لمعاتلمعات، اثری فارسی در عرفان نظری ، از شیخ فخرالدین ابراهیم همدانی ، متخلص به عراقی است. ۱ - نامبا اینکه عراقی [۱]
جمالالدین فخرالدین عراقی، لمعات به انضمام سه شرح از شروح قرن هشتم هجری، ج۱، ص۴۷، چاپ محمد خواجوی، تهران۱۳۶۳ش/۱۴۰۴.
این کتاب را لمعات نامیده، در بعضی از نسخههای خطی نامهای دیگری برای آن ذکر شده است، از جمله لمعات انوار ، اللمعات القدسیة فی العشق و لمعات العشاق . [۲]
جمالالدین فخرالدین عراقی، لمعات به انضمام سه شرح از شروح قرن هشتم هجری، مقدمۀ خواجوی، ص۱۹، چاپ محمد خواجوی، تهران۱۳۶۳ش/۱۴۰۴.
[۳]
محمد اختر چیمه، مقام شیخ فخرالدین ابراهیم عراقی در تصوف اسلامی، ص۸۸، اسلام آباد۱۳۷۲ش/ ۱۹۹۴.
بنا بر گزارش جامی، [۴]
عبدالرحمان بن احمد جامی، اشعة اللمعات در گنجینۀ عرفان، ج۱، ص۲، چاپ حامد ربانی، تهران،تاریخ مقدمه: ۱۳۵۲ش.
چون این کتاب مشتمل بر لمعهای (بارقه ای، پرتوی) از حقایق (عرفانی) بوده، عراقی آن را لمعات نامیده است.۲ - زمان نگارشگفتهاند که عراقی لمعات را هر روز، در اثنای آنکه فصوص الحکم را نزد صدرالدین قونیوی میخواند، مینوشت [۵]
عبدالرحمان بن احمد جامی، اشعة اللمعات در گنجینۀ عرفان، ج۱، ص۲، چاپ حامد ربانی، تهران، تاریخ مقدمه: ۱۳۵۲ش.
[۶]
احمد علی، قصر عرفان، ج۱، ص۱۷۳، چاپ محمدباقر، لاهور۱۹۶۵.
و چون کار نوشتن آن، در ۲۸ لمعه به پایان رسید (مانند فصوص که در ۲۸ فص بود) لمعات را به قونیوی نشان داد، او نیز در تأیید و تمجید آن، لمعات را، به حقیقت، لُبّ فصوص خواند. [۷]
حامد بن فضل الله جمالی دهلوی، سیرالعارفین، ج۱، ص۱۰۹، دهلی ۱۳۱۱.
[۸]
عبدالنبی فخرالزمانی قزوینی، تذکرۀ میخانه، ج۱، ص۳۷، چاپ احمد گلچینمعانی، تهران۱۳۶۲ش.
بنابراین، احتمالاً عراقی تألیف این کتاب را در قونیه و پیش از وفات صدرالدین، یعنی ۶۷۳، به پایان رسانده است. [۹]
حامد بن فضل الله جمالی دهلوی، سیرالعارفین، ج۱، ص۱۰۹، دهلی ۱۳۱۱.
[۱۰]
احمد علی، قصر عرفان، ج۱، ص۱۷۳، چاپ محمدباقر، لاهور۱۹۶۵.
دولتشاه سمرقندی [۱۱]
دولتشاه سمرقندی، تذکرة الشعراء، ج۱، ص۲۲۳، چاپ ادوارد براون، تهران۱۳۸۲ش.
نیز نوشته عراقی آن را در کرمان، در خانقاه اوحدالدین کرمانی ، تألیف کرده است.۳ - سبک نگارشسبک نگارش لمعات، موجز، ساده، فصیح، و آمیخته با سجع و اشعار فارسی و عربی و آیات و احادیث و سخنان و اقوال عرفاست. [۱۲]
ذبیح الله صفا، تاریخ ادبیات در ایران، ج۳، بخش دوم، ص۱۱۹۷، تهران ۱۳۶۳ش.
[۱۳]
جمالالدین فخرالدین عراقی، مجموعه آثار، مقدمۀ محتشم، ص ۶۳، نسرین محتشم (خزاعی)، تهران ۱۳۷۲ش.
۴ - موضوعموضوع لمعات، بنا بر مقدمۀ مؤلف، [۱۴]
جمالالدین فخرالدین عراقی، لمعات به انضمام سه شرح از شروح قرن هشتم هجری، ج۱، ص۴۵، چاپ محمد خواجوی، تهران۱۳۶۳ش/۱۴۰۴.
در بیان مراتب عشق ، و مطابق با شیوۀ سوانح احمد غزالی است. [۱۵]
ذبیح الله صفا، تاریخ ادبیات در ایران، ج۳، بخش دوم، ص۱۱۹۷، تهران ۱۳۶۳ش.
عراقی در این کتاب دربارۀ عاشق و معشوق و عشق سخن گفته و در هر لمعهای نیز انحای گوناگون ارتباط عاشق و معشوق را بیان کرده است. در این کتاب، مراد وی از عاشق، خلق و از معشوق، حق است و «حُبّ» و «عشق» سریان فیض حق و وجود منبسط را در موجودات بیان میدارد. البته رابطۀ حق و خلق به معنای وجود دو چیز یا دو موجود نیست، بلکه به زعم عراقی، [۱۶]
جمالالدین فخرالدین عراقی، لمعات به انضمام سه شرح از شروح قرن هشتم هجری، ج۱، ص۴۹ ـ۵۰، چاپ محمد خواجوی، تهران۱۳۶۳ش/۱۴۰۴.
حق خود را در آیینۀ عاشقی و معشوقی بر خود عرضه میکند و حُسن خود را بر خود جلوه میدهد و از این رو، یک مشهود بیش نیست. بدین ترتیب، سرتاسر لمعات تبیینی شاعرانه برای اثبات وحدت وجود ابنعربی است. [۱۷]
عبدالحسین زرین کوب، دنبالۀ جستجو در تصوف ایران، ج۱، ص۱۴۹، تهران۱۳۶۲ش.
[۱۸]
محمد اختر چیمه، مقام شیخ فخرالدین ابراهیم عراقی در تصوف اسلامی، ج۱، ص۹۰، اسلام آباد۱۳۷۲ش/ ۱۹۹۴.
وی از تجلیات حق در موجودات به دگرگونیهای درون عاشق بر اثر نگاه، سخن، عشوه و ناز معشوق تعبیر میکند. بنابراین، درواقع، عراقی برای رفع ابهام از مطالب غامض و مبهم فصوص، به جای استفاده از اصطلاحات ابن عربی مانند احدیت ، واحدیت ، حضرات ، تجلی و غیره، دربارۀ ارتباط حق و مخلوقات از شیوۀ احمد غزالی، یعنی آوردن تعبیرات شاعرانهای همچون عشق و عاشق و معشوق، کرشمه، ناز و نیاز، استفاده کردهاست. [۱۹]
نصرالله پورجوادی، سلطان طریقت، سوانح زندگی و شرح آثار خواجه احمد غزالی، ج۱، ص۹۱، تهران۱۳۵۸ش.
۵ - محبوبیتلمعات خیلی زود نه تنها در میان عارفان و صوفیان، بلکه در میان برخی از امیران و شاهان، بخصوص در سلسلۀ شاهان گورکانی هند ، از جمله داراشکوه، مقبول و محبوب گردید. [۲۰]
محمد اختر چیمه، «بررسی شروح لمعات عراقی» در نگرشی بر آثار عراقی، ، ج۱، ص۹۲-۹۳، با همکاری گروهی از نویسندگان، به کوشش کمال حاج سیدجوادی، تهران ۱۳۷۶ش.
این کتاب در کنار فصوص و فتوحات مکیه و قصاید ابن فارض و شروح آنها، از قرن هفتم به بعد در شمار کتابهای درسی عرفانی نیز درآمده است. [۲۱]
ذبیح الله صفا، تاریخ ادبیات در ایران، ج۳، بخش اول، ص۱۷۰، تهران ۱۳۶۳ش.
لمعات هم در کلیات آثار فخرالدین عراقی در ۱۳۳۵ش به کوشش سعید نفیسی، و هم جداگانه به کوشش محمد خواجوی در۱۳۶۳ش، در تهران به چاپ رسیده است.۶ - شروحلمعات از یکسو به سبب استقبال صوفیان از آن و از سوی دیگر به سبب ایجاز و ابهامات خود نیاز به شرح داشت، ازاینرو شروح و تعلیقات متعددی بر آن نوشته شده است، بخصوص صوفیان سلاسل سهروردیه ، چشتیه ، قادریه و شطاریه بر لمعات به این امر پرداختهاند که خود نشانهای از تأثیر این کتاب بر تصوف و عرفان اسلامی است. [۲۲]
۹۲، محمد اختر چیمه، «بررسی شروح لمعات عراقی»، در نگرشی بر آثار عراقی، ج۱، ص۹۰، با همکاری گروهی از نویسندگان، به کوشش کمال حاج سیدجوادی، تهران ۱۳۷۶ش.
شروح لمعات در ایران از قرن هشتم و نهم، و در پاکستان و هند از قرن دهم و یازدهم شروع شده است. [۲۳]
محمد اختر چیمه، «بررسی شروح لمعات عراقی»، در نگرشی بر آثار عراقی، ج۱، ص۹۲، با همکاری گروهی از نویسندگان، به کوشش کمال حاج سیدجوادی، تهران ۱۳۷۶ش.
برخی شروح این کتاب عبارتاند از: ۱- شرح صاینالدین علی ترکۀ اصفهانی به نام الضوء؛ ۲- شرح یارعلی شیرازی به نام اللمحات فی شرح اللمعات؛ ۳- شرحخاوری هندی؛ ۴- شرح درویشعلی بن یوسف کوکهری، از متصوفۀ قرن نهم؛ ۵-شرح برهانالدین عبدالله ختلانی، عارف و شاعر قرن نهم. [۲۴]
جمالالدین فخرالدین عراقی، کلیات، مقدمۀ نفیسی، صلح ـ لط، چاپ سعید نفیسی، تهران ۱۳۳۵ش.
[۲۵]
ذبیح الله صفا، تاریخ ادبیات در ایران، ج۳، قسمت دوم، ص۱۱۹۷ـ۱۱۹۸، تهران ۱۳۶۳ش.
برخی از شروح لمعات به چاپ رسیدهاند، از جمله اشعةاللمعات از نورالدین عبدالرحمان جامی ، شرح لمعات سیدعبدالله برزشآبادی و شاه نعمتالله ولی. [۲۶]
شهابالدین امیر عبدالله برزشآبادی، شرح لمعات شیخ فخرالدین عراقی، ج۱، ص۱۳، چاپ احمد قدسی، تهران ۱۳۷۹ش.
[۲۷]
محمد اختر چیمه، «بررسی شروح لمعات عراقی»، در نگرشی بر آثار عراقی، ج۱، ص۹۱ـ۹۲، با همکاری گروهی از نویسندگان، به کوشش کمال حاج سیدجوادی، تهران ۱۳۷۶ش.
[۲۸]
جمالالدین فخرالدین عراقی، مجموعه آثار، مقدمۀ محتشم، ص ۶۸-۷۰، نسرین محتشم (خزاعی)، تهران ۱۳۷۲ش.
۷ - فهرست منابع(۱) احمد علی، قصر عرفان، چاپ محمدباقر، لاهور۱۹۶۵. (۲) شهابالدین امیر عبدالله برزشآبادی، شرح لمعات شیخ فخرالدین عراقی، چاپ احمد قدسی، تهران ۱۳۷۹ش. (۳) نصرالله پورجوادی، سلطان طریقت، سوانح زندگی و شرح آثار خواجه احمد غزالی، تهران۱۳۵۸ش. (۴) عبدالرحمان بن احمد جامی، اشعة اللمعات در گنجینۀ عرفان، چاپ حامد ربانی، تهران، (تاریخ مقدمه: ۱۳۵۲ش). (۵) حامد بن فضل الله جمالی دهلوی، سیرالعارفین، دهلی ۱۳۱۱. (۶) محمد اختر چیمه، «بررسی شروح لمعات عراقی»، در نگرشی بر آثار عراقی، با همکاری گروهی از نویسندگان، به کوشش کمال حاج سیدجوادی، تهران ۱۳۷۶ش. (۷) محمد اختر چیمه، مقام شیخ فخرالدین ابراهیم عراقی در تصوف اسلامی، اسلام آباد۱۳۷۲ش/ ۱۹۹۴. (۸) دولتشاه سمرقندی، تذکرة الشعراء، چاپ ادوارد براون، تهران۱۳۸۲ش. (۹) عبدالحسین زرین کوب، دنبالۀ جستجو در تصوف ایران، تهران۱۳۶۲ش. (۱۰) ذبیح الله صفا، تاریخ ادبیات در ایران، تهران ۱۳۶۳ش. (۱۱) جمالالدین فخرالدین عراقی، لمعات به انضمام سه شرح از شروح قرن هشتم هجری، چاپ محمد خواجوی، تهران۱۳۶۳ش/۱۴۰۴. (۱۲) جمالالدین فخرالدین عراقی، کلیات، چاپ سعید نفیسی، تهران ۱۳۳۵ش. (۱۳) جمالالدین فخرالدین عراقی، مجموعه آثار، نسرین محتشم (خزاعی)، تهران ۱۳۷۲ش. (۱۴) عبدالنبی فخرالزمانی قزوینی، تذکرۀ میخانه، چاپ احمد گلچینمعانی، تهران۱۳۶۲ش. ۸ - پانویس
۹ - منبعدانشنامه جهان اسلام، موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامی، برگرفته از مقاله «لمعات». |