زمان تقریبی مطالعه: 6 دقیقه
 

رتق






بسته بودن راه آمیزش زن را رَتَق گویند.


۱ - معنای لغوی رتق



رَتَق بسته بودن راه آمیزش است.

۲ - رتق در اصطلاح فقه



رتق در لغت و نیز نزد مشهور فقها عبارت است از بسته بودن فرج زن، به گونه ‌اى که آمیزش با او براى مرد امکان پذیر نباشد.
در کتاب تحریرالوسیله در بحث از عیوب مختص زن که موجب حق خیار فسخ برای مرد می‌گردد، بجای «رتق»، «قرن» ذکر شده و در تعریف آن آمده است: «قرن» و به آن «عفل‌» گفته می‌شود و آن گوشت یا غدّه یا استخوانی است که در دهانه رحم روییده می‌شود و مانع وطی است، بلکه بنا بر اظهر اگر مانع هم نباشد درصورتی‌که موجب تنفر و گرفتگی باشد. و مانند دیگر عیوب مختص زن، زمانی موجب حق فسخ می‌شود که معلوم شود قبل از عقد وجود داشته‌ است و اما آنچه بعد از عقد پیدا می‌شود اعتبار ندارد، چه قبل از مقاربت با زن باشد یا بعد از آن.

۲.۱ - معنای رتق به نظر برخی فقها


برخى، رتق را به گوشت زاید ى که در فرج مى ‌روید و مانع آمیزش مى‌شود، معنا کرده ‌اند، که در این صورت از نظر معنا مرادف عَفَل و قَرَن خواهد بود.
به زن داراى چنین عارضه ‌اى «رَتْقاء» گویند.

۳ - ابوابی از فقه که از رتق بحث شده



از آن در باب نکاح سخن گفته‌ اند. همچنین در شهادات و قصاص و دیات

۴ - احکام رتق




۴.۱ - جواز فسخ عقد نکاح


بنابر قول مشهور، از عیوب مجوّزفسخ عقد نکاح براى زوج، وجود رتق در زوجه است. به‌هرحال، اگر مراد از رتق معنایی غیر از معنای قرن باشد که از تحریرالوسیله امام خمینی نقل گردید، و رتق اعم من وجه یا مطلق از قرن باشد، طبق نظر ایشان، رتق را از عیوب موجب حق خیار فسخ نباید بشمار آورد؛ و از این‌که ایشان در بحث از ثبوت قصاص و دیه در جنایت بر «شفر» زن، این دو را قسیم یکدیگر قرار داده و فرموده است: خواه زن، کبیره باشد یا صغیره، ثیّبه باشد یا باکره، ختنه شده باشد یا غیر آن، قرناء باشد یا رتقاء یا سالم، افضاء شده باشد یا غیر آن. به نظر می‌رسد که این دو کلمه در نظر ایشان مترادف تلقی نشده است. برخى گفته‌اند: در صورت عدم امکان مداواى آن و یا با امکان مداوا، و لیکن خوددارى زوجه از آن، زوج مى ‌تواند عقد را برهم زند. بنابر این، با امکان مداوا و عدم امتناع زوجه، زوج حق فسخ عقد ندارد.

۴.۲ - رتق در کنیز


رتق در کنیز نیز از عیوب موجب فسخ معامله براى خریدار شمرده شده است.

۴.۳ - نفقه رتقاء


رتق بودن زن موجب سقوط نفقه وى نیست.

۴.۴ - اثبات رتق با شهادت زن


برخی از حقوق آدمی است که با شهادت مردان و زنان به‌تنهایی و یا به‌ضمیمه یکدیگر ثابت می‌شود؛ و ملاک و ضابطه آن: هر چیزی است که اطلاع پیدا کردن مردان بر آن، غالباً سخت است، مانند ولادت و بکارت و حیض و عیوب باطنی زنان مانند قرن و رتق‌ و قرحه در فرج زنان، نه عیوب ظاهری مانند لنگی و کوری

۴.۵ - عدم مانعیت رتقاء بودن در ثبوت دیه


در جنایت مرد در دو «شفر» زن یعنی گوشتی که مانند احاطه دو لب نسبت به دهان، عورت زن را احاطه نموده است، دیه کامل او هست. و در یکی از آن‌ها نصف آن است؛ خواه زن، کبیره باشد یا صغیره، ثیّبه باشد یا باکره، ختنه شده باشد یا غیر آن، قرناء باشد یا رتقاء یا سالم، افضاء شده باشد یا غیر آن.

۴.۶ - عدم مانعیت رتقاء بودن در ثبوت قصاص


در جنایت زن بر «دو «شفر» زن قصاص است و منظور از آن‌ها گوشتی است که عورت زن را مانند احاطه دو لب بر دهان، احاطه کرده‌اند؛ و همچنین است در یکی از آن‌ها. و باکره و ثیبه و زن کوچک و بزرگ و سالم و رتقاء و قرناء و عفلاء و ختنه شده و غیر آن‌ها و زن افضاء شده و افضاء نشده در آن مساوی می‌باشند. البته سالم به فلج قصاص نمی‌شود. و قصاص در دو شفر فقط در جایی است که زن بر زن جنایت کرده باشد و اگر مردی بر زن جنایت نموده باشد قصاصی بر او نیست و بر او دیه است.»

۵ - پانویس


 
۱. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ج۲، ص۱۴۲، واژه «رتق».    
۲. بحرانی، یوسف، الحدائق الناضرة، ج۱۹، ص۱۱۴.    
۳. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۳۱۵، کتاب النکاح، القول فی العیوب الموجبة لخیار الفسخ و التدلیس.    
۴. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۳۱۵، کتاب النکاح، القول فی العیوب الموجبة لخیار الفسخ و التدلیس، مسالة ۱.    
۵. بحرانی، یوسف، الحدائق الناضرة، ج۲۴، ص۳۶۶.    
۶. عاملی جبعی، علی بن احمد، مسالک الأفهام، ج ۸، ص۱۲۰.    
۷. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۶۲۳، کتاب الدیات، دیات الاعضاء، السابع عشر:الفرج، مسالة ۱    
۸. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۵۸۶، کتاب القصاص، القسم الثانی فی قصاص مادون النفس، مسالة ۴۰.    
۹. نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۳۰، ص۳۳۷-۳۳۸.    
۱۰. نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۳، ص۲۵۹.    
۱۱. نجفی جواهری، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۳۱، ص۳۱۲.    
۱۲. بحرانی، یوسف، الحدائق الناضرة، ج۲۵، ص۱۰۶-۱۰۷.    
۱۳. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۴۷۹، کتاب الشهادات، القول فی الحقوق، مسالة ۶.    
۱۴. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۵۸۶، کتاب القصاص، القسم الثانی فی قصاص مادون النفس، مسالة ۴۰.    
۱۵. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۶۲۳، کتاب الدیات، دیات الاعضاء، السابع عشر:الفرج، مسالة ۱.    
۱۶. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۵۸۶، کتاب القصاص، القسم الثانی فی قصاص مادون النفس، مسالة ۴۰.    


۶ - منبع



فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیه السلام، ج۴، ص۵۹-۶۰.    
• ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر)، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.






آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.