عهدعهد به التزام و تعهد به انجام دادن یا ترک کاری میگویند. ۱ - تعریف عهدعهد در معانی وصیت ، امر (فرمان)، پیمان، سوگند ، امان و غیر آن آمده است. چنان که در آیاتی متعدد در هیئتهای مختلف (ماضی، مضارع و اسم) به کار رفته است. در قرآن کریم وفای به عهد و پایبندی به آن از صفات مؤمنان شمرده شده است. ۲ - معنای اصطلاحی عهدعهد در اصطلاح عبارت است از التزام و پیمان بستن با خدا بر انجام دادن یا ترک کاری. [۸]
فقه الامام جعفر الصادق، ج۳، ص۱۰.
[۹]
فقه الامام جعفر الصادق، ج۳، ص۵.
[۱۰]
فقه الامام جعفر الصادق، ج۳، ص۳۱.
[۱۱]
توضیح المسائل مراجع، ج۲، ص۶۲۱.
[۱۲]
کلمة التقوی، ج۶، ص۴۴۳.
عهد در فقه ، در باب جهاد به معنای معاهده ( آتش بس) به کار رفته است. موضوع سخن در این نوشتار، عهد به مفهوم اصطلاحی آن است که در فقه همراه عنوانهای نذر و یمین ، عنوان بابی مستقل است. ماهیّت عهد از ایقاعات ( ایقاع ) است. ۳ - الحاق عهد به قسم یا نذردر اینکه عهد در حکم قسم و محکوم به احکام آن است، یا در حکم نذر و محکوم به احکام آن، دیدگاهها مختلف است. برخی، احکام قسم را بر عهد جاری دانستهاند. بنابر این، در مواردی که قسم منعقد میشود، عهد نیز منعقد میگردد؛ چنان که در موارد بطلان قسم، عهد نیز باطل است در مقابل، برخی احکام نذر را بر عهد نیز جاری کردهاند [۱۵]
النهایة، ص۵۶۳.
[۱۶]
الدروس الشرعیة، ج۲، ص۱۵۷.
۴ - ارکان عهدصیغه، مُعاهِد (تعهّد کننده) و متعلق عهد از ارکان عهد به شمار میروند. ۴.۱ - صیغهعهد به صرف نیّت آن تحقق نمییابد؛ بلکه تحقق عهد منوط به تلفظ به مفاد آن است؛ [۱۷]
غایة المرام، ج۳، ص۵۱۹.
لیکن برخی قدما عهد را به صرف نیت تحقق پذیر دانستهاند. صیغه عهد عبارت است از اینکه معاهد بگوید:«عاهَدتُ اللّهَ» یا «علیَّ عَهدُ اللّهِ أن أفعلَ کَذا او أترُکَ کَذا» و یا به فارسی بگوید «با خدای خویش عهد میبندم که فلان کار را انجام دهم یا ترک کنم». البته میتواند انجام دادن یا ترک کار را مشروط به تحقق امری دیگر، همچون بازگشت توأم با سلامت مسافرش از سفر، کند. [۲۳]
رسائل المحقق الکرکی، ج۱، ص۲۰۸.
[۲۴]
توضیح المسائل مراجع، ج۲، ص۶۲۱ -۶۲۲.
بنابر قول به اینکه عهد در حکم قسم است، اختلافی در انعقاد عهد مطلق (غیر مشروط) نیست؛ لیکن بنابر قول دیگر که عهد را در حکم نذر میداند، در صحّت عهد مطلق همچون نذر مطلق اختلاف است؛ هرچند مشهور، نذر مطلق را صحیح میدانند. بنابر این، عهد مطلق نیز بنابر قول مشهور صحیح خواهد بود. [۲۶]
جواهر الکلام، ج۳۵، ص۳۶۵.
صیغه عهد با هر زبانی تحقق مییابد و تلفظ آن به عربی لازم نیست. ۴.۲ - معاهددر مُعاهِد بلوغ ، عقل و اختیار شرط است؛ از این رو، عهد نابالغ، دیوانه و کسی که از روی سهو یا اکراه عهد میبندد صحیح نیست. [۲۷]
تحریر الاحکام، ج۴، ص۳۶۳.
۴.۳ - متعلق عهدبدون شک در فرض راجح بودن متعلّق عهد مانند عهد بستن بر انجام دادن عملی واجب یا مستحب یا ترک کاری حرام یا مکروه عهد تحقق مییابد. چنان که در فرض مرجوح بودن متعلق آن مانند مکروه یا حرام بودن آن محقق نمیشود. اختلاف در انعقاد و عدم انعقاد عهد در فرضی است که متعلّق آن نه راجح باشد و نه مرجوح، بلکه مباح باشد. منشأ اختلاف، آن است که عهد در حکم قسم است یا نذر. بنابر اینکه در حکم قسم باشد، شکی در انعقاد و صحّت عهد نیست؛ لیکن بنابر اینکه در حکم نذر باشد، به قول مشهور، عهد همچون نذر صحیح نخواهد بود. ۵ - قصد قربت درعهدبنابر قول به اینکه عهد در حکم قسم است، قصد قربت در آن شرط نیست؛ لیکن بنابر قول مقابل (در حکم نذر بودن) صحّت آن منوط به قصد قربت است. ۶ - حکم عهدوفا به عهدِ منعقد شده با شرایط، واجب و مخالفت با آن، حرام و موجب ثبوت کفاره است. در اینکه کفّاره مخالفت عهد، کفّاره کسی است که به عمد یک روز از ماه رمضان را افطار کرده است (آزاد کردن برده یا دو ماه پی درپی روزه گرفتن و یا شصت فقیر را اطعام کردن) یا کفّاره شکستن قسم (آزاد کردن برده یا سیر کردن و یا پوشاندن ده فقیر و در صورت ناتوانی، سه روز روزه گرفتن) و یا کفّاره ظهار (آزاد کردن برده و در صورت ناتوانی، دو ماه پیاپی روزه گرفتن و با عجز از آن، شصت فقیر را سیر کردن) است، اختلاف میباشد. مشهور قائل به قول نخستاند ۷ - پانویس۸ - منبعفرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهمالسلام، ج۵، ص۵۱۰، برگرفته از مقاله«عهد». |