تقریظتَقْریظ، درآمد ستایشآمیز بر یک اثر همراه با تأیید و ستایش نویسنده، و نیز معرفی کتاب است. فهرست مندرجات۲ - تقریظ در اصطلاح ۲.۱ - تقریظ بگونه مقدمۀ ستایشآمیز ۲.۱.۱ - هدف از تقریظ ۲.۱.۲ - سعید نفیسی تقریظ نویس مشهور ۲.۱.۳ - تقریظی بر نگارش علیرضا نقوی ۲.۱.۴ - تقریظ بر فرهنگ آنندراج ۲.۲ - تقریظ بگونه مقدمۀ مؤلف ۲.۲.۱ - نمونه تقریظ بگونه مقدمۀ مؤلف ۲.۲.۲ - تقریظ بگونه مقدمۀ مؤلف در روزگار ما ۲.۳ - تقریظ بگونه مقدمۀ کاتب و مترجم ۲.۳.۱ - نمونه تقریظ بگونه مقدمۀ کاتب و مترجم ۳ - تقریظ منثور ۴ - تقریظبه معنی علم التقریض ۵ - فهرست منابع ۶ - پانویس ۷ - منبع ۱ - تعریف تقریظتقریظ، مصدر باب تفعیل از ریشۀ «ق، ر، ظ» در لغت به معنی مطلقِ مدح کردن و ستودن، و نیز به معنی ستودن شخص زنده، به حق یا به باطل [۱]
تاجالعروس، ذیل قرظ.
[۲]
ذیل واژه قرظ، ابن منظور، لسان العرب.
[۳]
حسین زوزنی، المصادر، ج۱، ص۵۷۰، به کوشش تقی بینش، مشهد، ۱۳۴۵ش.
است.۲ - تقریظ در اصطلاحتقریظ در اصطلاح دارای دو معنا ست: ۱. گونهای مقدمه، که به قصد معرفی ستایشآمیز یک اثر نوشته میشود و آن ۳گونه است: ۲.۱ - تقریظ بگونه مقدمۀ ستایشآمیزو آن چنان است که بر نوشته، یا بر کتاب نویسندهای، درآمدی ستایشآمیز بنویسند و ضمن مرور بر مطالب کتاب، مزایا و محاسن آن را برشمارند، بیآنکه بر معایب آن انگشت نهند و از کاستیهای آن سخن بگویند. در جریان مرور بر مطالب کتاب و ستایش آن، نویسنده نیز مورد تأیید و ستایش قرار میگیرد. نویسندۀ تقریظ، نسبت به مؤلف کتابی که بر آن تقریظ نوشته میشود، فاضلتر و مشهورتر است و در یک کلام، سِمَتِ پیشکسوتی دارد و مورد احترام اهل دانش است و به همین سبب، تأیید و ستایش وی بر اهمیت اثر میافزاید و آن را در چشم خوانندگان میآراید و ارجمند میسازد. چنین است که در کتب لغت، تقریظ با تعبیراتی چون ستودن مکتوب کسی و تصدیق نوشتن بر آن، [۴]
علیاکبر نفیسی، فرهنگ، ذیل واژه قرظ، تهران، ۱۳۴۳ش.
نوشتن درآمدی ستایشآمیز بر کتابی [۵]
لغتنا دهخدا.
[۶]
محمد معین، فرهنگ فارسی، تهران، ۱۳۷۱ش.
و نیز ستودن اثری ادبی و جز آن همراه با ستایش نویسندۀ آن [۷]
محمد تونجی، المعجم المفصل فی الادب، بیروت، ۱۴۱۳ق/۱۹۹۳م.
تعریف و تفسیر شده است.دامنۀ تقریظ نسبت به نقد (ه م) یعنی نمودن و برشمردن جنبههای مثبت و منفی یک اثر، محدودتر است، چراکه در تقریظ تنها از محاسن اثر سخن میرود، اما در نقد به محاسن و معایب آن پرداخته میشود. [۸]
انستاس ماری کرملی، لغت العرب، ج۱، ص۵۰۴، بغداد، ۱۹۱۱-۱۹۱۲م.
۲.۱.۱ - هدف از تقریظتقریظ بیشتر با هدف تشویق و معرفی نویسندگان و محققان جوان و تازهکار، بر آثار آنان نوشته میشود و نویسندۀ تقریظ ــ کـه به هر حال به گونهای سمت پیشکسوتـی دارد ــ در کار تربیت و به کمال رساندن نویسنده و محقق جوان میکوشد، و بدینسان در نشر و ترویج دانش و فرهنگ مؤثر میافتد [۹]
باستانی پاریزی، محمدابراهیم، ج۱، ص۱۰-۱۴، جامع المقدمات، تهران، معارف.
و اگر نویسنده یا محقق، تازهکار نباشد، به هر حال پایگاه علمی وی از پایگاه نویسندۀ تقریظ فروتر است.۲.۱.۲ - سعید نفیسی تقریظ نویس مشهورشماری از بزرگان دانش و ادب در روزگار ما، در کار تقریظنویسی شهرت دارند و در این میان سعید نفیسی از همه نامورتر است. از جمله نمونههای تقریظ، تقریظی است که بر مجموعۀ نعت حضرت رسول اکرم - صلیاللهعلیهوآلهوسلم- در شعر فارسی، گردآوردۀ ضیاءالدین دهشیری نوشته شده، و در آن ضمن اشاره به مدایح پیامبر- صلیاللهعلیهوآلهوسلم- در زبان عربی ، از روزگار کعب بن زهیر (د ۲۴ق) تا روزگار حاضر، اقدام مؤلف در کار گردآوری مدایح پیامبر- صلیاللهعلیهوآلهوسلم- در شعر فارسی ستوده شده است. [۱۰]
جلالالدین همایی، مقدمه بر نعت حضرت رسول اکرم در شعر فارسی، ج۱، ص۱-۲، به کوشش ضیاءالدین دهشیری، تهران، ۱۳۴۸ش.
۲.۱.۳ - تقریظی بر نگارش علیرضا نقویچنین است تقریظی که بر تذکرهنویسی فارسی در هند و پاکستان، نگارش علیرضا نقوی نوشته آمده است. در این تقریظ، نویسنده، ضمن به دست دادن گزارشی کوتاه از رابطۀ فرهنگی ایران و هند، بهویژه در دوران اسلامی [۱۱]
پرویز خانلری، «تقریظ»، ج۱، ص۱۴-۱۶، تذکرهنویسی فارسی در هند و پاکستان، علیرضا نقوی، تهران، ۱۳۴۳ش.
و تأکید بر بصیرت نویسندۀ تذکره و تقدیر از «همت، دقت، فضل و احاطۀ مؤلف دانشمند بر موضوع کتاب»، اثر این سان معرفی شده است: «این کتاب جامع که با شوق و کوشش فراوان تدوین شده، و همۀ نکات دقیق علمی در تدوین آن مراعات گردیده است، برای همۀ محققان و علاقهمندان به تاریخ ادبیات فارسی سودمند و مغتنم است». [۱۲]
پرویز خانلری، «تقریظ»، ج۱، ص۱۶، تذکرهنویسی فارسی در هند و پاکستان، علیرضا نقوی، تهران، ۱۳۴۳ش.
[۱۳]
احمد مجدالاسلام کرمانی، «تقریظ»، ج۱، ص۵، کلیات آثار ادیب قاسمی کرمانی، به کوشش ایرج افشار، کرمان، ۱۳۷۲ش.
[۱۴]
احمد مهدیون، «تقریظ و شرح حال مؤلف»، ج۱، ص «ب» ـ «ج»، دیوان شکیب اصفهانی، اصفهان، ۱۳۲۹ش.
[۱۵]
جنابپور، «تقریظ و شرح مختصری از احوال مؤلف»، ج۱، ص «ز» ـ «ط»، دیوان شکیب اصفهانی، اصفهان، ۱۳۲۹ش.
۲.۱.۴ - تقریظ بر فرهنگ آنندراجتقریظهایی که بر فرهنگ آنندراج نوشتهاند، نیز درخور توجه است. [۱۶]
محمد پادشاه آنندراج، به کوشش محمد دبیرسیاقی، ج۷، ص۴۶۹۲، تهران، ۱۳۳۶ش.
مقدمههای نوشته شده بر شاهنامۀ فردوسی را هم میتوان نوعی تقریظ به شمار آورد. [۱۷]
محمد قزوینی، بیست مقاله، ج۱، ص۵، به کوشش عباس اقبال آشتیانی و ابراهیم پورداود، تهران، ۱۳۶۳ش.
۲.۲ - تقریظ بگونه مقدمۀ مؤلفاز مقدمۀ مؤلف بر اثر خویش نیز میتوان به تقریظ تعبیر کرد. در مقدمهای که مؤلف بر اثر خود مینویسد، غالباً به نکاتی چند از اینگونه اشاره میشود: پیشینۀ تحقیق، هدف از تألیف، و گزارشی کوتاه از مباحث و مسائلی که در کتاب مورد بحث واقع شده است. در آثار قدما چنین مقدمههایی با توحید آغاز میشود و با نعت پیامبر - صلیاللهعلیهوآلهوسلم- ادامه مییابد و سپس مسائلی طرح میشود که به موضوع کتاب ارتباط دارد. ۲.۲.۱ - نمونه تقریظ بگونه مقدمۀ مؤلفچنانکه در مخزن الاسرار به دنبال توحید و نعت و ستایش خلفا، از سخن منظوم و منثور و برتری سخن منظوم بر منثور و نیز از مسائلی در باب پرورش دل به عنوان جلوهگاه حقیقت، سخن به میان میآید [۱۸]
نظامی گنجوی، مخزن الاسرار، ج۱، ص۲-۶۹، به کوشش وحید دستگردی، تهران، ۱۳۱۳ش.
یا در گلستان، خواننده نخست با وصفی مبتنی بر توحید با شیوهای بدیع و سپس با نعت پیامبر - صلیاللهعلیهوآلهوسلم- مواجه میشود [۱۹]
کلیات سعدی، به کوشش محمدعلی فروغی، ج۱، ص۲۸-۲۹، تهران، ۱۳۶۳ش.
و آنگاه از سبب تألیف کتاب، در ۶۵۶ ق/۱۲۵۸م آگاهی مییابد. [۲۰]
کلیات سعدی، به کوشش محمدعلی فروغی، ج۱، ص۳۰-۳۶، تهران، ۱۳۶۳ش.
چنین است مقدمۀ بوستان که آن نیز با توحید آغاز میشود، با نعت پیامبر- صلیاللهعلیهوآلهوسلم- ادامه مییابد، با «ذکر سبب نظم کتاب» و مدح ابوبکر بن سعد بن زنگی و ستایش سعد بن ابیبکر بن سعد [۲۱]
کلیات سعدی، به کوشش محمدعلی فروغی، ج۱، ص۲۰۱-۲۱۰، تهران، ۱۳۶۳ش.
به پایان میرسد.بدین ترتیب در آثار قدما ۳ رکن اصلی مقدمه عبارت است از: توحید، نعت و بیان سبب تألیف. [۲۲]
محمد نصیرالدین طوسی، اساس الاقتباس، ج۱، ص۳، به کوشش محمدتقی مدرس رضوی، تهران، ۱۳۶۷ش.
[۲۳]
علی تاجالحلاوی، دقایق الشعر، ج۱، ص۱-۲، به کوشش محمدکاظم امام، تهران، ۱۳۴۱ش.
[۲۴]
حسین خوارزمی، شرح فصوص الحکم، ج۱، ص۳-۶، به کوشش نجیب مایل هروی، تهران، ۱۳۶۴ش.
۲.۲.۲ - تقریظ بگونه مقدمۀ مؤلف در روزگار مادر مقدمههایی که مؤلفان در روزگار ما بر کتابهای خود مینویسند، رکن اول، با ذکر نام خدا یا آوردن بیتی که متضمن معنای توحید است، تحقق مییابد و رکن سوم، یعنی سبب تألیف، همراه با گزارشی از محتوای کتاب با شیوهای نو و متناسب با روزگار کنونی رعایت میگردد. [۲۵]
محمد معین، مفرد و جمع، ج۱، ص۱-۴، تهران، ۱۳۴۰ش.
[۲۶]
حسین خطیبی، فن شعر، ج۱، ص۱۱-۲۱، تهران، ۱۳۶۶ش.
[۲۷]
محمدرضا شفیعی کدکنی، صور خیال در شعر فارسی، ج۱، ص۳-۶، تهران، ۱۳۵۰ش.
۲.۳ - تقریظ بگونه مقدمۀ کاتب و مترجمکاتبان نسخ و مترجمان متون، گاه بر کتابی که بازنویسی یا ترجمه میکردهاند، مقدمهای مینوشتهاند. این مقدمه که گونهای تقریظ به شمار میآید، نیز درآمدی است ستایشآمیز که در آن، کاتب یا مترجم به ستایش نویسنده و کتاب وی میپردازد و بدین ترتیب پایگاه والای نویسنده و ارجمندی اثر وی را پیش چشم خوانندگان میآورد و به گونهای ضمنی و کنایی از اهمیت و ارزش کار خود که همانا کتابت یا ترجمۀ اثر است، سخن میگوید. ۲.۳.۱ - نمونه تقریظ بگونه مقدمۀ کاتب و مترجمسخنان ستایشآمیز مترجم کلیله و دمنه ، نصرالله منشی ، در تقریظ (مقدمه) خود، بر ترجمۀ فارسی این کتاب از عربی، نمونهای از اینگونه تقریظ محسوب میشود: «...در جمله، بدان نسخت (نسخۀ کلیله و دمنه) الفی افتاد و به تأمل و تفکر، محاسن این کتاب بهتر جمال داد و رغبت در مطالعۀ آن، زیادت گشت، که پس از کتب شرعی در مدتِ عمر عالَم از آن پُرفایدهتر کتابی نکردهاند. بنای ابواب آن بر حکمت و موعظت، و آنگه آن را در صورت هزل فرا نموده، تا چنانکه خواص مردمان برای شناختن تجارب بدان مایل باشند، عوام به سبب هزل هم بخوانند و به تدریج آن حکمتها در مزاج ایشان متمکّن گردد» . پیدا ست که نویسندۀ تقریظ، ضمن مرور اجمالی بر مطالب و محتوای کلیله، مزایا و محاسن آن را برای عوام و خواص باز نموده، و بدینسان، آشکارا، کتاب و به گونهای ضمنی، نویسنده یا نویسندگان آن را ستوده است. ۲. معرفی کتاب: و آن نیز گونهای تقریظ است که برای معرفی کتاب از دیدگاهی مثبت و از منظری ستایشآمیز و تحسینبرانگیز صورت میپذیرد. اینگونه تقریظ ــ که گونهای معرفی و تبلیغ در روزگار ما به شمار میآید ــ در آغاز یا در پایان کتاب و بیشتر بر رو یا پشت جلد و نیز در مطبوعات نوشته میشود. [۲۸]
وهبه، مجدی و کامل مهندس، ج۱، ص۱۱۶، معجم المصطلحات العربیة، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
نویسندۀ گونۀ نخست، ظاهراً ناشر کتاب و در واقع نویسندۀ کتاب است که آن را از زبان ناشر مینویسد. اینگونه تقریظ، نوشتهای است کوتاه، مشتمل بر ستایش مضمون و محتوای کتاب و اهمیت آن و نیز بیان علل و عواملی که نویسنده را به نوشتن کتاب، و ناشر را به چاپ و انتشار آن برانگیخته است. گونۀ دوم این قبیل تقریظها را ناقدان و معرفیکنندگان کتاب مینویسند و در مطبوعات منتشر میسازند. مضمون و محتوای اینگونه تقریظها هم شبیه مضمون و محتوای معرفیهایی است که از زبان ناشر نوشته میشود و نقد در معنای دقیق و درست آن به شمار نمیآید؛ بلکه گونهای معرفی ستایشآمیز اثر محسوب میشود. [۲۹]
محمد تونجی، المعجم المفصل فی الادب، ج۱، ص۲۷۳، بیروت، ۱۴۱۳ق/۱۹۹۳م.
[۳۰]
احمد سیاح، لغتنامه یا فرهنگ سیاح، ج۳، ص۱۵۷۷، تهران، ۱۳۶۴ش.
بر این اساس میتوان بخش معرفی کتاب را، چنان که در برخی از نشریات طرح میشود، نیز گونهای تقریظ به شمار آورد. [۳۱]
جهان کتاب، تهران، ج۱، ص۵۰-۵۶، ۱۳۸۳ش، شم ۱۸۱، س ۹، شم ۱.
۳ - تقریظ منثورتقریظها بیشتر منثور است و گاه نثری است آمیخته به نظم، [۳۲]
جنابپور، «تقریظ و شرح مختصری از احوال مؤلف»، ج۱، ص «ز» ـ «ط»، دیوان شکیب اصفهانی، اصفهان، ۱۳۲۹ش.
اما در میان تقریظها، گاه تقریظ منظوم نیز دیده میشود که در آن، کار ستایش از اثر، از مؤلف و نیز از ناشر به زبان نظم بیان شده است. [۳۳]
محمدعلی پروانه، ج۱، ص «و»، «د»، تقریظ بر دیوان شکیب اصفهانی، اصفهان، ۱۳۲۹ش.
۴ - تقریظبه معنی علم التقریضتقریظ گذشته از آنکه در معنای مقدمۀ ستایشآمیز و معرفی کتاب به کار میرود، دارای معنای دیگری نیز هست و آن، علم التقریض (علم التقریظ) و یا علم القَرْض (ه م) است که یکی از علوم ادبی محسوب میشود. ۵ - فهرست منابع(۱) محمد پادشاه آنندراج، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۳۶ش. (۲) ابن منظور، لسان العرب. (۳) باستانی پاریزی، محمدابراهیم، جامع المقدمات، تهران، معارف. (۴) محمدعلی پروانه، تقریظ بر دیوان شکیب اصفهانی، اصفهان، ۱۳۲۹ش. (۵) علی تاجالحلاوی، دقایق الشعر، به کوشش محمدکاظم امام، تهران، ۱۳۴۱ش. (۶) تاجالعروس. (۷) محمد تونجی، المعجم المفصل فی الادب، بیروت، ۱۴۱۳ق/۱۹۹۳م. (۸) جنابپور، «تقریظ و شرح مختصری از احوال مؤلف»، دیوان شکیب اصفهانی، اصفهان، ۱۳۲۹ش. (۹) جهان کتاب، تهران، ۱۳۸۳ش، شم ۱۸۱، س ۹، شم ۱. (۱۰) پرویز خانلری، «تقریظ»، تذکرهنویسی فارسی در هند و پاکستان، علیرضا نقوی، تهران، ۱۳۴۳ش. (۱۱) حسین خطیبی، فن شعر، تهران، ۱۳۶۶ش. (۱۲) حسین خوارزمی، شرح فصوص الحکم، به کوشش نجیب مایل هروی، تهران، ۱۳۶۴ش. (۱۳) حسین زوزنی، المصادر، به کوشش تقی بینش، مشهد، ۱۳۴۵ش. (۱۴) کلیات سعدی، به کوشش محمدعلی فروغی، تهران، ۱۳۶۳ش. (۱۵) احمد سیاح، لغتنامه یا فرهنگ سیاح، تهران، ۱۳۶۴ش. (۱۶) محمدرضا شفیعی کدکنی، صور خیال در شعر فارسی، تهران، ۱۳۵۰ش. (۱۷) محمد قزوینی، بیست مقاله، به کوشش عباس اقبال آشتیانی و ابراهیم پورداود، تهران، ۱۳۶۳ش. (۱۸) انستاس ماری کرملی، لغت العرب، بغداد، ۱۹۱۱-۱۹۱۲م. (۱۹) لغتنا دهخدا. (۲۰) احمد مجدالاسلام کرمانی، «تقریظ»، کلیات آثار ادیب قاسمی کرمانی، به کوشش ایرج افشار، کرمان، ۱۳۷۲ش. (۲۱) محمد معین، فرهنگ فارسی، تهران، ۱۳۷۱ش. (۲۲) محمد معین، مفرد و جمع، تهران، ۱۳۴۰ش. (۲۳) احمد مهدیون، «تقریظ و شرح حال مؤلف»، دیوان شکیب اصفهانی، اصفهان، ۱۳۲۹ش. (۲۴) نصرالله منشی، مقدمه بر کلیله و دمنه، به کوشش مجتبی مینوی، تهران، ۱۳۴۵ش. (۲۵) محمد نصیرالدین طوسی، اساس الاقتباس، به کوشش محمدتقی مدرس رضوی، تهران، ۱۳۶۷ش. (۲۶) نظامی گنجوی، مخزن الاسرار، به کوشش وحید دستگردی، تهران، ۱۳۱۳ش. (۲۷) علیاکبر نفیسی، فرهنگ، تهران، ۱۳۴۳ش. (۲۸) وهبه، مجدی و کامل مهندس، معجم المصطلحات العربیة، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م. (۲۹) جلالالدین همایی، مقدمه بر نعت حضرت رسول اکرم در شعر فارسی، به کوشش ضیاءالدین دهشیری، تهران، ۱۳۴۸ش. ۶ - پانویس
۷ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «تقریظ»، ج۱۶، ص۶۰۳۱. ردههای این صفحه : سبکهای شعر | کتاب شناسی
|