پلهمرتبه و پایهای از نردبان، منبر و مانند آن را پله می گویند و از آن به مناسبت در بابهای صلات، حج و صلح یاد شده است. ۱ - پله در صلاتمستحب است خطیب جمعه پیش از ایراد خطبه بر منبر برآید و بر پله ماقبل آخر از سمت بالا برای استراحت بنشیند. ۲ - پله در حجمستحب است حاجی پس از خروج از کعبه و پایین آمدن از پلههای آن در حالی که پلهها را سمت چپ خود قرار میدهد رو به کعبه، دو رکعت نماز بگزارد و نیز بر حاجی مستحب است هنگام پایین آمدن از کوه صفا بر پله چهارم بایستد و رو به کعبه، دعای وارد شده را بخواند. امام خمینی در کتاب مناسک حج، در مستحبات سعی، آورده است: «و در حدیث شریف وارد شده است هر کس که بخواهد مال او زیاد شود ایستادن بر صفا را طول دهد و هنگامی که از صفا پایین میآید بر پله چهارم بایستد و متوجه خانه کعبه شود و بگوید: اَللَّهُمَّ اِنِّی اَعُوذُ بِکَ مِنْ عَذَابِ الْقَبْرِ وَفِتْنَتِهِ وَغُرْبَتِهِ وَوَحْشَتِهِ وَظُلْمَتِهِ وَضِیقِهِ وَضَنْکِهِ، اَللَّهُمَّ اَظِلَّنِی فِی ظِلِّ عَرْشِکَ یَوْمَ لَاظِلَّ اِلَّا ظِلُّکَ. پس از پله چهارم پایین رود و احرام را از روی کمر خود بردارد و بگوید: یَا رَبَّ الْعَفْوِ یَا مَنْ اَمَرَ بِالْعَفْوِ یَا مَنْ هُوَ اَوْلَی بِالْعَفْوِ، یَا مَنْ یُثِیبُ عَلَی الْعَفْوِ، اَلْعَفْوَ اَلْعَفْوَ اَلْعَفْوَ، یَا جَوَادُ یَا کَرِیمُ یَا قَرِیبُ یَا بَعِیدُ، ارْدُدْ عَلَیَّ نِعْمَتَکَ، وَاسْتَعْمِلْنِی بِطَاعَتِکَ وَمَرْضَاتِکَ». ۳ - پله در صلحدر فرض اختلاف مالک طبقه بالا و پایین در ملکیت پله درصورت عدم وجود بینه قول صاحب طبقه بالا با قسم پذیرفته میشود. ۴ - اقوال در مالکیت پله بین دو طبقهبرخی گفتهاند: تقدیم قول صاحب طبقه بالا با قسم در صورتی است که آن دو در مالکیت انباری زیر پله نیز با یکدیگر اختلاف داشته باشند؛ اما اگر هر دو قائل به مالکیت صاحب طبقه پایین نسبت به انباری باشند، پله حکم سقف بین دو طبقه را دارد که بنابر قولی مشترک بین آن دو است و بنابر قولی دیگر، ملک صاحب طبقه بالا است. برخی نیز قائل به قرعه بین آن دو شدهاند. بعضی گفتهاند: حکم به مالکیت پله برای مالک طبقه بالا با قسم، در فرض عدم وجود انباری در زیر پلهها است و با وجود انباری هر دو نسبت به پلهها موقعیّت مساوی دارند؛ از اینرو، چنانچه هر دو قسم بخورند یا از قسم خوردن خودداری نمایند حکم به اشتراک آنان در پلهها میشود. ۴.۱ - داخل مبیع بودن پلهاگر خانهای را بفروشد زمین و ساختمانهای بالا و پایین، در آن داخل است، مگر اینکه ساختمان بالا از جهت ورودی و خروجی و امکانات و غیر اینها از چیزهایی که به طور عادی علامت جدا بودن و استقلال آن است، مستقل باشد. و همچنین زیرزمینها و چاه و دربها و چوبهای داخل ساختمان و میخهای ثابت آن، داخل آن میباشد، بلکه نردبانی که مانند راهپله، ثابت است. ولی سنگ آسیابی که نصب شده داخل نمیباشد مگر با شرط. و همچنین است اگر در خانه نخل یا درختی باشد، داخل نیست مگر با شرط؛ ولو به اینکه بگوید: و آنچه که دیوار خانه آن را احاطه کرده است، یا متعارف چنین باشد که موجب تقیید شود، چنان که غالباً چنین است. و بعید نیست که کلیدها داخل در آن باشد. [۱۰]
موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۵۶۵، کتاب البیع، القول فیما یدخل فی المبیع عند الاطلاق، مسالة۱.
بنابراین حمامی که از سالهای قدیم دارای راهپله و درب حمام بوده است را اگر مالک شرعی آن به دیگری بفروشد «حمام فروخته شده اگر راهی و پلهای به جز راه ورود ذکر شده نداشته و یا آنکه راه و پله ذکر شده داخل ساختمان حمام قرار داشته، راه و پله ذکر شده جزو مبیع است و ملک خریدار میباشد.» ۵ - پانویس۶ - منبع• فرهنگ فقه مطابق با مذهب اهل بیت علیهم السلام ج۲، ص۲۷۳. • ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر) ، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی |