زمان تقریبی مطالعه: 5 دقیقه
 

معجم مصطلح الأصول‌ (کتاب)





«معجم مصطلح الاصول»، اثر هیثم هلال، به توضیح و بررسی برخی از اصطلاحات اصولی اختصاص دارد.
کتاب، به زبان عربی و در سال ۱۳۹۸ م، تدوین شده است.


۱ - انگیزه تالیف



انگیزه تالیف، احساس نیاز نویسنده به وجود معجم و فرهنگ لغتی مرتبط با اصطلاحات اصولی، بیان شده است.

۲ - ساختار کتاب



کتاب، با مقدمه مؤلف در بیان اهمیت و جایگاه معجمات و فرهنگ نامه‌ها، آغاز و اصطلاحات به ترتیب حروف الفبا، تشریح شده است.
نویسنده، تمام تعاریف و اشارات را در متن ذکر کرده است، لذا کتاب، فاقد پاورقی می‌باشد.

۳ - گزارش محتوا



نویسنده، سعی کرده است هر اصطلاحی را که به گونه‌ای مرتبط با علم اصول بوده، گردآوری کرده و در باره آن، توضیحاتی ارائه نماید. از جمله اصطلاحاتی که توضیح داده شده است، عبارتند از:

۳.۱ - آداب البحث


صناعتی نظری است مربوط به کیفیت مناظره و شرایط صیانت از آن در برابر خبط و اشتباه در بحث و الزام و افحام خصم.
[۱] معجم مصطلح الأصول‌، ص۷.


۳.۲ - الآلة


واسطه بین فاعل و منفعل در وصول اثر وی به آن می‌باشد، مانند اره برای نجار. اطلاق «علوم الآلة» بر نحو و صرف نیز به علت واسطه بودن این علوم بین فاعل مستفید (مجتهد) و منفعل مستفاد (نص) می‌باشد.
[۲] معجم مصطلح الأصول‌، ص۷.


۳.۳ - الآیة


جمع آن، «آیات» بوده و در زبان عربی، در موارد زیر، استعمال می‌شود:
۱. معجزه، مانند «سل بنی اسرائیل کم ءاتینهم من ءایة بینة»؛
۲. علامت و نشانه، مانند «ان ءایة ملکه»؛
۳. عبرت و پند، مانند «ان فی ذلک لایة»؛
۴. امر عجیب و غریب، مانند «جعلنا ابن مریم و امه ءایة»؛
۵. جماعت و گروه، مانند «خرج القوم بآیتهم»؛ ‌ای بجماعتهم؛
۶. برهان و دلیل.
[۳] معجم مصطلح الأصول‌، ص۷.


۳.۴ - الاباضیة


فرقه‌ای از خوارجند که منسوب به عبدالله بن اباض بوده و قائل به کافر بودن مخالفین خود می‌باشند.
[۴] معجم مصطلح الأصول‌، ص۸.


۳.۵ - الابتلاء


در کتاب و سنت، به معنای اختبار، امتحان و تمحیص آمده است، ولی در اصطلاح علم اصول، بر «الوحی الباطن» اطلاق گردیده است.

۳.۶ - الباطل


بر هرچیزی که غیر قابل اعتماد و بدون فایده باشد، اطلاق می‌گردد و عقد باطل، عقدی است که اصل آن، صحیح نباشد.

۳.۷ - البحث


در لغت، به معنای تفحص و تفتیش بوده و در اصطلاح، اثبات نسبت ایجابیه یا سلبیه بین دو شی ء، به طریق استدلال می‌باشد.

۳.۸ - البدعة


در لغت، بر هر چیز جدیدی اطلاق می‌شود و در اصطلاح شرع، هر عمل جدیدی، غیر از عمل صحابه و تابعین است که دلیل شرعی نداشته باشد و بر دو قسم است: «بدعة الهوی» و «بدعة الکفر».
[۵] معجم مصطلح الأصول‌، ص۵۴.


۳.۹ - البرائة الاصلیة


مراد از آن، این است که اصل، برائت ذمه افراد بوده و تحت تعقیب قرار گرفتن افراد، جایز نیست مگر به واسطه حکم محکمه.

۳.۱۰ - البرائة الشرعیة


مراد از آن، وظیفه شرعیه‌ای است که نافی حکم شرعی، هنگام شک در آن و یاس از تحصیل آن می‌باشد و نویسنده، معتقد است که وظیفه بودن آن، به معنی غیر ناظر بودن آن به واقع است.

۳.۱۱ - التابعی


کسی است که حد اقل یکی از صحابه را ملاقات کرده، هر چند مصاحب او نبوده باشد. برخی، تابعین را به پانزده طبقه تقسم کرده‌اند.
[۶] معجم مصطلح الأصول‌، ص۶۲.


۳.۱۲ - التابعی المخضرم


مراد، کسی است که عصر جاهلیت و زمان رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم را درک کرده، ولی بدون آنکه حضرت را دیده باشد، اسلام آورده است که از جمله آنها، می‌توان ابی رجاء عطاردی و سوید بن غفلة را نام برد.

۳.۱۳ - التبادر


عبارت است از انسباق معنا به ذهن، به مجرد شنیدن آن، بدون کمک گرفتن از هیچ قرینه‌ای که این امر، نزد اصولیون، علامت حقیقی بودن استعمال آن لفظ در آن معنا می‌باشد.

۳.۱۴ - التحمل


به معنای اخذ و گرفتن حدیث از شیخ می‌باشد و طرق آن عبارتند از سماع، قرائت، اجازه، مناوله و...
[۷] معجم مصطلح الأصول‌، ص۷۰.


۳.۱۵ - التخییر الشرعی


اصطلاحی است نزد علمای امامیه، به معنای ترخیص شارع در اخذ به یکی از دو اماره، هنگام تعارض آنها و عدم امکان جمع میان آنها.
[۸] معجم مصطلح الأصول‌، ص۷۹.


۳.۱۶ - اصطلاحا ت دیگر


از دیگر اصطلاحاتی که توضیح داده شده‌اند، می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
«الابد»، «الابداع»، «ابطال الاستحسان»، «الاتحاد»، «الاتقان»، «الاثبات»، «الاثر»، «الاثم»، «الاجازة»، «الاجتماع الحقیقی»، «البیهسیة»، «البینة»، «البیان القولی»، «البیان الفعلی»، «بناء العقلاء»، «البطلان»، «البلاغة»، «البعض»، «البسیط الحقیقی»، «البسیط المفهومی»، «التوجیه»، «التوضیح»، «التواتر اللفظی»، «التواتر المعنوی»، «التنزیل»، «تنقیح المناط»، «التنبیه بالاعلی علی الادنی»، «التنزیه»، «التناقض»، «التنافر»، «الثابت»، «الثقة»، «الثمرة»، «الثواب»، «الثمامیة»، «الجارودیة»، «جامع الکلم»، «الجبریة»، «الجدال»، «الجزء الصوری»، «الجرح»، «الجزئی»، «الجعل»، «الجسم التعلیمی»، «الجعفریة»، «الحائطیة»، «الحاشیة»، «الحافظ»، «الحاکم»، «حال التلبس»، «حال الجری»، «الحجیة الذاتیة»، «الحد»، «الحدوث»، «الحدود»، «الخاص»، «الخاطر»، «الخبر»، «الخاصة»، «خبر آلاحاد»، «الخبرة»، «الخصوص»، «الخطاب»، «الخطابة»، «الخطابیة»، «الدعوی»، «الدلالة»، «الدلیل»، «الدوران»، «الدین»، «الدلیل النقلی»، «الدلیل الفقاهتی»، «دلیل الفروع»، «دلیل الخطاب»، «الذاتی»، «الذکاء» و...
[۹] معجم مصطلح الأصول‌، ص۸ تا ۱۵۴.


۴ - وضعیت کتاب



فهرست مصادر و مراجع مورد استفاده مؤلف و نیز فهرست آیات و اصطلاحات مذکور در متن، در انتهای کتاب آمده است.

۵ - پانویس


 
۱. معجم مصطلح الأصول‌، ص۷.
۲. معجم مصطلح الأصول‌، ص۷.
۳. معجم مصطلح الأصول‌، ص۷.
۴. معجم مصطلح الأصول‌، ص۸.
۵. معجم مصطلح الأصول‌، ص۵۴.
۶. معجم مصطلح الأصول‌، ص۶۲.
۷. معجم مصطلح الأصول‌، ص۷۰.
۸. معجم مصطلح الأصول‌، ص۷۹.
۹. معجم مصطلح الأصول‌، ص۸ تا ۱۵۴.


۶ - منبع


نرم افزار جامع اصول فقه، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.






آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.