فرع (فقه)ــ فرع در مقابل اصل میباشد. ــ به واقعه فاقد حکم منصوص فرع گفته میشود همچنین یکی از ارکان قیاس فقهی فرع می باشد. ۱ - معنای لغویدر لغت، فرعِ هر چیزی بالای آن چیز است که از آن متفرع میشود، [۱]
المصباح المنیر، واژه «فرع.
[۲]
مجمع البحرین، واژه «فرع».
بنابر این، فرع هر چیزی بر حسب همان چیز است.۲ - در کلمات فقهابه همین دلیل، در کلمات فقها، فرع اطلاقات متعدد دارد: ۲.۱ - فرع در قياس••• فرع در قیاس عبارت است از «مَقیس» که در برابر اصل ؛ یعنی «مقیس علیه» به کار میرود. ••• فرع یا مقیس، از ارکان قیاس بوده و عبارت است از مورد یا واقعهای (موضوعی) که حکم آن از طریق نص یا اجماع بیان نشده و مجتهد در پی کشف حکم آن از طریق قیاس است. ۲.۲ - مثالبرای مثال، در قیاس حرمت شرب نبیذ به حرمت شرب خمر ، نبیذ، فرع نامیده میشود، زیرا نص خاص بر اثبات حکم آن وارد نشده و مجتهد در صدد است تا از راه قیاس آن با خمر، حکم آن را به دست آورد. [۳]
اشارات و تنبیهات، ابن سینا، حسین بن عبدالله، ص۳۶۹.
[۴]
النجات، ابن سینا، حسین بن عبدالله، ص۱۰۷.
[۵]
دانشنامه علائی، ابن سینا، حسین بن عبدالله، ص۴۴.
[۶]
منطق نوین، صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم، ص۵۷۴.
[۸]
شرح المنظومة - منطق، سبزواری، هادی بن مهدی، ص۳۱۲.
[۹]
الجوهر النضید، علامه حلی، حسن بن یوسف، ص۱۸۹.
[۱۰]
رهبر خرد، شهابی، محمود، ص۲۴۱.
[۱۱]
التحصیل، بهمنیار بن مرزبان، ص۱۸۹.
[۱۲]
منطق التلویحات، سهروردی، یحیی بن حبش، ص۶۷.
[۱۳]
تحریر القواعد المنطقیه فی شرح رسالة الشمسیه، قطبالدین رازی، محمد بن محمد، ص۱۶۶.
[۱۴]
منطق مقارن، گرامی، محمد علی، ص۱۴۱.
۲.۳ - فرع فقهیفرع فقهی عبارت است از مسئلهای فقهی که از امری کلی و فراگیر (= اصل و قاعده) به دست میآید. ۲.۴ - فرع در شهادتفرع در شهادت عبارت است از شهادت بر شهادت و در مقابل آن، شهادت اصل قرار دارد. ۲.۵ - فرع در ديونو فرع در دیون عبارت است از ضامن در مقابل اصل که عبارت است از «مضمون عنه». ۳ - پانویس
۴ - منبعفرهنگنامه اصول فقه، تدوین توسط مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، ص۶۰۲، برگرفته از مقاله «فرع». فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهمالسلام، ج۵، ص۶۷۵، برگرفته از مقاله «فرع». |