عذاب با صاعقه (قرآن)در این مقاله آیات قرآن مرتبط با عذاب با صاعقه معرفی میشوند. فهرست مندرجات۱.۱ - قوم عاد ۱.۲ - قوم ثمود ۱.۲.۱ - صاعقه سریع و شدید ۱.۲.۲ - ناتوانی در برابر صاعقه ۱.۲.۳ - صاعقه خوارکننده ۱.۳ - اعراضکنندگان از آیات خدا ۱.۴ - بنیاسرائیل ۱.۴.۱ - حیات بعد از عذاب ۱.۴.۲ - برگزیدگان بنیاسرائیل ۱.۵ - باغدار متکبر ۱.۶ - مجادلهکنندگان در آیات الهی ۲ - عوامل کیفر با صاعقه ۲.۱ - ترجیح گمراهی بر هدایت ۲.۲ - جدل ۲.۳ - درخواست رؤیت خدا ۲.۴ - طغیانگری ۲.۵ - ظلم ۲.۶ - قتل ناقه صالح ۲.۷ - کفر ۳ - پانویس ۴ - منبع ۱ - عذابشدگان با صاعقهبرخی اقوام به وسیله صاعقه، عذاب شدهاند. این اقوام عبارتند از: ۱.۱ - قوم عادهلاكت و نابودى قوم عاد با صاعقه: «فَإِنْ أَعْرَضُوا فَقُلْ أَنْذَرْتُكُمْ صاعِقَةً مِثْلَ صاعِقَةِ عادٍ ...؛اگر آنها روىگردان شوند، بگو: من شما را ازصاعقهاى همانند صاعقه عادبيم مىدهم!....» ۱.۲ - قوم ثمودكيفر شدن قوم ثمود با صاعقه: ۱. «وَ إِلى ثَمُودَ أَخاهُمْ صالِحاً ... ؛فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دارِهِمْ جاثِمِينَ.و به سوى قوم ثمود، برادرشان صالح (را فرستاديم) ... سرانجام زمين لرزه آنها را فرا گرفت؛ و صبحگاهان، در خانههايشان به رو افتاده و مرده بودند.» مقصود از «الرجفة»، صاعقه آسمانى است كه همراه بانوعى صیحه و لرزه در زمین ... بوده است. ۲. «فَإِنْ أَعْرَضُوا فَقُلْ أَنْذَرْتُكُمْ صاعِقَةً مِثْلَ صاعِقَةِ عادٍ وَ ثَمُودَ؛اگر آنها روىگردان شوند، بگو: من شما را ازصاعقهاى همانند صاعقه عاد و ثمود بيم مىدهم!» ۳. «وَ أَمَّا ثَمُودُ ... فَأَخَذَتْهُمْ صاعِقَةُ الْعَذابِ الْهُونِ ...؛امّا ثمود را هدايت كرديم، ... به همين جهت صاعقه عذاب خواركننده آنها را فرو گرفت....» ۴. «وَ فِي ثَمُودَ ... • ... فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ ...؛ و نيز در سرگذشت قوم ثمود ... و صاعقه آنان را فراگرفت....» ۱.۲.۱ - صاعقه سریع و شدیدنابود شدن قوم ثمود با صاعقه سريع و شديد: «وَ فِي ثَمُودَ ... • ... فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ وَ هُمْ يَنْظُرُونَ • فَمَا اسْتَطاعُوا مِنْ قِيامٍ وَ ما كانُوا مُنْتَصِرِينَ؛و نيز در سرگذشت قوم ثمود ... و صاعقه آنان را فراگرفت در حالى كه نگاه مىكردند (بىآنكه قدرت دفاع داشته باشند). چنان بر زمين افتادند كه نه توان برخاستن داشتند و نه مىتوانستند از كسى يارى طلبند!» «فما استطاعوا من قيام» كنايه از اين است كه آنها حتّى به اندازه بلند شدن از جايشان هم مهلت نيافتند. ۱.۲.۲ - ناتوانی در برابر صاعقهناتوانی و بىپناهى كامل قوم ثمود، در برابر صاعقه عذاب: «وَ فِي ثَمُودَ ... •... فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ ... • فَمَا اسْتَطاعُوا مِنْ قِيامٍ وَ ما كانُوا مُنْتَصِرِينَ؛و نيز در سرگذشت قوم ثمود ... و صاعقه آنان را فراگرفت ... چنان بر زمين افتادند كه نه توان برخاستن داشتند و نه مىتوانستند از كسى يارى طلبند!» ۱.۲.۳ - صاعقه خوارکنندههلاكت قوم ثمود، با صاعقه خواركننده و خفّتآور: «وَ أَمَّا ثَمُودُ فَهَدَيْناهُمْ فَاسْتَحَبُّوا الْعَمى عَلَى الْهُدى فَأَخَذَتْهُمْ صاعِقَةُ الْعَذابِ الْهُونِ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ؛امّا ثمود را هدايت كرديم، ولى آنها نابينايى و گمراهى را بر هدايت ترجيح دادند؛ به همين جهت صاعقه عذاب خواركننده بخاطر اعمالى كه انجام مىدادند آنها را فرو گرفت.» ۱.۳ - اعراضکنندگان از آیات خداصاعقه آسمانى، كيفر رویگردانی از آیات الهی: «فَإِنْ أَعْرَضُوا فَقُلْ أَنْذَرْتُكُمْ صاعِقَةً مِثْلَ صاعِقَةِ عادٍ ...؛اگر آنها روىگردان شوند، بگو: من شما را ازصاعقهاى همانند صاعقه عاد و ثمود بيم مىدهم!» «اعراض» در آيه ياد شده، مىتواند اعراض از آيات الهى باشد كه در آيات پيشين مطرح شده است. ۱.۴ - بنیاسرائیلكيفر بنیاسرائیل با صاعقه: ۱. «وَ إِذْ قُلْتُمْ يا مُوسى ... فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ ...؛و نيز به ياد آوريد هنگامى را كه گفتيد: اى موسى! ... پس صاعقه شما را گرفت....» ۲. «يَسْئَلُكَ أَهْلُ الْكِتابِ أَنْ تُنَزِّلَ عَلَيْهِمْ كِتاباً مِنَ السَّماءِ فَقَدْ سَأَلُوا مُوسى أَكْبَرَ مِنْ ذلِكَ فَقالُوا أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ ...؛اهل كتاب از تو مىخواهند كتابى از آسمان يكجا بر آنها نازل كنى؛ در حالى كه اين يك بهانه است؛ آنها از موسى، بزرگتر از اين را خواستند، و گفتند: خدا را آشكارا به ما نشان ده! و بخاطر ظلم و ستمشان، صاعقه آنها را فرا گرفت....» ۱.۴.۱ - حیات بعد از عذابحیات مجدّد بنىاسرائيل، پس از هلاكتشان با صاعقه: «يا بَنِي إِسْرائِيلَ ... • وَ إِذْ قُلْتُمْ يا مُوسى لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ ... • ثُمَّ بَعَثْناكُمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِكُمْ ...؛ اى بنىاسرائيل! ... و نيز به ياد آوريد هنگامى را كه گفتيد: اى موسی! ما هرگز به تو ايمان نخواهيم آورد؛ مگر اينكه خدا را آشكارا با چشم خود ببينيم؛ پس صاعقه شما را گرفت؛ ... سپس شما را پس از مرگتان، حيات بخشيديم....» ۱.۴.۲ - برگزیدگان بنیاسرائیلکیفر برگزيدگان بنىاسرائيل، به وسيله صاعقه آسمانى: «وَ اخْتارَ مُوسى قَوْمَهُ سَبْعِينَ رَجُلًا لِمِيقاتِنا فَلَمَّا أَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ ...؛موسى از قوم خود، هفتاد تن از مردان را براى ميعادگاه ما برگزيد؛ و هنگامى كه زمين لرزه آنها را فرا گرفت (و هلاك شدند)....» «رجفه» در آيه ياد شده، رجفه صاعقه است. ۱.۵ - باغدار متکبرتهديد باغدار متکبّر، به نابودى باغش به وسيله صاعقه: «وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا رَجُلَيْنِ جَعَلْنا لِأَحَدِهِما جَنَّتَيْنِ مِنْ أَعْنابٍ وَ حَفَفْناهُما بِنَخْلٍ وَ جَعَلْنا بَيْنَهُما زَرْعاً • وَ كانَ لَهُ ثَمَرٌ فَقالَ لِصاحِبِهِ وَ هُوَ يُحاوِرُهُ أَنَا أَكْثَرُ مِنْكَ مالًا وَ أَعَزُّ نَفَراً • فَعَسى رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْراً مِنْ جَنَّتِكَ وَ يُرْسِلَ عَلَيْها حُسْباناً مِنَ السَّماءِ فَتُصْبِحَ صَعِيداً زَلَقاً؛» برخى «حسبان» در آيه را به صاعقه تفسير كردهاند. ۱.۶ - مجادلهكنندگان در آيات الهىكيفر برخى مجادلهکنندگان در آيات الهى با صاعقه، در حال ستيزهجويى درباره خدا: ... وَ يُرْسِلُ الصَّواعِقَ فَيُصِيبُ بِها مَنْ يَشاءُ وَ هُمْ يُجادِلُونَ فِي اللَّهِ وَ هُوَ شَدِيدُ الْمِحالِ. برخى مفسّران گفتهاند: «واو» در «و هم» حال است. درشأن نزول آيه ياد شده آمده است: مردى از طواغيت عرب كه پیامبر صلیاللهعلیهوآله كسانى را سراغ وى فرستاد تا او را به اسلام دعوت كنند بارها او را دعوت كردند و او همچنان مىگفت تا خدا را نبينم اجابت نكنم. در مرحله سوم در حالى كه ايشان در حال مجادله بودند صاعقهاى بر او نازل شد و او را نابود ساخت. ۲ - عوامل كيفر با صاعقهعوامل عذاب با صاعقه عبارتند از: ۲.۱ - ترجيح گمراهى بر هدايتنابودى قوم ثمود به وسيله صاعقه خواركننده، در پى ترجيح گمراهی و کوردلی بر هدایت الهی: «وَ أَمَّا ثَمُودُ فَهَدَيْناهُمْ فَاسْتَحَبُّوا الْعَمى عَلَى الْهُدى فَأَخَذَتْهُمْ صاعِقَةُ الْعَذابِ الْهُونِ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ؛امّا ثمود را هدايت كرديم، ولى آنها نابينايى و گمراهى را بر هدايت ترجيح دادند؛ به همين جهت صاعقه عذاب خواركننده بخاطر اعمالى كه انجام مىدادند آنها را فرو گرفت.» ۲.۲ - جدلمجادله درباره خدا، سبب گرفتارى به صاعقه آسمانى: ... وَ يُرْسِلُ الصَّواعِقَ فَيُصِيبُ بِها مَنْ يَشاءُ وَ هُمْ يُجادِلُونَ فِي اللَّهِ وَ هُوَ شَدِيدُ الْمِحالِ. ۲.۳ - درخواست رؤيت خدادرخواست رؤیت خدا از سوى بنىاسرائيل، عامل كيفر شدن آنان با صاعقه: ۱. «يا بَنِي إِسْرائِيلَ ... • وَ إِذْ قُلْتُمْ يا مُوسى لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ ...؛ اى بنىاسرائيل! ... و نيز به ياد آوريد هنگامى را كه گفتيد: اى موسى! ما هرگز به تو ايمان نخواهيم آورد؛ مگر اينكه خدا را آشكارا با چشم خود ببينيم؛ پس صاعقه شما را گرفت....» ۲. «يَسْئَلُكَ أَهْلُ الْكِتابِ ... فَقَدْ سَأَلُوا مُوسى أَكْبَرَ مِنْ ذلِكَ فَقالُوا أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ ...؛اهل كتاب از تو مىخواهند ... آنها از موسى، بزرگتر از اين را خواستند، و گفتند: خدا را آشكارا به ما نشان ده! و بخاطر ظلم و ستمشان، صاعقه آنها را فرا گرفت....» ۳. «وَ اخْتارَ مُوسى قَوْمَهُ سَبْعِينَ رَجُلًا لِمِيقاتِنا فَلَمَّا أَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ قالَ ... أَ تُهْلِكُنا بِما فَعَلَ السُّفَهاءُ مِنَّا ...؛موسى از قوم خود، هفتاد تن از مردان را براى ميعادگاه ما برگزيد؛ و هنگامى كه زمين لرزه آنها را فرا گرفت (و هلاك شدند)، گفت: ... آيا ما را به آنچه بیخردان ما انجام دادهاند، مجازات و هلاك مىكنى؟!....» مقصود از «رجفه» رجفه صاعقه و سبب آن درخواست رؤيت خدا بوده است. ۲.۴ - طغيانگرىطغیان و سركشى ثموديان در برابر فرمان پروردگار، عامل نابودى آنان با صاعقه: ۱. وَ إِلى ثَمُودَ أَخاهُمْ صالِحاً ... • ... وَ عَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ ... • فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دارِهِمْ جاثِمِينَ؛ و به سوى قوم ثمود، برادرشان صالح (را فرستاديم) ... و از فرمان پروردگارشان سرپيچيدند ... سرانجام زمين لرزه آنها را فرا گرفت؛ و صبحگاهان، در خانههايشان به رو افتاده و مرده بودند.» ۲. «وَ فِي ثَمُودَ ... • فَعَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ ...؛ و نيز در سرگذشت قوم ثمود ... آنها از فرمان پروردگارشان سرباز زدند، و صاعقه آنان را فراگرفت....» ۲.۵ - ظلمستمگری، عامل كيفر بنىاسرائيل با صاعقه: «يَسْئَلُكَ أَهْلُ الْكِتابِ ... فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ ...؛اهل كتاب از تو مىخواهند ... و بخاطر ظلم و ستمشان، صاعقه آنها را فرا گرفت....» ۲.۶ - قتل ناقه صالحپى كردن ناقه صالح به دست ثموديان، عامل نابودى آنان به وسيله صاعقه: «وَ إِلى ثَمُودَ أَخاهُمْ صالِحاً ... • فَعَقَرُوا النَّاقَةَ ... • فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دارِهِمْ جاثِمِينَ؛و به سوى قوم ثمود، برادرشان صالح (را فرستاديم) ... سپس ناقه را پى كردند. ... سرانجام زمين لرزه آنها را فرا گرفت؛ و صبحگاهان، در خانههايشان به رو افتاده و مرده بودند.» ۲.۷ - كفرکفر به رسالت فرستادگان الهی، عامل كيفر با صاعقه: «فَإِنْ أَعْرَضُوا فَقُلْ أَنْذَرْتُكُمْ صاعِقَةً مِثْلَ صاعِقَةِ عادٍ وَ ثَمُودَ • إِذْ جاءَتْهُمُ الرُّسُلُ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ قالُوا لَوْ شاءَ رَبُّنا لَأَنْزَلَ مَلائِكَةً فَإِنَّا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ كافِرُونَ؛ اگر آنها روىگردان شوند، بگو: من شما را ازصاعقهاى همانند صاعقه عاد و ثمود بيم مىدهم! در آن هنگام كه پيامبران از پيش رو و پشت سر و از هر سو به سراغشان آمدند و آنان را دعوت كردند كه جز خدا را نپرستيد. آنها گفتند: اگر پروردگار ما مىخواست به يقين فرشتگانى نازل مىكرد؛ از اين رو ما به آنچه شما به آن فرستاده شدهايد كافريم.» ۳ - پانویس۴ - منبعمرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۱۸، ص۱۸۱، برگرفته از مقاله «کیفر با صاعقه». |