زمان تقریبی مطالعه: 10 دقیقه
 

کسب آزادی (قرآن)





راه‌هاى كسب آزادی‌ با توجه به آیات قرآن عبارتند از:


۱ - استعانت‌



استمداد از خدا، زمينه‌ساز كسب آزادى:
«وَقَالَ الْمَلأُ مِن قَوْمِ فِرْعَونَ أَتَذَرُ مُوسَى وَقَوْمَهُ لِيُفْسِدُواْ فِي الأَرْضِ وَيَذَرَكَ وَآلِهَتَكَ قَالَ سَنُقَتِّلُ أَبْنَاءهُمْ وَنَسْتَحْيِي نِسَاءهُمْ وَإِنَّا فَوْقَهُمْ قَاهِرُونَ • قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ اسْتَعِينُوا بِاللّهِ وَاصْبِرُواْ إِنَّ الأَرْضَ لِلّهِ يُورِثُهَا مَن يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ؛اشراف قوم فرعون (به او) گفتند: آيا موسي و قومش را رها ميكني كه در زمین فساد كنند و تو و خدايانت را رها سازند، گفت به زودي پسرانشان را ميكشيم و دخترانشان را زنده نگه ميداريم (تا خدمت ما كنند) و ما بر آنها كاملا مسلط هستيم. موسی به قوم خود گفت از خدا ياري جوئيد و صبر پيشه كنيد كه زمين از آن خدا است و آنرا به هر كس بخواهد (و شايسته بداند) واگذار مي‌كند و سرانجام (نيك) براي پرهيزكاران است. »

۲ - بندگى خدا



پرستش خداى يگانه، زمينه‌ساز آزادى انسان از بندگی آفريدگان:
۱. «قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْاْ إِلَى كَلَمَةٍ سَوَاء بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللّهَ وَلاَ نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلاَ يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللّهِ فَإِن تَوَلَّوْاْ فَقُولُواْ اشْهَدُواْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ • مَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُؤْتِيَهُ اللّهُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ ثُمَّ يَقُولَ لِلنَّاسِ كُونُواْ عِبَادًا لِّي مِن دُونِ اللّهِ وَلَكِن كُونُواْ رَبَّانِيِّينَ بِمَا كُنتُمْ تُعَلِّمُونَ الْكِتَابَ وَبِمَا كُنتُمْ تَدْرُسُونَ • وَلاَ يَأْمُرَكُمْ أَن تَتَّخِذُواْ الْمَلاَئِكَةَ وَالنِّبِيِّيْنَ أَرْبَابًا أَيَأْمُرُكُم بِالْكُفْرِ بَعْدَ إِذْ أَنتُم مُّسْلِمُونَ؛بگو: «اي اهل کتاب! بياييد به سوي سخني كه ميان ما و شما يكسان است، كه جز خداوند يگانه را نپرستيم و چيزي را همتاي او قرار ندهيم، و بعضي از ما، بعض ديگر را - غير از خداي يگانه - به خدايي نپذيرد. هر گاه (از اين دعوت،) سرباز زنند، بگوييد: گواه باشيد كه ما مسلمانيم! براي هيچ بشري سزاوار نيست كه خداوند، کتاب آسمانی و حكم و نبوت به او دهد سپس او به مردم بگويد: غير از خدا، مرا پرستش كنيد! بلكه (سزاوار مقام او، اين است كه بگويد:) مردمي الهي باشيد، آن گونه كه كتاب خدا را مي‌آموختيد و درس مي‌خوانديد! (و غير از خدا را پرستش نكنيد!) و نه اينكه به شما دستور دهد كه فرشتگان و پيامبران را، پروردگار خود انتخاب كنيد. آيا شما را، پس از آنكه مسلمان شديد، به کفر دعوت مي‌كند؟!»
۲. «اتَّخَذُواْ أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللّهِ وَالْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَمَا أُمِرُواْ إِلاَّ لِيَعْبُدُواْ إِلَهًا وَاحِدًا لاَّ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ؛(آنها) دانشمندان و راهبان (تاركان دنيا) را معبودهائي در برابر خدا قرار دادند و (همچنين) مسیح فرزند مریم را، در حالي كه جز به عبادت معبود واحدي كه هيچ معبودي جز او نيست دستور نداشتند، پاك و منزه است از آنچه شريك وي قرار مي‌دهند.»
۳. «يَا صَاحِبَيِ السِّجْنِ أَأَرْبَابٌ مُّتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ أَمِ اللّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ • مَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِهِ إِلاَّ أَسْمَاء سَمَّيْتُمُوهَا أَنتُمْ وَآبَآؤُكُم مَّا أَنزَلَ اللّهُ بِهَا مِن سُلْطَانٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلّهِ أَمَرَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِيَّاهُ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ؛اي دوستان زنداني من آيا خدايان پراكنده بهترند يا خداوند واحد قهار؟ اين معبودهائي را كه غير از خدا مي‌پرستيد چيزي جز اسمهاي (بي مسما) كه شما و پدرانتان آنها را خدا ناميده‌ ايد نيست، خداوند هيچ دليلي براي آن نازل نكرده، حكم تنها از آن خداست، فرمان داده كه غير از او را نپرستيد، اينست آئين پا بر جا ولي اكثر مردم نمي‌دانند.»
۴. «وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولًا أَنِ اعْبُدُواْ اللّهَ وَاجْتَنِبُواْ الطَّاغُوتَ فَمِنْهُم مَّنْ هَدَى اللّهُ وَمِنْهُم مَّنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلالَةُ ...؛ما در هر امتي رسولي فرستاديم كه خداي يكتا را بپرستيد، و از طاغوت اجتناب كنيد خداوند گروهي را هدایت كرد، و گروهي ضلالت و گمراهی دامانشان را گرفت....»

۳ - جهاد



جهاد و مبارزه در راه خدا، راهى براى رسيدن به آزادى:
۱. «أَلَمْ تَرَ إِلَى الْمَلإِ مِن بَنِي إِسْرَائِيلَ مِن بَعْدِ مُوسَى إِذْ قَالُواْ لِنَبِيٍّ لَّهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِكًا نُّقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللّهِ قَالَ هَلْ عَسَيْتُمْ إِن كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ أَلاَّ تُقَاتِلُواْ قَالُواْ وَمَا لَنَا أَلاَّ نُقَاتِلَ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِن دِيَارِنَا وَأَبْنَآئِنَا فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ ... • فَهَزَمُوهُم بِإِذْنِ اللّهِ وَقَتَلَ دَاوُودُ جَالُوتَ وَآتَاهُ اللّهُ الْمُلْكَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا يَشَاءُ وَلَوْلاَ دَفْعُ اللّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَّفَسَدَتِ الأَرْضُ ...؛ آيا مشاهده نكردي جمعي از بنی اسرائیل را بعد از موسي، كه به پيامبر خود گفتند: زمامدار (و فرماندهي) براي ما انتخاب كن! تا (زير فرمان او) در راه خدا پيكار كنيم. پيامبر آنها گفت: شايد اگر دستور پيكار به شما داده شود، (سرپيچي كنيد، و) در راه خدا، جهاد و پيكار نكنيد! گفتند: چگونه ممكن است در راه خدا پيكار نكنيم، در حالي كه از خانه‌ ها و فرزندانمان رانده شده‌ ايم، (و شهرهاي ما به وسيله دشمن اشغال، و فرزندان ما اسير شده‌اند)؟! اما هنگامي كه دستور پيكار به آنها داده شد... سپس به فرمان خدا، آنها سپاه دشمن را به هزيمت وا داشتند. و داوود (نوجوان نيرومند و شجاعي كه در لشكر طالوت بود)، جالوت را كشت، و خداوند، حکومت و دانش را به او بخشيد، و از آنچه مي‌خواست به او تعلیم داد. و اگر خداوند، بعضي از مردم را به وسيله بعضي ديگر دفع نمي‌كرد، زمين را فساد فرا مي‌گرفت....»
۲. «وَمَا لَكُمْ لاَ تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاء وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا ...؛چرا در راه خدا و در راه مردان و زنان و كودكاني كه (به دست ستمگران) تضعيف شده‌ اند پيكار نمي‌كنيد؟، همان افراد (ستمديده‌ اي) كه مي‌گويند خدايا ما را از اين شهر (مكه) كه اهلش ‌ ستمگرند بيرون ببر و براي ما از طرف خود سرپرست قرار بده....»
۳. «أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ • الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِن دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَن يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ ...؛به آنها كه جنگ بر آنان تحميل شده اجازه جهاد داده شده است، چرا كه مورد ستم قرار گرفته‌ اند و خدا قادر بر نصرت آنها است. همانها كه به ناحق از خانه و لانه خود بدون هيچ دليلي اخراج شدند جز اينكه مي‌گفتند پروردگار ما الله است، و اگر خداوند بعضي از آنها را بوسيله بعضي ديگر دفع نكند دیرها و صومعه‌ ها و معابد یهود و نصارا و مساجدي كه نام خدا در آن بسيار برده مي‌شود ويران مي‌گردد ....»

۴ - دعا


یکی ازراه‌های به دست آورد آزادی دعا کردن است.

۴.۱ - دعای حضرت موسی


دعاى موسی علیه‌السلام، زمينه‌ساز رهايى او از دست ستمگران:
«فَخَرَجَ مِنْهَا خَائِفًا يَتَرَقَّبُ قَالَ رَبِّ نَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ • ... فَلَمَّا جَاءهُ وَقَصَّ عَلَيْهِ الْقَصَصَ قَالَ لَا تَخَفْ نَجَوْتَ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ؛موسي از شهر خارج شد در حالي كه ترسان بود، و هر لحظه در انتظار حادثه‌ اي، عرض كرد پروردگارا! مرا از اين قوم ظالم رهائي بخش... هنگامي كه موسي نزد او (شعیب) آمد و سرگذشت خود را شرح داد گفت نترس از قوم ظالم نجات يافتي!»

۴.۲ - دعای مستضعفان


دعاى مستضعفان دربند براى رهایی از ستم:
«... وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاء وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا ...؛... همان افراد (ستمديده‌ اي) كه مي‌گويند خدايا ما را از اين شهر (مكه) كه اهلش ‌ ستمگرند بيرون ببر و براي ما از طرف خود سرپرست قرار بده ....»
احتمال دارد اين آيه درباره مسلمانان ستم‌ديده مکّه باشد كه دعاى آنان با فتح مكّه اجابت شد.

۴.۳ - دعای حضرت نوح


دعاى نوح علیه‌السلام، جهت رهايى خود و پيروانش از دست قوم خود:
«فَافْتَحْ بَيْنِي وَبَيْنَهُمْ فَتْحًا وَنَجِّنِي وَمَن مَّعِي مِنَ الْمُؤْمِنِينَ • فَأَنجَيْنَاهُ وَمَن مَّعَهُ فِي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ؛اكنون ميان من و اينها جدائي بيفكن (و داوری كن). ما، او و كساني را كه با او بودند در كشتي كه مملو (از انسان و انواع حیوانات) بود رهائي بخشيديم.»

۴.۴ - دعای بنی‌اسرائیل


دعاى ستم‌ديدگان بنی‌اسرائیل، زمينه آزادسازى وطن و فرزندان آنان:
«أَلَمْ تَرَ إِلَى الْمَلإِ مِن بَنِي إِسْرَائِيلَ مِن بَعْدِ مُوسَى إِذْ قَالُواْ لِنَبِيٍّ لَّهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِكًا نُّقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللّهِ قَالَ هَلْ عَسَيْتُمْ إِن كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ أَلاَّ تُقَاتِلُواْ قَالُواْ وَمَا لَنَا أَلاَّ نُقَاتِلَ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِن دِيَارِنَا وَأَبْنَآئِنَا ... • وَلَمَّا بَرَزُواْ لِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالُواْ رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ •
فَهَزَمُوهُم بِإِذْنِ اللّهِ ...؛آيا مشاهده نكردي جمعي از بني اسرائيل را بعد از موسي، كه به پيامبر خود گفتند: زمامدار (و فرماندهي) براي ما انتخاب كن! تا (زير فرمان او) در راه خدا پيكار كنيم. پيامبر آنها گفت: شايد اگر دستور پيكار به شما داده شود، (سرپيچي كنيد، و) در راه خدا، جهاد و پيكار نكنيد! گفتند: چگونه ممكن است در راه خدا پيكار نكنيم، در حالي كه از خانه‌ ها و فرزندانمان رانده شده‌ ايم، (و شهرهاي ما به وسيله دشمن اشغال، و فرزندان ما اسير شده‌اند)؟! ... و هنگامي كه در برابر جالوت و سپاهيان او قرار گرفتند گفتند: پروردگارا! پيمانه شكيبايي و استقامت را بر ما بريز! و قدمهاي ما را ثابت بدار! و ما را بر جمعيت كافران، پيروز بگردان! سپس به فرمان خدا، آنها سپاه دشمن را به هزيمت وا داشتند.....»

۵ - صبر



صبر، زمينه‌ساز كسب آزادى:
«وَقَالَ الْمَلأُ مِن قَوْمِ فِرْعَونَ أَتَذَرُ مُوسَى وَقَوْمَهُ لِيُفْسِدُواْ فِي الأَرْضِ وَيَذَرَكَ وَآلِهَتَكَ قَالَ سَنُقَتِّلُ أَبْنَاءهُمْ وَنَسْتَحْيِي نِسَاءهُمْ وَإِنَّا فَوْقَهُمْ قَاهِرُونَ • قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ اسْتَعِينُوا بِاللّهِ وَاصْبِرُواْ ... وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ؛اشراف قوم فرعون (به او) گفتند: آيا موسي و قومش را رها ميكني كه در زمين فساد كنند و تو و خدايانت را رها سازند، گفت به زودي پسرانشان را ميكشيم و دخترانشان را زنده نگه ميداريم (تا خدمت ما كنند) و ما بر آنها كاملا مسلط هستيم.موسي به قوم خود گفت از خدا ياري جوئيد و صبر پيشه كنيد... و سرانجام (نيك) براي پرهیزکاران است. »

۶ - هجرت‌



هجرت، از راه‌هاى كسب آزادى و رها شدن از محيط‌هاى نامساعد:
۱. «إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلآئِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ قَالُواْ فِيمَ كُنتُمْ قَالُواْ كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الأَرْضِ قَالْوَاْ أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُواْ فِيهَا ... • وَمَن يُهَاجِرْ فِي سَبِيلِ اللّهِ يَجِدْ فِي الأَرْضِ مُرَاغَمًا كَثِيرًا وَسَعَةً ...؛كساني كه فرشتگان (قبض ارواح) روح آنها را گرفتند در حالي كه به خويشتن ستم كرده بودند و به آنها گفتند شما در چه حالي بوديد (و چرا با اينكه مسلمان بوديد در صف كفار جاي داشتيد!) گفتند ما در سرزمین خود تحت فشار بوديم، آنها (فرشتگان) گفتند مگر سرزمين خدا پهناور نبود كه مهاجرت كنيد! ....و كسي كه در راه خدا هجرت كند نقاط امن فراوان و گسترده‌ اي در زمين مي‌يابد....»
۲. «وَالَّذِينَ هَاجَرُواْ فِي اللّهِ مِن بَعْدِ مَا ظُلِمُواْ لَنُبَوِّئَنَّهُمْ فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً ...؛آنها كه مورد ستم واقع شدند سپس براي خدا هجرت كردند در اين دنيا جايگاه (و مقام) خوبي به آنها مي‌دهيم....»

۷ - پانویس


 
۱. اعراف/سوره۷، آیه۱۲۷.    
۲. اعراف/سوره۷، آیه۱۲۸.    
۳. آل‌عمران/سوره۳، آیه۶۴.    
۴. آل‌عمران/سوره۳، آیه۷۹.    
۵. آل‌عمران/سوره۳، آیه۸۰.    
۶. توبه/سوره۹، آیه۳۱.    
۷. یوسف/سوره۱۲، آیه۳۹.    
۸. یوسف/سوره۱۲، آیه۴۰.    
۹. نحل/سوره۱۶، آیه۳۶.    
۱۰. بقره/سوره۲، آیه۲۴۶.    
۱۱. بقره/سوره۲، آیه۲۵۱.    
۱۲. نساء/سوره۴، آیه۷۵.    
۱۳. حج/سوره۲۲، آیه۳۹.    
۱۴. حج/سوره۲۲، آیه۴۰.    
۱۵. قصص/سوره۲۸، آیه۲۱.    
۱۶. قصص/سوره۲۸، آیه۲۵.    
۱۷. نساء/سوره۴، آیه۷۵.    
۱۸. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۱۱۷.    
۱۹. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۱۸.    
۲۰. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۱۹.    
۲۱. بقره/سوره۲، آیه۲۴۶.    
۲۲. بقره/سوره۲، آیه۲۵۰.    
۲۳. بقره/سوره۲، آیه۲۵۱.    
۲۴. اعراف/سوره۷، آیه۱۲۷.    
۲۵. اعراف/سوره۷، آیه۱۲۸.    
۲۶. نساء/سوره۴، آیه۹۷.    
۲۷. نساء/سوره۴، آیه۱۰۰.    
۲۸. نحل/سوره۱۶، آیه۴۱.    


۸ - منبع


مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۱، ص۲۸۹، برگرفته از مقاله «راه‌های کسب آزادی».    


رده‌های این صفحه : آزادی | موضوعات قرآنی




آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.