زمان تقریبی مطالعه: 17 دقیقه
 

احیاء (صفات خداوند)





احیاء از صفات فعل خداوند است.


۱ - ریشه لغوی احیاء



این واژه از ماده «حیی» و باب افعال، به معنای زنده کردن می‌باشد. گاه واژه‌های بعث و اعاده نیز به همین معنا به کار رفته‌اند: مانند:
(ثُمَّ بَعَثْناكُمْ مِنْ بَعْدِ مَوتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُون): «و پس از مرگ زنده تان کردیم باشد که سپاسگزار باشید».
و (مِنْها خَلَقْناکُمْ وَفِیها نُعیدُکُمْ وَمِنْها نُخرِجُکُمْ تارةً أُخری) «ما شما را از زمین آفریدیم و به آن باز می‌گردانیم و بار دیگر شما را از آن بیرون آوریم».
احیاء، علاوه بر استعمال در موارد حیات پس از موت، در معنای خلق ابتدایی نیز کاربرد دارد، مانند: (هُوَ الَّذِی أَحْیاکُمْ ثُمَّ یُمیتُکُمْ ثُمَّ یُحْیِیکُمْ...).
در مقابل، واژه اماته از ماده «موت» و باب افعال، به معنای میراندن است. محیی، معید و ممیت از اسمای الهی و اسم فاعل احیاء، اعاده و اماته است.

۲ - بحث متکلمان مسلمان از احیاء



متکلمان مسلمان در بحث معاد و برای اثبات وجود حیات برزخی و وجود سؤال و عذاب قبر، درباره این واژه به بحث پرداخته اند. عمده ‌ترین دستمایه متکلمان، آیات فراوانی از قرآن کریم است که واژه احیاء در آن‌ها به کار رفته است. از همین رو مفسران نیز در ذیل این دسته از آیات به بحث احیاء پرداخته‌اند.

۳ - شرح واژه احیاء توسط شارحان



به دلیل کاربرد این واژه و مشتقات آن در روایات و ادعیه، شارحان روایات و ادعیه نیز به شرح و تبیین این واژه دست زده‌اند.
[۳] لوامع البیّنات، ص ۳۰۱ـ ۳۰۳.
[۴] الاسماء والصفات، بیهقی، ج۱، ص۷۴، ابوبکر، مطبعة السعادة، مصر.
[۵] شرح الأسماء، سبزواری، ملاهادی، ص ۷۵۷، دانشگاه تهران، تهران، ۱۳۷۵.


۴ - احیاء در قرآن



در قـرآن کـریم واژه احیـاء و مشتقـات آن مجمـوعاً ۴۹بـار، و واژه امـاته و مشتقـات آن ۲۱ بـار بـه کـار رفتـه اسـت. مهـم‌تریـن مـوارد استعمـال ایـن واژه در قـرآن کـریم، عـبارت اسـت:
۱. اعتراف کافران در جهنم به دوبـار زنـده شـدن و مـردن؛
۲. درخواست حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) از خداوند، مبنی بر مشاهده کیفیت زنده شدن مردگان؛
۳. برخورداری مؤمنان از حیات طیبه؛
۴. اثبات حیات اخروی؛
۵. اماته عُزیر و احیای او پس از یکصد سال؛
۶. زنده شدن گروهی از بنی اسرائیل؛
۷. زنده شدن مردگان توسط عیسی (علیه‌السلام) به اذن خداوند.

۵ - موارد بحث متکلمان در احیاء



از بین موارد و نمونه‌های ذکر شده، بیشترین بحث متکلمان و مفسران، درباره آیات و مباحث ذیل مطرح گردیده است:
الف: آیه ۱۱ سوره غافر؛
ب: آیه ۲۶۰ سوره بقره؛
ج: آیه ۹۷ سوره نحل؛
د: آیه ۲ سوره حدید.

۵.۱ - توضیح احیاء در سوره غافر


آیه ۱۱ سـوره غـافـر: (ربّنـا أمَتّنـا اثْنَتَیـن وَأحْیَیتنا اثنَتین)؛ «پروردگارا دوبار ما را میراندی و دوبار زنده کردی». بیشتر متکلمان و مفسران، این آیه را دلیـل وجـود حیات، سـؤال و عذاب قبر مـی‌داننـد.

۵.۱.۱ - مصادیق اماته و احیاء


در مـورد مصـداق دوبار زنده شدن و مردن کافران اقوال متفاوتی ابراز کرده‌اند:
۱. اماته اول مربوط به دوران قبل از تولد و در حال نطفه بودن، و اماته دوم مربوط به مرگ پس از زندگی دنیا، احیای اول مربوط به زندگی دنیا و احیای دوم مربوط به زندگی پس از قیامت است .
[۱۳] شرح العقیدة الطحاویه، ج۲، ص۵۷۱.

علامه مجلسی این نظر را به اکثر مفسران نسبت می‌دهد.
به باور منتقدان این نظریه، از آن‌جا که در حال نطفه و قبل از تولد انسان مسبوق به حیات نیست، اطلاق اماته بر آن حالت صحیح نیست و می‌توان نام آن را «موت» گذاشت، نه اماته.
[۱۵] شرح الاصول الخمسة، معتزلی، ج۱، ص۷۳۱، قاضی عبدالجبار، مکتبه وهبه، قاهره، ۱۴۰۸.
[۱۶] حق الیقین، شبر، ج۱، ص۹، عبداللّه، المطبعة الحیدریة، نجف الأشرف، ۱۳۷۵.

۲. اماته اول پس از زندگی دنیا و اماته دوم پس از زندگی در قبر و حیات برزخی، احیای اول مربوط به زندگی دنیا و احیای دوم مربوط به زندگی در قبر و حیات برزخی است.
[۱۷] شرح المقاصد، تفتازانی، ج۵، ص۱۱۲، سعدالدین، منشورات شریف رضی، قم، ۱۴۰۹.
[۱۸] کشف المراد، حلی، ج۱، ص۴۲۵، نشر اسلامی، قم، ۱۴۱۱.
[۱۹] اللوامع الاهیة، مقداد سیوری، ج۱، ص۴۵۰، فاضل، مجمع الفکر الإسلامی، قم، ۱۴۲۲.

طرفداران این نظر در پاسخ به این اشکال که «با در نظر گرفتن احیای روز قیامت، سه احیا لازم می‌آید و در آیه از دو احیا سخن گفته شده است» پاسخ می‌دهند:
بیان دو احیا در آیه شریفه، منافاتی با احیای بیش از آن ندارد. در واقع ذکر دو احیا برای بیان کثرت و تعدّد زنده کردن‌هاست، نه تعیین تعداد دقیق آنها، از این رو آیه دو یا چند مرحله احیا را شامل می‌شود.
۳. اماته اول پس از زندگی دنیا و اماته دوم پس از زندگی برزخی، احیای اول در قبر و برزخ و احیای دوم در قیامت خواهد بود.
[۲۰] المیزان، طباطبائی، ج۱، ص۱۱۱، محمدحسین، مؤسسة الأعلمی، بیروت، ۱۳۹۳.
[۲۱] شرح المواقف، جرجانی، ج:۸، ص۳۱۷، میرسید شریف (م/۸۱۶)، منشورات شریف رضی، قم، ۱۳۲۵.

علامه طباطبایی در تأیید این نظر معتقد است، از آن‌جا که این آیه بیانگر دوبار زنده شدن و مردن کافران و اعتراف آنان به گناه خود می‌باشد، گناه آنان همان نسیان و انکار معاد است که در اثر دوبار مردن و زنده شدن، به معاد یقین پیدا کرده‌اند و انکار آنان از بین رفته است.
[۲۲] المیزان، طباطبائی، ج۲۴، ص۳۱۲، محمدحسین، مؤسسة الأعلمی، بیروت، ۱۳۹۳.

۴. اماته اول پس از زندگی طبیعی دنیا، اماته دوم پس از زندگی دنیایی پس از رجعت، احیای اول در حال رجعت و احیای دوم در قیامت است.
[۲۳] الذخیره، ص ۵۲۹.
[۲۴] المنقذ من التقلید، حمصی رازی، ج۲، ص۱۹۸، سدید، نشر اسلامی، قم، ۱۴۱۴.
[۲۵] حق الیقین، شبر، ج۲، ص۹، عبداللّه، المطبعة الحیدریة، نجف الأشرف، ۱۳۷۵.

این نظر مربوط به برخی از متکلمان و مفسران امامیه است که این آیه و آیات مشابه را دلیل «رجعت» برخی از کافران و مؤمنان، قبل از حشر روز قیامت می‌دانند. این عده، آیات دیگری مانند زنده شدن عُزیر پس از یکصد سال و زنده شدن برخی مردگان توسط حضرت عیسی (علیه‌السلام) را دلیل امکان وقوع رجعت می‌دانند. در مقابل، برخی دیگر از مفسران امامیه با مسلّم دانستن اصل رجعت، در دلالت آیه (ربّنا أمَتنا اثنتین و...) بر رجعت تردید دارند، به این دلیل که این آیه در مورد همه کافران است، اما رجعت، مربوط به برخی از کافران است، نه همه آنها.
[۲۶] تفسیر نمونه، ج۲۰، ص۴۵.

برخی از متکلمان و مفسران نیز صرفاً به نقل گفتار دیگران بسنده کرده و از اظهار نظر خودداری ورزیده‌اند.
[۲۷] التبیان فی تفسیر القرآن، طوسی، ج۹، ص۶۰، داراحیاء التراث العربی، بیروت.
[۲۸] مجمع البیان، طبرسی، ج۷، ص۸۰۴، دارالمعرفه، بیروت، ۱۴۰۸.

در مورد آیه : (کَیْفَ تَکفُرونَ بِاللّهِ وَکُنْتُمْ أمواتاً فَأحْیاکُمْ ثُمَّ یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یُحْییکُمْ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرجَعُون) «چگونه خدا را انکار می‌کنید و حال آن‌که شما را روحی نبود و زنده‌تان کرد و پس از آن می‌میراند و بار دیگر زنده‌تان می‌کند و سرانجام به سوی او باز خواهید گشت»، بحث‌هایی مشابه موضوعات مطرح شده در آیه پیشین درگرفته است، با این تفاوت که در این آیه دو احیا و یک اماته مطرح شده است و در آیه قبل، دو احیا و دو اماته.

۵.۲ - توضیح احیاء در سوره بقره


از جمله آیاتی که در بحث احیا، توجه بیش‌تر متکلمان و مفسران را به خود جلب کرده است، آیه مربوط به مشاهده زنده شدن پرندگان توسط حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) است: (وَإِذْ قالَ إِبراهیمُ رَبِّ أَرِنی کَیْفَ تُحْیِی الْمَوتی) «ابراهیم گفت: پروردگارا به من نشان بده چگونه مردگان را زنده می‌کنی». بنابه نقل مفسران، حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) هنگامی که مشاهده کرد لاشه حیوانی پس از مرگ توسط حیوانات خشکی و دریا و هوا خورده شد، از خداوند درخواست کرد که چگونگی زنده شدن مردگان را مشاهده کند.
[۳۲] التبیان فی تفسیر القرآن، طوسی، ج۲، ص۳۲۶، داراحیاء التراث العربی، بیروت.
[۳۳] مجمع البیان، طبرسی، ج۱، ص۶۴۳، دارالمعرفه، بیروت، ۱۴۰۸.

در مورد علت این درخواست، دلایل متعددی ذکر شده است؛ برخی از آن‌ها عبارتند از:
نشان دادن زنده شدن مرده‌ها به نمرود برای چیرگی در بحث با او؛ ارائه احیای اموات به قومش برای پذیرش معاد توسط آنان؛ برای رسیدن ابراهیم (علیه‌السلام) به مرتبه عین الیقینی پس از گذار از مرحله علم الیقین،
[۳۴] التبیان فی تفسیر القرآن، طوسی، ج۲، ص۳۲۶، داراحیاء التراث العربی، بیروت.
برای به دست آوردن علم ضروری و بدیهی پس از حصول علم استدلالی
[۳۵] مجمع البیان، طبرسی، ج۱، ص۶۴۰ـ ۶۴۴، دارالمعرفه، بیروت، ۱۴۰۸.
دستیابی به بالاترین مرتبه هدایت که همان شهود حقیقت همراه با علل و اسباب آن است و مرتبه‌ای بالاتر از هدایت با برهان و استدلال و هدایت از طریق شهود حقیقت، بدون شهود علل و اسباب آن است.
[۳۶] المیزان، طباطبائی، ج۳، ص۳۵۹، محمدحسین، مؤسسة الأعلمی، بیروت، ۱۳۹۳.

علامه طباطبایی  (رحمة الله) معتقد است ، حضرت ابراهيم (عليه السلام) با مسلّم دانستن معاد و زنده شدن مردگان، خواهان «مشاهده کیفیت» آن بود، از این رو در مورد اصل معاد و یا استدلال عقلی پیرامون آن، سؤالی مطرح نکرد.
علاوه بر آن‌که درخواست آن حضرت در مورد کیفیت فعل خداوند (احیاء) بود، نه کیفیت حیات پیدا کردن ماده. وی با تفاوت قایل شدن بین ذات خداوند که قابل دسترسی برای بشر نیست، و فعل خداوند که قابل دسترسی برای برخی از افراد بشر است، معتقد است اراده الهی از فعل خداوند انتزاع می‌شود و فعل او همان ایجاد اشیا با کلمه «کن» است: (... أن نقول له کُنْ فیکون) و این کلمه، ملکوت هر چیزی است: (فَسُبحان الّذی بِیَدِهِ مَلَکُوت کُلّ شَیء) که به گواهی قرآن، ملکوت آسمان و زمین به ابراهیم (علیه‌السلام) نشان داده شده است: (وَكَذلِكَ نُرى إِبراهيمَ مَلَكُوت السَّموات وَالأَرض وليَكُونَ مِنَ الْمُوقِنينن)   «این چنین ملکوت آسمان‌ها و زمین را به ابراهیم نشان دادیم تا از اهل یقین گردد» و بخشی از ملکوت، زنده شدن پرندگان است که مورد اشاره ایشان قرار گرفت.
[۳۸] المیزان، طباطبائی، ج۳، ص۳۷۰، محمدحسین، مؤسسة الأعلمی، بیروت، ۱۳۹۳.

علاوه بر دلایل مذکور، فخر رازی، به ذکر اقوال و احتمالات دیگری درباره دلایل درخواست حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) پرداخته است که در مجموع به ۱۲ دیدگاه اشاره می‌کند.
[۳۹] تفسیر کبیر، رازی، ج۷، ص۳۸ـ ۳۹، فخرالدین، داراحیاء التراث العربی، بیروت.


۵.۳ - توضیح احیاء در سوره نحل


از دیگر موارد کاربرد کلمه احیا در قرآن کریم، احیا به حیات طیبه است: «مؤمن شایسته کردار را، چه مرد و چه زن، زندگی پاکیزه و پاداشی بهتر از کردارش به او عطا خواهیم کرد». در مورد حقیقت حیات طیبه، مفسران اقوال مختلفی بیان داشته اند؛ از جمله: برخورداری از رزق حلال، قناعت، رزق روز به روز و زندگی بهشتی.
[۴۱] التبیان فی تفسیر القرآن، طوسی، ج۶، ص۴۲۶، داراحیاء التراث العربی، بیروت.
[۴۲] مجمع البیان، طبرسی، ج۶، ص۵۹۳، دارالمعرفه، بیروت، ۱۴۰۸.
فخر رازی مجموعه اقوال مفسران در مورد برخورداری مؤمنان از حیات طیبه را در سه حیطه: در دنیا، در آخرت و در قبر دسته‌بندی نموده است...
[۴۳] تفسیر کبیر، رازی، ج۲۰، ص۱۱۲، فخرالدین، داراحیاء التراث العربی، بیروت.
[۴۴] تفسیر کبیر، رازی، ج۲۰، ص۱۱۳، فخرالدین، داراحیاء التراث العربی، بیروت.

به عقیده علامه طباطبایی نوع تغییر یافته زندگی پیش از آن نیست، بلکه نوع جدیدی از زندگی است که دارای آثار واقعی ویژه‌ای همچون علم و ادراک خاص، تأییدات ویژه الهی، قدرت مخصوص و... است. این زندگی با حیات قبلی متفاوت است، اما جدا و بریده از آن نیست. تفاوت این دو حیات، در مرتبه و نوع آنهاست، نه در متعدد بودن آنها.
[۴۵] المیزان، طباطبائی، ج۱۲، ص۳۴۲ـ ۳۴۳، محمدحسین، مؤسسة الأعلمی، بیروت، ۱۳۹۳.


۵.۴ - توضیح احیاء در سوره حدید


در تفسیر آیه دوم سوره حدید: (لَهُ مُلْکُ السَّموات والأرض یحیی ویمییت...) ملاصدرا معتقد است، مالک حقیقی (نه اعتباری) هر چیزی، کسی است که ذات آن شیء از آن او باشد و بتواند به هر نحوی در آن تصرف کند. از جمله این تصرفات، احیا و اماته آن است. از این رو احیا و اماته موجودات از لوازم ملکیت حقیقی خداوند نسبت به موجودات است. صدرالمتألهین در پاسخ به این پرسش که چرا با این‌که خداوند سرچشمه حیات و رحمت است، صفت اماته به او نسبت داده شده و ممیت خوانده می‌شود، معتقد است: از آن‌جا که میراندن خداوند، مستلزم حیاتی ماندنی تر و شریف تر در آخرت است، فعل اماته از جانب خداوند نیکو و شایسته است.
[۴۶] تفسیر سوره سجده، ص ۱۵۱ـ ۱۵۳.


۶ - تقسیمات در واژه احیاء



با توجه به کاربردهای واژه احیا در آیات و روایات، اندیشمندان علوم اسلامی تقسیمات متفاوتی برای آن ذکر کرده‌اند:
۱. احیای حقیقی و مجازی:
در قرآن کریم فعل احیا گاه به خداوند نسبت داده شده است: (إِنَّ اللّهَ يُحْيى الارْضَ بَعْدَ مَوْتها) «خداوند زمین مرده را زنده می‌کند» و گاهی به مخلوقات مانند حضرت عیسی: (واحى الموتى بإذن اللّه) «به اذن خداوند مردگان را زنده می‌کنم». در این صورت احیا به اذن خداوند و توسط مخلوق صورت می‌پذیرد. مؤید الدین جندی در شرح فصوص، این نوع احیا را از جهتی حقیقی و از جهت دیگر مجازی می‌نامد. از آن نظر که در ظاهر با نفخ عیسی (علیه‌السلام) و به امر وی مرده زنده می‌شود، زنده شدن مرده توسط عیسی (علیه‌السلام) امری حقیقی است، اما از آن نظر که عیسی (علیه‌السلام) به اذن خداوند مرده‌ها را زنده می‌کند، احیای عیسی (علیه‌السلام) توهّمی بوده و احیاگر حقیقی خداوند است...
[۴۹] شرح فصوص الحکم، جندی، ج۱، ص۵۲۹ـ ۵۳۰، مؤید الدین، بوستان کتاب، قم، ۱۴۲۳.

۲. احیا یا مادی است: (انّ اللّهَ يُحْيى الأرْضَ بَعْدَ مَوْتها)  و یا معنوی:
(أَوَ مَنْ کانَ مَیْتاً فَاحْیَیْناهُ فَجَعَلْنا لَهُ نُوراً یَمْشی بِهِ فِی النّاسِ) «آیا آن دل مرده‌ای که زنده اش کردیم و نوری برایش مقرر داشتیم که با آن در میان مردم به رفتار آید» و (یا أیُّهَا الّذینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلّهِ ولِلرّسُولِ إِذا دَعاکُمْ لِما یُحْییکُم) «ای کسانی که ایمان آورده‌اید، چون خدا و پیامبر، شما را به چیزی فرا خواندند که به شما حیات می‌بخشد، آنان را اجابت کنید».
۳. به عقیده ملاصدرا، احیا در دنیا تدریجی و در آخرت دفعی است.
[۵۳] تفسیر سوره سجده، ص۱۵۲.

۴. حاج ملاهادی سبزواری در شرح جمله : «یا من أماتَ وأحیی» از دعای جوشن کبیر، احیای بعد از مرگ را بر اساس استکمال انسانی تقسیم می‌کند:
احیا به حیات طبیعیه نفسیه (در مقام نفس) عقلیه (در مقام عقل) و لاهوتیه و احیا به حیات ذاتیه قدسیه که موتی پس از آن نخواهد بود؛
[۵۴] شرح الأسماء، سبزواری، ملاهادی،  ص۴۳۰، دانشگاه تهران، تهران، ۱۳۷۵.
همچنان که اماته را به اماته به موت طبیعی و اماته به موت اختیاری تقسیم می‌کند. 
[۵۵] شرح الأسماء، سبزواری، ملاهادی،  ص۴۳۰، دانشگاه تهران، تهران، ۱۳۷۵.

همچنین وی در شرح جمله: «یا محیی کلّ شیء وممیته» معتقد است خداوند دائماً در حال اماته و احیای تمام اشیا است تا آن‌ها را از مراحل جمادی به نباتی، از نباتی به حیوانی و... سیر دهد و به مراتب ملکیه و بالاتر از آن هدایت کند. 
[۵۶] شرح الأسماء، سبزواری، ملاهادی،  ص۷۵۷، دانشگاه تهران، تهران، ۱۳۷۵.


۷ - فهرست منابع



• الاسماء والصفات، بیهقی، ابوبکر، مطبعة السعادة، مصر.
• بحارالأنوار، مجلسی، محمدباقر، مؤسسة الوفاء، بیروت، ۱۴۰۳.
• التبیان فی تفسیر القرآن، طوسی، داراحیاء التراث العربی، بیروت.
• تفسیر القرآن، شیرازی، صدرالدین، قم، بیدار.
• تفسیر کبیر، رازی، فخرالدین، داراحیاء التراث العربی، بیروت.
• تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، دارالکتب الإسلامیة، قم، ۱۳۶۷.
• حق الیقین، شبر، عبداللّه، المطبعة الحیدریة، نجف الأشرف، ۱۳۷۵.
• الذخیرة، سید مرتضی، نشر اسلامی، قم، ۱۴۱۱.
• شرح اسماء الله الحسنی، رازی، فخرالدین، مکتبة الکلیات الزهریه، قاهره، ۱۳۹۶.
• شرح الأسماء، سبزواری، ملاهادی، دانشگاه تهران، تهران، ۱۳۷۵.
• شرح الاصول الخمسة، معتزلی، قاضی عبدالجبار، مکتبه وهبه، قاهره، ۱۴۰۸.
• شرح المقاصد، تفتازانی، سعدالدین، منشورات شریف رضی، قم، ۱۴۰۹.
• شرح المواقف، جرجانی، میرسید شریف (م/۸۱۶)، منشورات شریف رضی، قم، ۱۳۲۵.
• شرح عقیده طحاویه، دمشقی، قاضی علی بن علی محمد، مؤسسة الرسالة، بیروت، ۱۴۱۶.
• شرح فصوص الحکم، جندی، مؤید الدین، بوستان کتاب، قم، ۱۴۲۳.
• کشف المراد، حلی، نشر اسلامی، قم، ۱۴۱۱.
• اللوامع الاهیة، مقداد سیوری، فاضل، مجمع الفکر الإسلامی، قم، ۱۴۲۲.
• مجمع البیان، طبرسی، دارالمعرفه، بیروت، ۱۴۰۸.
• المنقذ من التقلید، حمصی رازی، سدید، نشر اسلامی، قم، ۱۴۱۴.
• المیزان، طباطبائی، محمدحسین، مؤسسة الأعلمی، بیروت، ۱۳۹۳.

۸ - پانویس


 
۱. بقره/سوره۲، آیه۵۵.    
۲. طه/سوره۲۰، آیه۵۵.    
۳. لوامع البیّنات، ص ۳۰۱ـ ۳۰۳.
۴. الاسماء والصفات، بیهقی، ج۱، ص۷۴، ابوبکر، مطبعة السعادة، مصر.
۵. شرح الأسماء، سبزواری، ملاهادی، ص ۷۵۷، دانشگاه تهران، تهران، ۱۳۷۵.
۶. غافر/سوره۴۰، آیه۱۱.    
۷. بقره/سوره۲، آیه۲۶۰.    
۸. نحل/سوره۱۶، آیه۹۷.    
۹. بقره/سوره۲، آیه۲۸.    
۱۰. بقره/سوره۲، آیه۲۵۹.    
۱۱. بقره/سوره۲، آیه۲۴۳.    
۱۲. آل عمران/سوره۳، آیه۴۹.    
۱۳. شرح العقیدة الطحاویه، ج۲، ص۵۷۱.
۱۴. بحارالأنوار، مجلسی، ج۶، ص۲۱۲، محمدباقر، مؤسسة الوفاء، بیروت، ۱۴۰۳.    
۱۵. شرح الاصول الخمسة، معتزلی، ج۱، ص۷۳۱، قاضی عبدالجبار، مکتبه وهبه، قاهره، ۱۴۰۸.
۱۶. حق الیقین، شبر، ج۱، ص۹، عبداللّه، المطبعة الحیدریة، نجف الأشرف، ۱۳۷۵.
۱۷. شرح المقاصد، تفتازانی، ج۵، ص۱۱۲، سعدالدین، منشورات شریف رضی، قم، ۱۴۰۹.
۱۸. کشف المراد، حلی، ج۱، ص۴۲۵، نشر اسلامی، قم، ۱۴۱۱.
۱۹. اللوامع الاهیة، مقداد سیوری، ج۱، ص۴۵۰، فاضل، مجمع الفکر الإسلامی، قم، ۱۴۲۲.
۲۰. المیزان، طباطبائی، ج۱، ص۱۱۱، محمدحسین، مؤسسة الأعلمی، بیروت، ۱۳۹۳.
۲۱. شرح المواقف، جرجانی، ج:۸، ص۳۱۷، میرسید شریف (م/۸۱۶)، منشورات شریف رضی، قم، ۱۳۲۵.
۲۲. المیزان، طباطبائی، ج۲۴، ص۳۱۲، محمدحسین، مؤسسة الأعلمی، بیروت، ۱۳۹۳.
۲۳. الذخیره، ص ۵۲۹.
۲۴. المنقذ من التقلید، حمصی رازی، ج۲، ص۱۹۸، سدید، نشر اسلامی، قم، ۱۴۱۴.
۲۵. حق الیقین، شبر، ج۲، ص۹، عبداللّه، المطبعة الحیدریة، نجف الأشرف، ۱۳۷۵.
۲۶. تفسیر نمونه، ج۲۰، ص۴۵.
۲۷. التبیان فی تفسیر القرآن، طوسی، ج۹، ص۶۰، داراحیاء التراث العربی، بیروت.
۲۸. مجمع البیان، طبرسی، ج۷، ص۸۰۴، دارالمعرفه، بیروت، ۱۴۰۸.
۲۹. بحارالأنوار، مجلسی، ج۶، ص۲۱۲، محمدباقر، مؤسسة الوفاء، بیروت، ۱۴۰۳.    
۳۰. بقره/سوره۲، آیه۲۸.    
۳۱. بقره/سوره۲، آیه۲۶۰.    
۳۲. التبیان فی تفسیر القرآن، طوسی، ج۲، ص۳۲۶، داراحیاء التراث العربی، بیروت.
۳۳. مجمع البیان، طبرسی، ج۱، ص۶۴۳، دارالمعرفه، بیروت، ۱۴۰۸.
۳۴. التبیان فی تفسیر القرآن، طوسی، ج۲، ص۳۲۶، داراحیاء التراث العربی، بیروت.
۳۵. مجمع البیان، طبرسی، ج۱، ص۶۴۰ـ ۶۴۴، دارالمعرفه، بیروت، ۱۴۰۸.
۳۶. المیزان، طباطبائی، ج۳، ص۳۵۹، محمدحسین، مؤسسة الأعلمی، بیروت، ۱۳۹۳.
۳۷. انعام/سوره۶، آیه۷۵.    
۳۸. المیزان، طباطبائی، ج۳، ص۳۷۰، محمدحسین، مؤسسة الأعلمی، بیروت، ۱۳۹۳.
۳۹. تفسیر کبیر، رازی، ج۷، ص۳۸ـ ۳۹، فخرالدین، داراحیاء التراث العربی، بیروت.
۴۰. نحل/سوره۱۶، آیه۹۷.    
۴۱. التبیان فی تفسیر القرآن، طوسی، ج۶، ص۴۲۶، داراحیاء التراث العربی، بیروت.
۴۲. مجمع البیان، طبرسی، ج۶، ص۵۹۳، دارالمعرفه، بیروت، ۱۴۰۸.
۴۳. تفسیر کبیر، رازی، ج۲۰، ص۱۱۲، فخرالدین، داراحیاء التراث العربی، بیروت.
۴۴. تفسیر کبیر، رازی، ج۲۰، ص۱۱۳، فخرالدین، داراحیاء التراث العربی، بیروت.
۴۵. المیزان، طباطبائی، ج۱۲، ص۳۴۲ـ ۳۴۳، محمدحسین، مؤسسة الأعلمی، بیروت، ۱۳۹۳.
۴۶. تفسیر سوره سجده، ص ۱۵۱ـ ۱۵۳.
۴۷. حدید/سوره۵۷، آیه۱۷.    
۴۸. آل عمران/سوره۳، آیه۴۹.    
۴۹. شرح فصوص الحکم، جندی، ج۱، ص۵۲۹ـ ۵۳۰، مؤید الدین، بوستان کتاب، قم، ۱۴۲۳.
۵۰. حدید/سوره۵۷، آیه۱۷.    
۵۱. انعام/سوره۶، آیه۱۲۲.    
۵۲. انفال/سوره۸، آیه۲۴.    
۵۳. تفسیر سوره سجده، ص۱۵۲.
۵۴. شرح الأسماء، سبزواری، ملاهادی،  ص۴۳۰، دانشگاه تهران، تهران، ۱۳۷۵.
۵۵. شرح الأسماء، سبزواری، ملاهادی،  ص۴۳۰، دانشگاه تهران، تهران، ۱۳۷۵.
۵۶. شرح الأسماء، سبزواری، ملاهادی،  ص۷۵۷، دانشگاه تهران، تهران، ۱۳۷۵.


۹ - منبع


دانشنامه کلام اسلامی، مؤسسه امام صادق علیه‌السلام، برگرفته از مقاله «احیاء»، شماره۲۹.    


رده‌های این صفحه : خدا شناسی | صفات الهی




آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.