خوارج
«خوارج» (جمع خارجى) گروهی هستند که در جریان جنگ صفین پس از قضیه «حکمیت» از اکثریت مسلمانان جدا شدند. آنان معتقد بودند که حکمیت درست نبوده و همگی به ویژه امام علی (علیهالسلام) باید از این لغزش توبه کنند. سرانجام امام (علیهالسلام) در جنگ نهروان ناچار به جنگ با این گروه شد و آنان را شکست سختی داد. مراد از «مارقین» در روایتی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله)، این فرقه انحرافی است.
پیدایش خوارج
در جنگ صفین در آخرین روزی که جنگ داشت به نفع حضرت علی (علیهالسلام) خاتمه می یافت، معاویه با مشورت عمرو عاص دست به یک نیرنگ ماهرانه ای زد و دستور داد قرآن ها را بر سر نیزه ها بلند کنند و سپاهیان امام علی علیه السلام را به توقف جنگ و حَکَم قرار دادن قرآن فراخوانند!
امام علی علیه السلام فریاد برآورد بزنید آنها را، اینها صفحه و کاغذ قرآن را بهانه کرده، می خواهند در پناه لفظ و کتابت قرآن، خودشان را حفظ کنند و بعد به همان روش ضد قرآنی خود ادامه دهند. کاغذ و جلد قرآن در مقابل حقیقت آن، ارزش و احترامی ندارد. حقیقت و جلوه راستین قرآن من هستم. اینها کاغذ و خط را دستاویز کرده اند تا حقیقت و معنی را نابود سازند.
اما سخنان آن حضرت، فریب خوردگان را مجاب نکرد و آن حضرت ناچار شدند جنگ را متوقف نموده و به حکمیت تن در دهند. در جریان حکمیت، عمرو بن عاص داور شام، ابوموسی اشعری داور عراق را فریب داد و عراقیان که دانستند فریب خورده اند بر حضرت علی (ع) اعتراض کردند که چرا به حکمیت گردن نهاده ای و فرقه ای شدند و به مخالفت امام پرداختند.
ابتداء این عده اهمیت چندانی نداشتند، ولی روز به روز بر شمار آنان افزوده شد و سرانجام در حرورا، گردآمدند. امام علی (ع) با آنان جنگید و خوارج شکستی سخت خوردند. لیکن بنای اعتقاد آنان در اسلام باقی ماند و رفته رفته برای خود مکتب خاصی تأسیس کردند و در مسائل اعتقادی نظر دادند.
طبق نقل مشهور، سه تن از بازماندگان نهروان تصمیم گرفتند سه نفر از شخصیتهای حادثهساز امت اسلام - یعنی امام علی (علیهالسلام)، معاویه بن ابوسفیان و عمرو بن عاص - را از میان بردارند، و تنها عبدالرحمان بن ملجم که مأمور کشتن امام علی علیهالسلام بود، موفق به انجام آن تصمیم شوم گردید.
در حدیثی، پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) خطاب به امام علی(ع)، از ظهور گروهی با عنوان «مارقین» -که اشاره به «خوارج» دارد- خبر داده است: «ستقاتل بعدی الناکثین و القاسطین و المارقین؛ پس از من با ناکثین و قاسطین و مارقین خواهی جنگید». این پیشگویی صادق پیامبر اکرم، از جمله دلایل انحراف و باطل بودن این فرقه گمراه است.
شورشهای خوارج
پس از انتقال خلافت به معاویه در سال ۴۱ ه.ق، خوارج علیه معاویه و امویان قیام کردند. طی جنگی که بین خوارج و معاویه روی داد، خوارج شکست خوردند. در سال ۴۳ ه.ق این گروه با رهبری مستورد بن علّفه خارجی در عراق شورش کردند و با مغیرة بن شعبه، والی کوفه جنگیدند. در سال ۵۸ ه.ق که عبیدالله بن زیاد فرمانروای عراق بود، گروه زیادی از خوارج کشته شدند. در دورانی که زیاد بن ابیه و فرزندش (عبیدالله) در عراق حکومت میکردند، خوارج سخت سرکوب شدند. نافع بن ازرق در بصره قیام کرد. در سال ۷۵ ه.ق حجاج بن یوسف ثقفی والی عراق شدیداً خوارج را سرکوب کرد.
در سال ۷۷ ه.ق خوارج با رهبری شبیب بن ورقاء و قطری بن فجائت در کوفه و اهواز قیام کردند. در همین سال گروهی از خوارج یاد شده، پس از آن که شبیب در جنگ کشته شد با فرماندهی قطری که از ازارقه بود، به طبرستان کوچ کردند. اما مهلّب فرمانده نظامی حجاج آنان را تا طبرستان تعقیب و سرکوب نمود. در سال ۱۰۰ ه.ق خارجیان عراق شورش کردند که در سال بعد سرکوب شدند. بهلول بن بشر در سال ۱۱۹ ه.ق در عراق دست به قیام زد که به وسیله عاملان خلیفه هشام بن عبدالملک فرو پاشیدند.
در سالهای پایانی خلافت امویان، خوارج در عراق و دیگر جاها بر فعالیتشان افزودند. در سالهای سال ۱۲۲ ه.ق تا سال ۱۲۴ ه.ق شورشهایی در آفریقا علیه امویان پدید آمد. در سال ۱۲۶ ه.ق تا سال ۱۲۸ ه.ق خوارج عراق با رهبری سعید بن بهدل و ضحاک بن قیس شوریدند. در آن سال ابوحمزه خارجی و عبیدالله بن یحیی طالب الحق در «حضرالموت» یمن قیام کردند. در سال ۱۲۹ ه.ق شیبان بن عبدالعزیز خارجی، قیام کرد که بدست عمر بن هبیره والی عراق کشته شد. در سال ۱۳۰ ه.ق شیبان بن سلمه خارجی در خراسان طغیان کرد. در اواخر دوران اموی خوارج غالباً از موصل خروج میکردند و عمدتاً از آل بکر و بنیشیبان بودند. در این دوران خالد قسری، فرمانروای اموی عراق، شدیداً به سرکوب خوارج اهتمام میورزید.
پس از فروپاشی امویان و تأسیس خلافت عباسیان، قیامهای خوارج همچنان ادامه یافت. در سال ۱۳۲ ه.ق گروهی از خوراج اباضی و نیز گروهی از صفریه در عمان خروج کردند که غالباً کشته شدند. در سال ۱۳۶ ه.ق خوارج آذربایجان قیام کردند. معبد بن حرمله شیبانی در سال ۱۳۷ ه.ق در جزیره شورش کرد و سال بعد کشته شد. فرقهای از خوارج در سال ۱۳۹ ه.ق در ارمنستان قیام کردند و از سال ۱۴۰ ه.ق تا آخر قرن دوم هجری خارجیان یمن و موصل و خراسان و سجستان و جزیره، مکرراً قیام کردند و جملگی شکست خوردند.
هنگامی که در اواخر سده دوم هجری قیروان بدست ابوعبدالله شیعی در سال ۲۹۸ ه.ق گشوده شد و پس از آن عبیدالمهدی سال ۳۲۲ ه.ق قدرت را بدست گرفت و حکومت عبیدیان فاطمی را در شمال آفریقا بنیاد نهاد، ابویزید نُکاری، علیه فاطمیان شیعی دست به قیامی گسترده زد. اما سرانجام شکست خورد. پس از آن، شورشهای خارجیان فروکش کرد.
عقاید خوارج
عقاید خوارج اولیه را میتوان به اختصار چنین برشمرد:
- هر کس مرتکب گناه کبیره شود، از اصحاب جحیم است.
- هر جا که خوارج حاکم نباشند، دارالکفر است.
- هر کس در دارالکفر ساکن شود، کافر است و باید علیه او قیام کرد.
- حکومت ابوبکر و عمر و شش سال اول حکومت عثمان و خلافت امام علی علیهالسلام تا قبل از پذیرش حکمیت، مشروع بود.
- حکومت و امارت موروثی نیست.
- انتخاب امام باید با رأی و انتخاب آزاد مردم صورت گیرد.
- حکومت، اختصاص به امام علی علیهالسلام و فرزندان او ندارد.
- جایز است که اساساً در عالم امامی نباشد.
- خروج علیه امامی که خلاف سنّت عمل کند واجب است.
- ضرورت وجود امام به دو دلیل است: امامت نماز و فرماندهی جهاد.
فرقههای خوارج
مهمترین فرقهها و گروههای خوارج عبارتند از:
- ازارقه یا ازرقیّه؛ که به وسیله نافع بن ازرق حنفی پایهگذاری شده است. نافع نخستین انشعابگر خوارج است.
- نجدیه: نجدة بن عمر حنفی از یاران نافع بود، اما از او جدا شد و فرقه نجدیه و یا نجدات را پدید آورد. علت اصلی انشعاب نجده، تندرویهای فکری و عملی ازرقیان بود.
- اباضیه: مؤسس این فرقه عبدالله بن اباض تمیمی است که احتمالاً در سال ۸۰ ه.ق درگذشته باشد. این فرقه از میانهروان خوارج به شمار میرفتند.
منابع
- دائرةالمعارف تشیع، تهران، نشر محبی، چاپ اول، ۱۳۸۶، ج۷، ص۲۹۵.
- خوارج، اسلام پدیا، بازیابی: ۱۸ شهریور ۱۳۹۳.
- خوارج، سایت دائره المعارف طهور.
- خوارج، لغت نامه دهخدا، در دسترس در واژه یاب، بازیابی: ۱۸ شهریور ۱۳۹۳.
مطالب مرتبط