ابندقیقالعیداِبْنِدَقیقِ العید، ابوالفتح محمد بن علی بن وَهْب بن مُطیع قُشَیْری منفلوطی مصری مالکی شافعی، ملقب به تقیالدین (۶۲۵ -۷۰۲ق/۱۲۲۸-۱۳۰۳م)، محدّث ، فقیه ، اصولی ، قاضی ، ادیب و شاعر بود. ۱ - نسبنسب وی به بَهْزین حکیم قشیری بازمیگردد [۱]
ابنفرحون، ابراهیم، الدیباج المذهب، ج۲، ص۳۱۸، به کوشش محمد الاحمدی ابوالنّور، قاهره، ۱۳۹۴ق/ ۱۹۷۴م.
و دقیق العید لقب جدّ او وهب است. [۲]
ابنقاضی شهبه، احمد، طبقات الشافعیّه، ج۲، ص۳۰۲، به کوشش عبدالعلیم خان، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۹ق/ ۱۹۷۹م.
مادر او دختر شیخ مقترح (از علمای بزرگ مصر) بوده است. [۳]
ادفوی، جعفر، الطالع السعید، ج۱، ص۵۷۱، به کوشش سعد محمد حسن و طه الحاجری، قاهره، ۱۹۶۶م.
۲ - تولدابندقیق العید در یَنْبُع حجاز متولد شد [۴]
صفدی، خلیل، الوافی بالوفیات، ج۴، ص۱۹۳، به کوشش، س ددرینگ، بیروت، ۱۳۹۴ق/۱۹۷۴م.
و در قوص (مصر) مسکن اصلی پدرش نشو و نما یافت و مقدمات علوم از جمله قرائت قرآن مجید را در آنجا فرا گرفت و فقه مالکی را نزد پدر و نیز فقه شافعی را از پدر و بهاءالدین هبةالله قِفطی - شاگردان پدرش - آموخت.۳ - اساتید ویپس از آن به قاهره رفت و در آنجا هم از ابومحمد ابن عبدالسلام بهره گرفت [۵]
ادفوی، جعفر، الطالع السعید، ج۱، ص۵۷۵، به کوشش سعد محمد حسن و طه الحاجری، قاهره، ۱۹۶۶م.
و از ابوالحسن ابن مقیّر و ابنرواج و سبط و جمعی دیگر استماع حدیث کرد [۶]
صفدی، خلیل، الوافی بالوفیات، ج۴، ص۱۹۳، به کوشش، س ددرینگ، بیروت، ۱۳۹۴ق/۱۹۷۴م.
[۷]
ابنحجر عسقلانی، احمد، الدرر الکامنه، ج۵، ص۳۴۸، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۲ق/ ۱۹۷۲م.
و سپس به دمشق سفر کرد [۸]
ابنشاکر، عیون التواریخ، ج۱، ص۳۷، نسخه عکسی کتابخانه استانبول، شم ۲۷۶.
و نزد ابنعبدالدائم و ابوالبقاء خالد بن یوسف به استماع حدیث پرداخت. [۹]
ذهبی، محمد بن احمد، تذکرة الحفاظ، ج۴، ص۱۴۸۲، حیدرآباد دکن، ۱۳۳۳-۱۳۳۴ق.
وی همچنین در طلب و استماع حدیث به اسکندریه و شهرهای دیگر سفر کرد و از افراد بسیاری استماع حدیث نمود که عبارتند از عبدالعظیم منذری، ابوالحسن محمد بن انجب صوفی بغدادی، ابوعلی حسن بن محمد تیمی بکری، ابوالحسن عبدالوهاب بن حسن دمشقی و بسیاری دیگر که ادفوی به تفصیل نام آنها را ذکر کرده است. [۱۰]
ادفوی، جعفر، الطالع السعید، ج۱، ص۵۶۹ -۵۷۲، به کوشش سعد محمد حسن و طه الحاجری، قاهره، ۱۹۶۶م.
۴ - پیشرفت در دانش و فقاهتاو در دانش و فقاهت از استاد خود ابنعبدالسلام پیش افتاد. [۱۱]
ابنایاس، محمد، بدائع الزّهور، ج۱، ص۴۱۱، به کوشش محمد مصطفی، قاهره، ۱۴۰۲ق/ ۱۹۸۲م.
صفدی [۱۲]
صفدی، خلیل، الوافی بالوفیات، ج۴، ص۱۹۴، به کوشش، س ددرینگ، بیروت، ۱۳۹۴ق/۱۹۷۴م.
او را امام و صاحب فنون و محدّثی نیکو و فقیهی دقیق و باوقار و دارای عقلی وافر و کم سخن دانسته است که صیت اشتهارش در زمان حیات خود او و استادانش در همه جا پیچید. به علاوه او را عارف به مذاهب مالکی و شافعی معرفی کرده و نوشته است که وی ابتدا مالکی مذهب بود، اما بعد مذهب شافعی را پذیرفت.۵ - مجدّد فقه شافعیوی را مجدّد فقه شافعی در آغاز سده ۷ق/۱۳م دانستهاند [۱۳]
صفدی، خلیل، الوافی بالوفیات، ج۴، ص۱۹۷، به کوشش، س ددرینگ، بیروت، ۱۳۹۴ق/۱۹۷۴م.
[۱۴]
سبکی، عبدالوهاب، طبقات الشافعیه الکبری، ج۹، ص۲۰۹، به کوشش محمود محمد الطناحی و عبدالفتاح محمد الحلو، قاهره ۱۳۸۴ق/۱۹۶۴م.
و سبکی برخی از نظرهای فقهی او را آورده است. [۱۵]
سبکی، عبدالوهاب، طبقات الشافعیه الکبری، ج۹، ص۲۴۴_۲۴۹، به کوشش محمود محمد الطناحی و عبدالفتاح محمد الحلو، قاهره ۱۳۸۴ق/۱۹۶۴م.
۶ - تدریسابندقیق العید پس از این سفرها به قوص بازگشت و در مدرسه نجیبیّه و مدارس دیگر به تدریس پرداخت و سپس به قاهره رفت و در آنجا در مدارس فاضلیه، کاملیه، صالحیه و در مدرسه مجاور مقبره شافعی به تدریس پرداخت. [۱۶]
ادفوی، جعفر، الطالع السعید، ج۱، ص۵۹۷، به کوشش سعد محمد حسن و طه الحاجری، قاهره، ۱۹۶۶م.
[۱۷]
اسنوی، عبدالرحیم، طبقات الشافعیه، ج۲، ص۲۲۹، به کوشش عبدالله الجبوری، بغداد، ۱۳۹۱ق/ ۱۹۷۱م.
۷ - شاگردان ابندقیقبسیاری از علما و اصحاب حدیث از جمله، فتحالدین ابن سیدالناس، قطب الدین ابن منیر، علاءالدّین قونوی، علمالدین اخنائی، [۱۸]
صفدی، خلیل، الوافی بالوفیات، ج۴، ص۱۹۴- ۱۹۵، به کوشش، س ددرینگ، بیروت، ۱۳۹۴ق/۱۹۷۴م.
شمسالدین محمد بن ابی القاسم بن عبدالسلام، شمسالدین محمد بن احمد بن حیدره، شمسالدین محمد بن احمد بن عَدْلان، اثیرالدین ابوحیّان محمد بن یوسف غرناطی و جمعی دیگر از او استماع حدیث کردهاند [۱۹]
ادفوی، جعفر، الطالع السعید، ج۱، ص۵۷۲، به کوشش سعد محمد حسن و طه الحاجری، قاهره، ۱۹۶۶م.
و ذهبی به تصریح خود، ۲۰ حدیث از وی شنیده است. [۲۰]
ذهبی، محمد بن احمد، تذکرة الحفاظ، ج۴، ص۱۴۸۲،حیدرآباد دکن، ۱۳۳۳-۱۳۳۴ق.
۸ - ابندقیق العید از نظر اجتماعیابندقیق العید از نظر اجتماعی نیز دارای مقامی ممتاز و نزد سلاطین و امرای زمان خود از احترام برخوردار بوده است. چنانکه صفدی [۲۱]
صفدی، خلیل، الوافی بالوفیات، ج۴، ص۱۹۴، به کوشش، س ددرینگ، بیروت، ۱۳۹۴ق/۱۹۷۴م.
به موردی از آن که او وقتی بر سلطان حسامالدین لاجین وارد شد و سلطان به احترام وی از جای برخاست و در جایی فروتر از او نشست، اشاره کرده است.۹ - مناصب ویوی مدتی مقام قضای مالکیّه را در قوص به عهده داشت، [۲۲]
اسنوی، عبدالرحیم، طبقات الشافعیه، ج۲، ص۲۲۹، به کوشش عبدالله الجبوری، بغداد، ۱۳۹۱ق/ ۱۹۷۱م.
اما بعد از آن به قاهره رفت و پس از مدتها کنارهگیری از این مقام، قاضی القضاتی شافعیه را پذیرفت (۶۹۵ق) و سالها در آن مقام باقیماند. [۲۳]
ابنکثیر، البدایه، ج۱۴، ص۲۷.
[۲۴]
سبکی، عبدالوهاب، طبقات الشافعیه الکبری، ج۹، ص۲۱۲، به کوشش محمود محمد الطناحی و عبدالفتاح محمد الحلو، قاهره ۱۳۸۴ق/۱۹۶۴م.
[۲۵]
ذهبی، محمد بن احمد، تذکرة الحفاظ، ج۴، ص۱۴۸۲، حیدرآباد دکن، ۱۳۳۳-۱۳۳۴ق.
ابندقیق العید در زمان قاضی القضاتی به اقداماتی اصلاحی دست زد. [۲۶]
ادفوی، جعفر، الطالع السعید، ج۱، ص۵۹۷، به کوشش سعد محمد حسن و طه الحاجری، قاهره، ۱۹۶۶م.
[۲۷]
ابنحجر عسقلانی، احمد، الدرر الکامنه، ج۵، ص۳۵۲، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۲ق/ ۱۹۷۲م.
همچنین هنگامی که تقیالدین بن بنت الاعز از مقام قاضی القضاتی عزل و به اشاره شمسالدین ابن سلعوس وزیر مجمعی از فقها تشکیل شد که وی را تکفیر کنند، ابندقیق العید جان وی را نجات داد. [۲۸]
صفدی، خلیل، الوافی بالوفیات، ج۴، ص۱۹۵-۱۹۷، به کوشش، س ددرینگ، بیروت، ۱۳۹۴ق/۱۹۷۴م.
ابندقیق العید با عبدالحق ابن سبعین اندلسی نیز ملاقات و گویا با وی بحث و مناظره داشته است. [۲۹]
ابنشاکر، فوات الوفیات، ج۲، ص۲۵۳-۲۵۴، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۹۷۴م.
۱۰ - تبحر در شعر و ادبابندقیق العید در شعر و ادب نیز دستی داشته است. محتوای اشعار وی بیشتر پند ، وصف وضع خود و ذکر مفارقت دوستان، مدح و ستایش پیامبر (ص) و قصایدی دیگر است. بسیاری از اشعار وی را صفدی، [۳۰]
صفدی، خلیل، الوافی بالوفیات، ج۴، ص۱۹۹_۲۰۸، به کوشش، س ددرینگ، بیروت، ۱۳۹۴ق/۱۹۷۴م.
ادفوی، [۳۱]
ادفوی، جعفر، الطالع السعید، ج۱، ص۵۸۳، به کوشش سعد محمد حسن و طه الحاجری، قاهره، ۱۹۶۶م.
[۳۲]
ادفوی، جعفر، الطالع السعید، ج۱، ص۵۸۹ - ۵۹۵، به کوشش سعد محمد حسن و طه الحاجری، قاهره، ۱۹۶۶م.
ابنالوردی، [۳۳]
ابنالوردی، زینالدین عمر، تتمة المختصر فی اخبار البشر، ج۲، ص۳۶۰، به کوشش احمد رفعت بدراوی، بیروت، ۱۳۸۹ق/۱۹۶۹م.
ابنشاکر، [۳۴]
ابنشاکر، عیون التواریخ، ج۱، ص۳۸-۴۰، نسخه عکسی کتابخانه استانبول، شم ۲۷۶.
[۳۵]
ابنشاکر، فوات الوفیات، ج۳، ص۴۴۳-۴۵۰، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۹۷۴م.
[۳۶]
سبکی، عبدالوهاب، طبقات الشافعیه الکبری، ج۳، ص۴۲۳، به کوشش محمود محمد الطناحی و عبدالفتاح محمد الحلو، قاهره ۱۳۸۴ق/۱۹۶۴م.
[۳۷]
سبکی، عبدالوهاب، طبقات الشافعیه الکبری، ج۳، ص۴۳۸، به کوشش محمود محمد الطناحی و عبدالفتاح محمد الحلو، قاهره ۱۳۸۴ق/۱۹۶۴م.
[۳۸]
سبکی، عبدالوهاب، طبقات الشافعیه الکبری، ج۳، ص۴۶۱، به کوشش محمود محمد الطناحی و عبدالفتاح محمد الحلو، قاهره ۱۳۸۴ق/۱۹۶۴م.
[۳۹]
سبکی، عبدالوهاب، طبقات الشافعیه الکبری، ج۳، ص۴۶۲، به کوشش محمود محمد الطناحی و عبدالفتاح محمد الحلو، قاهره ۱۳۸۴ق/۱۹۶۴م.
[۴۰]
سبکی، عبدالوهاب، طبقات الشافعیه الکبری، ج۹، ص۲۱۴-۲۳۰، به کوشش محمود محمد الطناحی و عبدالفتاح محمد الحلو، قاهره ۱۳۸۴ق/۱۹۶۴م.
و دیگران آوردهاند.۱۱ - وفاتابندقیق العید در قاهره درگذشت و در تشییع جنازه وی بسیاری از مردم و نیز امرا و اعیان دولت و نایب السلطنه مصر شرکت کردند. [۴۱]
ابنشاکر، عیون التواریخ، ج۱، ص۳۷، نسخه عکسی کتابخانه استانبول، شم ۲۷۶.
جنازه او در قرافة الصغری کنار آرامگاه استادش ابنعبدالسلام به خاک سپرده شد. [۴۲]
ابنایاس، محمد، بدائع الزّهور، ج۱، ص۴۱۱، به کوشش محمد مصطفی، قاهره، ۱۴۰۲ق/ ۱۹۸۲م.
۱۲ - آثارابندقیق العید صاحب آثار و تألیفات بسیاری است که قسمتی از آنها اکنون در دست نیست و در مدارک بعد از او [۴۳]
سبکی، عبدالوهاب، طبقات الشافعیه الکبری، ج۲، ص۱۲، به کوشش محمود محمد الطناحی و عبدالفتاح محمد الحلو، قاهره ۱۳۸۴ق/۱۹۶۴م.
[۴۴]
سبکی، عبدالوهاب، طبقات الشافعیه الکبری، ج۲، ص۱۸، به کوشش محمود محمد الطناحی و عبدالفتاح محمد الحلو، قاهره ۱۳۸۴ق/۱۹۶۴م.
[۴۵]
سبکی، عبدالوهاب، طبقات الشافعیه الکبری، ج۲، ص۱۹، به کوشش محمود محمد الطناحی و عبدالفتاح محمد الحلو، قاهره ۱۳۸۴ق/۱۹۶۴م.
[۴۶]
سبکی، عبدالوهاب، طبقات الشافعیه الکبری، ج۲، ص۳۲۹، به کوشش محمود محمد الطناحی و عبدالفتاح محمد الحلو، قاهره ۱۳۸۴ق/۱۹۶۴م.
[۴۷]
ابنقاضی شهبه، احمد، طبقات الشافعیّه، ج۲، ص۹۴، به کوشش عبدالعلیم خان، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۹ق/ ۱۹۷۹م.
[۴۸]
ابنقاضی شهبه، احمد، طبقات الشافعیّه، ج۲، ص۱۷۷، به کوشش عبدالعلیم خان، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۹ق/ ۱۹۷۹م.
[۴۹]
ابنقاضی شهبه، احمد، طبقات الشافعیّه، ج۲، ص۲۹۲، به کوشش عبدالعلیم خان، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۹ق/ ۱۹۷۹م.
بعضی از آنها مورد استفاده قرار گرفته، مانند کتاب شرح العنوان (شرح عنوان الوصول فی الاصول) که سیوطی از آن استفاده کرده است. [۵۰]
ابنقاضی شهبه، احمد، طبقات الشافعیّه، ج۱، ص۲۴، به کوشش عبدالعلیم خان، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۹ق/ ۱۹۷۹م.
۱۳ - آثار چاپی ابندقیق العید۱. احکام الاحکام، شرح عمدة الاحکام، چنانکه از نامش پیداست شرحی است بر کتاب عمدة الاحکام عبدالغنی بن عبدالواحد مقدسی جَماعیلی دمشقی. وی این شرح را برای شاگرد خود عمادالدین اسماعیل بن محمد بن اثیر حَلَبی املا و ابناثیر حلبی آن را جمعآوری کرده و احکام الاحکام فی شرح احادیث سیدالانام (ص) نامیده است. این کتاب بر اساس احادیثی از صحیح بخاری و صحیح مسلم نوشته شده و سخاوی آن را تحشیه کرده است. [۵۱]
بغدادی، ایضاح المکنون، ج۲، ص۱۲۰.
از این کتاب چاپهای مختلفی شده است که یک بار در قاهره (۱۳۷۲ق/۱۹۵۳م) و سپس در بیروت (۱۹۸۱، ۱۹۸۲م) هر یک در ۲ مجلد (۴ جلد) و در همانجا (۱۹۸۷م) به کوشش احمد محمد شاکر منتشر شده است. گزیدهای از این کتاب با نام المنتقی من احکام الاحکام، شرح عمدة الاحکام در بغداد (۱۹۶۸م) به چاپ رسیده است. ۲. الاقتراح فی بیان الاصطلاح، که در آن اصطلاحات متداول علم حدیث و کیفیت سماع و ضبط روایات و شناخت محدّثان و راویان و احادیث متّفق علیه در صحیح بخاری و صحیح مسلم مورد بررسی قرار گرفته است. این کتاب در بیروت (۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م) منتشر شده است. ۳. الالمام فی احادیث الاحکام، شامل احادیث نبوی در فقه که شروح مختلفی بر آن نوشته شده است. اولین شرح آن الامام نام داشته که خود مؤلف بر آن نوشته است. گفتهاند اگر کامل شده بود، به ۲۵ جلد میرسید. [۵۲]
صفدی، خلیل، الوافی بالوفیات، ج۴، ص۱۹۳، به کوشش، س ددرینگ، بیروت، ۱۳۹۴ق/۱۹۷۴م.
ابنتیمیه آن را کتاب الاسلام نامیده و گفته که کسی مانند آن ننوشته است. [۵۳]
ادفوی، جعفر، الطالع السعید، ج۱، ص۵۷۵ -۵۷۶، به کوشش سعد محمد حسن و طه الحاجری، قاهره، ۱۹۶۶م.
کتاب الالمام مشهورترین و مهمترین کتاب ابندقیق العید است. به گفته زرکلی جزئی از نسخه خطی شرحی که خود مؤلف بر آن نوشته در ازهریه موجود است، [۵۴]
زرکلی، الاعلام، ج۶، ص۲۸۳.
اما در فهرست ۶ جلدی ازهریه مطلبی درباره آن یافته نشد. شمسالدین محمد بن ناصرالدین دمشقی نیز بر الالمام شرح نوشته است و قطب الدین عبدالکریم بن عبدالنور حلبی آن را خلاصه کرده و الاهتمام بتلخیص کتاب الامام (الالمام)، نامیده است و شمسالدین محمد بن احمد معروف به ابنقدامه مقدسی حنبلی نیز آن را با عنوان المُحَرَّر خلاصه کرده است. این خلاصه را جمال الدین یوسف بن حسن الحموی شرح و علاءالدین علی بن بلبان فارسی خلاصه کرده است. [۵۵]
حاجی خلیفه، کشف الظنون، ج۱، ص۱۵۸.
این کتاب یک بار در ریاض بدون تاریخ و بار دیگر به کوشش محمد سعید مولوی در دمشق (۱۹۶۳م) و بار دیگر در (۱۹۷۶م) در بیروت به چاپ رسیده است. ۴. تحفة اللبیب فی شرج التقریب، [۵۶]
زرکلی، الاعلام، ج۶، ص۲۸۳.
شرحی است بر کتاب التقریب ابوشجاع احمد بن حسن بن احمد اصفهانی و احتمالاً همان کتاب است که ابنقاضی شهبه از آن به نام شرح مختصر ابی شجاع نام برده است. [۵۷]
ابنقاضی شهبه، احمد، طبقات الشافعیّه، ج۲، ص۳۰۸، به کوشش عبدالعلیم خان، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۹ق/ ۱۹۷۹م.
نسخهای خطی از تحفه در برلین موجود است و نسخهای عکسی از آن به نام عقداللبیب شرح متن غایة التقریب که احتمالاً تصحیف شده است، در معهد المخطوطات قاهره موجود است. [۵۸]
الفهرس التمهیدی للمخطوطات المصوره، ج۱، ص۲۲۱، قاهره، ۱۹۴۸م.
۵. شرح الاربعین حدیثاً النَوویّه، در احادیث صحیح نبوی (ص) که دوبار در قاهره بدون تاریخ و یک بار در بیروت (۱۹۸۶م) به چاپ رسیده است. ۶. شرح مختصر ابنحاجب، در فقه مالکیه. ۷. تقریظ رساله زجر المفتری علی ابی الحسن الاشعری، که اصل رساله از ابوالعباس احمد بن محمد بن عمر قرطبی است. ابنتقریظ و خطبه شرح مختصر در طبقات الشافعیه سبکی به چاپ رسیده است. ۸. نامهای که ابندقیق العید به نائب خود قاضی اخمیم نوشته است و اصل نامه در الطالع السّعید ادفوی چاپ شده است [۵۹]
ادفوی، جعفر، الطالع السعید، ج۱، ص۵۹۷ - ۵۹۹، به کوشش سعد محمد حسن و طه الحاجری، قاهره، ۱۹۶۶م.
و نسخههای خطی نیز از آن موجود است. علاوه بر اینها کتاب نبذة فی علوم الحدیث است که نسخههای خطی از آن در موزه بریتانیا موجود است و قصایدی هم از وی ضمن مجموعه شعر خطی در موزه عراق (شم ۶۳۳۹/۱) وجود دارد. [۶۰]
نقشبندی، اسامه نصار و ظمیاء محمد عباس، مخطوطات الادب فی المتحف العراقی، ج۱، ص۵۴۹، کویت، ۱۹۸۵م.
۱۴ - فهرست منابع(۱) ابنایاس، محمد، بدائع الزّهور، به کوشش محمد مصطفی، قاهره، ۱۴۰۲ق/ ۱۹۸۲م. (۲) ابنحجر عسقلانی، احمد، الدرر الکامنه، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۲ق/ ۱۹۷۲م. (۳) ابنشاکر، عیون التواریخ، نسخه عکسی کتابخانه استانبول، شم ۲۷۶. (۴) ابنشاکر، فوات الوفیات، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۹۷۴م. (۵) ابنفرحون، ابراهیم، الدیباج المذهب، به کوشش محمد الاحمدی ابوالنّور، قاهره، ۱۳۹۴ق/ ۱۹۷۴م. (۶) ابنقاضی شهبه، احمد، طبقات الشافعیّه، به کوشش عبدالعلیم خان، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۹ق/ ۱۹۷۹م. (۷) ابنکثیر، البدایه. (۸) ابنالوردی، زینالدین عمر، تتمة المختصر فی اخبار البشر، به کوشش احمد رفعت بدراوی، بیروت، ۱۳۸۹ق/۱۹۶۹م. (۹) ادفوی، جعفر، الطالع السعید، به کوشش سعد محمد حسن و طه الحاجری، قاهره، ۱۹۶۶م. (۱۰) اسنوی، عبدالرحیم، طبقات الشافعیه، به کوشش عبدالله الجبوری، بغداد، ۱۳۹۱ق/ ۱۹۷۱م. (۱۱) بغدادی، ایضاح المکنون. (۱۲) حاجی خلیفه، کشف الظنون. (۱۳) ذهبی، محمد بن احمد، تذکرة الحفاظ، حیدرآباد دکن، ۱۳۳۳-۱۳۳۴ق. (۱۴) زرکلی، الاعلام. (۱۵) سبکی، عبدالوهاب، طبقات الشافعیه الکبری، به کوشش محمود محمد الطناحی و عبدالفتاح محمد الحلو، قاهره ۱۳۸۴ق/۱۹۶۴م. (۱۶) سیوطی، المزهر، به کوشش محمد احمد جادالمولی و دیگران، بیروت، ۱۹۸۶م. (۱۷) صفدی، خلیل، الوافی بالوفیات، به کوشش، س ددرینگ، بیروت، ۱۳۹۴ق/۱۹۷۴م. (۱۸) الفهرس التمهیدی للمخطوطات المصوره، قاهره، ۱۹۴۸م. (۱۹) نقشبندی، اسامه نصار و ظمیاء محمد عباس، مخطوطات الادب فی المتحف العراقی، کویت، ۱۹۸۵م؛ ۱۵ - پانویس
۱۶ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «ابندقیقالعید»، ج۳، ص۱۲۰۱. |