تکرار از آرایههای ادبی است که به معنی دوباره یا چندباره آوردن واژهای است، به گونهای که بتواند بر موسیقی درونی بیفزاید و تأثیر سخن را بیشتر سازد. تکرار بیشتر در اشعار مولوی دیده میشود، پس از پروین اعتصامی بیشترین میزان تکرار در اشعار حافظ و سعدی است.
مثال
دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ
ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ
مثال
هم نظری، هم خبری، هم قمران را قمری
هم شکر اندر شکر اندر شکر اندر شکری
مثال
هبدیدم حسن را سرمست میگفت
بلایم من، بلایم من، بلایم
مثال
ای جان جان جان ما، ما نامدیم از بهر نان
برجه، گدارویی مکن، در بزم سلطان ساقیا
تصدیر نوعی از تکرار است، که در آن واژهای در آغاز و پایان بیتی دوباره آورده میشود.
مثال
آدمی در عالم خاکی نمیآید به دست
عالمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی
مثال
بماناد این گل اندر دست رامین
گو با او جام می بر دست رامین
مثال
چنین حال و چنین مال و چنین جای
گدلاویز و دلافروز و دلارای
مثال
نه موبد بیند از من شادکامی
گنه من بینم ز موبد نیکنامی
مثال
ای ذبیح الله ز قربانگاه عشق
بر مگرد و جان بده در راه عشق
مثال
نفس نفس اگر از باد نشنوم بویش
زمان زمان چو گل از غم کنم گریبان چاک
برخی تطریز را نیز نوعی از تکرار دانستهاند. در اصطلاح معانی یکی از انواع اطناب است.