تنجز تکلیفتنجز تکلیف به مرحله قطعیت تکلیف بعد از علم مکلَّف به آن اطلاق میشود. ۱ - معنای تنجز تكلیفتنجز تکلیف ، به مرحله اى گفته میشود که تکلیف بعد از داشتن ملاک و تعلق اراده مولا به آن ، انشا شده و در حق مکلف قطعیت پیدا مى کند و او نمى تواند از به جا آوردن آن شانه خالى کند ، زیرا در این مرحله ، اگر بدون عذر از انجام تکلیف خوددارى نماید ، مستحق مؤاخذه و عقاب ، و اگر آن را انجام دهد ، مستحق ثواب مى گردد . ۲ - توضیح مطلبتکلیف و حکم داراى مراتبى است: ۱ ـ مرحله اقتضا: مرحله ـ دارا بودن ـ مصلحت و مفسده ؛ یعنى قانونگذار امرى را بررسى نموده و آن را داراى مصلحت و یا مفسده مى بیند ؛ ۲ ـ مرحله انشا: بعد از شوق اکید مولا به چیزى که برخاسته از مصلحت فعل یا ترک آن است ، نوبت به مرحله قانونگذارى مى رسد ؛ یعنى شى ء داراى مصلحت را واجب و شى ء داراى مفسده را حرام مى نماید ؛ ۳ ـ مرحله فعلیت: مرحله فرا رسیدن زمان اجراى قانونى که قبلا" جعل گردیده ، که لازمه آن ابلاغ قانون به مکلفان است ؛ ۴ ـ مرحله تنجز: مرحله اى که قانون به مکلف رسیده و او عذرى براى انجام ندادن آن ندارد . در این مرحله ، توجه تکلیف به مکلف قطعى مى گردد ؛ یعنى بر انجام آن ثواب و بر ترک آن عقاب و مؤاخذه _ در صورتى که از تکالیف الزامى باشد _ مترتب میشود . در کتاب " کفایة الاصول " آمده است: " ثم لا یذهب علیک ان التکلیف ما لم یبلغ مرتبة البعث و الزجر لم یصر فعلیا ، و ما لم یصر فعلیا لم یکد یبلغ مرتبة التنجز و استحقاق العقوبة على المخالفة و ان کان ربما یوجب موافقته استحقاق المثوبة " ۳ - پانویس
۴ - منبعفرهنگنامه اصول فقه، تدوین توسط مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، ص۳۶۵، برگرفته از مقاله «تنجز تکلیف». |