مراءمراء یکی از رذایل اخلاقی بزرگ میباشد که از گناهان کبیره است. ۱ - معنای لغویمراء عبارت است از ایراد و اعتراض به سخن دیگری و اظهار نقص و خلل در آن به قصد تحقیر و اهانت وی، و اظهار برتری و هوشمندی خود. ۲ - معنای اصطلاحیجدال همان مراء است که مورد و متعلق آن مسائل اعتقادی و بیان و تقریر آنها باشد. و خصومت نوعی مجادله و لجاج در گفتار است برای به دست آوردن مالی یا مقصودی دیگر؛ و این گاهی با ابتدا و شروع به سخن است و گاهی به نحو اعتراض. مراء نوعی ایذاء است. ۳ - خاستگاهمراء ناشی از عداوت و حسد میباشد. ولی جدال و خصومت، زمانی از یکی از این دو و زمانی از غیر این دو ناشی و صادر میشود. ۴ - جدال ممدوحجدال اگر بحق باشد - یعنی به اثبات یکی از عقاید حقه متعلق باشد - و قصد و غرض از آن ارشاد و هدایت باشد، و طرف مجادله دشمنی و عناد نداشته باشد، این «جدال احسن» است و مذموم نیست، بلکه ستوده و پسندیده است و از ثبات در ایمان که از نتایج نیرومندی معرفت و بزرگی نفس است شمرده میشود. خدای سبحان میفرماید: «و لا تجادلوا اهل الکتاب الا بالتی هی احسن؛ با اهل کتاب جز به طریق نیکو مجادله مکنید». ۵ - جدال مذموماگر جدال بحق نباشد، مذموم و همراه با عصبیت یا غلبهجوئی یا طمع مالی است، و از رذائل قوه غضب یا شهوت است، و چه بسا که موجب شک و شبهههائی شود که اعتقادات حقه را ضعیف سازد. خدای سبحان فرموده: «و من الناس من یجادل فی الله بغیر علم و لا هدی و لا کتاب منیر؛ از مردم کسانی هستند که درباره خدا بدون علم و هدایت و کتاب روشنی بخش مجادله میکنند». و نیز فرموده: «و اذا رأیت الذین یخوضون فی آیاتنا فاعرض عنهم حتی یخوضوا فی حدیث غیره؛ و چون کسانی را ببینی که در آیات ما به یاوهگوئی فرو میروند از آنها روی بگردان تا در سخنی غیر از آن گفتگو کنند». ۶ - خصومت ممدوح و مضمومخصومت نیز اگر بحق باشد، یعنی برای استیفای مال یا حق مسلمی باشد، آن نیز ستوده و پسندیده است و از فضائل قوه شهویه به شمار میآید، و اگر به باطل باشد، یعنی متعلق به مدعائی باشد که دروغ یا بدون علم و یقین است مذموم است و از رذائل به شمار میرود. پس خصومت مذموم در مورد مخاصمهای است که شخص میداند حق با او نیست، و اما در آنچه نمیداند حق با اوست یا نه، مانند خصومت وکیل قاضی (وکیل تسخیری)، که پیش از آنکه بداند که حق با کدام طرف است از هر طرفی وکیل میشود، و بدون علم و یقین به مخاصمه میپردازد، چنین شخصی مانند کسی است که با حالت سرگشتگی مرتکب لغزشها و شبهات میشود که بی قصد و غرض به مسلمین زیان میرساند، و بدون عوض وزر و وبال غیر را متحمل میگردد، و چنین کسی زیانکارترین مردم و بدبختترین آنها در آخرت است. همچنین خصومت مذموم شامل مخاصمه کسی میشود که حق خود را میطلبد ولی به قدر حاجت و ضرورت اکتفا نمیکند، بلکه در خصومت به قصد تسلط و ایذاء لجاج و عناد میکند، و سخنان خود را با کلام ایذائی که در اظهار حق و بیان دلیل نیازی به آن نیست میآمیزد، و نیز شامل کسی میشود که صرفا برای غلبه بر خصم و شکست او به مخاصمه برخاسته و حال آنکه آن مقدار از مال در نظر او کوچک و ناچیز است، و بسا هست که میگوید قصدش عناد و غلبه بر وی و ریختن آبروی اوست، و چون این مال را بگیرم دور میاندازم، و بنابراین غرض او عناد و لجاج است. پس خصومتی که جایز است منحصر است به خصومتی که مظلوم حق خود را بطلبد، آن هم از راه مشروع و بدون قصد عناد و ایذاء؛ و در مخاصمه قدر حاجت را رعایت کند و زیاده از آن سخنی نگوید. بدین سان کار وی حرام نیست، اگرچه بهتر است طریق مخاصمه را ترک کند و راه دیگری برای استیفای حق خود بجوید، زیرا نگاهداشت زبان در وقت مخاصمه ناممکن یا بسیار مشکل است. که مخاصمه موجب برافروختن و تحریک خشم است، و چون خشم به هیجان آید مطلب اصلی از میان میرود، و کینه بین دو طرف مستحکم میشود تا جائی که هر یک از خوشی و سرور دیگری اندوهگین و از ناخوشی و ضرر دیگری شاد میگردد. بدینگونه خصومت خاستگاه همه شرها و بدیهاست، و سزاوار است که جز به وقت ضرورت و به اندازه ضرورت در خصومت را نگشایند و اگر ضرور باشد از حد واجب تجاوز نکنند، زیرا کمترین درجه آن از پریشانی خاطر و مشغولی دل خالی نیست، تا میرسد به اینکه در نماز نیز مشغول مخاصمه با او میگردد، و نیز خصومت موجب طعن و اعتراض بر خصم، و نسبت دادن جهل و کذب به او میگردد، زیرا کسی که با دیگری مخاصمه میکند یا او را نادان و یا دروغگو میشمارد، و بنابراین سخنان بد و ناشایست به وی خواهد گفت، و گفتار خوش و سخن نیک را از دست خواهد داد. و همچنین است در مورد مراء و جدال. مراء و جدال و خصومت، جز در موارد استثنائی، از کارهای ناپسند و سرچشمه بیشتر شرها و فتنههاست، و از اینرو در اخبار از آنها ذم شدید شده است. ۷ - جدال در روایاترسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «من جادل فی خصومة بغیر علم، لم یزل فی سخط حتی ینزع؛ هر که در مخاصمهای بدون علم مجادله کند در خشم و ناخشنودی خداست تا دست بردارد». و فرمود: «ان ابغض الرجال الی الله الالد الخصم؛ منفورترین مردم در نزد خداوند لجوج خصومتگر (سخت خصومت) است». و فرمود: «ما اتانی جبرئیل قط الا و عظنی، فآخر قوله لی: ایاک و مشادة الناس، فانها تکشف العورة و تذهب بالعز؛ هیچگاه جبرئیل نزد من نیامد مگر مرا موعظه کرد و آخرین سخنش این بود که: زنهار از لجاج و سختگیری بر مردم بپرهیز، که این خوی عیب آدمی را آشکار میکند و عزت او را از میان میبرد». و امیر مؤمنان (علیهالسّلام) فرمود: «ایاکم و المراء و الخصومة، فانهما یمرضان القلوب علی الاخوان، و ینبت علیهما النفاق؛ از ستیزه و خصومت بپرهیزید که اینها دلهای برادران را بیمار میکند و نفاق را میرویاند». و حضرت امام علی بن الحسین (علیهماالسّلام) فرمود: ««ویل أمة فاسقا من لا یزال مماریا! ویل أمة فاجرا من لا یزال مخاصما! ویل أمة آثما من کثر کلامه فی غیر ذات اللّه!؛ بدا به حال امتی که پیوسته در مراء و ستیزه باشد! وای بر مردم فاجری که همواره در مخاصمه باشند! و بد امت گناهکاری است که درباره غیر خدا پرگو باشد». و حضرت امام صادق (علیهالسّلام) فرمود: «لا تمارین حلیما و لا سفیها، فان الحلیم یقلیک و السفیه یؤذیک؛ هرگز با شخص حلیم مجادله و مراء مکن و نه با سفیهی، که حلیم دشمن تو میشود و سفیه به تو آزار میرساند». و فرمود: «ایاک و المشادة، فانها تورث المعرة و تظهر العورة؛ از غلبهجوئی و سختگیری بپرهیز، که این موجب گزند و آسیب است و عیب پوشیده را آشکار میکند». و فرمود: «ایاکم و الخصومة، فانها تشغل القلب، و تورث النفاق، و تکسب الضغائن؛ از خصومت بپرهیزید، که دل را مشغول و گرفتار میکند، و باعث نفاق میشود، و کینهها پدید میآورد» [۱۲]
این دو حدیث را با «اصول کافی»، باب شماتت، تصحیح کردیم.
پس هر کس در آنچه دلالت بر ذم و بدفرجامی این صفات (مراء و خصومت) عقلا و شرعا دارد بیندیشد و در نظر بگیرد که فایدهای بر آنها مترتب نیست، و به یاد آورد که ترک آنها ممدوح و ضد آنها، یعنی گفتار خوش، سودمند است، ترک آنها بر او آسان میگردد و گرد آنها نمیگردد. ۸ - پانویس
۹ - منبعپایگاه اطلاع رسانی حوزه، برگرفته از مقاله «مراء و جدال و خصومت»، تاریخ بازیابی ۹۶/۵/۱۴. |