مرگ
«مرگ» در مقابل «زندگى»، اسمی است برای مردن و جدائى روح از بدن. معادل آن در زبان عربى واژگان «موت»، «ممات»، و «توفّى» می باشد. حقیقت این واژه در مورد موجودات جاندار، مانند انسان یا هر حیوانى صادق است، و گاه مجازاً در شیئى که بار ارزش دهنده اش را از دست داده باشد، مانند زمینِ گل و گیاه از دست داده نیز به کار رود: «یحیى به الارض بعد موتها» (روم، ۲۴). چنان که در فارسى مجازاً به جاى «نیستى» (فناء) پس از هستى نیز استعمال مى شود.
مرگ در منظر قرآن
«موت» (مرگ) با مشتقاتش ۱۶۵ بار در قرآن کریم ذکر شده است.
بخشی از آیات مربوطه:
- «الله یتوفّى الانفس حین موتها و التى لم تمت فى منامها»: خداوند است که جانها را هنگام مرگ و نیز در حال خواب درمى یابد (و از بدن جدا مى سازد) (سوره زمر: ۴۲).
- «و ماکان لنفس ان تموت الاّ بإذن الله»: هیچ کس را نرسد که بمیرد جز به اذن پروردگار (سوره آل عمران: ۱۴۵).
- «نحن قدّرنا بینکم الموتَ»: ما مرگ را در میان شما مقرر داشتیم (سوره واقعه: ۶۰).
- «کلّ نفس ذائقة الموت و انما تُوفّون اجورکم یوم القیامة»: همه کس چشنده شربت مرگ است و به طور قطع روز قیامت به پاداش اعمالتان خواهید رسید (آل عمران: ۱۸۴).
- «الذى خلق الموت و الحیوة لیبلوکم ایکم احسن عملاً»: خداوندى که مرگ و زندگى آفرید تا شما بندگان را بیازماید که کدامیک نیکوکارترید. (سوره ملک: ۲)
برخی روایات مربوط به مرگ
- از حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) روایت است که فرمود: بهترین زهد در دنیا یاد مرگ و بهترین عبادت یاد مرگ و بهترین اندیشه یاد مرگ است زیرا هر آن کس که یاد مرگ او را (از دغدغه روزگار) آرام سازد قبر خود را باغى از باغهاى بهشت بیابد.
- به امیرالمؤمنین (علیه السلام) عرض شد به چه چیزى مى توان آماده مرگ شد؟ فرمود: به انجام واجبات و ترک محرمات و دارا بودن صفات نیک. آنگاه چنین کسى را باکى نبود که مرگ به سراغ او آید یا او به سراغ مرگ رود.
- از امام صادق (علیه السلام) روایت است که عیسى بن مریم همواره مى فرمود: هول و هراسى که ندانى کى تو را دریابد، چرا در برابرش مهیا نباشى که پیش از ورود ناگهانیش خویشتن را آماده سازى؟!
علل ترس از مرگ
- عشق به زندگی
یک انسان متعادل زندگی را دوست می دارد، جهان و زیبائی های آن را دوست می دارد و آرزو می کند که بتواند برای همیشه زنده بماند. انسان در دشوارترین شرایط هم دل از زندگی برنمی کند و معذور هم هست برای این که عشق به زندگی یک عشق غریزی و نهادی است .
امام علی علیه السلام می فرماید: «و اعلموا انه لیس من شیء الاّ و یکاد صاحبه یشبع منه و یمله الا الحیاة فانه لا یجد فی الموت راحة; بدانید که انسان سرانجام همه لذت های دنیا سیر می شود، جز لذت زندگی; برای این که هیچ کس در مرگ آسایش نمی بیند.»
انسان زندگی را حتی در شرایط تلخ و ناگوار هم بر مرگ و تلخی های آن ترجیح می دهد.
- دست نیافتن به آرزوها و اهداف
امام علی علیه السلام مرگ را عامل دست نیافتن آدمی به آرزوها و اهداف خویش می داند و می فرماید: «فان الموت ... مباعد نیاتکم»; مرگ میان شما و هدفهایتان فاصله می شود.
به هر حال هر گونه آرزویی ممکن است با حلول مرگ، بر باد رود؛ اما انسانی که به سرنوشت و مرگ بیندیشد، دل به فریب آرزوها نمی سپارد، چنانکه امام علی علیه السلام می فرمایند: «لو رای العبد الاجل و مصیره، لأبغض الامل و غروره; اگر انسان اجل و عواقب آن را می دید، با آرزو و فریب آرزوها دشمنی می ورزید.»
- کیفیت مرگ
یکی دیگر از عوامل ترس از مرگ، نگرانی و ترس از چگونگی مرگ است. این چگونگی گاهی به خود مرگ مربوط است و گاهی به شرایط و موقعیت مرگ.
- نگرانی از نقص و کمبود عمل
انسان های با ایمان در هر شرایطی که باشند اعمال خود را ناچیز دیده و از این بابت نگرانند. علی علیه السلام می فرماید: «ینبغی للعاقل ان یعمل للمعاد و یستکثر من الزاد قبل زهوق نفسه و حلول رمسه». سزاوار می باشد از براى عاقل این که عمل کند براى روز بازگشت، و بسیار توشه بردارد، پیش از بیرون رفتن جان خود، و فرود آمدن در قبر خود.
امام همچنین می فرمایند: «آگاه باش که راهی سخت و دراز در پیش داری که توفیق شما در پیمودن این راه در گرو آن است که به شایستگی بکوشی و تا می توانی توشه برگیری و بار گناه خود را سبک گردانی که سنگینی آن در این راه دشوار، رنج آور است. پیشاپیش تا می توانی به آن سرای توشه بفرست ... بدان که در پیش روی تو گردنه های صعب العبور وجود دارد که تا می توانی باید سبک بار بوده و توشه راه داشته باشی.»
- کثرت گناه
یکی دیگر از عوامل نگرانی مؤمنان از مرگ، زیادی گناهان است. حضرت علی علیه السلام می فرمایند: «چنان مباش که به خاطر گناهان زیاد خود مرگ را ناخوش داری.» بنابراین اگر گناهکار نباشی باید همانند مولا از مرگ باک نداشته باشی که تو به سوی آن بروی یا او به سوی تو گام بردارد .
- بیم از مرگ بی فضیلت
اگر چه همه اقسام مرگ، مرگ اند؛ اما به لحاظ فضیلت، مرگ با مرگ دیگر تفاوت دارد. علی علیه السلام، آرزومند شهادت بود و مرگ در بستر را دوست نمی داشت. حضرت در این باره می فرماید: «مرگ چنان با سرعت و جدیت در تعقیب ماست که چه ایستادگی کنیم و چه بگریزیم، بر ما دست خواهد یافت . با ارج ترین مرگ ها نزد من، کشته شدن با شمشیر (شهادت) است. سوگند به خداوندی که جان فرزند ابوطالب در دست اوست، اگر هزار شمشیر بر سرم بخورد، برایم آسان تر از آن است که در بستر بمیرم و نه در راه فرمان خدا.»
منابع
- سید مصطفی حسینی دشتی، فرهنگ «معارف و معاریف».
- سید یحیی یثربی، مقاله «مرگ و مرگ اندیشی»، مجله قبسات، شماره ۱۹.