لغتلغت صوتی است که هر قوم از اغراض خویش تعبیر میکنند. ۱ - اصل کلمه لغتاصل این کلمه «لغوة» بر وزن ـ فعلة ـ است و برخی گفته اند که اصل آن «لغی» یا «لغو» می باشد. در هر صورت «تا» را بجای حرف محذوف نهاده اند. [۲]
کشاف اصطلاحات الفنون، ج۲، ص۱۳۱۱.
و برخی چون شادروان دهخدا معتقدند که ریشه آن کلمه لگس Logos می باشد که یک واژه یونانی است. [۴]
لغت نامه دهخدا، ماده «لغت».
۲ - تعریف لغتلغت را چنین تعریف کرده اند: «هی اصوات یعبر بها کل قوم عن اغراضهم». [۶]
الکلیات (ابی البقاء الحسینی الکفوی الحنفی)، چاپ تهران، ۱۲۸۶ هـ.ق، ص۲۹۲.
یعنی لغت صوت یا اصواتی است که هر قوم بدان از اغراض خویش تعبیر نمایند. و به عبارت دیگر لغت لفظی است که برای معنایی وضع شده باشد. [۷]
کشاف اصطلاحات الفنون، چاپ مکتبه خیام ـ تهران، ج۲، ص۱۳۱۱.
و یا کلامی است که در میان افراد هر قومی متداول و مصطلح است. [۸]
المنجد چاپ بیروت، ص۷۲۶.
[۹]
کلیات ابی البقاء، ص۲۹۲.
و یا چنانکه خواجه خواجه طوسی در اساس الاقتباس [۱۰]
اساس الاقتباس، چاپ دانشگاه تهران، ص۵۹۵.
می نویسد: لغت الفاظی را گویند که تعلق به قومی خاص دارد و مشهور مطلق نبود مانند معربات در تازی و لغات قبائل.و گاهی لغت بر جمیع اقسام علوم عربیه اطلاق می شود. [۱۱]
کشاف اصطلاحات الفنون، ج۲، ص۱۳۱۱.
۳ - پانویس
۴ - منبعجابری عربلو، محسن، فرهنگ اصطلاحات فقه فارسی، ص۱۵-۱۶. |