی است که بدون هدف عُقَلایی انجام می‌شود و از قوای شهوانی برنخواسته است. لهو عملی لذت‌بخش است که از قوای شهوانی برمی‌خیزد.

حکم شرعی لهو

سخنان فقیهان درخصوص لهو، بر حرام‌بودن لهو نزد آنان دلالت می‌کند. برای مثال محقق حلی نوشته است: به فتوای فقیهان شیعه در سفری که به قصد لهو انجام می‌شود، نمازْ شکسته نمی‌شود؛ به علت آنکه لهو حرام است و در سفر معصیت، نماز کامل است. به گفته شیخ انصاری روایات بسیاری حرام‌بودن لهو را بیان می‌کنند. ازجمله آنها روایاتی است که کارهای لهو را از گناهان کبیره شمرده‌اند؛ همچنین روایاتی که در آنها لهو کاری باطل شمرده شده است. این روایات به ضمیمه روایات دیگری که باطل را حرام می‌دانند، بر حُرمت لهو دلالت می‌کنند.

بااین‌ همه شیخ انصاری نوشته است اگر منظور از لهو هر کاری است که فایده عُقَلایی نداشته باشد، فقیهان به طور مطلق آن را حرام نمی‌دانند؛ اما اگر لهو فقط آن دسته از کارهایی را شامل شود که لذت شدید به همراه دارند، مانند رقص، حرام است.

عدم حرمت لَعِب

به گزارش شیخ انصاری، از میان علماء تنها محقق حلی به حرمت لَعِب فتوا داده است که آن هم احتمالا منظورش از لَعِب، لهو بوده است.

آلات لهو

در کتاب‌های فقهی بخشی به آلات لهو اختصاص دارد که در آن از حکم شرعی خرید و فروش ابزارهای لهو سخن می‌رود. مبحث آلات لهو جزء نوع دوم از مَکاسِب مُحَرَّمه است که در آن از خرید و فروش چیزهایی بحث می‌شود که هدف از آنها انجام کار حرام است؛ مانند آلات قِمار چون نَرد و شطرنج و آلات مخصوص عبادت در دیگر ادیان مثل صلیب و بُت.

در بخش آلات لهو در فقه، از ابزارهای موسیقی بحث می‌شود. فقیهان ابزارهای موسیقی را از مصادیق آلات لهو می‌دانند و خرید و فروش آنها، نواختن موسیقی با آنها و شنیدن موسیقی از آنها را حرام می‌دانند. البته در سخنان آنها استتثناءهایی هم دیده می‌شود. مثلا محقق حِلّی نوشته است دَف‌زدن تنها در جشن‌های عروسی و خَتنه حرام نیست و البته در این دو مورد هم مکروه است.

امروزه برخی از فقیهان همه ابزارهای موسیقی را ابزار لهو نمی‌دانند. برای نمونه سیدابوالقاسم خویی نوشته است: ابزارهای موسیقی باهم تفاوت دارند؛ برخی از آنها ویژه لهو و برخی غیرلهوی هستند. به فتوای وی تنها استعمال و خرید و فروش ابزارهای موسیقی لهوی، حرام است.

لهو مؤمنان

در برخی از روایات از بعضی کارها به عنوان لهو مؤمنان یاد شده و جایز شمرده شده است. برای مثال در حدیثی امام باقر(ع) لهو مؤمن را در سه چیز دانسته است: لذت‌بردن از زنان، بذله‌گویی با برادران و نماز شب. از پیامبر(ص) هم نقل شده است که بهترین لهو یا سرگرمی برای مرد شنا و برای زن ریسندگی است. در دیگر احادیث، از تربیت اسب و تیراندازی با کمان هم به عنوان لهوهای مؤمنان نام برده شده است.

پانویس

  1. مصطفوی، التحقیق، ۱۴۲۶ق، ج۱۰، ص۲۴۶، ۲۴۷.
  2. طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۶، ص۲۰۹.
  3. طوسی، التبیان، بیروت، ج۴، ص۴۱۷.
  4. شیخ انصاری، مکاسب، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۴۷و۴۸.
  5. شیخ انصاری، مکاسب، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۴۸.
  6. ترجمه فولادوند.
  7. شیخ انصاری، مکاسب، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۴۸.
  8. شیخ انصاری، مکاسب، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۴۸.
  9. محقق حلی، المعتبر، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۴۷۱.
  10. شیخ انصاری، مکاسب، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۴۳.
  11. شیخ انصاری، مکاسب، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۴۴و۴۳.
  12. شیخ انصاری، مکاسب، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۴۵.
  13. شیخ انصاری، مکاسب، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۴۷.
  14. شیخ انصاری، مکاسب، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۴۸.
  15. برای نمونه نگاه کنید به نجفی، جواهر الکلام، ۱۴۰۴ق، ج۲۲، ص۲۵؛‌ شیخ انصاری، مکاسب، ۱۴۱۵ق، ج‌۱، ص۱۱۰تا۱۱۷.
  16. برای نمونه نگاه کنید به نجفی، جواهر الکلام، ۱۴۰۴ق، ج۲۲، ص۲۵؛‌ شیخ انصاری، مکاسب، ۱۴۱۵ق، ج‌۱، ص۱۱۰.
  17. برای نمونه نگاه کنید به نجفی، جواهر الکلام، ۱۴۰۴ق، ج۲۲، ص۲۵.
  18. برای نمونه نگاه کنید به محقق حلی، شرایع الاسلام، ۱۴۰۸ق، ج۴، ص۱۱۷؛ نجفی، جواهر الکلام، ۱۴۰۴ق، ج۲۲، ص۲۵.
  19. نگاه کنید به محقق حلی، شرایع الاسلام، ۱۴۰۸ق، ج۴، ص۱۱۷.
  20. نگاه کنید به خویی، منیة المسائل، بی‌تا، ص۱۷۱و۱۷۲.
  21. ری‌شهری، میزان الحکمه، ۱۳۷۹ش، ج۱۱، ص۵۳۶۰و۵۳۶۱.
  22. ری‌شهری، میزان الحکمه، ۱۳۷۹ش، ج۱۱، ص۵۳۶۰و۵۳۶۱.
  23. ری‌شهری، میزان الحکمه، ۱۳۷۹ش، ج۱۱، ص۵۳۶۰و۵۳۶۱.
  24. ری‌شهری، میزان الحکمه، ۱۳۷۹ش، ج۱۱، ص۵۳۶۰و۵۳۶۱.

منابع

  • قرآن کریم، ترجمه محمدمهدی فولادوند.
  • خویی، سیدابوالقاسم، منیة المسائل، بی‌تا، بی‌جا.
  • ری‌شهری، محمد، میزان الحکمه، ترجمه حمیدرضا شیخی، قم، انتشارات مؤسسه فرهنگی دار الحدیث، چاپ دوم، ۱۳۷۹ش.
  • شیخ انصاری، مرتضی، المکاسب، قم، کنگره جهانی بزرگداشت شیخ اعظم انصاری، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
  • شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، تحقیق احمد قصیرعاملی، بیروت،‌ دار احیاء التراث العربی، بی‌تا.
  • طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیرالقرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
  • محقق حلی، جعفر بن حسن،المعتبر فی شرح المختصر‌، قم، مؤسسه سید الشهداء‌، چاپ اول، ۱۴۰۷ق.
  • محقق حلی، جعفر بن حسن، شرائع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، تحقیق و تصحیح عبدالحسین محمدعلی بقال، قم، اسماعیلیان، چاپ دوم، ۱۴۰۸ق.
  • مصطفوی، حسن‌، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم‌، تهران، مرکز الکتاب للترجمة و النشر‌، چاپ اول، ۱۴۰۲ق.
  • نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، بیروت،‌ دار إحیاء التراث العربی، چاپ هفتم، ۱۴۰۴ق.