در شاهنامه فردوسیاز چندین فرد با نام شاپور یاد میشود. سه شاه به نامهای شاپور اول یا شاپور اردشیر و شاپور دوم یا شاپور ذوالاکتاف و از شاپور سوم یا شاپور شاپور بهعنوان شاهان ایران در زمان ساسانیان یاد میشود. همچنین از شخصیتهای شاهنامه افراد دیگری نیز به این نام هستند.
در شاهنامه فردوسی از پهلوانی به نام شاپور پسر نستوه که یکی از بزرگان و پهلوانان در زمان پادشاهی فریدون بود، یاد میشود. شاپور پسر نستوه در انتقام کشته شدن ایرج توسط تور و سلم با قارن پهلوان ایرانی همراه بود. از شاپور پسر نستوه با عنوان شمشیر زن در شاهنامه یاد میشود، که سپاه دشمن در سمت شاپور از هم گسیخته میشد.
پس از منوچهر فرزندش نوذر به پادشاهی میرسد که نوذر پس از مدتی رفتارش دگرگون می گردد و ستم پیشه میکند، با بزرگان و موبدان به بدی برخورد میکند و تنها می ماند، در کشور شورشهایی رخ میدهد، تا جایی که ایرانیان به سام نریمان پیشنهاد پادشاهی میدهند اما نمیپذیرد. خبر آشوب به گوش پشنگ شاه توران میرسد پشنگ سپاهی انبوه به فرماندهی افراسیاب به جنگ ایران میفرستد. از ایران سپاهی با سپهسالاری قارن به جنگ با سپاه انبوه افراسیاب گسیل میشود، اما سپاه ایران بسیار کم تعدادتر از آن است که توانایی مقاومت داشته باشد. قارن برای مقابله با توران شاپور را در سمت چپ سپاه و تلیمان را در سمت راست و خود در قلب سپاه در کنار نوذر میماند. در جنگ شاپور نسوه تا آخرین نفس مبارزه میکند و کشته میشود.