روحروح آفريدهای از عالم غیب است که از آن در بابهايی نظير طهارت، صلات، تجارت، صید و ذباحه و دیات سخن گفتهاند. ۱ - معنی روحروح پديدهای از عالم بالا و غيب است که حیات بخش پديدههای عالم ماده و پايين (دنیا) میباشد. ۲ - روح در قرآنبرای روشن شدن مطلب، در این مقاله به دو بحث به صورت خلاصه پرداخته میشود: ۱. معنی روح و کاربردهای آن در قرآن ۲. معنی «از امر خدا بودن روح» الف) معنی روح و کاربردهای آن در قرآن: روح از نظر لغت به معنی «نفس» و «دویدن» است بعضی تصریح کردهاند، که روح و ریح (باد) از یک معنی گرفته شده است، و اگر روح انسانی که گوهر مستقل مجردی است به این نام نامیده شده بدان جهت است که از نظر تحرک و حیات آفرینی، و ناپیدا بودن همچون نفس و باد است اما موارد استعمال آن در قرآن متعدد است که به برخی از آنها اشاره میشود: ۱. روح مقدسی که پیامبران را در انجام رسالتشان یاری و تقویت میکرده. ۲. نیروی معنوی که مؤمنان را یاری و تقویت میکند «ایدهم بروح منه» ۳. فرشته مخصوص وحی. ۴. فرشته بزرگی از فرشتگان و یا مخلوقی برتر. ۵. وحی آسمانی. ۶. روح انسانی «ونفخت فیه من روحی» همین روح عظیمی است که ما را از حیوانات جدا میسازد و برترین شرف، است و تمام قدرت و فعالیت ما از آن سرچشمه میگیرد، و به کمک آن اسرار علوم را میشکافیم، و به اعماق موجودات راه مییابیم. ب: معنی از امر خدا بودن روح: خداوند در قرآن در چهار مورد با تعبیرات مختلف فرموده «که روح از امر خداست» که متن کامل یکی از آیات چنین است «و یسئلونک عن الروح قل الروح من امر ربی و ما اوتیتم من العلم الا قلیلا» از تو درباره «روح» سؤال میکنند، بگو: روح از فرمان پروردگار من است، و جز اندکی از دانش به شما داده نشده است؟ اکنون از دو طریق، به بررسی آیه مذکور و مانند آن میپردازیم: ۲.۱ - دیدگاه روایاتائمه (علیهمالسّلام) به عنوان مفسران اصلی وحی، درباره آیه، بیاناتی دارند، که به برخی از آنها اشاره میشود. ۱. در روایات متعددی که در کتب شیعه و اهل سنت آمده است که مشرکان قریش این سؤال را از دانشمندان اهل کتاب گرفتند و میخواستند پیامبر را با آن بیازمایند به آنها گفته شده بود که اگر محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اطلاعات فراوانی درباره روح در اختیار شما بگذارد، دلیل بر عدم صداقت او است، لذا جمله کوتاه و پر معنی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برای آنها اعجاب انگیز بود. ۲. از امام صادق (علیهالسّلام) نقل شده است که فرمود: «انما الروح خلق من خلقه، له بصر و قوه...» روح از مخلوقات خداوند است بینائی و قدرت و قوت دارد، خدا آنرا در دلهای پیغمبران و مؤمنان قرار میدهد. ۳. در روایت دیگر میخوانیم «هی من الملکوت» روح از عالم ملکوت و از قدرت خداوند است» در نتیجه از این روایات استفاده میشود که مراد از این که «روح از امر خداست» یعنی خلق ویژه الهی است که از عالم ملکوت میباشد. ۲.۲ - اقوال مفسرین۱. تفسیر نمونه: از آنجا که روح، ساختمانی مغایر با ساختمان ماده دارد و اصول حاکم بر آن غیر از اصول حاکم بر ماده و خواص فیزیکی و شیمیائی آن است، پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مامور میشود در یک جمله کوتاه و پرمعنی بگوید: «روح از عالم او است یعنی خلقتی اسرار آمیز دارد» سپس برای این که از این پاسخ تعجب نکنند، اضافه میکند، که بهره شما از علم و دانش بسیار کم و ناچیز است، بنابراین چه جای شگفتی که رازهای روح را نشناسید، هرچند از همه چیز به شما نزدیکتر است؟ و مؤید این معنی آیاتی است که در آنها تعبیر «ونفخ فیه من روحه»؛ (از روح خود در آن دمید) و یا «ونفخت فیه من روحی» از روحم در او دمیدم، با توجه به دو نکته: ۱. «من» در من روحی، نشویه است که بیان سرچشمه و منشا پیدایش چیزی میباشد. ۲. اضافه (و نسبت روح) به خدا اضافه تشریفی است و منظور یک روح مقدس الهی است که خدا به آدمیان بخشیده است. ۲. مرحوم علامه طباطبائی رحمةاللهعلیه میفرماید: ۱. سؤال از حقیقت مطلق روح است و روح هم در لغت به معنای مبدا حیات و زندگی است که حیوان بوسیله آن احساس و حرکت را ارادی خود را انجام میدهد. [۲۴]
علامه طباطبائی، محمد حسین، المیزان، (تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۳۶۲) ج۱۳، ص۲۰۸.
۲. روح از سنخ امر است و امر خداوند چنان است که خود معرفی نموده است «فرمان او چنین است که هرگاه چیزی را اراده کند، تنها به آن میگوید «کن؛ آن نیز بیدرنگ موجود میشود» از آیه فوق استفاده میشود که امر خداوند سخن خداوند است نسبت به اشیاء به صورت «کن» به معنای ایجاد، وجود یافتن شیء از آن جهت که استناد به خداوند دارد. ۳. خداوند میفرماید: «امر و خلق برای اوست». او عبارت است از وجود شیء از آن جهت که فقط استناد به خداوند دارد، اما خلق استناد به حقیقت اشیاء است به خداوند توسط اسباب تکوینی. ۴. امر خداوند در هر چیزی ملکوت (و درون) آن شیء است و ملکوت رساتر از ملک (ظاهر است) در نتیجه هر شیء ملکوتی دارد چنانکه امر دارد. [۲۷]
علامه طباطبائی، محمد حسین، المیزان، (تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۳۶۲) ج۱۳، ص۲۱۱.
۲.۳ - نتیجه گیریدر نتیجه امر خداوند یعنی ایجاد ملکوتی و آسمانی خداوند بدون واسطهگری اسباب و بدون داشتن زمان و مکان، پس روح از امر خداست یعنی مخلوق مستقیم الهی است که بدون دخالت اسباب طبیعی بوجود آمده است، و زمان و مکان در آن راه ندارد. نتیجه این شد که روح از امر خداوند است یعنی موجود و مخلوق بیواسطه، و ملکوتی و ویژه الهی است چنانکه در روایت هم داشتیم روح از عالم ملکوت و از قدرت (بی واسطه) خداوند است. این نکته را هم در پایان اضافه کنیم، که در بخشی از روایات اهل بیت (علیهمالسّلام) در تفسیر آیه مذکور، به ما رسیده، که روح به معنی مخلوقی برتر از جبرئیل و میکائیل معرفی شده که با پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و امامان همواره بوده است و آنان را در خط سیرشان از هرگونه انحراف باز میداشت. این روایات با آنچه در تفسیر آیه گفته شد نه تنها مخالفتی ندارد، بلکه با آنها هماهنگ است چرا که روح آدمی مراتب و درجاتی دارد، آن مرتبهای از روح که در پیامبران و امامان است مرتبه فوقالعاده والایی است که از آثارش معصوم بودن از خطا و گناه و نیز آگاهی و علم فوق العاده است و مسلما چنین مرتبهای از روح از همه فرشتگان برتر خواهد بود حتی از جبرئیل و میکائیل و روایات گذشته هم این امر را تاکید میکنند. ۳ - احکام روح در طهارتشرط نجاست مردار خروج روح از تمامی بدن است و اگر از بعض بدن خارج شود، بدن نجس نمیگردد.البته در اينکه بدن انسان به مجرد خروج روح از آن نجس میشود يا پس از سرد شدن، اختلاف است. اعضای بیجان مردار حیوان غير نجس العین و نيز انسان میت مانند مو و ناخن نجس نمیباشد.آنچه از بدن انسان يا حيوان با مرگ نجس میشود، درصورت قطع و جدا شدن از بدن انسان يا حيوان زنده نيز نجس است. جنينی که قبل از دميده شدن روح در آن سقط شود نجس است. همچنين است جوجه درون تخم؛ هرچند برخی در نجاست آنها اشکال کرده و احتیاط واجب را در اجتناب از آنها دانستهاند. مستحب است محتضری را که سخت جان میدهد در صورتی که اذيت نشود به مکانی که نماز میگزارده انتقال دهند. جنينی که قبل از دميده شدن روح در آن سقط شده است بدون غسل و کفن در پارچهای پيچيده و دفن میشود؛ امّا اگر روح در آن دميده شده باشد، غسل داده میشود. در اينکه تکفین نيز واجب است يا تنها در پارچهای پيچيده، دفن میگردد، اختلاف است؛ ليکن نماز بر او خوانده نمیشود. ۴ - احکام روح در صلاتنمازگزاردن با لباس تهيّه شده از اجزای مردار حلال گوشتی که روح در آنها حلول نمیکند، مانند پشم و کرک، صحيح است.بنابر مشهور نمازگزاردن در برابر عکس ذی روح؛ همچنين بنابر قول برخی در اتاقی که عکس جاندار باشد هرچند روبه روی نمازگزار نباشد، کراهت دارد. ۵ - احکام روح در تجارتساختن مجسمه ذی روح حرام است؛ ليکن در حرمت نقاشی آن اختلاف میباشد. [۴۷]
توضيح المسائل مراجع، ج۲، ص۲۰۹.
[۴۸]
تبریزی، جواد، إرشاد الطالب، ج۱، ص۱۲۰.
خرید و فروش اعضای بیجان مردار، مانند پشم و مو جایز است. [۴۹]
سبزواری، عبدالاعلی، مهذبالأحکام، ج۱۶، ص۴۷.
در حرمت احضار ارواح درصورتی که مستلزم امری حرام، مانند اضرار و ایذای مؤمن نباشد، اختلاف است. ۶ - احکام روح در صيد و ذباحهدر حرمت يا کراهت جدا کردن سر ذبیحه به عمد، قبل از خروج روح، اختلاف است. اکثر قائل به کراهتاند. [۵۲]
سبزواری، عبدالاعلی، مهذب الأحکام، ج۲۳، ص۸۷.
کندن پوست ذبيحه قبل ازخروج روح به قول مشهور مکروه است.بنابه تصريح برخی، تذکیه مادر در صورتی تذکيه جنین به شمار میرود که جنين از نظر خلقت تام باشد و روح در آن دميده نشده باشد. در صورت دميده شدن روح بايد پس از خروج از رحم مادر تذکيه شود و اگر زنده خارج نشود مردار خواهد بود. ۷ - احکام روح در دياتبنابر مشهور، دیه جنينی که روح در آن دميده دیه کامل است. ۸ - عناوین مرتبطآیه روح. ۹ - پانویس۱۰ - منبعفرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۴، ص۱۵۵-۱۵۶. سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «روح در قرآن» تاریخ بازیابی ۱۳۹۴/۱۲/۰۸ ردههای این صفحه : مقالات اندیشه قم
|