زمان تقریبی مطالعه: 15 دقیقه
 

امامزاده سیدمحمد بن حسن سابسی‌






سیدمحمد سابسی فرزند ابومحمد حسن سابسی، مشهور به نهر سابسی، که نسبش با هفت واسطه به امام سجاد (علیه‌السّلام) می‌رسد. وی سیدی جلیل‌القدر، عظیم‌الشان و بسیار بزرگوار بود و علما او را ستوده‌اند. وی دوازده سال نقابت سادات بغداد و امیر حاجیان را به عهده داشت.
مزار زیبا و باشکوه سیدمحمد در محله انوار، در راه کوت به شهر الحی، از توابع استان واسط عراق، واقع شده است.


۱ - نسب



نسب شریف سیدمحمد بن حسن سابسی، به اجماع علمای انساب، با هفت واسطه، به امام زین‌العابدین (علیه‌السّلام) منتهی می‌شود که از این قرار است: سید ابوالحسن محمد بن حسن بن یحیی بن احمد بن عمر بن یحیی بن حسین ذی الدمعة بن زید الشهید بن امام علی بن الحسین زین العابدین (علیه‌السّلام). (سیدجعفر اعرجی و عبدالرزاق کمونه به اشتباه نسبت مذکور را با عنوان محمد بن یحیی و یا محمد بن محمد یحیی ذکر نموده‌اند.
[۴] اعرجی، سيدجعفر، الدر المنثور فی انساب المعارف والصدور، ص۳۰۱.
[۵] اعرجی، سيدجعفر، الاساس لانساب الناس، ص۲۶۱.
)

۲ - دیدگاه علما



وی سیدی جلیل‌القدر، عظیم‌الشان و بسیار بزرگوار بود.

۲.۱ - ابن‌طقطقی


ابن‌طقطقی، از او با عبارات شیوا ستایش به عمل می‌آورد و می‌نویسد:
«ابوالحسن محمد بن الحسن، النهر سابسی، فهو نقیب النقباء امیرالنقی، کان جلیل‌القدر، رفیع المنزله، ذامجاهة و رئاسة، و لما عزل الطاهر الاوحد ابومحمد الحسین الموسوی عن النقابة سنة اربع و ثمانین و ثلاثمائة تولّاها النهرسابسی، و کانت داره بالکرخ، فمکث فی النقابة اثنا عشر سنة و عاش ثمانین سنة و کان من ارباب الاموال مات رحمه‌الله فی صفر سنة سبع و تسعین و ثلاثماثة»
[۶] ابن‌طقطقى، محمد بن على، الاصیلی، ص۲۵۱.
[۷] رجائى موسوى، سيدمهدى، الکواکب المشرقه، ج۳، ص۲۱۸.

ابوالحسن محمد، مشهور به «نهر سابسی»، سرپرست تمام سادات بغداد و امیر حاجیان و معروف به نقی، است، او سیدی جلیل‌القدر، بلندآوازه و جایگاه، صاحب وجاهت و ریاست بود، هنگامی که ابومحمد حسین موسوی (پدر سیدرضی و سیدمرتضی)، از نقابت سادات بغداد به سال ۳۸۴ ه. ق، عزل شد، او متولی این منصب شد و خانه‌اش در کرخ بغداد بود. دوازده سال، نقیب سادات بود و هشتاد سال عمر کرد و از صاحبان ثروت و مال بود، وی در ماه صفر سال ۳۹۷ ه. ق، وفات یافت.

۲.۲ - ابوالحسن عمری


ابوالحسن عمری نسابه، از او با عنوان‌ «الشریف الجلیل» یاد می‌کند و می‌نویسد: «لطفت منزلته و علا محلّه» جایگاهش نیکو و مقامش بالا بود، سپس از قول فرزندش، می‌نویسد:
روزی خلیفه، المطیع بالله عباسی، پدرم را خواست و او را از انجام کاری برحذر داشت و گفت: شناختی که از تو دارم، بوی خلافت را استشمام می‌کنی؟! پدرم در جواب خلیفه گفت: بلکه بوی نبوت را استشمام می‌کنم. (همانند این داستان، درباره سیدرضی نیز گفته شده است.)

۲.۳ - ابن‌عنبه


ابن‌عنبه از او، با عنوان «سید تقی سابسی» یاد می‌کند و می‌نویسد: او باعث عزل سیدرضی، از نقابت بغداد شد، در حالی‌که سیدرضی، داماد او بود. (گویا صحیح آن باید پدر سیدرضی باشد.)
علت انتساب او به سابسی یا نهر سابسی، آن بود که نخستین بار جدش، ابوعبدالله حسین بن احمد بن عمر بن یحیی، در سال ۲۵۱ ه. ق، از حجاز وارد عراق شد و در روستای سابس، اطراف واسط، سکونت اختیار کرد و این خاندان، به سابسی معروف شدند.
[۱۰] فخر رازی، محمد بن عمر، الشجرة المبارکه، ص۱۴۵.


۲.۴ - ابوطالب مروزی


ابوطالب مروزی، از او با عنوان‌ «النقی النهر سابسی ذوالشرفین»، یاد می‌کند که اشاره به ازدواج او با خاندان حسنی دارد؛ زیرا او با دختر ابوعلی عبدالله بن حسین بن احمد بن محمد بن عبیدالله بن عبدالله بن حسن بن جعفر بن الحسن المثنی بن امام حسن (علیه‌السّلام) ازدواج کرد و ثمره آن، چند فرزند، از جمله فاطمه بود، شاید اشاره به ازدواج او با خواهر سیدرضی باشد که از او، چندین فرزند آورد و سپس سیدرضی نیز با دختری از زن اول سید ابوالحسن محمد سابسی، به نام فاطمه کبری، ازدواج کرد و ثمره آن، یک پسر به نام «شریف عدنان» بود
[۱۲] عامری، ثامر عبدالحسن، المراقد والمزارات فی العراق، ص۳۷۴.
که نقابت سادات بغداد را برعهده داشت.
علت ثروتمند بودن خاندان سابسی، آن بود که آنان در واسط، کشاورزی می‌کردند و از این راه، درآمد زیادی کسب می‌نمودند. عموی وی که ابوالحسن محمد بن عمر بن یحیی، نام داشت، نخستین شخص از این خاندان است که املاک واسط و سابس را احیا کرد، بعضی گفته‌اند که ۷۸ هزار جریب زمین زراعت داشته است. از دیوان بهاءالدوله، نزدیک به هزار هزار دینار، از او خراج گرفتند که حکایت از ثروت زیاد این خاندان دارد.
[۱۴] كياء گیلانی، احمد بن محمد، سراج الانساب، ص۱۰۵.


۳ - ازدواج مبارک‌ در خاندان سابسی



یکی از اتفاقات نادری که در این خاندان و نیز در قرن چهارم هجری، در بغداد افتاد، ازدواج فاطمه، دختر محمد سابسی، با علی بن ابی‌طالب و محمد بن عمر الرئیس بن یحیی بن حسین بن احمد المحدث، دو دخترعمو و پسرعمو با یکدیگر است که عاقد آنان، سیدمرتضی (رحمةالله) برادر سیدرضی (رحمةالله)، داماد سیدمحمد نهر سابسی و همسر خواهر عروس بود که چنین خطبه را آغاز کرد: «وهذا علی بن ابی‌طالب یخطب کریمتکم فاطمه بنت محمد، وقد بذل مما من الصداق ما بذل ابوه لامها علی بن ابی‌طالب امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) لفاطمة الزهرا (علیهاالسّلام)» با شنیدن این خطبه، همه حاضران، گریه کردند، پس از مدتی، این‌ زوج خوشبخت، صاحب دو فرزند شدند که نامشان را حسن و حسین گذاشتند و از این‌رو، شباهتی به ازدواج امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) با فاطمه زهرا (علیهاالسّلام)، پیدا کردند.
[۱۶] ابن‌طقطقى، محمد بن على، الاصیلی، ص۲۵۱.


۴ - اجداد و خویشاوندان



مختصری از زندگی‌نامه عمو و پدر و جد سیدمحمد را بررسی خواهیم کرد.

۴.۱ - عمو


یکی از عموهای بزرگوار سیدمحمد سابسی، ابوعلی عمر حسین بن احمد المحدث بن عمر بن یحیی بن حسین ذی‌المعة بن زید الشهید بن امام سجاد (علیه‌السّلام) است، او از نقیبان سادات علوی‌
[۱۷] سباعی، احمد، تاریخ مکه، ص۲۲۶.
و سرپرست کاروان حاجیان در عراق بود، از این‌رو، به امیرالحاج، شهرت یافت.
[۱۹] فاسی، محمد بن احمد، شفاء الغرام، ج۲، ص۳۷۴.
وی ۳۷ فرزند داشت که ۲۱ نفر از آنان پسر بودند، اما نسلش، تنها از طریق سه تن از پسرانش، یعنی ابوالحسن، ابوطالب و ابوالغنائم، ادامه یافت.
ابوعلی، در سال ۳۲۷ ه. ق، از طرف خلیفه عباسی، المطیع لله، با «ابوطاهر قرمطی» که در پی غارت مکه و ربودن حجرالاسود در سال ۳۱۷ ه. ق، مانع حج عراقیان بود،
[۲۳] فاسی، محمد بن احمد، شفاء الغرام، ج۲، ص۳۷۱.
مکاتبه کرد و بازگشایی مسیر مکه را از او خواست، قرامطه که او را به سبب شجاعت و بزرگواری‌اش دوست داشتند، برخلاف ملاحظات سیاسی و درگیری با حکومت عباسی، خواسته وی را پذیرفتند و با دریافت پنج دینار برای هر شتر و هفت دینار برای بار آن، راه مکه را برای مردم عراق گشودند، بدین‌سان، نخستین بار، برای انجام دادن مناسک حج، از حاجیان مُکوس (مالیات) دریافت شد.
همچنین ابوعلی در سال ۳۳۵ یا ۳۳۹ ه. ق، برای بازگرداندن حجرالاسود، میان المطیع لله و قرمطیان، واسطه شد، آنان نیز حجرالاسود را به کوفه بردند و بر ستون هفتم مسجد کوفه آویختند و سپس به مکه، انتقال دادند، این در حالی بود که بیشتر خلفای فاطمی و عباسی‌ نتوانسته بودند در برابر هزاران دینار، قرامطه را به بازگرداندن حجرالاسود، راضی کنند.
[۳۷] سباعی، احمد، تاریخ مکه، ص۲۲۷.


۴.۲ - جد


احمد بن عمر الشریف، یکی دیگر از اجداد محمد سابسی است که ملقب به محدث‌
[۳۸] عبيدلى، محمدشرف، تهذیب الانساب، ص۱۹۲.
و مادرش ام‌الحسین، دختر عبدالعظیم بن علی حسنی است. او افزون‌ بر نقل حدیث، شاعری توانا و امیرالحاج بود
[۴۰] ابن‌طقطقى، محمد بن على، الاصیلی، ص۲۵۰.
و در شهادت برادرش یحیی، مرثیه بلندی سرود. او در کوفه، سکونت داشت‌ و صاحب هشت فرزند، به این نام‌ها شد: ام‌علی، ام‌القاسم، ام‌الحسن، رقیه، حسن، ابوالقاسم، قاسم و حسین.
حسین بن احمد بن عمر الشریف، سیدی جلیل‌القدر، عظیم‌الشان و بزرگوار بود، او مکنا به ابوعبدالله بود و نقابت سادات کوفه را بر عهده داشت، وی، نسابه‌ای ماهر بود و در همین علم، کتاب انسابی تالیف نمود. مادرش، کنیزی به نام «غنی» بود.
[۴۵] عبيدلى، محمدشرف، تهذیب الانساب، ص۱۹۲.
[۴۶] اعرجی، سيدجعفر، الدر المنثور فی انساب المعارف والصدور، ص۳۰۰.
[۴۷] اعرجی، سيدجعفر، الاساس لانساب الناس، ص۲۶۱.
[۴۸] كياء گیلانی، احمد بن محمد، سراج الانساب، ص۱۰۵.
او نخستین کسی است که ملقب به نهر شابوسی شد، زیرا در سابس و در نزدیک نهر آن، سکونت اختیار کرد. او در سال ۲۵۱ ه. ق، از حجاز به عراق آمد و در واسط، ساکن شد. وی، دو فرزند به اسامی زید، معروف به «عم عمر» و یحیی ابوالحسین، داشت که یحیی، جد سیدمحمد سابسی است. او نقیب‌النقبای عراق بود و از خود فرزندانی به یادگار گذاشت ابوعلی عمر الشریف الجلیل که عموی سیدمحمد سابسی است و ابومحمدحسن فارس نقیب که پدر سیدمحمد سابسی است.
[۵۳] عبيدلى، محمدشرف، تهذیب الانساب، ص۱۹۲.


۴.۳ - پدر


اما پدر سیدمحمد سابسی، با عنوان «الشریف النقیب الفارس الرئیس ابومحمدحسن»، شناخته می‌شد، او نقابت سادات کوفه را برعهده داشت و از او، با عنوان «سیداً شریفاً رئیساً فارساً جلیل‌القدر و عظیم الشان» یاد شده است.
[۵۵] حسینی كمونه، سيدعبدالرزاق، موارد الاتحاف فی نقباء الاشراف، ج۲، ص۹۳.
او صاحب نُه فرزند معقب به این نام‌ها بود: عبدالله ابوطالب، ابومحمدحسن اصم، ابوالحسن محمد النهرشابوسی معروف به تقی ذوالشرفین، زید ابوالحسن، سلیمان الاعور ابوطاهر، ابوعبدالله محمد الباذیار، ابوعلی حسن، یحیی و احمد ابوالفضل. برخی محمد ابواحمد، محمد ابوابراهیم و حمزه ابوعلی را بر فرزندان معقب او، افزوده‌اند.
ابوالحسن عمری نسابه، هنگام شمارش فرزندان ابومحمدحسن بن یحیی، می‌نویسد: «ولابی محمد عدة کثیرة من الولد نظهره، تقدموا و راسوا لهم بقیة کبیرة الی الیوم» ابوطالب مروزی، تعداد فرزندان ابومحمد حسن را بیست پسر ذکر می‌کند و ابوالحسن عمری نسابه، پس از ذکر نام سیدمحمد سابسی با عنوان «الشریف ابوالملقب بالتقی المعروف بالسابسی»، درباره او و فرزندانشان، می‌نویسد: «وجلالته و جلالة ولده اشهر ان یدل علیها له بقیة بواسط و بغداد والبصره»

۵ - فرزندان



ابن‌طقطقی، تداوم نسل محمد سابسی را از فرزند او، ابوعلی عمر، می‌داند که سید جلیل‌القدر و محترمی بود.
[۶۱] ابن‌طقطقى، محمد بن على، الاصیلی، ص۲۵۱.
ابن‌کمونه، ابوالفتوح محمد بن ابی علی عمر بن محمد سابسی را نقیب کوفه، ذکر می‌کند و او را سیدی جلیل‌القدر و امیرالحاج می‌داند.
[۶۲] حسینی كمونه، سيدعبدالرزاق، موارد الاتحاف فی نقباء الاشراف، ج۲، ص۹۴.
ابن‌عنبه، تداوم نسل او را از ابوالعلی محمد و ابوعلی حسن یا حسین یا عمر، ذکر می‌کند که در واسط، سکونت داشتند و به قول او: «لعقبه رئاسة و نباهة والآن قد لحقهم خمول»
[۶۴] اعرجی، سيدجعفر، الاساس لانساب الناس، ص۲۶۱.


۶ - نقش خاندان سابسی



خاندان سیدمحمد سابسی، یکی از مشهورترین و بانفوذترین سادات حسینی از قرن سوم تا قرن هشتم هجری بغداد، کوفه، واسط و تمام عراق بودند.

۷ - موقعیت مزار



زیارتگاه سیدمحمد سابسی، در محله انوار، در راه کوت به شهر الحی، واقع شده و بین اهالی، به «سید سابسی» مشهور است.

۸ - توصیف بنا



ساختمان آرامگاه سیدمحمد سابسی، بسیار زیبا ساخته شده و دارای ایوان ورودی، دو گلدسته به ارتفاع ۲۲ متر در دو طرف بنا و گنبد کلاه‌خودی به قطر هشت متر و ارتفاع هفده متر است که در ساقه آن، چند پنجره برای نورگیری، طراحی شده است، درست زیر گنبد، ضریحی از چوب ساج، ساخته شده است.
گویند این زیارتگاه، بر اثر خواب شخصی، به نام محمود جعفری، پدیدار شد و پس از آن، شجره‌نامه سیدمحمد بن حسن سابسی، زیر درختی آشکار گشت، سپس همان شخص، با گل و حصیر، زیارتگاهی بنا نمود تا اینکه در سال ۱۹۸۳ م، نوادگان سیدمحمد سابسی با مخارج خود، بنایی ساختند و در سال ۱۹۹۷ م، ساختمان آن، تجدید بنا شد و به کتیبه‌ها و گچ‌بری‌ها، آراسته شد.

۹ - پانویس


 
۱. فخر رازی، محمد بن عمر، الشجرة المبارکه، ص۱۴۵.    
۲. قاضی مروزی، عزالدین، الفخری فی انساب الطالبیّین، ص۴۳.    
۳. علوی، علی بن محمد، المجدی فی الانساب الطالبین، ص۱۷۲.    
۴. اعرجی، سيدجعفر، الدر المنثور فی انساب المعارف والصدور، ص۳۰۱.
۵. اعرجی، سيدجعفر، الاساس لانساب الناس، ص۲۶۱.
۶. ابن‌طقطقى، محمد بن على، الاصیلی، ص۲۵۱.
۷. رجائى موسوى، سيدمهدى، الکواکب المشرقه، ج۳، ص۲۱۸.
۸. عمری، علی بن ابی‌الغنائم، المجدی فی الانساب الطالبیّین، ص۳۷۳.    
۹. ابن‌عنبه، احمد بن علی، عمدة الطالب، ص۲۸۰.    
۱۰. فخر رازی، محمد بن عمر، الشجرة المبارکه، ص۱۴۵.
۱۱. قاضی مروزی، عزالدین، الفخری فی انساب الطالبیّین، ص۴۳.    
۱۲. عامری، ثامر عبدالحسن، المراقد والمزارات فی العراق، ص۳۷۴.
۱۳. فخر رازی، محمد بن عمر، الشجرة المبارکه، ص۹۸.    
۱۴. كياء گیلانی، احمد بن محمد، سراج الانساب، ص۱۰۵.
۱۵. علوی، علی بن محمد، المجدی فی الانساب الطالبین، ص۱۷۶.    
۱۶. ابن‌طقطقى، محمد بن على، الاصیلی، ص۲۵۱.
۱۷. سباعی، احمد، تاریخ مکه، ص۲۲۶.
۱۸. علوی، علی بن محمد، المجدی فی الانساب الطالبین، ص۱۷۳.    
۱۹. فاسی، محمد بن احمد، شفاء الغرام، ج۲، ص۳۷۴.
۲۰. ابن‌عنبه، احمد بن علی، عمدة الطالب، ص۲۷۵.    
۲۱. حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان، ج۲، ص۲۲۴.    
۲۲. ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، ج۲۴، ص۵۵.    
۲۳. فاسی، محمد بن احمد، شفاء الغرام، ج۲، ص۳۷۱.
۲۴. ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، ج۲۴، ص۵۵.    
۲۵. ابن‌کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة والنهایه، ج۱۱، ص۲۱۵.    
۲۶. ابن‌عماد حنبلی، عبدالحی بن احمد، شذرات الذهب، ج۴، ص۱۳۹.    
۲۷. ابن‌جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم، ج۱۳، ص۳۷۸.    
۲۸. ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، ج۲۴، ص۵۵.    
۲۹. ابن‌عماد حنبلی، عبدالحی بن احمد، شذرات الذهب، ج۴، ص۱۳۹.    
۳۰. قزوینی، زکریا بن محمد، آثار البلاد، ص۱۶۹.    
۳۱. ابن‌عبدالحق بغدادی، عبدالمؤمن، مراصد الاطلاع، ج۱، ص۳۸۲.    
۳۲. حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان، ج۲، ص۲۲۴.    
۳۳. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۱۱، ص۳۷۱.    
۳۴. ابن‌مسکویه، احمد بن محمد، تجارب الامم، ج۶، ص۱۵۸.    
۳۵. ابن‌اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۸، ص۴۸۶.    
۳۶. ابن‌جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم، ج۱۴، ص۸۰.    
۳۷. سباعی، احمد، تاریخ مکه، ص۲۲۷.
۳۸. عبيدلى، محمدشرف، تهذیب الانساب، ص۱۹۲.
۳۹. ابونصر بخاری، سهل بن عبدالله، سر السلسلة العلویه، ص۶۲.    
۴۰. ابن‌طقطقى، محمد بن على، الاصیلی، ص۲۵۰.
۴۱. علوی، علی بن محمد، المجدی، ص۱۷۱.    
۴۲. فخر رازی، محمد بن عمر، الشجرة المبارکه، ص۱۴۴.    
۴۳. علوی، علی بن محمد، المجدی، ص۱۷۱.    
۴۴. علوی، علی بن محمد، المجدی، ص۱۷۱.    
۴۵. عبيدلى، محمدشرف، تهذیب الانساب، ص۱۹۲.
۴۶. اعرجی، سيدجعفر، الدر المنثور فی انساب المعارف والصدور، ص۳۰۰.
۴۷. اعرجی، سيدجعفر، الاساس لانساب الناس، ص۲۶۱.
۴۸. كياء گیلانی، احمد بن محمد، سراج الانساب، ص۱۰۵.
۴۹. فخر رازی، محمد بن عمر، الشجرة المبارکه، ص۱۴۴.    
۵۰. ابن‌عنبه، احمد بن علی، عمدة الطالب، ص۲۷۴.    
۵۱. فخر رازی، محمد بن عمر، الشجرة المبارکه، ص۱۴۴.    
۵۲. قاضی مروزی، عزالدین، الفخری فی انساب الطالبیّین، ص۴۱.    
۵۳. عبيدلى، محمدشرف، تهذیب الانساب، ص۱۹۲.
۵۴. علوی، علی بن محمد، المجدی، ص۱۷۲.    
۵۵. حسینی كمونه، سيدعبدالرزاق، موارد الاتحاف فی نقباء الاشراف، ج۲، ص۹۳.
۵۶. فخر رازی، محمد بن عمر، الشجرة المبارکه، ص۱۴۵.    
۵۷. قاضی مروزی، عزالدین، الفخری فی انساب الطالبیّین، ص۴۳.    
۵۸. علوی، علی بن محمد، المجدی، ص۱۷۲.    
۵۹. قاضی مروزی، عزالدین، الفخری فی انساب الطالبیّین، ص۴۳.    
۶۰. علوی، علی بن محمد، المجدی، ص۱۷۲.    
۶۱. ابن‌طقطقى، محمد بن على، الاصیلی، ص۲۵۱.
۶۲. حسینی كمونه، سيدعبدالرزاق، موارد الاتحاف فی نقباء الاشراف، ج۲، ص۹۴.
۶۳. ابن‌عنبه، احمد بن علی، عمدة الطالب، ص۲۸۰.    
۶۴. اعرجی، سيدجعفر، الاساس لانساب الناس، ص۲۶۱.


۱۰ - منبع



زیارت‌گاه‌های عراق، محمدمهدی فقیه بحرالعلوم، مقاله «مزار سیدمحمد بن حسن سابسی‌»، ج۲، ص۴۲۵.    






آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.