بنفش
بنفش نام رنگی است که در میان دو رنگ ارغوانی و آبی قرار دارد. بنفش از ترکیب رنگهای آبی و سرخ به دست میآید؛ ولی مقدار آبی آن بیشتر از سرخ است و در موج ۳۸۰ نانومتر تا ۴۵۰ نانومتر قرار دارد.
بنفش | |
---|---|
مختصات طیفی | |
طول موج | ۳۸۰–۴۵۰ نانومتر |
بسامد | ۷۹۰–۶۶۶ امواج تراهرتز |
مختصات رنگ | |
رنگهای وب | #8000FF |
sRGB (سرخ، سبز، آبی) | (128، 0، 255) |
HSV (فام، s، درخشش) | (270°، 100%، 100%) |
منبع | 99Colors |
B: نرمالشده به [۰–۲۵۵] (بایت) H: نرمالشده به [۰–۱۰۰] (صد) |
بنفش رابطهٔ نزدیکی با ارغوانی دارد. در اپتیک، بنفش یک رنگ طیفی است (با اشاره به رنگ طول موجهای مختلف منفرد نور) و ارغوانی رنگ ترکیبهای مختلفی از نور قرمز و آبی (یا بنفش) است، که برخی از آنها را انسانها یکسان میدانند. در کاربردهای رایج، هر دو به رنگهایی که بین آبی و قرمز وجود دارد اشاره دارند. بنفش به آبی نزدیکتر و ارغوانی نزدیک به قرمز است. به همین ترتیب، در چرخ رنگی نقاشان سنتی، بنفش و ارغوانی هر دو بین آبی و قرمز قرار دارند و بنفش نزدیک به آبی است.
بنفش دارای سابقه طولانی در ارتباط با اصالت و خاندان سلطنتی است، در اصل بهدلیل اینکه رنگ ارغوانی صوری (Tyrian purple) در دوران باستان بسیار گران بود. امپراتورهای روم نیز مانند امپراتوران بیزانس لباسهای بنفش میپوشیدند. در قرون وسطی بنفش توسط اسقفها و استادان دانشگاه پوشیده میشد و غالباً در هنر بهعنوان رنگ لباسهای مریم باکره مورد استفاده قرار میگرفت. در هندوئیسم و بودیسم بنفش با چاکره تاج همراه است. براساس بررسیهای انجام شده در اروپا و ایالات متحده، بنفش رنگی است که اغلب مردم با برونگرایی و فردگرایی، غیرمتعارف، مصنوعی و ابهام در ارتباط میدانند.
رنگدانه بنفش
در دهه ۵۰، خانواده جدیدی از رنگدانههای ارگانیک مصنوعی بنفش بنام کیناکریدون وارد بازار شدند. در ابتدا در سال ۱۸۹۶ کشف شده بود، اما تا سال ۱۹۳۶ ساخته نشده بودند و تا دهه ۱۹۵۰ تولید نمیشدند. رنگهای این گروه از رنگ قرمز عمیق تا بنفش رنگ متغیر بوده و فرمول مولکولی C20H12N2O2 را دارند. آنها در برابر نور خورشید و شستشو مقاومت زیادی دارند و در رنگهای روغنی، رنگهای آبی و آکریلیکها و همچنین در پوششهای اتومبیل و سایر روکشهای صنعتی مورد استفاده قرار میگیرند.
تاریخچه
بنفش یکی از قدیمیترین رنگهایی است که انسان مورد استفاده قرار دادهاست. اثری از بنفش بسیار تیره، ساخته شده توسط سنگ منگنز معدنی، مخلوط با آب یا چربی حیوانات و سپس بر روی دیواره غار برشته شده، در هنر غار ماقبل تاریخ در Pech Merle، در فرانسه یافت میشود که قدمت آن در حدود بیست و پنج هزار سال است. همچنین در غار Altamira و Lascaux یافت شدهاست. گاهی اوقات به عنوان جایگزینی برای زغال سیاه استفاده میشد. چوب منگنز، که برای نقاشی استفاده میشود، در مکانهایی که انسان نئاندرتال در فرانسه و اسرائیل میزیسته، یافت شدهاست. از میان ابزارهای سنگزنی در سایتهای مختلف، به نظر میرسد که از این رنگ برای رنگآمیزی بدن و تزئین پوست حیوانات نیز استفاده شدهاست.
اخیراً، نخستین تاریخهای نقاشی غارها به دورتر از ۳۵۰۰۰ سال قبل بازمیگردد. نقاشیهای دستی روی دیوارهای سنگی در استرالیا حتی قدیمیتر هستند و قدمت آنها به ۵۰۰۰۰ سال میرسد.
انواع توتها از جنس تمشک مانند تمشکسیاه منبع مشترک رنگها در دوران باستان بودند. مصریان باستان با ترکیب آب میوه توت با انگورهای خرد شده سبز، نوعی رنگ بنفش ایجاد میکردند. مورخ رومی، پلینیس پیر گزارش دادهاست که مردمان سرزمین گل برای رنگآمیزی لباس بردهها از رنگ بنفش ساخته شده از زغالاخته استفاده کردهاند. این رنگها یک بنفش رضایت بخش ایجاد میکردند، اما در نور آفتاب و هنگام شستشو به سرعت کم رنگ میشدند.
در پرچم کشورها
تهیه و تولید رنگ بنفش به شکل سنتی سخت و هزینهبر بود و بهایی تقریباً برابر با طلا به آن میداد. به همین دلیل این رنگ با تجمل و سلطنت گره خورده بود. گرانبها بودن رنگ بنفش باعث شد تا در میان پرچمهای کشورهای دنیا کمتر رنگ بنفش به کار برود و در حال حاضر تنها در دو پرچم، پرچم دومینیکا و پرچم نیکاراگوئه رنگ بنفش دیده میشود.
در فرهنگ عامه
محبوبیت بنفش
در اروپا و آمریکا، بنفش یک رنگ محبوب نیست؛ در یک نظرسنجی اروپایی، تنها سه درصد از زنان و مردان آن را به عنوان رنگ مورد علاقه خود قرار داده و آن را در پس زمینههای آبی، سبز، قرمز، سیاه و زرد (به این ترتیب) قرار داده و با نارنجی گره خوردهاند. ده درصد از پاسخ دهندگان آن را در انتهای فهرست رنگهای مورد علاقه خود قرار دادند. فقط قهوهای، صورتی و خاکستری از محبوبیت کمتری برخوردار بودند.
رنگ تجملاتی
به دلیل موقعیت بنفش به عنوان رنگ امپراتورهای رومی، و به عنوان رنگهایی که توسط پادشاهان و شاهزادهها پوشیده میشوند، رنگ بنفش اغلب با تجمل همراه است. برخی کالاهای لوکس، مانند ساعت و جواهرات، غالباً در جعبههایی با روکش بنفش پوشیده شده قرار میگیرند، زیرا بنفش رنگ مکمل رنگ زرد است و طلا را به بهترین نحو زینت میبخشد.
در آسیا
در ژاپن، بنفش یک رنگ محبوب بود که در دوره هیآن (بین سالهای ۷۹۴ تا ۱۱۸۵ میلادی) به لباس ژاپنی وارد شد. این رنگ از ریشه گیاه آلکانت (Anchusa officinalis) ساخته شدهاست، که به زبان ژاپنی معروف به موراساکی (murasaki) است. تقریباً در همان زمان، نقاشان ژاپنی شروع به استفاده از رنگدانه ساخته شده از همان گیاه کردند.
در طبیعت
نگارخانه
جستارهای وابسته
- فهرست نام رنگها
منابع
- ↑ P. U.P. A Gilbert and Willy Haeberli (2008). Physics in the Arts. Academic Press. p. 112. ISBN 978-0-12-374150-9.
- ↑ Louis Bevier Spinney (1911). A Text-book of Physics. Macmillan Co. p. 573.
- ↑ "violet, n.1". OED Online. Oxford University Press. Retrieved 6 April 2020.
- ↑ "Violet". Webster's Third New International Dictionary, Unabridged. Retrieved 6 April 2020.
- ↑ Dunn, Casey (9 October 2013). "The Color of Royalty, Bestowed by Science and Snails". The New York Times. ISSN 0362-4331. Retrieved 4 April 2020.
- ↑ https://web.archive.org/web/20170508232015/http://www.color-wheel-artist.com/meanings-of-violet.html
- ↑ Eva Heller, Psychologie de la couleur: effets et symboliques. p. 4. "La plus individualist et extravagant des coulours." (associated by 26 percent of respondents to survey with "extravagance", by 22 percent with "individualism" , 24 percent with "vanity", 21 percent with "ambiguity".
- ↑ Phillip Ball (2001), Bright earth- Art and the Invention of Colour, p. 84
- ↑ Anne Varichon (2000), Couleurs: pigments et teintures dans les mains des peuples, p. 146–148
- ↑ «Country Flags With Purple». WorldAtlas (به انگلیسی). دریافتشده در ۲۰۲۱-۰۲-۱۸.
- ↑ Eva Heller, Psychologie de la couleur: effets et symboliques. p. 4. "La plus individualist et extravagant des coulours." (associated by 26 percent of respondents to survey with "extravagance", by 22 percent with "individualism" , 24 percent with "vanity", 21 percent with "ambiguity".
- ↑ Anne Varichon, Couleurs: pigments et teintures dans les mains des peuples, p. 139