بازی ایرانیبازی، هرگونه فعالیتی به قصد سرگرمی و مشغولیت است که انگیزه آن دست یافتن به فایده، محصول یا نتیجهای بخصوص نباشد. بازی یکی از مفاهیم اساسی با دلالتهای متعدّد ضمنی و بسیار وسیع جامعه شناسی و روانشناسی است. ۱ - پیشینه بازیهای ایرانیاشیای باستانی راجع به بازی در ایران، بسیار نادر است. روی بدنه کاسه نقره زراندودی متعلق به قرن اول /هفتـم که در ایران کشف شده و در مجموعـه آرثر م. سکلر نگهداری میشود، صحنههایی حکاکی شده است که از جمله دو نفر را در حال کُشتی و دو تن را در حال گونهای بازی روی نطع و ریختن طاس نشان میدهد. همچنین یک مهره فیل شطرنج در موزه متروپولیتن نیویورک نگهداری میشود که به قرنهای ششم و هفتم میلادی برمیگردد. در کاوشهای منطقه خوزستان، شهر سوخته، کیش و نقاط دیگر تعدادی مهره و تیله گلی و سفالی به دست آمده که به نظر باستانشناسان، احتمالاً وسیله بازی هم بوده است. [۱]
نقل شفاهی محمود موسوی: باستان شناس
همچنین در این کاوشها مجسمه های کوچکی پیدا شده که گمان میرود بازیچه هم بوده است. مجسمههای کوچک گلی، سفالی، چوبی و در مواردی فلزی، که پیش از اسلام جنبه آیینی داشته، در دوره اسلامی به بازیچههای کودکان تبدیل شده است. غزالی میگوید: «. . . و صورت حیوانات فروشند برای کودکان در عید، و سپر چوبین فروشند برای نوروز. . . ». [۲]
محمدبن محمد غزالی، کیمیای سعادت، ج۲، ص۴۰۷، چاپ احمد آرام، تهران ۱۳۴۵ ش.
هنوز هم در مراکز تولید سفال، نظیر قم، زنوز، شهرضا (قمشه) و نقاط دیگر تندیسکها و اشیای کوچکی برای بازی کودکان ساخته میشود که همانندی بسیار با نمونه های کهن دارد. انواع گوناگون بازیهای تخته نرد احتمالاً بسیار کهن تر از این دوران است، و گستردگی آن به وسعت حوزه های فرهنگی مختلف مشرق زمین است. شاید کهنترین آثار یافته شده از این گونه بازیها، تخته های به دست آمده در گورهای شهر سومری اور، در مجاورت مرزهای جنوب غربی ایران امروز باشد. نمونه ای از آنها که در ۱۲۹۹ ش کشف شده و در مجموعه اشیای سومری موزه بریتانیا نگهداری میشود، از شش عدد مهره هرمی شکل و دو ردیف هفت تایی مهره های سیاه و سفید تشکیل شده است. از جمله بازیهای کهن ایرانی، چوگان (گوی بازی) است که به گواهی متون بازمانده، بازی بومی، ملی و رسمی ایران بوده است. [۳]
ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه، ج۳، ص۸۵، چاپ اسمیرنودوآ، مسکو ۱۹۶۵.
[۴]
الیاس بن یوسف نظامی، خسرو و شیرین، ج۱، ص۹۵، چاپ عبدالحمید، تهران ۱۳۵۳ ش.
این بازی در دوره صفویان رواج بیشتری گرفته و موضوع تشبیهات و استعارات زیبا در ادب فارسی و نیز درونمایه بسیاری از نقاشیهای ایرانی شده است. بزکشی که بازی ملی افغانستان است و جریدبازی یا نیزه بازی که تا حدود یک قرن پیش در بلوچستان معمول بوده، مشابهتهایی با بازی گوی و چوگان دارد. هنری پاتینجر، در سفرنامه خود، از نیزه بازی که در زمان قاجاریه به چشم دیده، شرح مختصری آورده است. [۵]
هنری پاتینجر، مسافرت سند و بلوچستان: اوضاع جغرافیایی و تاریخی، ج۱، ص۷۰، ترجمه شاهپور گودرزی، تهران ۱۳۴۸ ش.
یکی از رسوم متداول در گیلان، در سابق، آب بازی بود. در اردبیل، بازیچه های عید بچهها اسباب بازیهایی از گل پخته بود به نام توتک و دولکه. توتک مجسمه ای از گل به شکل حیوانات اهلی، بیشتر به صورت قوچ و گوسفند، و نوعی سوت بود. دولکه ظرفی استوانه ای شبیه گلدان بود. [۶]
بابا صفری، اردبیل در گذرگاه تاریخ، ج۲، ص۱۰۰، تهران ۱۳۵۳ ش.
سرمامک نام کهن یکی از بازیهای کودکانه است که تا یکی دو سده پیش به این نام خوانده میشد، و لیکن امروزه، در میان مردم ایران به نامهای دیگر شناخته و بازی میشود. [۷]
علی بلوکباشی، «دُوالک بازی و تحقیقی در واژه دوال»، ج۱، ص۱۳۷، هنر و مردم، دوره جدید، ش ۸۹ (۱۳۴۸ ش).
در دیوان خاقانی [۸]
بدیل بن علی خاقانی، دیوان، ج۱، ص۵۳، چاپ ضیاءالدین سجادی، تهران ۱۳۶۸ ش.
و همچنین در مثنوی تحفه العراقین [۹]
بدیل بن علی خاقانی، مثنوی تحفه العراقین، ج۱، ص۱۶۳، چاپ یحیی قریب، تهران ۱۳۳۳ ش.
از این بازی نام برده شده است.
۲ - قدیمی ترین منبع متضمن نام بازیهای ایرانیقدیمی ترین منبع متضمن نام بازیهای ایرانی، کتاب خسرو قبادیان و ریدک، به فارسی میانه و حدوداً متعلق به قرن سوم /نهم، است که در آن غلامِ جوان (ریدک)، در پاسخ به پرسش شاه درباره بهترین خنیاگران (نوازندگان و بازیگران) پس از برشمردن نام نوازندگان، از این بازیهای هنری و رزمی نام میبرد: رسن وازیگ (رسن بازی)، زنجیر وازیگ (زنجیربازی)، دار وازیگ (داربازی = بازی بر چوب بلند)، مار وازیگ (ماربازی)، چمبر وازیگ (چنبربازی)، تیروازیگ (تیراندازی)، تاس وازیگ (طاس بازی/ کاسه بازی)، وَندگ وازیگ (بندبازی)، اندروای وازیگ (معلق زدن، پشتک زدن)، میخ اُود سپروازیگ (بازی با چوبدستی و سپر)، زین وازیگ (چابکی و مهارت در به کاربردن جنگ افزار)، گوی وازیگ (گوی بازی)، سِل وازیگ (زوبین اندازی)، شمشیروازیگ (شمشیربازی)، دَشْنگ وازیگ (خنجربازی)، وَرْزوازیگ (گُرزبازی)، شیشگ وازیگ (شیشه بازی، بازی و تردستی با پیاله و صراحی)، کبیگ وازیگ (میمون بازی). در بخش دیگری از این متن، غلام با برشمردن مهارتهای خود، به سه بازی دیگر اشاره میکند: «اود پَدْ چَتَرنگ اود نیو اَرْدَخشیر اود هشت پای کردن از همالان فرازترهُم» (در شطرنج، نرد و هشت پای کردن از همگنان خود برترم) در کارنامگِ اردخشیرِ پابگان، (کارنامه اردشیر پاپکان) از بازیهایی چون چترنگ، چوگان و نیو اردخشیر یاد میشود. در این متن، مهارت در این بازیها جزوی از آموزش شاهزادگان است. [۱۰]
کارنامه اردشیر پاپکان، چاپ صادق هدایت، ج۱، ص۹، تهران ۱۳۱۸ ش.
متن پهلوی کوتاه وِزارشنِ چترنگ اود نِهِشن نیو اردخشیر (گزارش شطرنج و اختراع نرد) شرحی است درباره این دو بازی مشهور. مذهب زرتشتی ظاهراً نسبت به این گونه فعالیتها تسامح داشته، چنانکه در هیچ متن دینی آن، نگرش منفی به سرگرمی دیده نمیشود. ۳ - بررسی بازیها در ایراناز نخستین قرون اسلامی در فرهنگها و دیگر منابع، از بازیهای گوناگونی یاد شده است. ابوبکر ربیع بن احمد اخوینی بخاری (نیمه دوم قرن چهارم) در هدایه المتعلمین، درباره ورزشهای مختلف و ارزش بازیها بحث، و چندتایی را وصف کرده است. [۱۱]
ربیع بن احمد اخوینی، هدایه المتعلمین فی الطّب، ج۱، ص۷۷۹، چاپ جلال متینی، مشهد ۱۳۴۴ ش.
فرهنگهای السّامی فی الاسامی، اثر احمدبن محمد میدانی [۱۲]
احمدبن محمد میدانی، السامی فی الاسامی، ج۱، ص۶۴، تألیف ۵۱۸، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۵۵ ش.
برهان قاطع و آنندراج (تألیف ۱۳۰۶) وصفهایی از بازیها آوردهاند که رواج آنها را در آن ایام نشان میدهد.
محمد پروین گنابادی در کتاب خود، بازیهای محلی ایران، از دست نوشته منتشرنشده ای یاد میکند که نویسنده ای گمنام در ۱۲۱۹ آن را نوشته و شامل واژگانی به لهجه شوشتری است. این اثر بسیاری از بازیهای شوشتر را شرح میدهد. با فزونی یافتن علاقه به آداب و رسوم محلی ایرانی در دهه های اخیر، شرحهایی درباره بسیاری از بازیهای رایج در بخشهای مختلف ایران به چاپ رسیده که در اغلب آنها واژه نامه های گویشی و محلی نیز یافت میشود، اما هیچ کوشش جامع و منظمی برای ثبت و ذکر تنوعات بومی و محلی بازیها، و همچنین طبقه بندی آنها به شیوه علمی، نشده است. این گونه بازیها از زمانی فراموش شد که ورزشهای جدید، ازقبیل والیبال، فوتبال و جز آن رواج یافت، و اشاعه تلویزیون علاقه به بازیهای سنتی را در کودکان و جوانان ایرانی تضعیف کرد. ۴ - طبقه بندی بازیهاجروم فراید در مقاله خود، از بازیها برحسب فصل، محل، تعداد بازیکنان و جنس یا سن شرکت کنندگان و جز آن بحث میکند. اما برایان ساتن اسمیت، با توجه به ویژگیهای تکاملی و ساختاری، بازیها را چنین دسته بندی میکند: همراه با سرود، غیررسمی، دارای استاد، تعقیب و گریز، موزون، بخت و اقبال، همراه با آزار و مشقت، بازیهای محفلی، مهارت و غیره. کسان دیگری نیز بازیها را براساس ویژگیهای روانشناختی، تاریخی، آموزشی یا حتی ساختاری آنها طبقه بندی کرده اند. در مقاله حاضر، این طبقه بندی پذیرفته شده است: الف) بازیهای خردسالان؛ ب) بازیهای نوجوانان و جوانان؛ ج) بازیهای آیینی؛ د) بازیهای نمایشی؛ ه) بازیهای هوشی (البته درمیان این انواع وجه اشتراکهایی وجود دارد و هر گروه را میتوان به اجزای کوچکتری تقسیم کرد. ۴.۱ - بازیهای خردسالاناین بازیها را معمولاً بزرگسالان اداره میکنند و منظورشان سرگرم ساختن خردسالان از راه مشغول نگهداشتن آنهاست. این بازیها به صورت خواندن نغمهها و ترانه های کودکانه است که با حرکات ساده ای همراه شده است : ۱) آفتاب مهتاب چه رنگه ؟ [۱۳]
ربیع بن احمد اخوینی، هدایه المتعلمین فی الطّب، ج۱، ص۷۷۹، چاپ جلال متینی، مشهد ۱۳۴۴ ش.
[۱۴]
نوروز جمشاد، بازیهای باستانی کودکان اصفهان، ج۱، ص۳۹، اصفهان ۱۳۵۱ ش.
لاسگرد و سمنان "خارپشتک " [۱۵]
منوچهر ستوده، فرهنگ سمنانی، سرخه ای، لاسگردی، سنگسری، شهمیرزادی، ج۱، ص۱۶۵، تهران ۱۳۴۲ ش.
یزد. "خِشَتک پُشتَک " [۱۶]
محمد پروین گنابادی، ج۱، ص۷۵، بازیهای محلی ایران، تهران ۱۳۵۵ ش.
۲) اَتَل مَتَل توتوله. گیلان «پاپا پلنگی» [۱۷]
منوچهر ستوده، ج۱، ص۳۱، فرهنگ گیلکی، تهران ۱۳۳۲ ش.
اصفهان [۱۸]
نوروز جمشاد، بازیهای باستانی کودکان اصفهان، ج۱، ص۴۱، اصفهان ۱۳۵۱ ش.
کرمان «اَتَلَک تی تَتَلک» [۱۹]
دیوید لاکهارت رابرتسون لریمر، ج۱، ص۴۳، فرهنگ مردم کرمان، چاپ فریدون وهمن، تهران ۱۳۵۳ ش، ص ۴۱ـ۵۶.
لرستان «اَتَل مَتَل» [۲۰]
حمید ایزدپناه، ج۱، ص۵، فرهنگ لری، تهران ۱۳۴۳ ش.
سروستان «هَکَل مَکَل» [۲۱]
صادق همایونی، ج۱، ص۴۷۰، فرهنگ مردم سروستان، تهران ۱۳۴۸ ش، ص ۴۴۳ـ۴۸۸.
شیراز [۲۲]
ابوالقاسم فقیری، «گوشه ای از بازیهای محلّی شیراز»، ج۱، ص۷۱، هنر و مردم، دوره جدید، ش ۸۶ و ۸۷ (۱۳۴۸ ش).
[۲۳]
صادق همایونی، گوشههایی از آداب و رسوم مردم شیراز، ج۱، ص۴۴، شیراز ۱۳۵۳ ش.
تهران. [۲۴]
صادق هدایت، اوسانه، ج۱، ص۱۶، تهران ۱۳۱۰ ش.
[۲۵]
احمد شاملو، کتاب کوچه، ج۱، ص۱۰۷-۱۱۹، تهران ۱۳۶۱ ش.
۳) جُم جُمَک برگ خزون. اصفهان «جُم جُمک» [۲۶]
نوروز جمشاد، ج۱، ص۹۱، بازیهای باستانی کودکان اصفهان، اصفهان ۱۳۵۱ ش.
کرمان «جیمو جیمو هَویزه» [۲۷]
دیوید لاکهارت رابرتسون لریمر، ج۱، ص۴۴، فرهنگ مردم کرمان، چاپ فریدون وهمن، تهران ۱۳۵۳ ش، ص ۴۱ـ۵۶.
سروستان «هَبیزه و هبیزه» [۲۸]
صادق همایونی، ج۱، ص۴۴۲، فرهنگ مردم سروستان، تهران ۱۳۴۸ ش، ص ۴۴۳ـ۴۸۸.
شیراز «جُمبون جمبون هبیزه» [۲۹]
صادق همایونی، ج۱، ص۵۰، گوشههایی از آداب و رسوم مردم شیراز، شیراز ۱۳۵۳ ش.
تهران. [۳۰]
صادق هدایت، اوسانه، ج۱، ص۱۹، تهران ۱۳۱۰ ش.
۴) لی لی لی لی حوضَک. اصفهان [۳۱]
نوروز جمشاد، بازیهای باستانی کودکان اصفهان، ج۱، ص۶۱، اصفهان ۱۳۵۱ ش.
سروستان [۳۲]
صادق همایونی، فرهنگ مردم سروستان، ج۱، ص۴۴۲، تهران ۱۳۴۸ ش، ص ۴۴۳ـ۴۸۸.
شیراز [۳۳]
ابوالقاسم فقیری، «گوشه ای از بازیهای محلّی شیراز»، ج۱، ص۶۹، هنر و مردم، دوره جدید، ش ۸۶ و ۸۷ (۱۳۴۸ ش).
تهران. [۳۴]
صادق هدایت، اوسانه، ج۱، ص۱۷، تهران ۱۳۱۰ ش.
۵) اوسّا (استاد) بدوش یا کلاغ پر. گیلان «پرپر» [۳۵]
منوچهر ستوده، ج۱، ص۳۵، فرهنگ گیلکی، تهران ۱۳۳۲ ش.
اصفهان «تپ تپو» [۳۶]
نوروز جمشاد، ج۱، ص۸۵، بازیهای باستانی کودکان اصفهان، اصفهان ۱۳۵۱ ش.
لرستان «تپ تپو» [۳۷]
حمید ایزدپناه، ج۱، ص۲۶، فرهنگ لری، تهران ۱۳۴۳ ش.
مشهد «تپ تپ خمیر» [۳۸]
محمد پروین گنابادی، ج۱، ص۴۹، بازیهای محلی ایران، تهران ۱۳۵۵ ش.
سروستان «قلاغ پر» یا «بِرغو بِرغو» [۳۹]
صادق همایونی، ج۱، ص۴۶۹، فرهنگ مردم سروستان، تهران ۱۳۴۸ ش، ص ۴۴۳ـ۴۸۸.
شیراز «قلاغ پر» [۴۰]
ابوالقاسم فقیری، ج۱، ص۷۲، «گوشه ای از بازیهای محلّی شیراز»، هنر و مردم، دوره جدید، ش ۸۶ و ۸۷ (۱۳۴۸ ش).
[۴۱]
صادق همایونی، گوشههایی از آداب و رسوم مردم شیراز، ج۱، ص۵۷، شیراز ۱۳۵۳ ش.
سمنان. «کَلاکه» [۴۲]
منوچهر ستوده، ج۱، ص۳۰۹، فرهنگ سمنانی، سرخه ای، لاسگردی، سنگسری، شهمیرزادی، ج ۱، تهران ۱۳۴۲ ش.
دیگر بازیها در همین مقوله : «حمومک مورچه داره»، «دس و دس نخود و عدس» و امثال آنهااست. ۴.۲ - بازیهای نوجوانان و جواناناز حیث سنخ شناسی، هیچ گونه تمایزی میان بازیهای بچهها و بزرگسالان وجود ندارد. اینها عموماً بازیهای مهارت یا بخت و اقبالاند که نیروی عقلانی یا جسمانی، و چالاکی و تحمل را نشان میدهند. ۱) عمو زنجیرباف. دامغان [۴۳]
محمدعلی طاهریا، ترانهها و فولکلورهای دامغان، ج۱، ص۸۲، دامغان ۱۳۴۴ ش.
گیلان «زنجیر زنجیرباز» [۴۴]
منوچهر ستوده، ج۱، ص۱۲۶، فرهنگ گیلکی، تهران ۱۳۳۲ ش.
گلپایگان «اوستای زنجیرباف» [۴۵]
محمد پروین گنابادی، ج۱، ص۶۰، بازیهای محلی ایران، تهران ۱۳۵۵ ش.
لاسگرد «شتر شترو» [۴۶]
منوچهر ستوده، ج۱، ص۲۵۳، فرهنگ سمنانی، سرخه ای، لاسگردی، سنگسری، شهمیرزادی، ج ۱، تهران ۱۳۴۲ ش.
مشهد [۴۷]
محمد پروین گنابادی، بازیهای محلی ایران، ج۱، ص۲۰، تهران ۱۳۵۵ ش.
سروستان «اُشتر اُشتُرو» [۴۸]
صادق همایونی، ج۱، ص۴۷۱، فرهنگ مردم سروستان، تهران ۱۳۴۸ ش، ص ۴۴۳ـ۴۸۸.
سمنان. «زنجیرباف» [۴۹]
منوچهر ستوده، ج۱، ص۲۱۸، فرهنگ سمنانی، سرخه ای، لاسگردی، سنگسری، شهمیرزادی، ج ۱، تهران ۱۳۴۲ ش.
۲) اَته تَل توته مَتَل یا اَتَک مَتَک یا گرگَم به هوا. دامغان [۵۰]
محمدعلی طاهریا، ترانهها و فولکلورهای دامغان، ج۱، ص۸۱، دامغان ۱۳۴۴ ش.
گیلان «اَن دِرِه اون دره» [۵۱]
منوچهر ستوده، ج۱، ص۱۲، فرهنگ گیلکی، تهران ۱۳۳۲ ش.
گلپایگان [۵۲]
محمد پروین گنابادی، بازیهای محلی ایران، ج۱، ص۲۹، تهران ۱۳۵۵ ش.
اصفهان «اَتوته توت و مَتل» و «گرک در میان» [۵۳]
نوروز جمشاد، ج۱، ص۴۷ و ۱۹۱، بازیهای باستانی کودکان اصفهان، اصفهان ۱۳۵۱ ش.
لاسگرد [۵۴]
منوچهر ستوده، فرهنگ سمنانی، ج۱، ص۱۰، سرخه ای، لاسگردی، سنگسری، شهمیرزادی، ج ۱، تهران ۱۳۴۲ ش.
لرستان [۵۵]
با نام متفاوت «آتش بیار»، حمید ایزدپناه، ج۱، ص۱، فرهنگ لری، تهران ۱۳۴۳ ش.
مشهد [۵۶]
محمد پروین گنابادی، بازیهای محلی ایران، ج۱، ص۲۲، تهران ۱۳۵۵ ش.
شیراز «آگرگه» [۵۷]
ابوالقاسم فقیری، ج۱، ص۷۱، «گوشه ای از بازیهای محلّی شیراز»، هنر و مردم، دوره جدید، ش ۸۶ و ۸۷ (۱۳۴۸ ش).
[۵۸]
صادق همایونی، گوشههایی از آداب و رسوم مردم شیراز، ج۱، ص۵۸، شیراز ۱۳۵۳ ش.
سمنان. «اَتَک متک» یا «دبّال بازی» یا «پَته پته» [۵۹]
منوچهر ستوده، ج۱، ص۱۰ و ۹۱ و ۱۰۸، فرهنگ سمنانی، سرخه ای، لاسگردی، سنگسری، شهمیرزادی، ج ۱، تهران ۱۳۴۲ ش.
۳) گاو، گوساله یا فینگیلی. گیلان؛ «گاو ـ گوساله» و «گاو و گوساله مِنگیلی» [۶۰]
منوچهر ستوده، ص ۲۰۹-۲۱۰، فرهنگ گیلکی، تهران ۱۳۳۲ ش.
اصفهان «گاو گوساله پنیر» [۶۱]
نوروز جمشاد، ج۱، ص۱۸۵، بازیهای باستانی کودکان اصفهان، اصفهان ۱۳۵۱ ش.
کرمان؛ سروستان «گو گوسُل فِنگِل پنیر» [۶۲]
صادق همایونی، ج۱، ص۴۷۷، فرهنگ مردم سروستان، تهران ۱۳۴۸ ش، ص ۴۴۳ـ۴۸۸.
شیراز «گاو گوساله پنیر» [۶۳]
ابوالقاسم فقیری، ج۱، ص۷۲، «گوشه ای از بازیهای محلّی شیراز»، هنر و مردم، دوره جدید، ش ۸۶ و ۸۷ (۱۳۴۸ ش).
سمنان. «گاو گوساله بِنگیلی» [۶۴]
منوچهر ستوده، ج۱، ص۳۷۷، فرهنگ سمنانی، سرخه ای، لاسگردی، سنگسری، شهمیرزادی، ج ۱، تهران ۱۳۴۲ ش.
«اَتَّری مَتَّری» [۶۵]
منوچهر ستوده، ج۱، ص۲۷۰، فرهنگ سمنانی، سرخه ای، لاسگردی، سنگسری، شهمیرزادی، ج ۱، تهران ۱۳۴۲ ش.
۴) گرگم و گلّه میبرم. گلپایگان «گرگم به گَلَت میزنم» [۶۶]
محمد پروین گنابادی، ج۱، ص۲۱، بازیهای محلی ایران، تهران ۱۳۵۵ ش.
اصفهان «گرگ و گله» [۶۷]
نوروز جمشاد، ج۱، ص۱۹۳، بازیهای باستانی کودکان اصفهان، اصفهان ۱۳۵۱ ش.
لرستان «گرگم گلّه» [۶۸]
حمید ایزدپناه، ج۱، ص۱۲۲، فرهنگ لری، تهران ۱۳۴۳ ش.
مشهد [۶۹]
محمد پروین گنابادی، بازیهای محلی ایران، ج۱، ص۲۱، تهران ۱۳۵۵ ش.
شیراز [۷۰]
صادق همایونی، گوشههایی از آداب و رسوم مردم شیراز، ج۱، ص۶۰، شیراز ۱۳۵۳ ش.
تهران. [۷۱]
به صورت «گرگم به هوا» ضبط شده است، صادق هدایت، ج۱، ص۲۰، اوسانه، تهران ۱۳۱۰ ش.
۵) جُفتک چارکُش و «جفتک چارکش خیابونی» شکل دیگری از همین بازی است. گیلا «انزلی دی» و «سَپَّه» [۷۲]
منوچهر ستوده، ج۱، ص۱۳ و ۱۳۲، فرهنگ گیلکی، تهران ۱۳۳۲ ش.
گلپایگان «جَسَّن جَسَّنک» یا «جسّنک بازی» [۷۳]
محمد پروین گنابادی، ج۱، ص۳۶ـ۳۷، بازیهای محلی ایران، تهران ۱۳۵۵ ش.
اصفهان «شاه و ولی جست و خیزک» [۷۴]
نوروز جمشاد، ج۱، ص۱۶۳، بازیهای باستانی کودکان اصفهان، اصفهان ۱۳۵۱ ش.
لاسگرد و سمنان «خُسخُس» [۷۵]
منوچهر ستوده، ج۱، ص۱۶۸، فرهنگ سمنانی، سرخه ای، لاسگردی، سنگسری، شهمیرزادی، ج ۱، تهران ۱۳۴۲ ش.
مشهد «آوپُشتَک» [۷۶]
محمدتقی بهار، ج۱، ص۴۶۷، «بازیهای ایرانی»، مجله تعلیم و تربیت.
«دورجَستَنَک» و «توپ جستنک» [۷۷]
محمدتقی بهار، ج۱، ص۷۱۲، «بازیهای ایرانی»، مجله تعلیم و تربیت، دوره ۴، ش ۱۲. «کووْش بازی یا کفش بازی»
[۷۸]
صادق همایونی، گوشههایی از آداب و رسوم مردم شیراز، ص ۵۸، شیراز ۱۳۵۳ ش.
۶) کبوتربازی. بازی بسیار رایجی که با اصطلاحات زیادی همراه است. در ایام قدیم، از کبوتر برای ارسال پیام استفاده میشد. در عصر صفوی، با ساخته شدن کبوترخانه های عظیم در اطراف اصفهان، نگهداری کبوتر و بازی با آن رواج بسیار یافت [۷۹]
محمدجعفر محجوب، «یادداشتهایی درباره کبوتر و کبوتربازی»، ج۱، ص۱۲۹-۱۴۰، سخن، دوره ۱۹، ش ۲ (تیر ۱۳۴۸ ش).
[۸۰]
محمدجعفر محجوب، «یادداشتهایی درباره کبوتر و کبوتربازی»، ج۱، ص۲۸۱-۲۹۸، سخن، دوره ۱۹، ش ۳ (مرداد ۱۳۴۸ ش)
. [۸۱]
عیسی سپهبدی، «کبوتر و کبوتربازی»، ج۱، ص۳۸-۴۶، راهنمای کتاب، سال ۱۴، ش ۱ـ۳ (فروردین، خرداد ۱۳۵۰).
۷) نون بیار کباب ببر. نام این بازی در اکثر نواحی یکسان است. برای مثال، اصفهان [۸۲]
نوروز جمشاد، بازیهای باستانی کودکان اصفهان، ج۱، ص۲۱۹، اصفهان ۱۳۵۱ ش.
تهران و غیره. [۸۳]
محمد پروین گنابادی، بازیهای محلی ایران، ج۱، ص۲۳، تهران ۱۳۵۵ ش.
۸) قایم موشک یا قایم باشک. گیلان «چَمین چِلَر و بردار و برو» [۸۴]
منوچهر ستوده، ج۱، ص۷۸، فرهنگ گیلکی، تهران ۱۳۳۲ ش.
گناباد «قایم بازی» و «سرماشورک» [۸۵]
محمد پروین گنابادی، ج۱، ص۱۹، بازیهای محلی ایران، تهران ۱۳۵۵ ش.
اصفهان «قدیم باشک» [۸۶]
نوروز جمشاد، ج۱، ص۱۷۳، بازیهای باستانی کودکان اصفهان، اصفهان ۱۳۵۱ ش.
کرمان، لاسگرد «گُل گُلَک» [۸۷]
منوچهر ستوده، ج۱، ص۲۸۳، فرهنگ سمنانی، سرخه ای، لاسگردی، سنگسری، شهمیرزادی، ج ۱، تهران ۱۳۴۲ ش.
«گو گوزَل پَنْدیر» و «مُلاّ ملاّ» [۸۸]
منوچهر ستوده، ج۱، ص۳۳۶، فرهنگ سمنانی، سرخه ای، لاسگردی، سنگسری، شهمیرزادی، ج ۱، تهران ۱۳۴۲ ش.
[۸۹]
منوچهر ستوده، فرهنگ سمنانی، ج۱، ص۳۶۶، سرخه ای، لاسگردی، سنگسری، شهمیرزادی، ج ۱، تهران ۱۳۴۲ ش.
لرستان «قایم قایم کُنی» [۹۰]
حمید ایزدپناه، ج۱، ص۱۰۴، فرهنگ لری، تهران ۱۳۴۳ ش.
[۹۱]
با چند شکل دیگر: «کَشکِله شیره»، حمید ایزدپناه، ج۱، ص۱۱۴، فرهنگ لری، تهران ۱۳۴۳ ش.
مشهد؛ سروستان. «چِش بِگیرَگ» [۹۲]
صادق همایونی، ج۱، ص۴۵۷، فرهنگ مردم سروستان، تهران ۱۳۴۸ ش، ص ۴۴۳ـ۴۸۸.
۹) اسخون مهتاب. لرستان «گُلْ زِرّ» [۹۳]
حمید ایزدپناه، ج۱، ص۱۲۴، فرهنگ لری، تهران ۱۳۴۳ ش.
شیراز «اَمسُخون متاب» [۹۴]
ابوالقاسم فقیری، «گوشه ای از بازیهای محلّی شیراز»، ص ۷۱، هنر و مردم، دوره جدید، ش ۸۶ و ۸۷ (۱۳۴۸ ش).
[۹۵]
حسن حاتمی، «بازیهای محلی کازرون»، ج۱، ص۱۹-۲۱، پیام نوین، سال ۲، ش ۲ (آبان ۱۳۳۸ ش).
۱۰) قاب بازی. بازیی باستانی و بخت و اقبالی که خاستگاه آن، به احتمال زیاد، زندگی شبانی و سرگرمیهای چادرنشینان فلات ایران بوده است [۹۶]
احمد گلچین معانی، «بازیهای بُرد و باختی قرن سیزدهم»، ج۱، ص۲۸-۳۹، هنر و مردم، سال ۴، ش ۱۶۴ (خرداد ۱۳۵۵).
لاسگرد «خیته، شخ و وازی دکارَنْدَن» [۹۷]
منوچهر ستوده، فرهنگ سمنانی، سرخه ای، لاسگردی، سنگسری، شهمیرزادی، ج۱، ص۱۷۳ و ۲۵۰، تهران ۱۳۴۲ ش.
سمنان. «چارقاف» «یا قاف» [۹۸]
منوچهر ستوده، فرهنگ سمنانی، سرخه ای، لاسگردی، سنگسری، شهمیرزادی، ص ۱۴۴-۴۲۳، تهران ۱۳۴۲ ش.
۱۱) قلعه گیری. لاسگرد و سمنان «قلعه قلعه» [۹۹]
منوچهر ستوده، ج۱، ص۲۸۱، فرهنگ سمنانی، سرخه ای، لاسگردی، سنگسری، شهمیرزادی، ج ۱، تهران ۱۳۴۲ ش.
اصفهان «گوشه گیر گوششو بگیر» [۱۰۰]
نوروز جمشاد، ج۱، ص۲۱۵، بازیهای باستانی کودکان اصفهان، اصفهان ۱۳۵۱ ش.
مشهد. «گوشه بازی» [۱۰۱]
محمد پروین گنابادی، ج۱، ص۲۲، بازیهای محلی ایران، تهران ۱۳۵۵ ش.
۱۲) تیله بازی. گیلان. «تیرّه زَنی» و «زیِ زینی» [۱۰۲]
منوچهر ستوده، ج۱، ص۶۰ و ۱۲۷، فرهنگ گیلکی، تهران ۱۳۳۲ ش.
۱۳) تخم مرغ بازی. لاسگرد «مَرغَنه وازی» [۱۰۳]
منوچهر ستوده، ج۱، ص۳۶۰، فرهنگ سمنانی، سرخه ای، لاسگردی، سنگسری، شهمیرزادی، ج ۱، تهران ۱۳۴۲ ش.
لرستان. «تُرمَغ بازی» [۱۰۴]
حمید ایزدپناه، ج۱، ص۲۸، فرهنگ لری، تهران ۱۳۴۳ ش.
۱۴) یه قُل دوقُل. گناباد «ریگِ گُزَل» [۱۰۵]
محمد پروین گنابادی، ج۱، ص۴۷، بازیهای محلی ایران، تهران ۱۳۵۵ ش.
اصفهان [۱۰۶]
نوروز جمشاد، بازیهای باستانی کودکان اصفهان، ج۱، ص۲۲۷، اصفهان ۱۳۵۱ ش.
سروستان «قُتور» یا «هَشتَک» [۱۰۷]
صادق همایونی، ج۱، ص۴۶۴، فرهنگ مردم سروستان، تهران ۱۳۴۸ ش، ص ۴۴۳ـ۴۸۸.
شیراز [۱۰۸]
صادق همایونی، گوشههایی از آداب و رسوم مردم شیراز، ج۱، ص۵۳، شیراز ۱۳۵۳ ش.
سمنان. «عاریسی که» با اندکی اختلاف : «مال مال» «مَرغَنه مرغنه» «وَرچین، ورچین» [۱۰۹]
منوچهر ستوده، فرهنگ سمنانی، سرخه ای، لاسگردی، سنگسری، شهمیرزادی، ج۱، ص۲۶۹ و ۳۵۵ و ۳۶۰ و ۳۹۶، تهران ۱۳۴۲ ش.
از بازیهای دیگر در همین مقوله میتوان اینها را ذکر کرد: «الک دُلَک»، «دُواَلک بازی» [۱۱۰]
علی بلوکباشی، «دُوالک بازی و تحقیقی در واژه دوال»، ج۱، ص۲۸-۴۴، هنر و مردم، دوره جدید، ش ۸۹ (۱۳۴۸ ش).
«گردو بازی» (شبیه «تیله بازی»)، «لِی لِی» یا «اَکِردوکِر».
۴.۳ - بازیهای فصلی و آیینیتعدادی از بازیهای آیینی از دوران باستان باقی است که با عناصری از سرودهای شعایر و آیینهای جادویی نیز همراه اند. این بازیها در مواقع و فصول خاصی اجرا و، مانند همه بازیها، با قواعد خاصی آغاز میشوند و مستلزم وسایل خاصی هستند. دعای باران. نوعی بازی آیینی برای توقف باران [۱۱۱]
صادق همایونی، فرهنگ مردم سروستان، ج۱، ص۳۹۵-۳۹۶، تهران ۱۳۴۸ ش، ص ۴۴۳ـ۴۸۸.
[۱۱۲]
ابراهیم شکورزاده ، عقاید و رسوم عامّه مردم خراسان ، ص ۲۷۰، تهران ۱۳۴۶ ش
[۱۱۳]
ابوالقاسم فقیری، «مراسم دعای باران در گوشه و کنار فارس»، ج۱، ص۳۶-۴۰، هنر و مردم، دوره جدید، ش ۸۲ (مرداد ۱۳۴۸ش).
[۱۱۴]
دیوید لاکهارت رابرتسون لریمر، فرهنگ مردم کرمان، ج۱، ص۳۱-۳۳، چاپ فریدون وهمن، تهران ۱۳۵۳ ش، ص ۴۱ـ۵۶.
در همین مقوله بسیاری از بازیهایی را که در چهارشنبه سوری اجرا میشود، از قبیل «پریدن از روی آتش»، «قاشق زنی» و غیره، می توان ذکر کرد. بازیهایی از قبیل «تاب بازی»، «اَلاَّ کلنگ»، «طناب بازی» در تمام فصلهای سال بازی میشود. اما در روز سیزده به در همه این بازیها ممکن است انجام بگیرد. در ایام نوروز و در اوایل بهار «تخم مرغ بازی» معمول است. ۴.۴ - بازیهای نمایشیبازیهای نمایشی را معمولاً زنان در جمعهای خصوصی زنانه بازی میکنند. سنّتهای اسلامی نمایش رقص و آواز زنان را در حضور مردان منع کرده است. ۱) گل گندم. آوازها و رقصهایی که مردان با همراهان مختلط اجرا میکنند و بذرپاشی، آبیاری، درو و خرمن کردن را نشان میدهد. [۱۱۵]
ابوالقاسم انجوی شیرازی، بازیهای نمایشی، ج۱، ص۷۴ و بعد، تهران ۱۳۵۲ ش.
۲) کیه کیه در میزنه. گفتگوی دختری با مادرش که به او اجازه میدهد در را باز کند و هدایای مردهای مختلفی از قبیل قصاب، نانوا، خیاط، کفاش و غیره را بپذیرد. بروجن، کرمان، طبس، تهران، یزد. [۱۱۶]
ابوالقاسم انجوی شیرازی، بازیهای نمایشی، ج۱، ص۹۳ به بعد، تهران ۱۳۵۲ ش.
۳) قنبر سیما. گفتگوی زنی با خدمتکار سیاهش درباره زن دوم که بزودی به اهل خانه اضافه میشود. همدان، تهران [۱۱۷]
ابوالقاسم انجوی شیرازی، بازیهای نمایشی، ج۱، ص۲۴، تهران ۱۳۵۲ ش.
[۱۱۸]
علی بلوکباشی، «نمایشهای شادی آور زنانه در تهران»، ج۱، ص۲۶-۲۸، هنر و مردم، دوره جدید، ش ۲۷ (۱۳۴۳ ش).
۴.۵ - بازیهای هوشی۱) چیستان. معمایی منظوم که پرسیده میشود و باید پاسخ آن را حدس زد. ۲) دوزبازی. خطها و زاویههایی روی کاغذ ترسیم میشود و ریگها (یا مهرهها) ی مختلفی، بنابه قواعدی، روی آنها حرکت داده میشود. گلپـایگان «دوازده دوز» [۱۱۹]
محمد پروین گنابادی، ج۱، ص۵۹، بازیهای محلی ایران، تهران ۱۳۵۵ ش.
اصفهان [۱۲۰]
نوروز جمشاد، بازیهای باستانی کودکان اصفهان، ج۱، ص۱۳۷، اصفهان ۱۳۵۱ ش.
اسگرد؛ «دوازده خط دوز دوز» [۱۲۱]
منوچهر ستوده، فرهنگ سمنانی، سرخه ای، لاسگردی، سنگسری، شهمیرزادی، ص ۱۹۵، تهران ۱۳۴۲ ش.
لرستان «دوز» [۱۲۲]
حمید ایزدپناه، ج۱، ص۶۲، فرهنگ لری، تهران ۱۳۴۳ ش.
سمنان. «چارتپـه» [۱۲۳]
منوچهر ستوده، ج۱، ص۱۴۲، فرهنگ سمنانی، سرخه ای، لاسگردی، سنگسری، شهمیرزادی، ج ۱، تهران ۱۳۴۲ ش.
۳) هشت پای. مانند شطرنج و نرد، بازی تخته ای است و امروزه، در سنگسر با نامهای «رَچ ای رَچ» (طرف به طرف)، «قلعه به قلعه»، «سی و شش رچه» (سی و شش مهره ردیف شده) بازی میشود. این بازی، نبردی است که با تصرف قلعه ای با چهار دیوار و هشت برج پایان مییابد. [۱۲۴]
چراغعلی اعظمی، «هشت پای»، ج۱، ص۱۰۵-۱۰۷، آینده، سال ۱۲، ش ۴ـ۶ (تیرـ شهریور ۱۳۶۵ ش).
۴) مشاعره. نوعی بازی یا مسابقه محفلی است که در آن، شخصی بیتی شعر میخواند و شخص دیگر باید بیتی بخواند که با آخرین حرف بیت مزبور شروع میشود و به همین ترتیب تا آخر. در قدیم (چنانکه اکنون در هند و پاکستان معمول است)، یک غزل کامل باید از بر خوانده میشد. ۵) نرد. مشهورترین بازی تخته ای در ایران است. ۶) شطرنج. از دوران قدیم در ایران بازی میشود. ۵ - فهرست منابع(۱) احمد احمدی، «بازیهای شیرین سنتی»، هنر و مردم، سال ۱۳، ش ۱۴۹ (اسفند ۱۳۵۳ ش)، ص ۶۸ـ۷۰. (۲) ربیع بن احمد اخوینی، هدایه المتعلمین فی الطّب، چاپ جلال متینی، مشهد ۱۳۴۴ ش. (۳) لطف الله هنرفر، اصفهان، تهران ۱۳۴۶ ش. (۴) ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه، چاپ اسمیرنودوآ، مسکو ۱۹۶۵. (۵) ابوالقاسم انجوی شیرازی، بازیهای نمایشی، تهران ۱۳۵۲ ش. (۶) حمید ایزدپناه، فرهنگ لری، تهران ۱۳۴۳ ش. (۷) علی بلوکباشی، «دُوالک بازی و تحقیقی در واژه دوال»، هنر و مردم، دوره جدید، ش ۸۹ (۱۳۴۸ ش). (۸) علی بلوکباشی، «نمایشهای شادی آور زنانه در تهران»، هنر و مردم، دوره جدید، ش ۲۷ (۱۳۴۳ ش). (۹) محمدتقی بهار، «بازیهای ایرانی»، مجله تعلیم و تربیت، دوره ۴، ش ۱۱ (۱۳۱۲ ش)، ص ۶۴۱ـ۶۴۷، دوره ۴، ش ۱۲، ص ۷۱۱ـ۷۱۸. (۱۰) الیاس بن یوسف نظامی، خسرو و شیرین، چاپ عبدالحمید، تهران ۱۳۵۳ ش. (۱۱) محمد پروین گنابادی، بازیهای محلی ایران، تهران ۱۳۵۵ ش. (۱۲) نوروز جمشاد، بازیهای باستانی کودکان اصفهان، اصفهان ۱۳۵۱ ش. (۱۳) حسین جهانشاه، قاپ بازی در ایران، تهران ۱۳۵۰ ش. (۱۴) حسن حاتمی، «بازیهای محلی کازرون»، پیام نوین، سال ۲، ش ۲ (آبان ۱۳۳۸ ش). (۱۵) عیسی سپهبدی، «کبوتر و کبوتربازی»، راهنمای کتاب، سال ۱۴، ش ۱ـ۳ (فروردین، خرداد ۱۳۵۰). (۱۶) منوچهر ستوده، فرهنگ سمنانی، سرخه ای، لاسگردی، سنگسری، شهمیرزادی، ج ۱، تهران ۱۳۴۲ ش. (۱۷) منوچهر ستوده، فرهنگ گیلکی، تهران ۱۳۳۲ ش. (۱۸) احمد شاملو، کتاب کوچه، تهران ۱۳۶۱ ش. (۱۹) ابراهیم شکورزاده، عقاید و رسوم عامّه مردم خراسان، تهران ۱۳۴۶ ش. (۲۰) جمشید صداقت کیش، بازیهای محلی آباده، شیراز ۱۳۶۰ ش. (۲۱) محمدعلی طاهریا، ترانهها و فولکلورهای دامغان، دامغان ۱۳۴۴ ش. (۲۲) ابوالقاسم فقیری، بازیهای محلی فارس، شیراز ۱۳۵۳ ش. (۲۳) ابوالقاسم فقیری، «گوشه ای از بازیهای محلّی شیراز»، هنر و مردم، دوره جدید، ش ۸۶ و ۸۷ (۱۳۴۸ ش). (۲۴) ابوالقاسم فقیری، «مراسم دعای باران در گوشه و کنار فارس»، هنر و مردم، دوره جدید، ش ۸۲ (مرداد ۱۳۴۸ش). (۲۵) کارنامه اردشیر پاپکان، چاپ صادق هدایت، تهران ۱۳۱۸ ش. (۲۶) محمدصادق کیا، بازی و بازیچه های ایرانی در فرهنگ آنندراج و در فرهنگ برهان قاطع، تهران ۱۳۴۱ ش. (۲۷) احمد گلچین معانی، «بازیهای بُرد و باختی قرن سیزدهم»، هنر و مردم، سال ۴، ش ۱۶۴ (خرداد ۱۳۵۵). (۲۸) دیوید لاکهارت رابرتسون لریمر، فرهنگ مردم کرمان، چاپ فریدون وهمن، تهران ۱۳۵۳ ش، ص ۴۱ـ۵۶. (۲۹) محمدجعفر محجوب، «یادداشتهایی درباره کبوتر و کبوتربازی»، سخن، دوره ۱۹، ش ۲ و۳ (تیر و مرداد ۱۳۴۸ ش). (۳۰) احمدبن محمد میدانی، السامی فی الاسامی، تألیف ۵۱۸، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۵۵ ش. (۳۱) صادق هدایت، اوسانه، تهران ۱۳۱۰ ش. (۳۲) صادق همایونی، فرهنگ مردم سروستان، تهران ۱۳۴۸ ش، ص ۴۴۳ـ۴۸۸. (۳۳) صادق همایونی، گوشههایی از آداب و رسوم مردم شیراز، شیراز ۱۳۵۳ ش. (۳۷) علی بلوکباشی، فرهنگ عامه، تهران ۱۳۵۶ ش. (۳۸) هنری پاتینجر، مسافرت سند و بلوچستان: اوضاع جغرافیایی و تاریخی، ترجمه شاهپور گودرزی، تهران ۱۳۴۸ ش. (۳۹) بدیل بن علی خاقانی، دیوان، چاپ ضیاءالدین سجادی، تهران ۱۳۶۸ ش. (۴۰) بدیل بن علی خاقانی، مثنوی تحفه العراقین، چاپ یحیی قریب، تهران ۱۳۳۳ ش. (۴۱) بابا صفری، اردبیل در گذرگاه تاریخ، تهران ۱۳۵۳ ش. (۴۲) محمدبن محمد غزالی، کیمیای سعادت، چاپ احمد آرام، تهران ۱۳۴۵ ش. (۴۴) چراغعلی اعظمی، «هشت پای»، آینده، سال ۱۲، ش ۴ـ۶ (تیرـ شهریور ۱۳۶۵ ش)؛ ۶ - پانویس
۷ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائره المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بازی»، شماره۲۰۹. |