حقحق، وصف و مصدری پر بسامد در قرآن و حدیث و متون فقهی، دالّ بر راستی و واقعیت میباشد. این واژه در فلسفه و عرفان نیز کاربرد فراوان دارد. فهرست مندرجات۱.۱ - بررسی لغوی واژه«حق» ۱.۱.۱ - مهمترین کاربردهای ریشه«حقق» ۱.۱.۲ - مشتقات اسمی وفعلی ریشه«حقق» ۱.۱.۳ - سابقه استعمال ریشه«حق» ومشتقاتش ۱.۲ - وجوه استعمال واژه«حق» درقرآن ۱.۲.۱ - آیات دال برعینیت خدا و«حق» ۱.۲.۲ - استلزام دریافت مفهوم حق،به اثبات توحیدحق ۱.۲.۳ - عینیت قول خدا با فعل او ۱.۲.۴ - دلالت واژه«حق» برعقیده ۱.۲.۵ - عارفان به«حق» درقرآن ۱.۲.۶ - اتصاف افعال انسان به صفت حق ۱.۲.۷ - چیرگی دین حق برسایر ادیان ۱.۲.۸ - دلالت حقوقی واژه«حق» درقرآن ۱.۲.۹ - دلالت واژه«حق» برتأکید درقرآن ۱.۳ - وجوه استعمال واژه«حق» درحدیث ۱.۳.۱ - آثار و برکات شناخت حق ۱.۳.۲ - لزوم عمل به حق وپایداری برآن ۱.۳.۳ - صفات اهل حق در روایات شیعی ۱.۳.۴ - تقابل دولت حق بادولت باطل در روایات ۱.۳.۵ - معانی حقوقی واژه«حق» در روایات ۱.۳.۶ - بزرگترین حق خدا بربنده ۲ - فهرست منابع ۳ - پانویس ۴ - منبع ۱ - واژه «حق» در لغت و قرآن و حدیث۱.۱ - بررسی لغوی واژه«حق»برای ریشه حق، دو معنای اصلی ذکر شده است: یکی استحکام و استواری، چنان که «ثوب محقَّق» به معنای لباس یا پارچه ای با بافت محکم است؛ و دیگری موافقت و مطابقت، چنان که به حفره ای که پاشنه در، در آن قرار میگیرد و میچرخد «حِقِّ الباب» و به محل اتصال دو استخوان «حُق» می گویند. [۱]
اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربیة، ذیل واژه «حَق»، چاپ احمد عبد الغفور عطار، بیروت، چاپ افست تهران ۱۳۶۸ش.
[۲]
ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، ذیل واژه «حَق».
[۳]
حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ذیل واژه «حَق»، چاپ محمد سیدکیلانی، تهران، ۱۳۳۲ش.
۱.۱.۱ - مهمترین کاربردهای ریشه«حقق»مهم ترین کاربرد های ریشه «ح ق ق»، نخست مصدر های «حق» و «حقیقت» به معنای واقعیت است و دوم، صفت حق است در وصف اعتقاد یا حکمی که با واقعیت مطابقت دارد. [۴]
حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ذیل واژه «حَق»، چاپ محمد سید کیلانی، تهران، ۱۳۳۲ش.
برای یافتن تفاوت های معنایی و کاربردی حق و صدق میتوانیم از کتب لغت بهره جوییم. [۵]
اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربیة، ذیل واژه «حَق»، چاپ احمد عبد الغفور عطار، بیروت، چاپ افست تهران ۱۳۶۸ش.
[۶]
ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، ذیل واژه «حَق».
[۷]
محمد اعلی بن علی تهانوی، کشاف اصطلاحات الفنون، ج۱، ص۳۲۹، بیروت، دار صادر.
[۸]
توشی هیکو ایزوتسو، مفاهیم اخلاقی - دینی در قرآن، ج۱، ص۹۷، مونترال ۱۹۶۶.
۱.۱.۲ - مشتقات اسمی وفعلی ریشه«حقق»مشتقات اسمی و فعلی ریشه «ح ق ق» بر مفاهیم مختلف مادّی و انتزاعی دلالت دارد که مشهور ترین این معانی عبارتاند از: نقیض باطل، موجود ثابت و انکار ناپذیر، نامی برای خدا (الحق)، وجوب، شایستگی، یقین، نصیب و بهره، خالص و محض هر شیء، وسط شیء، استوار و ظاهر ساختن، هر نوع بلوغ و رسیدن مانند رسیدن شتر بچه به وضعی که بتوان بر او بار برد، فربه شدن شتر، طلوع خورشید، کامل شدن بهار و معانی ای با شهرت کمتر چون پرچم، سفر شبانه، خانه عنکبوت و ظرفی که بتوان بر روی آن حکاکی نمود. [۹]
خلیل بن احمد، کتاب العین، ذیل واژه «حَق»، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۹.
[۱۰]
محمد بن احمد ازهری، تهذیب اللغة، ذیل واژه «حَق»، ج ۳، چاپ عبدالحلیم نجار، قاهره.
[۱۱]
اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربیة، ذیل واژه «حَق»، چاپ احمد عبد الغفور عطار، بیروت، چاپ افست تهران ۱۳۶۸ش.
[۱۲]
ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، ذیل واژه «حَق».
[۱۳]
ابن اثیر، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، ذیل واژه «حَق»، چاپ محمود محمد طناحی و طاهر احمد زاوی، بیروت ۱۳۸۳/۱۹۶۳، چاپ افست قم ۱۳۶۴ش.
[۱۴]
ابن منظور، لسان العرب، ذیل واژه «حَق».
[۱۵]
محمد بن محمد زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ذیل واژه «حَق»، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴.
۱.۱.۳ - سابقه استعمال ریشه«حق» ومشتقاتشریشه «حق» و برخی مشتقات آن، در زبان عرب پیش از اسلام متداول بوده [۱۶]
دانشنامه جهان اسلام، چاپ دوم، ذیل واژه «حَق»، توسط د ب مک دونالد–EE Calverley.
[۱۷]
ادوین کالورلی، "اهل حق (حقیقت)، ج۱، ص۶۰، " جهان اسلام ۱۹۶۴.
و دست کم در معانی اصلیِ واقعیت و راستی [۱۸]
مُفَضَّل بن محمد مُفَضَّل ضَبّی ، المُفَضَّلیات، ج۱، ص۱۳۱، شعر ثعلبة بن صعیر، چاپ احمد محمد شاکر و عبد السلام محمد هارون، قاهره ۱۳۸۳/ ۱۹۶۳.
و بهره یا نصیب [۱۹]
مُفَضَّل بن محمد مُفَضَّل ضَبّی، المُفَضَّلیات، ج۱، ص۳۵۶، شعر معاویه بن مالک، چاپ احمد محمد شاکر و عبد السلام محمد هارون، قاهره ۱۳۸۳/ ۱۹۶۳.
در اشعار و مَثَلها به کار رفته است.همچنین، دو واژه حاکی از نام خدا، به صورت حق و حقت، در کتیبه های جنوب عربستان یافته شده است. [۲۰]
دانشنامه جهان اسلام، چاپ دوم، ذیل واژه «حَق»، توسط د ب مک دونالد–EE Calverley.
[۲۱]
ادوین کالورلی، "اهل حق (حقیقت)، ج۱، ص۶۰، " جهان اسلام ۱۹۶۴.
در برخی دیگر از زبان های سامی باستانی، مانند عبری، کنعانی، آرامی و سریانی، اصلِ «ح ق» به صورتها و معانی گوناگون رایج بوده و در کتاب مقدّس عبری، ۲۵۰ واژه از این ریشه آمده است. [۲۲]
ادوین کالورلی، "اهل حق (حقیقت)، ج۱، ص۵۶ـ۵۷، " جهان اسلام ۱۹۶۴.
[۲۳]
ویلهلم گزنیوس، واژگان عبری و چالدی گزنیوس به کتاب مقدس عهد عتیق، ج۱، صCCCI، ذیل "ppπ"، لندن ۱۸۸۴.
در «عهد قدیم»، اشتقاق های حق ("PPπ") به معنای حک کردن بر چوب، سنگ یا فلز [۲۴]
ابن منظور، لسان العرب، ذیل «حق».
[۲۵]
محمد بن محمد زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ذیل «حق»، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴.
اشتقاق های حُق و حَقه به معنای ظرفی که بتوان بر آن حکاکی کرد، ثبت کردن، ترسیم کردن، مقرر کردن، فرمان، قانون، سنّت متداول یا رسم مربوط به خدا یا انسان ها، طبیعتِ اشیا، حقوق و امتیاز به کار رفته است، [۲۶]
دانشنامه جهان اسلام، چاپ دوم، ذیل واژه «حَق»، توسط د ب مک دونالد–EE Calverley.
[۲۷]
ادوین کالورلی، "اهل حق (حقیقت)، ج۱، ص۵۶ـ۵۷، " جهان اسلام ۱۹۶۴.
[۲۸]
ویلهلم گزنیوس، واژگان عبری و چالدی گزنیوس به کتاب مقدس عهد عتیق، ج۱، صCCCI، ذیل "ppπ"، لندن ۱۸۸۴.
اما در میان همه زبان های سامی، گسترده ترین حوزه معنایی و کامل ترین و عالی ترین معانی حق و مشتقات آن را در زبان عربی میتوان یافت که نه فقط بر افعال و اشیای مادّی، بلکه بر کیفیات، صفات و واقعیات غیر مادّی نیز دلالت دارد. [۲۹]
ادوین کالورلی، "اهل حق (حقیقت)، ج۱، ص۵۷، " جهان اسلام ۱۹۶۴.
[۳۰]
ادوین کالورلی، "اهل حق (حقیقت)، ج۱، ص۵۹، " جهان اسلام ۱۹۶۴.
۱.۲ - وجوه استعمال واژه«حق» درقرآنواژه «حَق» و مشتقات آن در قرآن ۲۸۷ بار، در حوزه های معنایی گوناگون، به کار رفته است. [۳۱]
محمد فؤاد عبد الباقی، المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم، ذیل واژه «حَق»، قم ۱۳۸۰ش.
مهم ترین زمینه معنایی واژه «حَق» در قرآن، مربوط به مفاهیم وجود و هستی است. مطابق آیات قرآن، مصداق کامل و منشأ اصلی حق، خداوند است. علاوه بر این، «الحق» یکی از «اسماء الحسنی» است. ۱.۲.۱ - آیات دال برعینیت خدا و«حق»آیاتی که خدا را عین حق دانسته یا با وصف حق توصیف کرده در دو زمینه اصلی بیان شده است: دسته نخست آیاتی که بر قدرت عظیم خدا به عنوان منشأ هر ایجاد و تغییر و تحول در عالم هستی تأکید میکند، مانند آیات مربوط به «مراحل خلقت» انسان و تدبیر امور او، تدبیر روز و شب و تسخیر موجودات. دسته دوم آیات مربوط به بعث، بازگرداندن انسان به سوی خدا و شهادت اعضا و جوارح بر اعمال انسان است. در آیات دسته نخست، حق در مقابل باطل ــ یعنی همان بتها و معبود های مشرکان و هر گونه اختراع بی بنیاد ــ به معنای امری بسیار واقعی و نیرویی زنده مطرح میشود که در همه فرایند های زندگی و مرگ در جهان هستی سریان دارد [۴۶]
توشی هیکو ایزوتسو، مفاهیم اخلاقی - دینی در قرآن، ج۱، ص۹۷ـ۹۸، مونترال ۱۹۶۶.
و این حقیقتی است که به تصریح دسته دوم آیات، در آخرت بر همگان، حتی کافران و مشرکان، نیز آشکار میشود.تفسیر این حوزه معنایی حق، در آثار مفسران، عموماً صبغه های فلسفی دارد، چنان که مفسران، حق را در این آیات به معنای موجود ثابتی دانستهاند که نمیتوان در وجود او تردید کرد و هیچ گونه باطلی، از نقص و تغییر و فنا، در او راه ندارد. در تحلیل این معنا، فخر رازی [۴۸]
محمد بن عمر فخر رازی، التفسیر الکبیر، ذیل سوره رعد آیه ۱۴، قاهره، چاپ افست تهران.
توضیح میدهد که موجود، یا عدم میپذیرد و باطل میشود، یا عدم و بطلان ندارد و بنابراین، واجب الوجود شایسته ترین موجودی است که میتوان او را حق نامید.او یگانه موجود مطلق، غنی و قائم به ذات است که هستی همه موجودات دیگر از اوست و همه مسخَّر و نیازمند اویند و اوست که نظام حق را در عالم جاری میسازد. [۴۹]
محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره طه آیه ۱۱۴، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.
[۵۰]
زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره حج آیه ۶.
[۵۱]
طبرسی، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ذیل سوره انعام آیه ۶۲.
[۵۲]
محمد بن عمر فخر رازی، التفسیر الکبیر، ذیل سوره حج آیه ۶، قاهره، چاپ افست تهران.
[۵۳]
محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ذیل سوره حج آیه ۶، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
[۵۴]
طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره حج آیه ۶.
هم نشینی وصف حق با صفات ولایت، علوّ، سلطنت و مالکیت خدا در آیات متعدد، مؤید این معناست. ۱.۲.۲ - استلزام دریافت مفهوم حق،به اثبات توحیدحقمفسران با این استدلال که هستی همه موجودات، جز خدا، به باطل، یعنی نقص و تغییر فنا، آمیخته است، [۵۹]
محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ذیل سوره یونس آیه ۵۳، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
[۶۰]
طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره انبیاء آیه ۲۴.
نشان میدهند که دریافت حقیقت ِ مفهوم حق، مستلزم اثبات توحید حق است.به این بیان که حقِ حقیقی و محض، که به هیچ باطلی مشوب نیست، یگانه و همان ذات احدیت است؛ از همین رو، در تعابیر قرآنی «لاتَقُولوا علی اللّهِ اِلّا الحقَّ» و «لَه دَعَوةُ الحَقِّ»، قول حق و دعوت حق را همان اعتقاد به توحید، تنزیه خدا از شریک یا ادای عبارت تهلیل دانسته اند. [۶۳]
طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره رعد آیه ۱۴.
[۶۴]
محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره رعد آیه ۱۴، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.
[۶۵]
زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره نساء آیه ۱۷۱.
[۶۶]
طبرسی، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ذیل سوره رعد آیه ۱۴.
چون از حق محض، جز حق صادر نمیشود، همه افعال خدا در قرآن با تعبیر «بالحق» وصف میشود، از خلقت آسمان ها و زمین و خورشید و ماه تا ارسال رُسُل، نزول قرآن بر پیامبر، خروج پیامبر از مدینه برای جنگ بدر، نزول فرشتگان، نزول عذاب، داوری در روز قیامت و موارد متعدد دیگر. به رغم یکسانی تعبیر به کار رفته در این آیات، مفسران معانی مختلفی برای آن ذکر کردهاند که وجه اشتراک بیشتر آنها، توصیف این افعال به حکمت، به معنای فعل دارای هدف و غایت صحیح، یا وقوع حتمی است. [۸۱]
محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره آل عمران آیه ۴، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.
[۸۲]
محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره انعام آیه ۷۳، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.
[۸۳]
محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره یونس آیه ۵، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.
[۸۴]
محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره شوری آیه ۱۷، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.
[۸۵]
زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره آل عمران آیه ۴.
[۸۶]
زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره انعام آیه ۷۳.
[۸۷]
زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره یونس آیه ۵.
[۸۸]
زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره شوری آیه ۱۷.
[۸۹]
طبرسی، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ذیل سوره آل عمران آیه ۴.
[۹۰]
طبرسی، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ذیل سوره انعام آیه ۷۳.
[۹۱]
طبرسی، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ذیل سوره یونس آیه ۵.
[۹۲]
طبرسی، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ذیل سوره شوری آیه ۱۷.
[۹۳]
طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره آل عمران آیه ۴.
[۹۴]
طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره انعام آیه ۷۳.
[۹۵]
طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره یونس آیه ۵.
[۹۶]
طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره شوری آیه ۱۷.
۱.۲.۳ - عینیت قول خدا با فعل اوبراساس آیات قرآن، «قول خدا» نیز، که عین فعل اوست، حق است. [۱۰۰]
طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن ذیل سوره انعام آیه ۷۳.
علامه طباطبائی [۱۰۱]
طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره احزاب آیه ۴.
حق بودن قول خدا را به این معنا دانسته است که اگر از چیزی خبر دهد، مطابق با خبر الهی واقع میشود و اگر حُکمی را انشا کند، آثاری که با مصلحت واقعی مطابقت دارد، بر آن مترتب میشود.مفسران، اطلاق «حق» بر قرآن یا توصیف نزول آن به «حق» را در آیات متعدد به همین معنا دانسته اند. [۱۰۷]
زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره آل عمران آیه ۳.
[۱۰۸]
زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره انعام آیه ۱۱۴.
[۱۰۹]
زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره اسراء آیه ۱۰۵.
[۱۱۰]
زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره زخرف آیه ۳۰ـ۳۱.
[۱۱۱]
زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره محمد آیه ۲.
[۱۱۲]
طبرسی، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ذیل سوره آل عمران آیه ۳.
[۱۱۳]
طبرسی، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ذیل سوره انعام آیه ۱۱۴.
[۱۱۴]
طبرسی، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ذیل سوره اسراء آیه ۱۰۵.
[۱۱۵]
طبرسی، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ذیل سوره زخرف آیه ۳۰ـ۳۱.
[۱۱۶]
طبرسی، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ذیل سوره محمد آیه ۲.
[۱۱۷]
محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره آل عمران آیه ۳، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.
[۱۱۸]
محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره انعام آیه ۱۱۴، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.
[۱۱۹]
محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره اسراء آیه ۱۰۵، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.
[۱۲۰]
محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره زخرف آیه ۳۰ـ۳۱، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.
[۱۲۱]
محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره محمد آیه ۲، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.
همچنین، ترکیب اضافی «قَوْلَ الحَقِّ» درباره حضرت عیسی علیهالسلام، عموماً تعبیری دیگر از «کلمة اللّه» تفسیر میشود [۱۲۵]
زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره مریم آیه ۳۴.
[۱۲۶]
محمد بن عمر فخر رازی، التفسیر الکبیر، ذیل سوره مریم آیه ۳۴، قاهره، چاپ افست تهران.
که به نحوه خاص خلقت حضرت عیسی به واسطه یک کلمه خدا ــ کُن ــ مربوط است. [۱۲۸]
زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره مریم آیه ۳۴.
[۱۲۹]
طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره مریم آیه ۳۴.
وعده های الهی، که از بارزترین مصادیق قول خداوند هستند، در آیات متعدد، با تعبیر «اِنَّ وَعْدَ اللّهِ حَقٌّ» وصف شده اند. حق بودن وعده های الهی، مانند نصرت و اعزاز دین پیامبر، برگشت انسانها به سوی پروردگارشان، ثواب و عقاب یا برگرداندن موسی به مادرش، به معنای وقوع حتمی آن هاست. [۱۳۷]
محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره یونس آیه ۴، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.
[۱۳۸]
محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره یونس آیه ۵۵، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.
[۱۳۹]
محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره هود آیه ۴۵، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.
[۱۴۰]
محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره قصص آیه ۱۳، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.
[۱۴۱]
محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره روم آیه ۶۰، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.
[۱۴۲]
محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره لقمان آیه ۳۳، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.
[۱۴۳]
محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره غافر آیه ۵۵، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.
[۱۴۴]
زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره یونس آیه ۴.
[۱۴۵]
زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره یونس آیه ۵۵.
[۱۴۶]
زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره هود آیه ۴۵.
[۱۴۷]
زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره قصص آیه ۱۳.
[۱۴۸]
زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره روم آیه ۶۰.
[۱۴۹]
زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره لقمان آیه ۳۳.
[۱۵۰]
زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره غافر آیه ۵۵.
همچنین تعابیری مانند «حَقَّ عَلَیهِمُ القَولُ»، «حَقَّ عَلیهِ کلمةُ العَذابِ» و مشابه این ها، حاکی از محقق شدن قولِ وعیدی خداوند درباره گمراهی و عذاب کافران در دنیا و آخرت است. ۱.۲.۴ - دلالت واژه«حق» برعقیدهواژه «حَق»، در دلالتی معرفتی، وصفی است برای عقیده، [۱۵۷]
حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ذیل واژه «حَق»، چاپ محمد سید کیلانی، تهران، ۱۳۳۲ش.
از این وجه، حوزه معنایی دیگر حق در قرآن، در زمینه عقیده و فعل انسان است.در آیات متعدد، عقیده مطابق با واقع، حق نامیده شده است. [۱۶۰]
حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ذیل واژه «حَق»، چاپ محمد سیدکیلانی، تهران، ۱۳۳۲ش.
[۱۶۱]
محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره حج آیه ۶، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.
[۱۶۲]
محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره فرقان آیه ۲۶، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.
[۱۶۳]
طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره انبیاء آیه ۱۸
[۱۶۴]
طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره رعد آیه ۱۷.
در این معنا حق مقابل «ظن» و «ضلال» قرار میگیرد. [۱۶۷]
زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره یونس آیه ۳۵.
مثال معروف حق و باطل در آیه ۱۷ سوره رعد بیان میکند که موضع انسانها در برابر حقیقت متفاوت است؛ برخی حق بودنِ حقایقی چون قرآن را درمی یابند و برخی نسبت به آن کور و چشم بسته اند. مطابق این تمثیل، از آبی که خدا از آسمان فرو میفرستد، دشتها به قدر خود مقداری از آب را در خود روان میکنند و کف زائد را سیل میبرد. همچنین زیور آلاتی که در آتش گداخته میشود، ماده خالصی دارد که باقی میماند و پس ماندههایی که بی فایده است. [۱۶۹]
ابو الفتوح رازی، روض الجِنان و روح الجَنان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره رعد آیه ۱۷، چاپ محمدجعفر یاحقی و محمد مهدی ناصح، مشهد ۱۳۶۵ـ۱۳۷۶ش.( برای تعداد مثالها در این آیه)
[۱۷۰]
سیوطی، الدّر المنثور فی التفسیر بالمأثور، ذیل سوره رعد آیه ۱۷.( برای تعداد مثالها در این آیه)
در این تمثیل، ویژگی مهم و مؤکد حق، ثبات و منشأ آثار بودن است و خصوصیت باطل، ظاهر نمایی و بی ثمری است. [۱۷۱]
محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره رعد آیه ۱۷، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.
[۱۷۲]
محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ذیل سوره رعد آیه ۱۷، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
به همین ترتیب، در عالم هستی، موجودی حق است که ثابت باشد و هرچه ناپایدار و میرا باشد، از این جهت، باطل است. [۱۷۳]
طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره رعد آیه ۱۷.
براین اساس، اگر انسان معتقد به چیزی باشد که وجود خارجی ندارد، یا برای موجودات، خواص وجودی ای فرض کند که فاقد آن باشند، مانند استقلال یا بقا برای موجودات ممکن الموجود، یا اعتقاد به تجسد یافتن خدا در شخص انسانی، این عقاید باطل است. [۱۷۴]
عبد الرزاق کاشی، شرح فصوص الحکم، ج۱، ص۳۰۳، چاپ مجید هادی زاده، تهران ۱۳۸۳ش.
[۱۷۵]
طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره رعد آیه ۱۷.
[۱۷۶]
توشی هیکو ایزوتسو، تصوف و تائویسم: یک مطالعه مقایسه ای از مفاهیم کلیدی فلسفی، ج۱، ص۳۳، توکیو ۱۹۸۳.
۱.۲.۵ - عارفان به«حق» درقرآنقرآن افراد خاصی را به عنوان کسانی که حق (به طور خاص، حق بودنِ قرآن) را در مییابند، معرفی کرده است: کسانی که از جانب خدا به ایشان علم داده شده، صاحبان خردهای ناب، برخی از اهل کتاب، و مؤمنان. این افراد به احوال اشک ریختن از سر معرفت حق، ایمان آوردن، نرم دلی و دارا بودن بصیرت، وصف شده اند. ۱.۲.۶ - اتصاف افعال انسان به صفت حقعلاوه بر حوزه معرفت، به بیان علامه طباطبائی [۱۸۸]
طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره رعد آیه ۱۷.
در حوزه افعال انسانها نیز هر فعل هنگامی حق است که با غایت و نتیجه ای که برایش مقرر شده است (مانند سیری برای خوردن)، هماهنگ باشد، در غیر این صورت، فعل باطل است.ظاهرآ تعبیر «بِغَیرِالحقّ» در توصیف برخی افعال انسانها از همین باب است؛ افعالی چون غلوّ در دین، بَغیْ (ظلم)، بیرون راندن مؤمنان از سرزمینشان و فَرَح. تعبیر «یا اَیها النّاسُ اِنَّما بَغیکُم عَلی اَنفُسِکُم» در آیه ۲۳ [[|سوره یونس]]، و تأکید بر اینکه عذاب قوم مستکبر عاد در آخرت خوار کننده تر از عذاب دنیوی آنهاست، دلالتی ضمنی است بر اینکه این گونه اعمال، انسانها را به هدف و غایتی که در پی آناند نمیرساند. چون در عالم وجود، حقِ مطلق فقط خداوند است و تنها اوست که به سوی حق هدایت میکند و دستیابی انسان به حقیقت در اندیشه و کردار، جز با پیروی از دین حق میسر نیست. ۱.۲.۷ - چیرگی دین حق برسایر ادیاندین حق، که همان اسلام است، [۲۰۱]
محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره توبه آیه ۲۹۹، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.
[۲۰۲]
محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره توبه آیه ۳۳۹، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.
[۲۰۳]
محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره صف آیه ۹، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.
[۲۰۴]
زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره توبه آیه ۲۹.
[۲۰۵]
زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره توبه آیه ۳۳.
[۲۰۶]
زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره صف آیه ۹.
[۲۰۷]
طبرسی، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ذیل سوره توبه آیه ۲۹.
[۲۰۸]
طبرسی، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ذیل سوره توبه آیه ۳۳.
[۲۰۹]
طبرسی، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ذیل سوره صف آیه ۹.
[۲۱۰]
محمد بن عمر فخر رازی، التفسیر الکبیر، ذیل سوره توبه آیه ۲۹، قاهره، چاپ افست تهران.
[۲۱۱]
محمد بن عمر فخر رازی، التفسیر الکبیر، ذیل سوره توبه آیه ۳۳، قاهره، چاپ افست تهران.
[۲۱۲]
محمد بن عمر فخر رازی، التفسیر الکبیر، ذیل سوره صف آیه ۹، قاهره، چاپ افست تهران.
به دلیل موافقت با فطرت و سنّت تکوین، انسانها را در دنیا و آخرت به سعادت میرساند [۲۱۳]
طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره توبه آیه ۲۹.
[۲۱۴]
طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره محمد آیه ۲.
و به اراده الهی سرانجام بر همه ادیان چیره میگردد. قرآن در آیات متعدد، به تمثیل یا به تصریح، از پیروزی نهایی حق بر باطل خبر میدهد و انسانها را از معارضه با حق، کتمان حق، در هم آمیختن حق و باطل و تکذیب حق بازمی دارد. چون گاهی حق، مدتی پوشیده میماند و مهلت دادن به باطل از سنّت های الهی است و غلبه ظاهری باطل و دشواری التزام به حق ممکن است به یأس و تردید اهل حق بینجامد، [۲۳۱]
طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره انبیاء آیه ۱۸.
در آیات متعدد، فرمان صبر به پیامبر، با تأکید بر حق بودن وعده های الهی قرین گشته و تواصی به حق، در کنار تواصی به صبر، از صفات مؤمنان شمرده شده است. ۱.۲.۸ - دلالت حقوقی واژه«حق» درقرآنگذشته از دو حوزه معنایی وجود شناسانه و معرفت شناسانه، واژه «حَق» در قرآن با دو دلالت حقوقی نیز به کار رفته است: یکی به معنای عمل یا تکلیفی که برعهده فرد است و بر انجام دادن آن تأکید شده است، مانند وصیت کردن یا رعایت بهره زوجه از سوی زوج در احکام طلاق، و دیگری به معنای نصیب یا بهره ای که متعلق به فرد خاصی است، مانند آیاتی که به دادن حق خویشاوندان، مسکینان و در راه ماندگان امر میکند، یا نگاه داشتن بهره ای معین از اموال را برای سائل و محروم، از ویژگی های نمازگزاران و متقین برمی شمارد. ۱.۲.۹ - دلالت واژه«حق» برتأکید درقرآنواژه «حَق» در قرآن در یک ساختار نحوی ویژه ــ مثل: «یتلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ»، «اِتَّقُوا اللّهَ حَقَّ تُقاتِهِ» ــ، برای تأکید بر انجام دادن کاری به نحو کامل و شایسته به کار رفته است؛ مانند تلاوت کتاب خدا، رعایت تقوای الهی، شناختن قدر خدا و جهاد. تعبیر حَقُّ الیقین نیز، که بعدها از مهم ترین اصطلاحات عرفانی شد، دوبار در قرآن به کار رفته است. اضافه حق به یقین در این ترکیب، اضافه بیانیه و برای تأکید بر حقانیت قرآن و راستی اخبار قیامت و وقوع حتمی آن است. [۲۵۵]
طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره واقعه آیه ۹۵.
[۲۵۶]
طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره حاقه آیه ۵۱.
[۲۵۷]
محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره واقعه آیه ۹۵، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.
[۲۵۸]
محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره حاقه آیه ۵۱، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.
[۲۵۹]
زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره واقعه آیه ۹۵.
[۲۶۰]
زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره حاقه آیه ۵۱.
[۲۶۱]
طبرسی، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ذیل سوره واقعه آیه ۹۵.
[۲۶۲]
طبرسی، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ذیل سوره حاقه آیه ۵۱.
۱.۳ - وجوه استعمال واژه«حق» درحدیثدر جوامع حدیثی، درباره شناخت حق، استواری در راه حق و تقابل آن با باطل، مطالب بسیاری آمده است. ۱.۳.۱ - آثار و برکات شناخت حقبنابر روایات، شناخت حق از نشانه های بصیرت و دانایی است. همچنین کمال عقل در پیروی از حق و تواضع در برابر آن نهفته است. در مقابل، پیروی از هوای نفس، فراموشی آخرت و کثرتِ نزاع جاهلانه، از جمله عواملی است که انسان را از حق باز میدارد. [۲۶۷]
علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، نهج البلاغة، خطبه ۴۲، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم.
[۲۶۸]
علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، نهج البلاغة، خطبه ۸۴، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم.
[۲۶۹]
علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، نهج البلاغة، حکمت ۳۱، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم.
طبق حدیثی از پیامبر اکرم، راه معرفت حق، معرفت نفس، راه موافقت با حق، مخالفت با نفس، راه رسیدن به رضایت حق، سخط بر نفس، راه رسیدن به حق، هجرت از نفس، راه طاعت حق، عصیان بر نفس، راه ذکر حق، فراموش کردن نفس و راه قرب به حق و انس با آن، دوری و وحشت از نفس است. [۲۷۱]
ابن ابی جمهور، عوالی اللئالی العزیزیة فی الاحادیث الدینیة، ج۱، ص۲۴۶، چاپ مجتبی عراقی، قم ۱۴۰۳۱۴۰۵/ ۱۹۸۳۱۹۸۵.
همچنین در حدیثی منسوب به علی علیهالسلام، معروف به «حدیث حقیقت»، امام در پی پرسش مُصرّانه کمیل بن زیاد از چیستی حقیقت، در چند عبارت عرفانی آن را وصف میکند. ۱.۳.۲ - لزوم عمل به حق وپایداری برآندر احادیث بر لزوم عمل به حق و پایداری بر آن بسیار تأکید شده است، حتی اگر پیامدهایی سخت، مانند قطعه قطعه شدن یا سوزانده شدن، داشته باشد. علی علیهالسلام به فرزند خود سفارش میکند برای حق به هر دشواری ای وارد شود و شکیبایی ورزیدن در راه حق را نیکوترین خصلت برمی شمارد. [۲۷۵]
علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، نهج البلاغة، نامه ۳۱، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم.
قرین گشتن سفارش التزام به حق با توصیه به صبر، دشواری پایداری در راه حق را به خوبی نشان میدهد. [۲۷۶]
علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، نهج البلاغة، نامه ۵۳، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم.
بنابر حدیثی از امام باقر علیهالسلام، «اِصبِر عَلَی الحَقِّ وَ اِن کان مُرّاً» وصیتِ همه امامان بوده است. البته به تصریح امام علی علیهالسلام، حق به رغم سنگینی، گوارا، و باطل در عین سبکی، بد فرجام است و اهل حق مدتی کوتاه در سختی و مدتی طولانی در عافیت و آسایش اند. [۲۷۸]
علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، نهج البلاغة، چاپ صبحی صالح، حکمت ۳۷۶، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم.
احادیث بسیاری نیز درباره لزوم بازگو کردن حق حتی در مواردی که به ضرر فرد باشد، و همچنین گفتن حق در رضا و غضب، وارد شده است. [۲۸۰]
احمد بن علی نسائی، سنن النسائی، ج۳، ص۵۵، بشرح جلال الدینسیوطی، بیروت ۱۳۴۸/۱۹۳۰.
[۲۸۱]
ابن حِبّان، صحیح ابن حبّان، ج۲، ص۷۹، بترتیب ابن بلبان، چاپ شعیب ارنؤوط، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳.
[۲۸۲]
ابن بابویه، کتاب الخصال، ج۲، ص۵۲۶، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۲ش.
[۲۸۳]
الاختصاص، (منسوب به) محمد بن محمد مفید، ج۱، ص۳۲، چاپ علی اکبر غفاری، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
براساس حدیث مشهور نبوی، برترین جهاد، گفتن کلام حق در برابر سلطانِ جائر است. [۲۸۴]
ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ج۳، ص۱۹، بیروت، دارصادر.
[۲۸۵]
ابن ماجه، سنن ابن ماجة، ج۲، ص۱۳۳۰، چاپ محمد فؤاد عبد الباقی، (قاهره ۱۳۷۳/ ۱۹۵۴)، چاپ افست (بیروت).
[۲۸۶]
علی بن حسام الدین متقی، کنز العُمّال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۱۵، ص۹۲۳، چاپ بکری حیانی و صفوة سقا، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
برخی از خطبه های حضرت علی علیهالسلام، بر آمیختگی مداوم حق و باطل و در نتیجه لزوم افشای باطل برای جلوه گر ساختن حق دلالت دارد. در کلام علی علیهالسلام این وضعیت شبهه ناک، جولانگاه شیطان برای استیلا یافتن بر اهل باطل خوانده شده، اما در عین حال بر این نکته تأکید شده است که دوستان خدا به لطف حق و با هدایت نور یقین، نجات مییابند. [۲۸۷]
علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، نهج البلاغة، خطبه ۳۸، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم.
[۲۸۸]
علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، نهج البلاغة، خطبه ۵۰، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم.
[۲۸۹]
علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، نهج البلاغة، خطبه ۱۰۴، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم.
۱.۳.۳ - صفات اهل حق در روایات شیعیاز جمله مسائلی که در احادیث شیعی بسیار مورد توجه قرار گرفته، توصیف اهل حق است. براساس این روایات، امامان علیهمالسلام با حقاند و حق با آنهاست، امر ایشان حق است و هر قضاوت حقی نزد آنهاست. [۲۹۰]
محمد بن حسن صفار قمی، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد «ص»، ج۱، ص۴۹، چاپ محسن کوچه باغی تبریزی، قم ۱۴۰۴.
[۲۹۲]
ابن ابی زینب، الغیبة، ج۱، ص۷۷، چاپ فارس حسون کریم، قم ۱۴۲۲.
علی علیهالسلام تصریح میکند که رایت حق در دست اهل بیت علیهمالسلام است و تنها راه رستگاری، همراهی با آنان و پیروی از آنان است. [۲۹۴]
علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، نهج البلاغة، خطبه ۸۷، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم.
[۲۹۵]
علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، نهج البلاغة، خطبه ۱۰۰، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم.
[۲۹۶]
علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، نهج البلاغة، خطبه ۲۳۹، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم.
همچنین نقل شده که دین حق دین همراه با ولایت است و روی گردانی از ولایت اهل حق مایه هلاک است. اگرچه سخن مشهور علی علیهالسلام («اِعرِف الحَقَ تَعرِف اَهلَهُ») به «حارث بن حوط» در جنگ جمل، [۲۹۹]
احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۳۹، چاپ محمد باقر محمودی، بیروت ۱۳۹۴/۱۹۷۴.
[۳۰۰]
یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۱۰.
[۳۰۲]
محمد بن حسن طوسی، الامالی، ج۱، ص۶۲۶، قم ۱۴۱۴.
بر این دلالت دارد که شناختن حق بر شناختن اهلِ آن مقدّم است؛ اما در احادیث متعددی از رسول خدا، که در کتاب های فریقین آمده است، علی علیهالسلام و عمار یاسر، صراحتاً معیار شناخت حق و اهل آن معرفی شده اند. [۳۰۳]
سلیمان بن احمد طبرانی، المعجم الکبیر، ج۱۰، ص۹۶، چاپ حمدی عبد المجید سلفی، چاپ افست بیروت ۱۴۰۴.
[۳۰۴]
ابن بابویه، الامالی، ج۱، ص۸۳، قم ۱۴۱۷.
[۳۰۵]
ابن عبد البرّ، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج۳، ص۱۱۳۹، چاپ علی محمد بجاوی، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۹۲.
[۳۰۶]
ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج۲، ص۲۹۷، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۵۱۳۸۷/ ۱۹۶۵۱۹۶۷، چاپ افست بیروت.
مضمون این روایات، که به وقوع اختلاف و نبرد میان مسلمانان پس از رحلت پیامبر اشاره دارد، در واقع به مسلمانان کمک میکرد که در فضایی که حق و باطل به هم آمیخته بود، حق را از باطل تمییز دهند. ۱.۳.۴ - تقابل دولت حق بادولت باطل در روایاتدر احادیث شیعی به تقابل دولت حق با دولت باطل نیز اشاره شده و مصداق اَتمِّ دولت حق، دولت قائم آل محمد علیهالسلام دانسته شده است که در آن حق و عدلْ ظاهر، دل ها به هم نزدیک، و حدود الهی اجرا میشود و حق به اهلش بازمی گردد. [۳۰۹]
ابن ابی زینب، الغیبة، ج۱، ص۳۳۴، چاپ فارس حسون کریم، قم ۱۴۲۲.
[۳۱۰]
ابن بابویه، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص۶۴۶، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۳ش.
۱.۳.۵ - معانی حقوقی واژه«حق» در روایاتواژه «حَق» در بسیاری از احادیث بر معنای حقوقی دلالت دارد. این معنا در ابعاد گوناگون (مانند حق خدا بر انسان، حق اعضا و جوارح و حقوق متقابل انسانها در مناسبات اجتماعی) مطرح میشود. براساس روایات، منشأ تمامی حقوق، حق خدا بر بندگان است، [۳۱۱]
علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، نهج البلاغة، خطبه ۲۱۶، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم.
که از جمله آنها عبادت خالصانه و اطاعت خدا، شریک نگرفتن برای او و تقوای الهی است. [۳۱۳]
علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، نهج البلاغة، حکمت ۱۹۱، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم.
[۳۱۴]
علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، نهج البلاغة، خطبه ۲۱۶، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم.
[۳۱۵]
محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج۳، ص۲۱۶، (چاپ محمد ذهنی افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
[۳۱۶]
محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی و هوالجامع الصحیح، ج۴، ص۱۳۶، چاپ عبدالوهاب عبداللطیف، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.
اگرچه به گفته علی علیهالسلام حق خدا بر بندگان، موجب ایجاد حق متقابل برای بنده نمیشود، اما در صورت التزام بنده به حقوق الهی، خداوند از سر فضل بر خود لازم کرده است به او پاداشی دو چندان دهد [۳۱۸]
علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، نهج البلاغة، خطبه ۲۱۶، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم.
و امر دنیا و آخرتش را کفایت و او را از عذاب رها کند. [۳۱۹]
علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، نهج البلاغة، خطبه ۲۱۶، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم.
[۳۲۰]
محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج۳، ص۲۱۶، (چاپ محمد ذهنی افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
اما در مناسبات انسانها هر حقی موجب به وجود آمدن حقی برای طرف متقابل میشود. [۳۲۲]
علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، نهج البلاغة، خطبه ۲۱۶، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم.
از مجموع احادیث چنین برمی آید که صاحبان حقوق بسیارند، از آن جملهاند والدین، فرزند، همسر (حقوق خانواده)، همسایه (جار)، مهمان، برادر، و دوست. صاحبان حقوق فقط انسانها نیستند. براساس روایات، اعضای بدن و فرایض دینی (مانند نماز، حج، روزه و صدقه) نیز بر انسان حق دارند. [۳۲۳]
محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی و هوالجامع الصحیح، ج۲، ص۳۱۵، چاپ عبدالوهاب عبداللطیف، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.
[۳۲۴]
محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی و هوالجامع الصحیح، ج۳، ص۲۲۳، چاپ عبدالوهاب عبداللطیف، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.
[۳۲۵]
محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی و هوالجامع الصحیح، ج ۴، ص ۳۳، چاپ عبدالوهاب عبداللطیف، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.
[۳۲۶]
محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی و هوالجامع الصحیح، ج ۴، ص ۳۳۸، چاپ عبدالوهاب عبداللطیف، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.
[۳۲۷]
احمد بن علی نسائی، سنن النسائی، ج۴، ص۲۱۱، بشرح جلال الدینسیوطی، بیروت ۱۳۴۸/۱۹۳۰.
مجموعه مفصّل و جامعی از این حقوق در رساله ای کوتاه از امام سجاد علیهالسلام، به نام «رسالة الحقوق»، آمده است (رسالة الحقوق). مطابق این رساله، منشأ تمامی حقوق، حقی است که خدا بر بندگان دارد. ۱.۳.۶ - بزرگترین حق خدا بربندهبزرگ ترین حق خدا بر بنده، عبادت خالصانه و شرک نورزیدن به اوست. براساس این حق اصلی، در هر نعمتی، حقی بر بندگان واجب شده است، که همه این حقوق اهمیت یکسانی ندارند. به تصریح [[|امام علی]] علیهالسلام، [۳۳۰]
علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، نهج البلاغة، خطبه ۲۱۶، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم.
عظیم ترین حقی که خدا بر انسانها واجب ساخته، حقوق متقابل حاکم و مردم است.همچنین بنابر سخن امام علی علیهالسلام، [۳۳۱]
علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، نهج البلاغة، خطبه ۹۱، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم.
نهایت حق خدا بر بنده، شناختن خدا تنها از طریق قرآن و سنّت رسول اکرم است.۲ - فهرست منابع(۱) علاوه بر قرآن. (۲) ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۵ـ۱۳۸۷/ ۱۹۶۵ـ۱۹۶۷، چاپ افست بیروت. (۳) ابن ابی جمهور، عوالی اللئالی العزیزیة فی الاحادیث الدینیة، چاپ مجتبی عراقی، قم ۱۴۰۳ـ۱۴۰۵/ ۱۹۸۳ـ۱۹۸۵. (۴) ابن ابی زینب، الغیبة، چاپ فارس حسون کریم، قم ۱۴۲۲. (۵) ابن اثیر، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، چاپ محمود محمد طناحی و طاهر احمد زاوی، بیروت ۱۳۸۳/۱۹۶۳، چاپ افست قم ۱۳۶۴ش. (۶) ابن بابویه، الامالی، قم ۱۴۱۷. (۷) ابن بابویه، کتاب الخصال، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۲ش. (۸) ابن بابویه، کتاب مَن لایحضُرُه الفقیه، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۴۱۴. (۹) ابن بابویه، کمال الدین و تمام النعمة، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۳ش. (۱۰) ابن حِبّان، صحیح ابن حبّان، بترتیب ابن بلبان، چاپ شعیب ارنؤوط، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳. (۱۱) ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، بیروت، دارصادر. (۱۲) ابن شعبه، تحف العقول عن آل الرسول صلی اللّه علیهم، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۳ش. (۱۳) ابن عبد البرّ، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، چاپ علی محمد بجاوی، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۹۲. (۱۴) ابن فارس، معجم مقاییس اللغة. (۱۵) ابن ماجه، سنن ابن ماجة، چاپ محمد فؤاد عبد الباقی، (قاهره ۱۳۷۳/ ۱۹۵۴)، چاپ افست (بیروت). (۱۶) ابن منظور، لسان العرب. (۱۷) ابو الفتوح رازی، روض الجِنان و روح الجَنان فی تفسیر القرآن، چاپ محمدجعفر یاحقی و محمد مهدی ناصح، مشهد ۱۳۶۵ـ۱۳۷۶ش. (۱۸) الاختصاص، (منسوب به) محمد بن محمد مفید، چاپ علی اکبر غفاری، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۲/۱۹۸۲. (۱۹) محمد بن احمد ازهری، تهذیب اللغة، ج ۳، چاپ عبدالحلیم نجار، قاهره. (۲۰) محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، (چاپ محمد ذهنی افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱. (۲۱) احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، چاپ محمد باقر محمودی، بیروت ۱۳۹۴/۱۹۷۴. (۲۲) محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی و هوالجامع الصحیح، چاپ عبدالوهاب عبداللطیف، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳. (۲۳) محمد اعلی بن علی تهانوی، کشاف اصطلاحات الفنون، بیروت، دار صادر. (۲۴) اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربیة، چاپ احمد عبد الغفور عطار، بیروت، چاپ افست تهران ۱۳۶۸ش. (۲۵) خلیل بن احمد، کتاب العین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۹. (۲۶) حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، چاپ محمد سیدکیلانی، تهران، ۱۳۳۲ش. (۲۷) محمد بن محمد زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴. (۲۸) زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل. (۲۹) سیوطی، الدّر المنثور فی التفسیر بالمأثور. (۳۰) محمد بن حسن صفار قمی، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد «ص»، چاپ محسن کوچه باغی تبریزی، قم ۱۴۰۴. (۳۱) طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن. (۳۲) سلیمان بن احمد طبرانی، کتاب الدعاء، چاپ مصطفی عبد القادر عطا، بیروت ۱۴۱۳. (۳۳) سلیمان بن احمد طبرانی، المعجم الکبیر، چاپ حمدی عبد المجید سلفی، چاپ افست بیروت ۱۴۰۴. (۳۴) طبرسی، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن. (۳۵) طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن. (۳۶) محمد بن حسن طوسی، الامالی، قم ۱۴۱۴. (۳۷) محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت. (۳۸) عبد الرزاق کاشی، شرح فصوص الحکم، چاپ مجید هادی زاده، تهران ۱۳۸۳ش. (۳۹) علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، نهج البلاغة، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم. (۴۰) محمد بن عمر فخر رازی، التفسیر الکبیر، قاهره، چاپ افست تهران. (۴۱) محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵. (۴۲) کلینی، الکافی. (۴۳) علی بن حسام الدین متقی، کنز العُمّال فی سنن الاقوال و الافعال، چاپ بکری حیانی و صفوة سقا، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹. (۴۴) مجلسی، بحارالانوار. (۴۵) محمد فؤاد عبد الباقی، المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم، قم ۱۳۸۰ش. (۴۶) مُفَضَّل بن محمد مُفَضَّل ضَبّی، المُفَضَّلیات، چاپ احمد محمد شاکر و عبد السلام محمد هارون، قاهره ۱۳۸۳/ ۱۹۶۳. (۴۷) محمد بن محمد مفید، الامالی، چاپ حسین استاد ولی و علی اکبر غفاری، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳. (۴۸) احمد بن علی نسائی، سنن النسائی، بشرح جلال الدینسیوطی، بیروت ۱۳۴۸/۱۹۳۰. (۴۹) یعقوبی، تاریخ الیعقوبی. (۵۰) ادوین کالورلی، "اهل حق (حقیقت)، " جهان اسلام ۱۹۶۴. (۵۱) دانشنامه جهان اسلام، چاپ دوم، ذیل واژه «حَق»، توسط د ب مک دونالد–EE Calverley. (۵۲) ویلهلم گزنیوس، واژگان عبری و چالدی گزنیوس به کتاب مقدس عهد عتیق، لندن ۱۸۸۴. (۵۳) توشی هیکو ایزوتسو، مفاهیم اخلاقی - دینی در قرآن، مونترال ۱۹۶۶. (۵۴) توشی هیکو ایزوتسو، تصوف و تائویسم: یک مطالعه مقایسه ای از مفاهیم کلیدی فلسفی، توکیو ۱۹۸۳؛ ۳ - پانویس
۴ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «حق در لغت و قرآن و حدیث»، شماره۶۳۲۱. |