حاشیهنویسیحاشیهنویسی، از سنّتهای نوشتاری مسلمانان ، بهمعنای نوشتن نکاتی در کنارههای (هوامش) یک متن برای توضیح یا نقد یا تصحیح آن و نیز تألیف آثاری مستقل با همین هدف است. ۱ - تعریف و معنااین اصطلاح با مصدر حَشْو به معنای افزایش و با حاشیه به معنای کناره و پیرامون، پیوند تنگاتنگ دارد؛ چه، حاشیهنویسی در عمل افزودنِ مطالبی در کنارههای متن مکتوب است . در زبان عربی، حاشیه به معنای کناره (که نام محلّ است) به معنای آنچه در حاشیه نوشته میشود (= حالّ) به کار رفته است. [۱]
خلیل بن احمد، کتاب العین، ج۳، ص۲۶۰ـ۲۶۱، ذیل «حشو»، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۵.
[۲]
ابنمنظور، لسان العرب، ج۳، ص۱۹۵، ذیل «حشا».
حاشیهها را توشیح و تعلیق یا تعلیقه نیز نامیدهاند. آقابزرگ طهرانی ، [۳]
آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ج۴، ص۲۲۳.
با تصریح بر تفاوت نداشتن تعلیقات و حواشی، یادآور شده است که اصطلاح تعلیق اغلب بر حاشیههای کتابهای معقول اطلاق میشود؛ اما، نمونههای بسیاری و جود دارد که نشان میدهد کاربرد تعلیقه برای حواشیِ کتابهای نقلی و کاربرد حاشیه برای حواشی کتابهای علوم عقلی نیز کاملا معمول بوده است. [۴]
عبداللّه محمد حبشی، جامع الشروح و الحواشی: معجم شامل لاسماء الکتب المشروحة فی التراث الاسلامی و بیان شروحها، ج۱، ص۴۰۶، ابوظبی ۱۴۲۵/۲۰۰۴.
[۵]
عبداللّه محمد حبشی، جامع الشروح و الحواشی: معجم شامل لاسماء الکتب المشروحة فی التراث الاسلامی و بیان شروحها، ج۱، ص۴۰۹ـ۴۱۰، ابوظبی ۱۴۲۵/۲۰۰۴.
[۶]
عبداللّه محمد حبشی، جامع الشروح و الحواشی: معجم شامل لاسماء الکتب المشروحة فی التراث الاسلامی و بیان شروحها، ج۱، ص۴۱۵، ابوظبی ۱۴۲۵/۲۰۰۴.
[۷]
عبداللّه محمد حبشی، جامع الشروح و الحواشی: معجم شامل لاسماء الکتب المشروحة فی التراث الاسلامی و بیان شروحها، ج۱، ص۴۲۳، ابوظبی ۱۴۲۵/۲۰۰۴.
[۸]
عبداللّه محمد حبشی، جامع الشروح و الحواشی: معجم شامل لاسماء الکتب المشروحة فی التراث الاسلامی و بیان شروحها، ج۲، ص۱۱۱۶ـ۱۱۲۴، ابوظبی ۱۴۲۵/۲۰۰۴.
تعابیر پارهای از حاشیهنویسان هم نشان میدهد که خود آنان نیز میان تعلیقه و حاشیه تفاوتی قائل نمیشدهاند، [۹]
علی بن حسین محقق کرکی، حیاة المحقق الکرکی و آثاره، ج۸، ص۱۳، ج: ۸ حاشیة مختلف الشیعة، چاپ محمد حسون، تهران ۱۴۲۳.
[۱۰]
محمد بن حسین شیخبهائی، الحاشیة علی کتاب من لایحضَرُهُ الفقیه، ج۱، ص۳۱، چاپ فارس حسون کریم، قم ۱۳۸۲ش.
حتیگاه چنین فهمیده میشود که تعلیق با شرح یکی انگاشته شده است. ۲ - پیام سفید گذاشتن کنار صفحاتبهطور کلی، سفید باقی گذاشتن کنارههای صفحاتِ نُسَخ خطی، صرفنظر از ضرورتهای هنر کتابآرایی، احتمالا واجد این پیام بوده است که خوانندگان میتوانند نظر خویش را درباره متن در این کنارهها بنویسند؛ گو اینکه اولین کسانی که در کنارههای صفحات چیزی نوشتند، خودِ مؤلفان یا ناسخان یا صاحبان کتابها بودند که یا در هنگام بازخوانی نوشتههای خویش، شَکلِ درستِ کلماتِ مغلوط را در کنار صفحات مینوشتند یا در آنجا کلمات یا علائمی درج میکردند که دلالتهای معنایی آنها را خود در مییافتند. قدمت درج جملههای توضیحی یا انتقادی در حواشی متون با پدیدآیی خود این متنها تقریبآ همزمان دانسته شده؛ چه، این کاملا طبیعی بوده است که خواننده متن، نظر خود را ــ هر چه باشدــ در کنار آن درج نماید. [۱۳]
آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ج۶، ص۷.
با اینهمه، تشخیصقدمتحاشیهها آساننیست، زیراحاشیهنویسی کار غیرمستقلی تلقی میشده است و حاشیهنویسان در جاهای دلخواه در حواشی برخی صفحات مطالبی مینوشتند و این نوشتهها معمولا انجامه و تاریخ کتابت ندارند؛ بنابراین، حتی با و جود نسخههای خطی تاریخداری که قدمتشان به سده سوم میرسد، [۱۴]
ایمن فؤادسید، الکتاب العربی المخطوط و علم المخطوطات، ج۲، ص۳۹۹ـ۴۰۲، قاهره ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
نمیتوان قدمت حواشی آنها را تا همان زمان به عقب برد.۳ - سابقهبهنظر روزنتال، سابقه این نوع حواشی، به پیشتر از قرن پنجم نمیرسد. شخصی بهنام ابنمسرور ظاهرآ در قرن پنجم بر کتاب الحس و المحسوس ارسطو حاشیههایی نوشته است. [۱۵]
ابنمطران، بستانالاطباء و روضةالالباء، ج۱، ص۱۹۶، چاپ عبدالکریم ابوشویرب، طرابلس ۱۹۹۳.
در مقابل، تعیین پیشینه حاشیههایی که مستقلا تألیف شدهاند آسانتر است. این آثارگاه نام مستقلی دارند، مانند ردّالمُحتار علی الدُّرالمختار، از ابنعابدین، که خود در مقدمه اثرش [۱۶]
ابنعابدین، ردّ المحتار علی الدّر المختار، ج۱، ص۲ـ ۳، چاپ سنگی مصر ۱۲۷۱ـ۱۲۷۲، چاپ افست بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
آنرا حاشیه شمرده است، وگاه کلمه حاشیه یا حواشی سرآغاز عنوان آنهاست. [۱۷]
آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ج۶، ص۸.
۴ - نخستین حاشیه نویسبه گفته حاجیخلیف ه، [۱۸]
حاجیخلیفه، کشف الظنون عن اسامی الکتب و الفنون، ج۳، ص۳ـ۴، چاپ گوستاو فلوگل، لندن ۱۸۳۵ـ۱۸۵۸، چاپ افست بیروت.
نخستین کسی که حاشیه مستقلی تدوین کرد، محمد بن احمد مشهور به ابنیسار، درگذشته در دهه نخست سده چهارم، بود.حاجیخلیفه به نام و موضوع حاشیه ابنیسار اشارهای نکرده است. صرفنظر از این اشاره حاجیخلیفه، پیشینه این حاشیههای مستقل دستکم به قرن ششم میرسد. [۱۹]
یاقوت حموی، معجمالادباء، ج۶، ص۲۶۴۳، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۹۳.
[۲۰]
یاقوت حموی، معجمالادباء، ج۶، ص۲۷۷۳، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۹۳.
۵ - درتمدن اسلامیدر تمدن اسلامی ، حاشیهنویسی بر انواع کتابها، به جز جغرافیا و تاریخ، معمول بوده است؛ اما، حاشیهنویسان به کتابهای ادبی ، فقهی ، حدیثی ، اصولی، کلامی ، فلسفی ، منطقی و عرفانی بسیار بیشتر تو جه کردند و مشهورترین حواشی بر اینگونه متون نوشته شدند. در میان اینگونه کتابها، بر آثاری که متون درسی بودند یا اعتبار و اشتهار و مرجعیت بیشتری داشتند، بیش از همه حاشیه یا شرح نوشته میشد. [۲۱]
محمدطاهر تنکابنی، کتب درسی قدیم، ج۱، ص۴۰ـ۸۲، چاپ ایر جافشار، در فرهنگ ایران زمین، ج۲۰ (۱۳۵۳ش).
[۲۲]
آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ج۶، ص۷ـ۲۳۱.
شمار حاشیههایی که بر شروح متون یا بر حاشیههای دیگران نوشته میشده، بسیار افزونتر از حاشیههای خود متنها بوده است. مثلا حبشی در جامعالشروح والحواشی، [۲۳]
عبداللّه محمد حبشی، جامع الشروح و الحواشی: معجم شامل لاسماء الکتب المشروحة فی التراث الاسلامی و بیان شروحها، ج۱، ص۳۹۶ـ۴۳۸، ابوظبی ۱۴۲۵/۲۰۰۴.
نامِ بیش از دویست شرح و حدود پن جاه حاشیه بر صحیح بخاری (متوفی ۲۵۶) را برشمرده است که عمده این حاشیهها بر شروح صحیح بخاری نوشته شدهاند.برخی شروح و حواشی، به دلیل اهمیت و دربرداشتن مطالب بحث برانگیز، اعتباری همسنگِ متن اصلی و حتی برتر از آن یافتهاند و در نتیجه، حواشی فراوانی بر آنها نوشته شده است. مثلا بر حاشیه خَفری (متوفی ۹۵۷) بر شرح تجریدالاعتقادِ قوشچی (متوفی ۸۷۹)، دست کم ۳۱ حاشیه [۲۴]
علی صدرایی خویی، کتابشناسی تجریدالاعتقاد، ج۱، ص۱۰۲ـ۱۲۹، قم ۱۳۸۲ش.
و بر حاشیه جرجانی بر شرح قدیم تجریدالاعتقاد، ۲۶ حاشیه نوشتهاند [۲۵]
علی صدرایی خویی، کتابشناسی تجریدالاعتقاد، ج۱، ص۴۷ـ۵۴، قم ۱۳۸۲ش.
درباره این دو شرح تجریدالاعتقاد) و در میان افزون بر یکصد شرحِ کافیه ابنحاجب (متوفی ۶۴۶)، [۲۶]
عبدالرحمان بن احمد جامی، شرح کافیة ابنالحاجب و هوالکتاب المسمّی الفوائد الضیائیة، ج۱، مقدمه رفاعی، ص۳۱ـ۴۱، چاپ اسامه طه رفاعی، قاهره ۱۴۲۳ـ۱۴۲۴.
الفوائدالضیائیة از عبدالرحمان جامی (متوفی ۸۹۷) چندان اهمیت یافت که ۴۶ حاشیه بر آن نوشتند. [۲۷]
عبدالرحمان بن احمد جامی، شرح کافیة ابنالحاجب و هوالکتاب المسمّی الفوائد الضیائیة، ج۱، مقدمه رفاعی، ص۸۵ـ۹۰، چاپ اسامه طه رفاعی، قاهره ۱۴۲۳ـ۱۴۲۴.
با اینکه در بسیاری از حاشیهها، همانند شرحها، صرفاً یا عمدتاً به طرح و تبیین و توضیح و تعلیل مراد نویسنده اصلی و آوردن شواهد و جز آن تو جه شده است، تفاوتهایی هم میان شروح و حاشیهها و جود دارد؛ شروح از حاشیهها قدمت بیشتری دارند. قدمت حاشیههای مستقل حداکثر به قرن چهارم میرسد، اما در فهرست ابنندیم [۲۸]
ابنندیم (تهران)، الفهرست، ج۱، ص۶۵.
[۲۹]
ابنندیم (تهران)، الفهرست، ج۱، ص۴۲۳.
از شرحهای متعلق به قرن سوم نیز یاد شده است، از جمله شرح شواهد کتاب سیبویه از ابوالعباس مبرّد و حتی شروحی از سده دوم چون شرحالم جسطی و نیز شرحاقلیدس، هر دو از جابر بن حیان .شرحها به دلیل قدمت و سابقه، از حاشیهها رایجتر شدند. در فهرستِ ابنندیم در قبال ذکر نام افزون بر شصت کتابِ شرح، [۳۰]
ابنندیم (تهران)، الفهرست، ج۱، ص۱۲۴ـ۱۲۵.
از هیچ کتابی با عنوان حاشیه نامبرده نشده است.باگذشت افزون بر دو قرن از تألیف الفهرست ، باز هم اتفاق متفاوتی در این حوزه رخ نداد، چنانکه مثلا یاقوت حموی (متوفی ۶۲۶) در ازای ذکر نامِ ۲۲۵ کتابِ شرح، [۳۱]
یاقوت حموی، معجمالادباء، ج۷، فهرسالکتب، ص۳۳۹۹ـ ۳۴۰۶، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۹۳.
صرفآ از پنج کتاب حاشیه نامبرده است. [۳۲]
یاقوت حموی، معجمالادباء، ج۷، فهرسالکتب، ص۳۳۶۶، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۹۳.
۶ - بعد از قرن ششماز قرن هشتم به بعد هم که حاشیهنویسی رواج بسیار یافت، شرحنویسی نه تنها از رونق نیفتاد، بلکه کتابهای شروح، چونان متنی مستقل، محل توجه و موضوع کار حاشیهنویسان قرار گرفتند. گذشته از تفاوتهای تاریخی، از لحاظ روشی هم میان شرح و حاشیه تفاوتهایی هست: شارح اغلب همه یک متن را جزء به جزء شرح میدهد (مانند شرحالرسالةالقشیریة از زکریا انصاری، و فتحالباری شرح صحیح البخاری از ابنح جر عسقلانی)، اما حاشیهنویس صرفآ پارههایی از متن را برای حاشیهنویسی برمیگزیند. این پارهگزینی، حتی در حاشیههای مستقل، احتمالا با درج نخستین حاشیهها بر حواشی متون مرتبط بوده، زیرا محدودیت مکانی کنارههای صفحات نسخ خطی، به حاشیهنویس این امکان را نمیداده است تا به همه متن توجه کند. ۷ - حاشیه هایی بیشتر از متنبا این همه، آثاری نیز هستند که با آنکه نام حاشیه دارند، در آنها حاشیهنویس به مثابه شارح رفتار کرده و تقریبآ همه اجزای کتاب را شرح داده است؛ ازاینرو، اینگونه حاشیهها از متن اصلی بسیار مفصّلترند. از جمله آنهاست: حاشیه محمد بن عمر مغربی بر الترتیبِ ابویعقوب وار جلانی اِباضی (متوفی ۵۷۰) بهنام حاشیةالترتیب؛ حاشیه صَبّان (متوفی ۱۲۰۶) بر شرحِ اُشمونی (متوفی ۹۰۰) بر الفیه ابنمالک (متوفی ۶۷۲)؛ و حاشیه دسوقی (متوفی قرن دوازدهم) بر کتاب مغنیاللبیب ابنهشام (متوفی ۷۶۱). تفاوت دیگر حاشیه با شرح، مسبوق است به تفاوت اخیر. در واقع حواشی، بهویژه حواشیِ نوشته بر کنار صفحات، چون از پارههایی کمابیش گسیخته تشکیل میشوند، معمولا فاقد خطبه و مقدماتِ معمول در کتابنویسیاند و چون در هیئت کتاب نشر مییابند، با عباراتی چون «قوله» آغاز میشوند. ۸ - هدف اصلی و انواعافزون بر حاشیههایی که کارکردی چون شرحها دارند و هدف اصلی حاشیهنویس، تشریح مراد نویسنده (ماتن) و تعلیل آنهاست و آنها را میتوان به اعتبارِ همرأیی حاشیهنویس با نویسنده، حواشی امضایی نیز نامید، انواع دیگری از حاشیه نیز و جود دارد، از جمله حاشیههای انتقادی یا حاشیههایی که جنبههای انتقادی آنها چشمگیرتر است. تفکیک مصادیق حاشیههای انتقادی با حاشیههای شرحی یا امضاییگاه دشوار است، زیرا بسیاری از حواشی شرحی نیز، ولو به ندرت، حاوی نکات انتقادی و ابداعی نیز هستند. رویکرد نقدی یا رَدّی گرچهگاه بهسبب اختلاف مذهبی نویسنده و حاشیهنویس (محشّی) بوده است، این حواشی بهطور کلی، بهویژه در مواقعی که پیروان یک مذهب آثار یکدیگر را نقد میکردند، میتوانند نشان روا جروحیه نقد و آزادی اندیشه و بیان تلقی شوند. در میان حاشیههای نوع اول (انتقادی)، از حاشیههای فراوانی میتوان نام برد که بیشتر آنها را علمای شیعه در رد شرح قوشچی بر ت جرید الاعتقادِ نصیرالدین طوسی، بهویژه در مباحث امامت، نوشتهاند. [۳۵]
آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ج۳، ص۳۵۴.
بر خود این حاشیهها نیز حواشی بسیاری نوشتهاند. مثلا، دستکم ۲۳ حاشیه بر حاشیه دوانی بر شرح قوشچی نوشته شده است. [۳۶]
علی صدرایی خویی، کتابشناسی تجریدالاعتقاد، ج۱، ص۶۹ـ۸۴، قم ۱۳۸۲ش.
برخی از حاشیههای نوع دوم (شرحی یا امضایی) عبارتاند از: مدارک الأحکام فی شرح شرائع الاسلام سیدمحمد موسوی عاملی (متوفی ۱۰۰۹)؛ حاشیه محقق کرکی (متوفی ۹۴۰) بر مختلفالشیعة فی احکامالشریعة، نوشته علامه حلّی (متوفی ۷۲۶)؛ و حاشیه محمدباقر بهبهانی (متوفی ۱۲۰۵) بر مجمعالفائدة و البرهان ، تألیف مقدس اردبیلی (متوفی ۹۹۳). بهبهانی در نقد آن کتاب تا آنجا پیشرفته که گفته است. [۳۷]
محمدباقر بن محمداکمل بهبهانی، ج۱، ص۲۵۳، حاشیة مجمع الفائدة و البرهان، قم ۱۴۱۷.
[۳۸]
محمدباقر بن محمداکمل بهبهانی، ج۱، ص۲۶۳، حاشیة مجمع الفائدة و البرهان، قم ۱۴۱۷.
اگر مناقشات اردبیلی را بپذیریم، دیگر اثری از شرع و فقه نمیماند.همچنین محقق خوانساری در حاشیه خود بر شفای ابنسینا ، در موارد زیادی به نقد آن پرداخته است. [۳۹]
حسین بن محمد محقق خوانساری، الحاشیة علی الشفاء (الالهیات)، ج۱، ص۴۳، چاپ حامد ناجی اصفهانی، قم ۱۳۷۸ش.
[۴۰]
حسین بن محمد محقق خوانساری، الحاشیة علی الشفاء (الالهیات)، ج۱، ص۵۷۴ـ۵۷۵، چاپ حامد ناجی اصفهانی، قم ۱۳۷۸ش.
[۴۱]
حسین بن محمد محقق خوانساری، الحاشیة علی الشفاء (الالهیات)، ج۱، ص۵۷۸، چاپ حامد ناجی اصفهانی، قم ۱۳۷۸ش.
[۴۲]
حسین بن محمد محقق خوانساری، الحاشیة علی الشفاء (الالهیات)، ج۱، ص۷۳۰، چاپ حامد ناجی اصفهانی، قم ۱۳۷۸ش.
[۴۳]
حسین بن محمد محقق خوانساری، الحاشیة علی الشفاء (الالهیات)، ج۱، ص۷۴۳، چاپ حامد ناجی اصفهانی، قم ۱۳۷۸ش.
نوع دیگر حاشیهها، حاشیههای فتواییاند که آنها را میتوان مشابه حواشی نقدی یا حتی از انواع آن تلقی کرد. این حاشیههاــ آنچنانکه در میان فقها ، بهویژه فقهای شیعه ، مرسوم بوده ــ برحاشیه برخی کتابهای فقهی و در حاشیه مطالبی نوشته میشده که فقیهِ حاشیهنویس، نظری مغایر با نظر نویسنده متن داشته است. حاشیهنویس با درج حاشیه فتوایی خود، تفاوتهای نظر خود را با نظر نویسنده معلوم میکرده و عدم درج نظر حاشیهنویس درباره مطالب دیگر، در واقع به منزله تأیید و امضای آن رأی بوده است. نمونهای از اینگونه آثار، حواشی فتوایی بسیاری است که بر تبصرةالمتعلّمین فی احکامالدین علامه حلّی (از فقهای متقدم)، و حواشی فتوایی متعددی است که بر عروةالوثقی تألیف سیدمحمدکاظم طباطبایییزدی (متوفی ۱۳۳۷، از فقهای اخیر) نوشته شده است. [۴۴]
قابزرگ طهرانی، الذریعه، ج۶، ص۸.
[۴۵]
آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ج۶، ص۳۱.
۹ - در فرهنگ اسلامیسنّت حاشیهنویسی در فرهنگ اسلامی، متضمن فواید و دستاوردهای درخور توجهی بوده است. بهطور کلی، حاشیهها سیر تطور و تحول و تعامل علمی جامعه مسلمانان را نشان میدهند. [۴۶]
آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ج۶، ص۸.
علاوه بر این، حاشیهها بهویژه حاشیههای مستقل، حاوی فواید متنپژوهانه و نسخهشناسانه نیز هستند و به کار تصحیح نسخ خطی میآیند؛ چه، در بسیاری از این حاشیهها، حاشیهنویس عین متنِ محشّی علیه را نیز ضبط کرده است که این ضبطها نسخه بدلی برای آن متن تلقی میگردد. ۱۰ - فوایدذکر اقوال نویسندگان دیگر و بررسی آنها در حاشیهها نیز فواید حاشیهها را دو چندان میکند. [۴۷]
محمد بن عمر مغربی، حاشیة الترتیب، ج۱، ص۱۲ـ۱۳، مسقط ۱۴۰۲ـ۱۴۰۴/ ۱۹۸۲ـ۱۹۸۴.
[۴۸]
محمد بن عمر مغربی، حاشیة الترتیب، ج۱، ص۱۶ـ۱۷، مسقط ۱۴۰۲ـ۱۴۰۴/ ۱۹۸۲ـ۱۹۸۴.
[۴۹]
محمد بن عمر مغربی، حاشیة الترتیب، ج۱، ص۷۶ـ۷۷، مسقط ۱۴۰۲ـ۱۴۰۴/ ۱۹۸۲ـ۱۹۸۴.
[۵۰]
محمدباقر بن محمداکمل بهبهانی، الحاشیة علی مدارک الاحکام، ج۱، ص۲۷۳ـ۲۷۴، قم ۱۴۱۹ـ۱۴۲۰.
گاه نیز گوینده اقوالی که در متن، بدون ذکر نام گوینده، آمده است ذکر میشود [۵۱]
احمد بن محمد مقدس اردبیلی، الحاشیة علی الهیات الشرح ال جدید للت جرید، ج۱، ص۱۷۸، چاپ احمد عابدی، قم ۱۳۷۵ش.
بنابراین، گاه حاشیهنویس، در کنار بررسی یک متن معین، محتویات متون دیگر را نیز بررسی میکند.مثلا، محقق خوانساری (متوفی ۱۰۹۹) در حاشیه خود بر شفا ، اقوال محشّیان دیگر (چون غیاثالدین دشتکی ، میرداماد و ملاصدرا ) را نقل وگاه به رد اقوال آنان پرداخته است. [۵۳]
حسین بن محمد محقق خوانساری، الحاشیة علی الشفاء (الالهیات)، ج۱، ص۲۴، چاپ حامد ناجی اصفهانی، قم ۱۳۷۸ش.
[۵۴]
حسین بن محمد محقق خوانساری، الحاشیة علی الشفاء (الالهیات)، ج۱، ص۲۸۰، چاپ حامد ناجی اصفهانی، قم ۱۳۷۸ش.
[۵۵]
حسین بن محمد محقق خوانساری، الحاشیة علی الشفاء (الالهیات)، ج۱، ص۴۶۸، چاپ حامد ناجی اصفهانی، قم ۱۳۷۸ش.
[۵۶]
حسین بن محمد محقق خوانساری، الحاشیة علی الشفاء (الالهیات)، ج۱، ص۸-۱۰، چاپ حامد ناجی اصفهانی، قم ۱۳۷۸ش.
علاوه بر اینها، برخی حاشیهنویسان به اختلاف نسخ توجه کرده و وجوه ترجیح یکی از آنها بر دیگری را بیان کردهاند. [۵۷]
حسین بن محمد محقق خوانساری، الحاشیة علی الشفاء (الالهیات)، ج۱، ص۴۶ـ۴۷، چاپ حامد ناجی اصفهانی، قم ۱۳۷۸ش.
[۵۸]
حسین بن محمد محقق خوانساری، الحاشیة علی الشفاء (الالهیات)، ج۱، ص۳۰۲، چاپ حامد ناجی اصفهانی، قم ۱۳۷۸ش.
گاه نیز حاشیهنویس جاهایی از متن را تصحیح قیاسی کرده است. [۵۹]
حسین بن محمد محقق خوانساری، الحاشیة علی الشفاء (الالهیات)، ج۱، ص۷۵۱، چاپ حامد ناجی اصفهانی، قم ۱۳۷۸ش.
[۶۰]
حسین بن محمد محقق خوانساری، الحاشیة علی الشفاء (الالهیات)، ج۱، ص۹۳، چاپ حامد ناجی اصفهانی، قم ۱۳۷۸ش.
۱۱ - مشکلاتدر کنار این فواید، حاشیهنویسیگاه نتایج ناخواسته و مشکلاتی در پی داشته، که یکی از آنها درازنویسی و طرح نکات افزون بر حا جت بوده است. از همینرو، ابن جماعه (متوفی ۷۳۳) ا [۶۱]
ابن جماعه، تذکرة السامع و المتکلم فی ادب العالم و المتعلم، (حیدرآباد، دکن ۱۳۵۴)، ج۱، ص۱۸۶، چاپ افست بیروت.
[۶۲]
ابن جماعه، تذکرة السامع و المتکلم فی ادب العالم و المتعلم، (حیدرآباد، دکن ۱۳۵۴)، ج۱، ص۱۹۱، چاپ افست بیروت.
به حاشیهنویسان هشدار داده است که از زیادهروی و نقل مطالب دور از ذهن بپرهیزند و با حواشی بیش از ضرورت، کتاب را یکسر سیاه نکنند.از مشکلات دیگر، نوشتن حاشیه در لابهلای سطور بوده؛ چه، گاه اینگونه حاشیهها با متن اصلی یکی تلقی میشده است. برای پیشگیری از چنین خطایی، برخی محشّیان در لابهلای سطور با قلمی رنگی، و در واقع متفاوت، حاشیه مینوشتند. [۶۳]
ابن جماعه، تذکرة السامع و المتکلم فی ادب العالم و المتعلم، ج۱، ص۱۹۱، (حیدرآباد، دکن ۱۳۵۴)، چاپ افست بیروت.
گاه نیز ممکن بوده است نوشته ماتن در میان سطرها، حاشیه پنداشته شود، چنانکه ابناثیر [۶۴]
ابناثیر، اسدالغابة فی معرفة الصحابة، ج۱، ص۱۶، چاپ عادل احمد رفاعی، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۶.
نگران آن بوده که ناسخان، آن علامتهای اختصاری را که او به جای نام منابع خود در شرح تراجم در نظر گرفته و در میان سطرها درج کرده است، بیرون از متن بدانند و آنها را حذف کنند.اشکال دیگر، احتمال التباس میان حاشیه و تخری ج، بهویژه در کتابهای حدیثی و روایی، بوده است. به نوشته ابن جماعه، [۶۵]
ابن جماعه، تذکرة السامع و المتکلم فی ادب العالم و المتعلم، ج۱، ص۱۸۶، (حیدرآباد، دکن ۱۳۵۴)، چاپ افست بیروت.
حاشیهنویس باید برای برکنار ماندن از این اشتباه، از درج کلمه «صحَّ»، که مختص تخری جاست، خودداری ورزد.برخی حاشیهنویسان، برای معلوم کردن حاشیه، در بالا یا انتهای حاشیه خود کلمههایی (مثلا حاشیه، فایده) مینوشتهاند. ==بعد از صنعت چاب= پس از پدید آمدن صنعت چاپ ، علاوه بر تداوم سنّت حاشیهنویسی در میان مسلمانان ، به گونهای دیگر نیز از کنارههای خالی صفحات استفاده شد؛ بدین ترتیب که، بهویژه در کتابهای چاپ سنگی ، پارهای از حواشی آنها در این کنارهها چاپ شدند. گاه نیز کتابهایی، حتی نامرتبط با متن اصلی، در این حاشیهها جای گرفتند. امروزه در دوره چاپهای حروفی نیز ناشران یا مصححان کتابها، برخی حاشیهها یا شرحها را همراه با اصل کتاب، به صورت پاورقی یا متن ، چاپ میکنند. تعلیقاتی که امروزه مصححان نسخ خطی و مؤلفان در پانویس صفحات یا در انتهای کتاب یا هر فصل آن چاپ میکنند، تداوم سنّت حاشیهنویسی، ولو در قالبها و اَشکال نوتر، است. ۱۲ - فهرست منابع(۱) آقابزرگ طهرانی، الذریعه. (۲) ابناثیر، اسدالغابة فی معرفة الصحابة، چاپ عادل احمد رفاعی، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۶. (۳) ابن جماعه، تذکرة السامع و المتکلم فی ادب العالم و المتعلم، (حیدرآباد، دکن ۱۳۵۴)، چاپ افست بیروت. (۴) ابنعابدین، ردّ المحتار علی الدّر المختار، چاپ سنگی مصر ۱۲۷۱ـ۱۲۷۲، چاپ افست بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷. (۵) ابنمطران، بستانالاطباء و روضةالالباء، چاپ عبدالکریم ابوشویرب، طرابلس ۱۹۹۳. (۶) ابنمنظور، لسان العرب. (۷) ابنندیم (تهران)، الفهرست. (۸) محمدحسین اصفهانی، حاشیة کتاب المکاسب، چاپ عباس محمد آلسباع قطیفی، قم ۱۴۱۸ـ۱۴۱۹. (۹) ایمن فؤادسید، الکتاب العربی المخطوط و علم المخطوطات، قاهره ۱۴۱۸/۱۹۹۷. (۱۰) محمدباقر بن محمداکمل بهبهانی، الحاشیة علی مدارک الاحکام، قم ۱۴۱۹ـ۱۴۲۰. (۱۱) محمدباقر بن محمداکمل بهبهانی، حاشیة مجمع الفائدة و البرهان، قم ۱۴۱۷. (۱۲) محمدطاهر تنکابنی، کتب درسی قدیم، چاپ ایر جافشار، در فرهنگ ایران زمین، ج۲۰ (۱۳۵۳ش). (۱۳) عبدالرحمان بن احمد جامی، شرح کافیة ابنالحا جب و هوالکتاب المسمّی الفوائد الضیائیة، چاپ اسامه طه رفاعی، قاهره ۱۴۲۳ـ۱۴۲۴. (۱۴) حاجیخلیفه، کشف الظنون عن اسامی الکتب و الفنون، چاپ گوستاو فلوگل، لندن ۱۸۳۵ـ۱۸۵۸، چاپ افست بیروت. (۱۵) عبداللّه محمد حبشی، جامع الشروح و الحواشی: معجم شامل لاسماء الکتب المشروحة فی التراث الاسلامی و بیان شروحها، ابوظبی ۱۴۲۵/۲۰۰۴. (۱۶) خلیل بن احمد، کتاب العین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۵. (۱۷) محمد بن حسین شیخبهائی، الحاشیة علی کتاب من لایحضَرُهُ الفقیه، چاپ فارس حسون کریم، قم ۱۳۸۲ش. (۱۸) علی صدرایی خویی، کتابشناسی تجریدالاعتقاد، قم ۱۳۸۲ش. (۱۹) حسین بن محمد محقق خوانساری، الحاشیة علی الشفاء (الالهیات)، چاپ حامد ناجی اصفهانی، قم ۱۳۷۸ش. (۲۰) علی بن حسین محقق کرکی، حیاة المحقق الکرکی و آثاره، ج: ۸ حاشیة مختلف الشیعة، چاپ محمد حسون، تهران ۱۴۲۳. (۲۱) محمد بن عمر مغربی، حاشیة الترتیب، مسقط ۱۴۰۲ـ۱۴۰۴/ ۱۹۸۲ـ۱۹۸۴. (۲۲) احمد بن محمد مقدس اردبیلی، الحاشیة علی الهیات الشرح ال جدید للت جرید، چاپ احمد عابدی، قم ۱۳۷۵ش. (۲۳) محمد بن علی موسوی عاملی، مدارک الاحکام فی شرح شرائع الاسلام، قم ۱۴۱۰. (۲۴) یاقوت حموی، معجمالادباء، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۹۳. ۱۳ - پانویس
۱۴ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «حاشیهنویسی»، شماره۵۷۰۲. ردههای این صفحه : کتاب شناسی
|