لشکرکشی داریوش به سکاها
لشکرکشی داریوش به سکاها یک لشکرکشی نظامی به بخشهای اروپایی سکاستان توسط داریوش اول شاه هخامنشی در سال ۵۱۳ قبل از میلاد بود. سکاها مردمی با زبانهای ایرنی شرقی و آریایی تبار بودند که به ایران حمله کردند و بر علیه داریوش شوریدند و تهدیدی برای به هم زدن معاملات تجاری بین آسیای مرکزی و سواحل دریای سیاه بودند. آنها بین دانوب و رود دن زندگی میکردند. لشکر کشی در بخشهایی از بالکان اوکراین و روسیه امروزی اتفاق افتاد.
لشکرکشی داریوش بزرگ به سرزمین سکاها | |||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
بخشی از جنگهای هخامنشیان و سکاها | |||||||||
نقشه مبارزات داریوش با سکاها در اروپا | |||||||||
| |||||||||
طرفهای درگیر | |||||||||
شاهنشاهی هخامنشی | سکاها | ||||||||
فرماندهان و رهبران | |||||||||
داریوش بزرگ مگابازوس |
ایدانتیرسوس سایر فرماندهان سکایی | ||||||||
قوا | |||||||||
اکثرا پیادهنظام ۸۰۰۰۰ نفر بعد از بازگشت به آسیا (هرودوت) | تعداد نامشخصی از سواران سکایی | ||||||||
تلفات و ضایعات | |||||||||
نامشخص |
سکاها به دلیل سبک زندگی متحرک و نبود هرگونه آبادانی (به غیر از گلون) موفق شدند از رویارویی مستقیم با ارتش پارس جلوگیری کنند، در حالی که پارسیان به دلیل راهبرد زمین سوخته سکاها متحمل خسارت شدند. با این حال، پارسیان بسیاری از زمینهای زیر کشت سکاها را فتح کرده و به متحدان آنها آسیب رساندند، و سکاها را مجبور به احترام به نیروی ایرانی کردند. داریوش برای جلوگیری از ضررهای بیشتر پیشروی را متوقف کرد و یک خط دفاعی ساخت.
لشکرکشی
داریوش با استفاده از پلی از قایقها از تنگه بسفر ادر دریای سیاه عبور کرد. داریوش بخشهای زیادی از اروپای شرقی را فتح کرد، حتی از دانوب عبور کرد تا با سکاها جنگ کند. داریوش با فرمانده اش مگابازوس به سکاستان حمله کرد، که در آن سکاها با استفاده از فریب و عقبنشینی به سمت شرق در حالی که چاههای اب را مسدود میکردند کاروانها را از رسیدن به ارتش داریوش منع میکردند مراتع را از بین میبردند و به طور مداوم درحال زدخورد بودند موفق شدند از رویارویی با ارتش داریوش طفره بروند، ارتش داریوش به دنبال جنگ با سکاها، ارتش سکاها را تا اعماق سرزمینهای سکاها، بیشتر در اوکراین امروزی، که هیچ شهری برای تسخیر کردن و علوفه ای برای خوردن وجود نداشت، تعقیب کرد.
داریوش با ناامیدی نامه ای به حاکم سکایی ایدانتیرسوس برای جنگ یا تسلیم فرستاد. حاکم پاسخ داد که نمیایستد و با داریوش نمیجنگد، مگر اینکه ایرانیان قبور اجداد سکاها را پیدا و هتک حرمت کنند. تا آن زمان، آنها به استراتژی خود ادامه میدادند زیرا هیچ شهر یا زمین زراعتی برای از دست دادن ندرند. علیرغم تاکتیکهای سکاها، مبارزات داریوش تاکنون نسبتاً موفقیتآمیز بود.
همانطور که توسط هرودوت ارائه شد، تاکتیکهای سکاها منجر به از دست دادن بهترین سرزمینهایشان و آسیب رساندن به متحدان وفادار آنها شد؛ بنابراین واقعیت این است که داریوش ابتکار عمل را در دست گرفت. هنگامی که به سمت شرق در زمینهای زیر کشت سکاها حرکت میکرد، ناوگان ارتش را تأمین میکرد.
وی در حالی که به سمت شرق در سرزمینهای سکاهای اروپا حرکت میکرد، گلونوس، شهر بزرگ و مستحکم بودینی، یکی از متحدان سکاها را تصرف کرد و آن را سوزاند.
در اواخر کارزار
داریوش دستور توقف در ساحل اوروس را داد، جایی که «هشت قلعه بزرگ، تقریباً هشت مایل دور از یکدیگر» ساخت، بدون شک به عنوان یک دفاع مرزی. همانطور که در تاریخ باستان کمبریج: ایران، یونان و مدیترانه غربی C. 525 تا ۴۷۹ پیش از میلاد مسیح بیان شدهاست، این مسئله مشخصاً تا آنجاست که داریوش قصد داشته باشد، حداقل در حال حاضر. ارتش داریوش پس از یک ماه تعقیب سکاها، به دلیل خستگی، خلوت و بیماری متحمل خسارات شد. هرودوت در تاریخ خود اظهار داشت که ویرانههای قلعهها هنوز در زمان او پابرجا ماندهاند.
داریوش که نگران از دست دادن تعداد بیشتری از نیروهای خود بود، راهپیمایی را در ساحل رودخانه ولگا متوقف کرد و به طرف تراکیه حرکت کرد. وی نتوانسته بود سکاها را به نبرد مستقیم برساند و تا زمانی که این کار را نکرد، دلیل زیادی برای تأمین سرزمینهای فتح شده نداشت.
ابتکار عمل هنوز به عهده او بود. همانطور که تاکتیکهای فرار از ارتش داریوش و زمین سوخته توسط سکاها ادامه داشت، آنها با این وجود کاملاً شکست خورده بودند، اگرچه داریوش نیز شکست خورده بود زیرا هنوز قادر به رویارویی مستقیم آن نبود. وی به اندازه کافی قلمرو سکاها را فتح کرده بود تا سکاها را مجبور به احترام به نیروهای پارسی کند.
عواقب
همانطور که در تاریخ کمبریج آمدهاست، داریوش صدمات گستردهای به سکاها و متحدان آنها وارد کرد، به ویژه اعتبار سکاهای سلطنتی را تضعیف کرد و توازن قوا را در بین اقوام مختلف منطقه برهم زد.
اما از آنجا که او نتوانست سکاها را به نبرد بیاورد، نتوانست هیچ دستاورد سرزمینی را بدست آورد و حتی ساختن قلعهها را در مرز ممکن به پایان نرساند. این کارزار چیزی بیش از بنبست گرانقیمت نبود. چون زمستان فرا رسیده بود، داریوش برای حمله برنگشت و به طرف تراکیه به سوی مناطق کاملاً امن خود حرکت کرد.
نوعی اقتدار ایرانی شاید پس از عقبنشینی داریوش باقی مانده باشد، زیرا «سکاها آن سوی دریا» (میخی پارسی قدیم: 𐎿𐎣𐎠𐏐𐎫𐎹𐎡𐎹𐏐𐎱𐎼𐎭𐎼𐎹، Sakā tayaiya paradraya) در نقش رستم به عنوان یکی از مردمان ذکر شدهاست. پادشاه در خارج از فارس فتح شد. حکومت پارسی هرگز با هر قوتی نمیتوانست آن سوی دانوب گسترش یابد.
ارزیابی
کارزار سکاها از این حیث تعیینکننده بود که پارسیان تلاش خود را برای مطیع کردن سکاهای اروپایی کنار بگذارند.
هرودوت در ارزیابی خود صحیح گفت که سکاها فرار خود را مدیون تحرک، کمبود مراکز مسکونی و مهارت سواران کماندار خود میدانند. وی بعلاوه اظهار داشت که امتناع آنها از تسلیم در برابر ایران به دلیل عواملی چون قدرت استبدادی پادشاهان، نفرت گسترده نسبت به بیگانگان (IV.76.1)، و اعتقاد مردم عادی است که آنچه باعث او و افتخار قبیله او کشتن دشمنان بود.
قبایل مختلف سکایی با همکاری یکدیگر، حمایت سایر اقوام همسایه را نیز به دست آوردند. در این راستا، همانطور که تاریخ باستان کمبریج بیان میکند، آنها بیش از آنچه که دولتهای شهر یونان در بیشتر درگیریهای یونانی و پارسی نشان میدادند، احساس یک جامعه را نشان میدادند.
جستارهای وابسته
- سکاستان
- تاریخ اوکراین
- گرله
- مقدونیه هخامنشی
- نخستین تهاجم ایران به یونان
- یاجوج و ماجوج
منابع
- ↑ «Herodotus, The Histories, Book 4, chapter 136, section 2». www.perseus.tufts.edu. دریافتشده در ۲۰۲۱-۰۱-۱۵.