جاماسب حکیمجاماسب حکیم، نام دانشمند نیمه افسانه ای ایران پیش از اسلام میباشد. ۱ - معنای لغویواژة جاماسب از دو جزء جامَ و اَسْپَ تشکیل شده است [۱]
بارتولومه، ستون۶۰۷.
[۲]
مایرهوفر، ج۱، جزوة۱، ص۵۵.
جزء دوم همان اسب فارسی است اما از معنای جزء اول آگاهی دقیقی وجود ندارد. بنا به نظر احتمالی برخی نویسندگان، این نامِ مرکّب میتواند به معنای دارنده، راننده یا مهارکننده اسب، [۳]
پانویس۱، منصور رستگار فسائی، ج۱، ص۳۰۱، فرهنگ نامهای شاهنامه.
دارنده اسب یدک [۴]
هاشم رضی، دانشنامة ایران باستان، ج۲، ص۶۸۳.
و یا دارنده اسب درخشان [۵]
پانویس۱، منصور رستگار فسائی، ج۱، ص۳۰۱، فرهنگ نامهای شاهنامه.
باشد. در متون ایران پیش از اسلام این نام به صورتهای یاماسپ، جاماسب [۶]
بارتولومه، ستون۶۰۷.
[۷]
مایرهوفر، ج۱، جزوة۱، ص۵۵.
[۸]
نیبرگ، بخش ۲، ص۱۰۶.
و زاماسپ [۹]
بدرالزمان قریب، فرهنگ سغدی، ج۱، ص۴۵۴.
و در متون پس از اسلام نیز به صورتهایی چون جاماسب، [۱۰]
طبری، تاریخ، ج۱، ص۵۶۴.
[۱۱]
مجمل التواریخ و القصص، ج۱، ص۶۶.
جاماس، جاماسپ و جامسف ضبط شده است [۱۲]
وولرس، ج۱، ص۵۰۰.
[۱۳]
یوستی، ص۱۰۹.
۲ - دو شخص با نام جاماسببر اساس منابع تاریخی و اسطوره ای، دو شخص با نام جاماسب وجود داشته اند، اما درهم آمیخته شدن برخی گزارشها درباره این دو، به آشفتگی در شناسایی آنان انجامیده است. از این دو، یکی جاماسب، برادر قباد اول (پادشاه ساسانی) بود که در دوره کوتاهی پس از قباد، در ایران پادشاهی کرد (تقریباً بین سالهای ۴۹۶ تا ۴۹۹ میلادی) و دیگری، داماد زردشت و یکی از نخستین گروندگان به او بود. بنا بر سنّت زردشتی، این جاماسب، برادر فَرْشوشْتَر (از اشراف زادگان ایرانی) بود که در آغاز دعوت زردشت به او گروید. این دو برادر، وزیر کی گشتاسپ بودند و کی گشتاسپ پادشاهی بود که زردشت دین خود را به او عرضه کرد [۱۴]
یشت ها، ج۲، ص۸۸، پانویس ۱.
با این حال، در متون اسلامی نسب جاماسب را با چند واسطه به منوچهر، پادشاه افسانه ای ایران، رسانده اند. در مواردی نیز جاماسب حکیم همان جاماسب برادر کیقباد دانسته شده است، [۱۷]
مجمل التواریخ و القصص، ج۱، ص۲۹.
[۱۸]
ابن بلخی، ج۱، ص۲۳.
اما جاماسب حکیم نه این جاماسب، بلکه وزیر گشتاسپ بوده است.۳ - پیشگویی جاماسبدر اوستا [۱۹]
یشت ها، ج۲، ص۸۸.
[۲۰]
یسنا گاثاها، ج۱، ص۱۶۶، مجموعة اوستا.
از این جاماسب (وزیر گشتاسپ) یاد و شخصیت او ستوده شده است. مجموعه پیش بینی هایی به او منسوب است که در موارد متعدد در متنهای ایران پیش از اسلام ذکر شده است [۲۱]
یادگار زریران، متون پهلوی، ج۱، ص۴۹ـ۶۳.
[۲۲]
ایاتکار ژاماسپیک، ص۳۱ـ۷۷.
[۲۳]
جاماسبی، ترجمة فارسی، ص۸۰ـ۹۰.
این پیش گوییها مجموعاً در بارة جنگ گشتاسپ شاه با ارجاسپ تورانی، آنچه در رستاخیز اتفاق خواهد افتاد و مدت پادشاهی پادشاهان ایران پس از گشتاسپ تا مسلمان شدن مردم ایران است. [۲۴]
احمد تفضلی، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، ج۱، ص۱۷۲ـ۱۷۳.
گزارشی از پیشگویی جاماسب درباره جنگ گشتاسپ و ارجاسپ در آثار دقیقی [۲۵]
جاماسبی، ترجمة فارسی، ص۶۲ـ۶۷.
و فردوسی [۲۶]
ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه فردوسی، ج۶، ص۸۷ ـ۹۵، ج۶.
ذکر شده است. بر اساس نوشته های این دو و نویسندگانی از اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم، از جمله زکریا قزوینی ، جاماسب ستاره شناس (منجم) بوده است. همچنین در منابع متعدد به او لقب «عالم» داده شده، در حالی که در منابع پیش از اسلام [۳۱]
ایاتکار ژاماسپیک، ص۳۴.
[۳۲]
جاماسبی، متن اوستایی، ص۵۹.
[۳۳]
جاماسبی، متن پهلوی، ص۸۰.
[۳۴]
یادگار زریران، متون پهلوی، ج۱، ص۵.
همه جا از جاماسب با لقب بیدخش یاد شده است. مودی در ترجمة خود از کتاب جاماسبی [۳۵]
جاماسبی، متن پهلوی، ص۸۰ ـ۸۱.
بیدخش را حکیم ترجمه کرده است. اما در برخی از ترجمه های متون پهلوی، از جمله یادگار زریران [۳۶]
یادگار زریران، متون پهلوی، ج۱، ص۵۲.
و ایاتکار ژاماسپیک [۳۷]
ایاتکار ژاماسپیک، ص۳۴.
، بیدخش به همین صورت باقیمانده و برای آن ترجمه ای ذکر نشده است.۴ - القاب جاماسبدر دیگر متون ایران پیش از اسلام از جاماسب با لقب دَستوبَر (دستور) [۳۸]
یوستی، ص۱۰۹.
و نیز موبدانْموبد [۳۹]
زادسپرم، گزیده های زادسپرم، ج۱، ص۳۶.
یاد شده است. در بعضی متون دوره اسلامی [۴۰]
ابوریحان بیرونی، آثارالباقیة، ج۱، ص۲۱۳.
[۴۱]
محمدبن موسی دمیری، حیاة الحیوان الکبری، ج۱، ص۱۷۵.
لقب خاصی برای او نیامده و کهن ترین جاهایی که از او با عنوان جاماسب حکیم یاد شده، فارس نامه ابن بلخی [۴۲]
ابن بلخی، ج۱، ص۲۳.
و مجمل التواریخ و القصص [۴۳]
مجمل التواریخ و القصص، ج۱، ص۴۶۳.
است که هر دو متعلق به قرن ششم اند. این نوشتهها در آثار نویسندگان قرن سیزدهم به بعد [۴۴]
عبدالحسین فیلسوف الدوله، مطرح الانظار فی تراجم الاطباء الاعصار و فلاسفة الامصار، ج۱، ص۳۲۳ـ۳۲۴.
[۴۵]
محمدنصیربن جعفر فرصت شیرازی، آثارالعجم، ج۱، ص۲۳ـ۲۴.
تأثیر کرده و از او با عنوان جاماسب حکیم یاد شده است. [۴۶]
دابار، ص۵۷ـ۶۱.
به نوشته فیلسوف الدوله ، [۴۷]
عبدالحسین فیلسوف الدوله، مطرح الانظار فی تراجم الاطباء الاعصار و فلاسفة الامصار، ج۱، ص۳۲۳.
جاماسب حکیم در قرن ششم پیش از میلاد میزیسته است، اما نالینو [۴۸]
کارلو آلفونسو نالینو، علم الفلک، ج۱، ص۲۱۳.
اصولاً منکر وجود شخصیت جاماسب شده و آثار منتسب به او را از جمله نوشته های گروهی منجم دروغگوی دوره اسلامی دانسته است.۵ - دفاع از شخصیت تاریخی جاماسبدر اصلاح این حکم کلی نالینو، بلوشه [۴۹]
بلوشه، ص۲۷۸ـ۲۸۶.
و سزگین [۵۰]
سزگین، ج۷، ص۸۷ـ۸۸.
کوشیدهاند با استفاده از آثار باقی مانده منسوب به جاماسب از شخصیت تاریخی او دفاع نمایند. به نظر بلوشه [۵۱]
بلوشه، ص۲۸۰ـ۲۸۶.
هیچ قرینه ای وجود ندارد که نشان دهد کتاب احکام القرانات جاماسب (رجوع کنید به ادامة مقاله) در دورة اسلامی تألیف شده، بلکه پیش گوییهایی که راجع به زمان بعد از اسلام است، بعداً به اصل رساله افزوده شده است. در تأیید اشتهار پیش گوییهای منسوب به جاماسب در ایران پیش از اسلام نیز به نوشته مجمل التواریخ [۵۲]
مجمل التواریخ و القصص، ج۱، ص۶۶.
کینه شاپور به اَعراب به آن سبب بود که در کتاب احکام القرانات خوانده بود که از عرب پیامبری ظهور میکند که دین زردشت را نابود خواهد کرد. به نظر بلوشه [۵۳]
بلوشه، ص۲۸۶.
یکی از دلایل باستانی بودن این رساله جاماسب آن است که در آن از سیستان با عنوان نیمروز یاد شده است. به نوشته سزگین [۵۴]
سزگین، ج۷، ص۸۷.
ردیه نالینو در مورد جاماسب به اصلاح نیاز دارد، چرا که هنوز معلوم نیست او برای رسیدن به این نتیجه چه دستنویس هایی از رساله های جاماسب را در اختیار داشته است. مترجم یکی از آثار جاماسب به عربی نوشته که این رساله را از زبان پهلوی به عربی بر گردانده است. [۵۵]
گریفینی، ص۱۱۷.
[۵۶]
سزگین، ج۷، ص۸۸ و ادامة مقاله.
اگر در اصالت این نوشته تردید نکنیم، به این نتیجه میرسیم که رساله ای از جاماسب درباره قرانات کواکب، دست کم تا قرن هفتم (زمان ترجمه فارسی) وجود داشته و امروزه به دست ما نرسیده است. این احتمال و نیز نقل قولهای متعددی که در متون پیش از اسلام درباره جاماسب وجود دارد، شاید دالّ بر این باشد که جاماسب شخصی تاریخی بوده است. درعین حال، باتوجه به پیش گوییهایی که بعدها متحقق شد و در رساله های مختلف درباره ورود اسلام به ایران و حوادث پس از آن به نقل از جاماسب وجود دارد، تردیدی نیست که آثار منسوب به او در طول تاریخ دستکاری شده اند. [۵۷]
سزگین، ج۷، ص۸۸ و ادامة مقاله.
۶ - عناوین جاماسببه جاماسب به عنوان ستاره شناس و احکامی، در شعر فارسی نیز اشاره شده است. [۵۸]
بیت ۱۰۴۹۹، رکن الدین اوحدی، ج۱، ص۴۹۵، کلیات اوحدی اصفهانی معروف به مراغی.
[۵۹]
بیت ۱، بدیل بن علی خاقانی، ج۱، ص۴۱۰، دیوان.
در کتابی درباره قصص پیامبران، جاماسب همچون دانیال در ردیف پیامبران الهی قرار گرفته است، [۶۰]
آلوارت، ج۸، ص۱۲.
کلمات قصاری نیز از او به فارسی باقیمانده است. [۶۱]
محمدنصیربن جعفر فرصت شیرازی، آثارالعجم، ج۱، ص۲۴.
از نویسندگان کتابهای عربی، بیش از همه دَمیری (متوفی ۸۰۸) در حیاة الحَیَوان مطالبی درباره خواص دارویی بعضی مواد و جانوران از جاماسب نقل کرده است اما از مرجع این نقل قولها اطلاعی در دست نیست.۷ - قبر جاماسب حکیمبر روی تپه ای در حوالی شیراز بنایی وجود دارد که آن را قبر جاماسب حکیم دانسته اند. [۶۹]
مجمل التواریخ و القصص، ج۱، ص۴۶۳.
حتی به فرض وجود شخصیت تاریخی جاماسب، باتوجه به آنکه ایرانیان پیش از اسلام به ویژه زردشتیان مردگان خود را به خاک نمیسپردند، در تعلق این بنا به جاماسب باید تردید کرد. بیشترین آگاهیها را درباره این بنا فرصت شیرازی [۷۰]
محمدنصیربن جعفر فرصت شیرازی، آثارالعجم، ج۱، ص۱۸ـ۲۳.
به دست داده است. او ضمن ترسیم تصویری از این بنا، اندازه های آن را ذکر و کتیبة عربی منقوش بر آن را نیز قرائت کرده است. [۷۱]
محمدتقی مصطفوی، اقلیم پارس، ج۱، ص۸۶.
۸ - آثارتمام آثار جاماسب حکیم درباره ستاره شناسی و احکام نجوم است، جز یکی که درباره کیمیاست. مهم ترین این آثار، جاماسب نامه است که آمیزه ای است از احکام نجوم و پیش بینیهای جاماسب، و دو تحریر فارسی و عربی از آن وجود دارد. از تحریر فارسی ــ که خود نگارشهای متفاوتی دارد ــ نسخ خطی متعددی باقیمانده است [۷۲]
احمد منزوی، فهرستوارة کتابهای فارسی، ج۴، ص۲۸۹۷ـ۲۸۹۸.
و به نظر میرسد که بعضی از آنها از عربی ترجمه شده باشند. [۷۳]
احمد منزوی، فهرستوارة کتابهای فارسی، ج۴، ص۲۸۹۷.
یکی از نگارشهای فارسی این جاماسب نامهها با عنوان فرهنگ الملوک و اسرارالعجم در ۱۳۱۲ در بمبئی چاپ سنگی شده است. جاماسب نامه منظومی نیز وجود دارد که به خواجه نصیرالدین طوسی منسوب است. [۷۴]
احمد منزوی، فهرستوارة کتابهای فارسی، ج۴، ص۲۸۹۸.
شاه نعمت اللّه ولی ، صوفی و شاعر (متوفی ۸۳۴)، منظومه ای با عنوان احکام طالع سالها از زیج جاماسب سروده است. [۷۵]
محمدتقی دانش پژوه، ج۹، ج۹، ص۱۳۷۹، ۱۳۴۰ش.
از متن عربی جاماسب نامه نیز نسخههایی باقیمانده است [۷۶]
مهدی غروی، فهرست نسخه های خطی فارسی بمبئی، ج۱، ص۳۰.
و همانند متن فارسی، چند نگارش با تفاوتهایی بسیار زیاد از آن وجود دارد. مترجم یکی از این متنهای عربی که بدرالدین محمدبن ابی بکر فارسی (زنده در قرن هفتم) است، نوشته که کتاب خود، طرازالدهر فی اسرار الخلق و الامر فی الاحکام الجاماسیة علی القرانات العُلویة، را از پهلوی به عربی ترجمه کرده است. [۷۷]
گریفینی، ص۱۱۷.
از این رساله تاکنون دو نسخه شناسایی شده است. [۷۸]
گریفینی، ص۱۱۵ـ۱۲۰.
کتاب احکام القرانات و ما یَحْدُثُ فیها ویرایش دیگری از جاماسب نامه عربی است که از آن چند نسخه باقیمانده است. [۷۹]
سزگین، ج۷، ص۸۸ و ادامة مقاله.
[۸۰]
کینگ، ج۲، بخش ۲، ص۶۶۱.
ترجمه ای ترکی نیز از یکی از جاماسب نامهها وجود دارد. [۸۱]
محمدتقی دانش پژوه، دفتر۹، ج۱، ص۳۱۳، ۱۳۵۸ش.
۹ - رساله ی کیمیارساله ای منسوب به جاماسب در موضوع کیمیا نیز به فارسی و عربی موجود است. عنوان رساله عربی، رساله جاماسب الی اردشیر فی السرّ المکتوم است و رساله فارسی نیز با نامهای متعددی از جمله جاماسب نامه، رساله تدبیر و رساله در کیمیا معرفی شده است. [۸۲]
سزگین، ج۴، ص۶۰.
[۸۳]
احمد منزوی، فهرستوارة کتابهای فارسی، ج۵، ص۳۹۶۸.
۱۰ - فهرست منابع(۱) ابناثیر، الکامل فی التاریخ. (۲) ابن بلخی. (۳) ابن خلدون. (۴) ابوریحان بیرونی، آثارالباقیة. (۵) رکن الدین اوحدی، کلیات اوحدی اصفهانی معروف به مراغی. (۶) اوستا، یشت ها، گزارش پورداود. (۷) اوستا یسنا گاثاها، مجموعة اوستا. (۸) احمد تفضلی، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام. (۹) بدیل بن علی خاقانی، دیوان. (۱۰) محمدتقی دانش پژوه، ج۹، ۱۳۴۰ش. (۱۱) محمدتقی دانش پژوه، دفتر۹، ۱۳۵۸ش. (۱۲) محمدبن احمد دقیقی، دیوان. (۱۳) محمدبن موسی دمیری، حیاة الحیوان الکبری. (۱۴) منصور رستگار فسائی، فرهنگ نامهای شاهنامه. (۱۵) هاشم رضی، دانشنامة ایران باستان. (۱۶) زادسپرم، گزیده های زادسپرم. (۱۷) طبری، تاریخ. (۱۸) مهدی غروی، فهرست نسخه های خطی فارسی بمبئی. (۱۹) ابوالقاسم فردوسی، شاهنامة فردوسی، ج۶. (۲۰) محمدنصیربن جعفر فرصت شیرازی، آثارالعجم. (۲۱) عبدالحسین فیلسوف الدوله، مطرح الانظار فی تراجم الاطباء الاعصار و فلاسفة الامصار. (۲۲) بدرالزمان قریب، فرهنگ سغدی. (۲۳) زکریابن محمد قزوینی، کتاب آثار البلاد و اخبارالعباد. (۲۴) دیوید اکینگ، فهرس المخطوطات العلمیة المحفوظة بدارالکتب المصریة. (۲۵) مجمل التواریخ و القصص. (۲۶) محمدتقی مصطفوی، اقلیم پارس. (۲۷) احمد منزوی، فهرستوارة کتابهای فارسی. (۲۸) کارلو آلفونسو نالینو، علم الفلک. (۲۹) یادگار زریران، متون پهلوی. (۳۰) W Ahlwardt, Die Handschriften-Verzeichnisse der Kخniglichen Bibliothek zu Berlin: Verzeichniss der arabischen Handschriften , vol ۸, Berlin ۱۸۹۶;. (۳۱) Aya ¦tka ¦r i Z §a ¦ma ¦sp ¦k , G Messina, Rome: Pontificio Istituto Biblico, ۱۹۳۹;. (۳۲) Christian Bartholomae, Altiranisches Wخ rterbuch , Strasbourg ۱۹۰۴, repr Berlin ۱۹۶۷;. (۳۳) E. (۳۴) Blochet, "ـtudes sur le gnosticisme musulman", Rivista degli studi Orientali , vol۴ (۱۹۱۱-۱۹۱۲) ;. (۳۵) Bahmanji Nasarwanji Dhabhar, "Jamasp Bitaxsh or Jamasp Hakim", in Professor Poure Davoud memorial volume no II: papers on Zoroastrian and Iranian subjects , Bombay: The Iran League, ۱۹۵۱;. (۳۶) E Griffini, "Lista dei manoscritti Arabi nuovo fondo della Biblioteca Ambrosiana di Milano", Rivista degli studi Orientali , vol۷ pt۱ (۱۹۱۶-۱۹۱۸) ;. (۳۷) Ja ma spi, Pahlavi, Pa ¦zend and Persian texts , tr Jivanji Jamshedji Modi, Bombay: Bombay Education Society , s Press, ۱۹۰۳;. (۳۸) Ferdinand Justi, Iranisches Namenbuch , Hildesheim ۱۹۶۳;. (۳۹) Manfred Mayrhofer, Iranisches Personennamenbuch , vol۱: Die altiranischen Namen , Vienna ۱۹۷۹;. (۴۰) Henrik Samuel Nyberg, A manual of Pahlavi , Wiesbaden ۱۹۶۴-۱۹۷۴;. (۴۱) Fuat Sezgin, Geschichte des arabischen Schrifttums , Leiden ۱۹۶۷-۱۹۸۴;. (۴۲) Johann August Vullers, Lexicon Persico-Latinum etymologicum , Bonn ۱۸۵۵-۱۸۶۴. ۱۱ - پانویس
۱۲ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جاماسب حکیم»، شماره ۴۳۴۷. ردههای این صفحه : مقالات دانشنامه جهان اسلام
|